سِلام کَس و کارِم 😊✋


ضمن عرض تبریکات مجدد بمناسبت
سال و ماه نو و آغاز روزگاری نوین و
نویدبخش ؛
به امید حضرت حق از فردا دوشنبه
در صورت مساعد بودن هوا
ادامه ساخت #سایبانها را از سر گرفته
و با تمام توان تا پایان کاری زیبا
در خدمت عزیزان هستیم 🦾🦾

✓یاریگر خیرمان باشید 🙏
✓اگر تا کنون واریزی نداشته‌اید واریز کنید 🙏
✓از هر طریقی میتوانید حضور سبزتان
را اثبات کنید 🙏

کوچکترینِ مردم سرونو
با افتخار تمام : #بهمرد_وناوی 🤝

🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
▶ @Behmard60042  👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳

بنام خدای خرد
شعر لکی
شماره : ۷۱
عنوان : « دَنگ لاوه لاوه »
اثر : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمـــــردهرمزدیــار

#زیبا و #جدید
تاریخ نشر : ۹ / ۱ / ۱۴٠۳

❤️‍🔥 بشنوید و لذت ببرید 🌹

▶ @Behmard60042
▶ @BHormozdyar

#کاری_سه_نفره 😍
شعر و دکلمه : #بهمرد
صدای لالایی : #سریتی
صدای نفسهای داخل لالایی : #سوشیانت😁

🌺🍃 پیام مهرانگیز کانال دوستان بهمرد
بمناسبت فردا #دوشنبه روز طبیعت :


همانطور که از نامش پیداست فردا روز
طبیعت است !
وظیفه ما چیست ؟
همانطور که برای مثال به جشن تولد شخصی
از فامیل میرویم و سعی میکنیم کادویی تهیه
کرده و بسیار آراسته در مراسمش شرکت کنیم
و از اول تا پایان مراسم مراقبیم لذت جشن
را به کام دیگران تلخ نکنیم...
میبایست فردا نیز همانگونه با طبیعت برخورد
کنیم و زیباییها را به زشتی تبدیل نکنیم !
مراقب باشیم مراسمی زیبا برای طبیعت به
اجرا بگذاریم و از عمل خود شادمانش کنیم 🙏
و مطمعن باشید طبیعت همانگونه با شما رفتار
خواهد کرد که شما با او رفتار کرده اید 😊

سیزده‌تون به در
خوش باشید و خرم
در پناه خدای بزرگ 🙏❤️💐

خواهان سلامت همگی :
#بهمرد

🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
▶ @Behmard60042  👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳

خشایارشاه وارد تنگه ترموپیل شد
کاتب یونانی از کوه پایین آمد
لئونیداس فرمانروا کشته شده بود
در سایه‌ی تخته سنگی

افیالیس چوپان نیز کمی آنطرفتر
مرده بود
با کیسه های زر پاداشی از طرف خشایار

پادشاه خشمگین شد که این مرد
را کی کشته او تحت الحمایت من بود ؟

کاتب گفت من او را خفه کردم زیرا به کشورم خیانت کرد و راه را به تو و سپاهت نشان داد !

هیدورانس فرمانده ارتش ایران دست به
تیغ شد تا سرش را بپراند !

پادشاه گفت صبر کن

کاتب در کتاب فرمانده جنگ یونان مینویسد :
شاهد عجیب ترین رفتار شدم
به ناگاه پادشاه ایران زمین لباس رزم
از تن برون کرد و کلاه خود بر زمین نهاد و
با لباسی سپید و موهایی افشان
پیاده از سخره بالا رفت و در قله بر تخته سنگی نشست و تمام سپاهیان در سکوت ؛ انگار رسمشان بود

مدتی از روز بدان حال گذشت و پادشاه با چهره‌ای گشاده از کوه به زیر آمد و رو به من گفت :
با اهورامزدا سخن گفتم و شرح حالت در میان نهادم و
او گفت اگر کسی به کشور تو خیانت میکرد چکار میکردی ؟ او نیز همین کار را کرده پس خود را جای او بگذار و وی را ببخش ...

برگرفنه از کتاب :
فرمانده جنگهای یونان و چالدران

#بهمرد