آغاز زندگی چه بسیار با پایان آن تفاوت دارد!
یکی مملو از آرزوهای دروغین و سرشار از لذت جسمانی، و دیگری، میوه ی فرسایش و فساد کالبد و بوی مرگ. زندگی، تا آن جا که به خوشبختی و لذت مربوط می شود، راهی است دو بخشی: اول خوشی ها، رویاهای کودکی و سرور جوانی، و دوم، ناخوشی ها، زحمات میانسالی، رنج و ضعف مداوم کهنسالی، و در آخر سکرات موت و پنجه در افکندن با مرگ _ آیا همه ی این ها احساسی جز آن به دست می دهند که زندگی جز یک اشتباه دیگر هیچ نیست، نتیجه ی خبطی اندک اندک هویدا می گردد؟
عاقلانه ترین کار این است که زندگی را چون پنداری بیهوده، چون یک فریب بنگریم؛ افسانه ای که بس واقعی می نماید...
👤 آرتور شوپنهاور
🌱 @Cottagee
یکی مملو از آرزوهای دروغین و سرشار از لذت جسمانی، و دیگری، میوه ی فرسایش و فساد کالبد و بوی مرگ. زندگی، تا آن جا که به خوشبختی و لذت مربوط می شود، راهی است دو بخشی: اول خوشی ها، رویاهای کودکی و سرور جوانی، و دوم، ناخوشی ها، زحمات میانسالی، رنج و ضعف مداوم کهنسالی، و در آخر سکرات موت و پنجه در افکندن با مرگ _ آیا همه ی این ها احساسی جز آن به دست می دهند که زندگی جز یک اشتباه دیگر هیچ نیست، نتیجه ی خبطی اندک اندک هویدا می گردد؟
عاقلانه ترین کار این است که زندگی را چون پنداری بیهوده، چون یک فریب بنگریم؛ افسانه ای که بس واقعی می نماید...
👤 آرتور شوپنهاور
🌱 @Cottagee
گرسنگی قیمت ها رابه من یاد داد، فکر نان تازه مرا کاملا از خود بی خود می کرد، و من غروب ها ساعت های متمادی بی هدف در شهر پرسه می زدم و به هیچ چیز دیگر فکر نمیکردم به جز نان. چشم هایم می سوخت، زانوهایم از ضعف خم می شد و حس می کردم چیزی مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان. من مثل آدمی مرفینی، معتاد به نان بودم...
👤 هاینریش بل
🌱 @Cottagee
👤 هاینریش بل
🌱 @Cottagee
پدرم به من گفته بود برو سراغ جایی که اول بهت پول میدهند و بعد امید این که میتوانی پول را برگردانی.
این یعنی بانکداری و بیمه.
آن چیزی را که واقعی است ازشان بگیر و بهجایش یک تکه کاغذ تحویلشان بده.
پولشان را خرج کن. باز هم خواهد رسید.
دو چیز محرکِ آنهاست: طمع و ترس.
یک چیز محرکِ توست: فرصت.
به نظر نصیحت خوبی میرسید. فقط مسئله این بود که پدرم وقتی مُرد کاملاً ورشکسته بود!
👤 چارلز بوکوفسکی
🌱 @Cottagee
این یعنی بانکداری و بیمه.
آن چیزی را که واقعی است ازشان بگیر و بهجایش یک تکه کاغذ تحویلشان بده.
پولشان را خرج کن. باز هم خواهد رسید.
دو چیز محرکِ آنهاست: طمع و ترس.
یک چیز محرکِ توست: فرصت.
به نظر نصیحت خوبی میرسید. فقط مسئله این بود که پدرم وقتی مُرد کاملاً ورشکسته بود!
👤 چارلز بوکوفسکی
🌱 @Cottagee