𝑫𝒂𝒔𝒕𝒂𝒏 𝑺𝒆𝒙𝒊
98 subscribers
1 photo
30 files
9 links
کانال داستان سکسی و تصویری👙
https://t.me/Dastan_Sexi_Tanin
گروه فیلم سکسی شبانه ساعت 12💦
https://t.me/+sJ9-9szRckc1ODBk
Download Telegram
سکس گروهی با اتباع خارجی

سلام به همگی
میخوام یه خاطره براتون تعریف کنم
من اسمم علی ۲۷ سالمه و این قضیه برميگرده به یه سال پیش
قد و وزنمم نمیگم.که چی بشه مثلا؟ مگه میخواین بیاین خواستگاریم😆
مثل بقیه کیر ۱۸ سانتی ام ندارم😖😀ولی هرکیو کردم هم اون حال کرده هم من.بگذریم
اقا ما دو تا رفیق داریم که کلا چیزی جز کص ردیف کردن و کص بلند کردن تو مغزشون نمیگذره
منم که خلاصه بدم نمیاد از سکس با اینا مثلا ماهی حداقل دو نفرو میبریم یا ۳ نفرو میبریم یه مقدارم وسایل فلان میخریم میریم کوه،خونه ی یکی از همون رفقا که ۲۴ ساعته شبانه روز کلید خونه کوهشون دستشه
اینم یادم رفت بگم بچه شمالم استان گیلان(شمالیا تو کوهم اکثرا خونه دارن که فصل های خوب سالو میرن میمونن و میان)
یه روز سر کار بودم یکی از این رفیقای اجنبی زنگ زد 😅
اسمش سامیار بود،اونیکی رفیقمونم اشکان بود
خلاصه گفتم چیه دیوث؟
گفت کجایی
گفتم کجا باید باشم سرکار…
گفت غروب به بعد کجایی؟ گفتم تو لباسام
گفت کص نگو بگو کجایی
گفتم خونه
گفت اماده شو یکم خرت و پرت بگیر به اشکانم زنگ بزن بریم بالا
گفتم خبریه؟
گف بهت میگم خدافظ
منم که فهمیده بودم داستان چیه
زنگ زدم اشکان گفتم اشکان اماده شو که داریم میریم بالا 😅😅 گفت جوووون کیه؟
گفتم چه میدونم سامی اوکی کرده
قطع کردمو رفتم سرکارم
غروب تعطیل کردمو رفتم خونه یه دوش گرفتم که خستگیم در بره
یه لقمه داشتم عصرونه میزدم که سامی زنگ زد
با دهن پر گفتم الاوواوو
گفت چی کوفت میکنی خخخخ گفتم کسکش از دست تو یه تیکه نونم نمیشه خورد
گفت اماده شو کم کم میرسم الان
بساط جمع کردمو به خونه گفتم من شب نیستم میرم کوه
اماده شدمو رفتم از دراور سه تا کاندوم برداشتمو یه ادکلن سکسی زدمو به سرو صورتم رسیدم سه تا قرصم برداشتم انداختم تو جیبمو رفتم پایین دیدم سامی رسیده
سوار شدم سلام احوال پرسی یکمی فحش دادیم همو خخخخ(احوال پرسی رفیقای صمیمی)
گفتم چخبره؟
گفت یه کص جور کردم در حد بنز
گفتم حله برو برش داریم
نگه داشت یکم چیپس و ماست و نون و گوشت و نوشابه او پفک و کوفت و زهرمار زهر و مرض هر چی که نیاز بود خریدم 😅
حرکت کردیم سمت اشکان اونم برداشتیم با اونم یکم زدیم سرو کله هم حرکت به سمت اون کص خانومی که خبر نداشتیم کیه بجز سامی
اقا رفتیم یه جا نگهداشت زنگ زد چند دقیقه دیگه دو تا دختر اومدن
چی میدیدم اوووووف
دو تا کص میزون ولی افغانی
یکمی اولش زد تو ذوقم ولی دیگه افتاده بود گردنمون خخخخ
سلاموو احوال پرسی میکردیم و حرکت به سمت لوکیشن مورد نظر که پاتق تمام عن بازیامون بود😆😆
جونم براتون بگه که این دو تا دختر درسته افغانی بودن و لهجه شیرینی داشتن ولی واقعا اندام ردیفی داشتن
پاهای پر خوش فرم،ممه های نه زیاد بزرگ نه کوچیک
صورتای خوشگل واقعا میزون بودن
باسن بزرگ و قوص کمر
خلاصه رسدیمو وسایلارو اوردیم و کص هارم زدیم بغلمون وارد خونه شدیم😆😆😅
از خونه بوی کص میومد😅😅
در و پنجره هارو باز کردیم و هوا عوض شد یه چایی ردیف کردیم
تو یخچالم یکی دو نوع مشروب نصفه بود روهم شاید یه لیتری میشد
خلاصه نشستیم یکمی ور رفتیم با هم کلی گفتیم خندیدیم
تا شد شب
شبش اقا یه املتی درست کردم که بیا و ببین
بقیه مثل کروکدیل حمله کردن منم به اونا ملحق شدم ترکوندیم املتو
بعد رفتم یواشکی بغل اشکان و سامی نفری یه قرص پخش کردم زدیم بالا
دو ساعت بعدش اطراف ساعت ۱۱ و نیم ۱۲ بود که آماده بودیم این دخترارو شخم بزنیم
من و رفیقام چون هیچگونه تعارف و خجالت این داستانا نداشتیم و از طرفی سه نفر بودیمو دو تا دختر تصمیم گرفتیم گروپ بزنیم
اقا سه تا کون لخت که گهگاهی خودمونم انگشت میکردیم 😅

😅😅 افتاده بودیم به جون این کص خانوما
اقا اونا هم لخت شدنو ما هم لخت
بدناشون لخت که شدن خیلی ردیف تر دیده میشدن
اقا من تا اون موقع تو کار اتباع خارجی نبودم و این اولین بار بود یه کص میکردم که فراتر از مرزهای ایران بود قبلا وطنی میزدیم فقط خخخخ
خلاصه اونشب خیلی ردیف بودیم
قرصا هم ترکیده بودن و اماده با کیرای شق شده
اقا یکیشونو من گرفتم یکیشون سامی اشکانم یکم اینو میمالید یکم اونو
اقا این افغانیا خیلی باحالن گیرتون اومد دست رد به سینش نزنین
بد جور کمر حالی کنن
بدناشون سفید و کاملا بدون مو
حتی موهای زائدم ندارن،کصشون کلا چیزی به عنوان مو نداره که اصلاح کنن
خلاصه نشوندیمشون زمین هم زمان یکیش زانو زده بود کیر منو میخورد یکیشون کیر سامی
بعد کیر اشکان
خوابیدم زمین اوردمش روی خوردم کیرمو کردم تو کصش اووووف چه تنگ و نرم و داغ بود کسکش صاحاب.دو دقیقه طول کشید تا بتونم توش تلمبه بزنم
از بس تنگ بود
سامی ام داگی گذاشته بود داشت شخمش میزد
منم رگباری کمر میزدم
اشکانم یکم تو کون این میکرد میرفت تو کون اون میکرد
بعد سامی جاشو با اشکان عوض کرد اشکانم پوزیش عوض کرد لنگاش داد بالا مثل مسلسل ام ۲۴ داشت تیراندازی میکرد
سامی نقش اشکانو ادامه داد داشت باسن جر میداد
خونه شده بود مثل جنگل ادمخوارا هر صدایی میشد از توش شنید
جیغ و اه و شهوت و بکن منو جرم بده و کیر خرو همه چی بود خخخخ
ما هر سه تا همزمان مشغول حرارت خونه رفته بود بالا
همه شر شر عرق
اونا هم از بس ناله کرده بودن نایی نمونده بود براشون خخخخ
هر کدوم شاید دو سه بار ارضا شده بودن
از سکس طوفانی و ضربتی ما داشت یکی ساعتی میگذشت
یبار من با اشکان عوض میکردم یبار سامی با من یبار من با سامی
خلاصه در انواع پوزیشن ها به چوخ دادیمشون
تا اینکه سامی ابش اومد مثل توپه از تانک ول شده پاشید رو سینه دختره
منم دیدم این صحنه رو یکمی تند تر کردم بیشتر رفتم تو حس دیدیم ابم داره میاد و دراوردم ریختم رو کمرش و اشکانم یه دقیقه بعد من ابش اومد ریخت روی پاهای اونیکی
وای که چه حالی کرده بودیم
دخترا هم از بس حال کرده بودن ارضا شده بودن جفتشون خواب بودن
ما رفیتم کون لخت خودمونو ترتمیز کردیمو نوبتی دوش گرفتیم اومدیم بیرون دیدیم این کص خانوما هم بیدار شدن دارن خونه رو مرتب میکنن بعد ما هم اونا رفتن حموم
خلاصه ساعت دم دمای ساعت ۴ و ۵ صبح بود گرفتیم خوابیدیم فردا ظهرش بیدار شدیم
گوشتارو کشیدیم بیرونو کباب زدیم به بدن همراه با مشروب
کم بود ولی سرخوشمون کرد یکم
نشستیم با اتباع خارجی غذا خوردیمو خونه رو جمع و جور کردیمو حرکت کردیم اومدیم پایین
اینارو رسوندیمو رفتیم کافه نشستیم یه قهوه زدیم ساعت دیگه ۵ بعدظهر بود
اومدیم بیرونو یه سیگار سه نفری زدیم به بدن
اونروز اینقد بهمون خوش گذشته بود که نگو
سر حال و سر خوش بودیم
سامی گفت وقتی دیدم شما دو تا کون لخت دارین دختره میکنین یلحظه خواستم ولش کنم بیا شمارو بکنم خخخ گفتم دیوث کیری که برای رفیق راست شه رو باید از ریشه کند خخخخ
خلاصه کلی خنده و شوخی کردیمو فلان خدافظی کردیم رفتیم خونه
دوستان از این خاطره ها زیاد دارم با این دو تا اجنبی
دوست داشتین بگید براتون تعریف کنم
فداتون رفقا
نوشته: علی
دوستان ببخشید بابت این چند وقت غیر فعال بودنمون بخاطر مشکلات نت و...بود
از امشب ساعت 11:30تا 12توی گروهمون فیلم میزاریم
حتما حتما تو چنل جوین باشین که اگه گروه فیلتر شد لینک جدید گپ فیلمو بزاریم😍💋
https://t.me/+sJ9-9szRckc1ODBk
میلف
هر بار بهتر از قبل
داشتم با چنان ولعی کوسشو می‌خوردم که انگار یه گرسنه قحطی زده به جان یه سفره رنگی بندازی…
حالت ۶۹داشتیم و شهره هم داشت وا ولع کیرمو تمام قد میخورد، لذتی که از خوردن کیرم توسط شهره می‌بردم بیشتر از کردن کوشس بود.
کوشش آب انداخته بود و منم تمام عیار خودمو زده بودم به کس لیسی و داشتم ازاین پوزیشن لذتمو می‌بردم.
شهره بالا بود و من پایین و هر از چند گاهی کوسشو رو صورتم فشار میداد و معلوم بود اون هم داره لذتشو میبره.
یه لحظه شهره پوزیشن رو عوض کرد و بلند شد رو بروی من رو شکمم نشست و با دستش اون پشت کیرمو می‌مالید و خم شد که لبهامو ببوسه، منم محکم سرشو گرفتم و حسابی لبهای هم رو میخوردیم.
شهوت از چشمهاش لبریز شده بود و مست و حشری بود.
وقتی صورتشو ازم دور کرد کوسشو آورد رو صورتم که بخورمش، با ناله و آه… می‌گفت بخورش عزیزم زود باش.
چنان وزنشو انداخته بود رو کوسش و صورتم که کم مونده بود خفه بشم… چند لحظه گذشت و حالت داگی به خودش گرفت و منم حمله رو به کوس تپل و ترو تمیز و نرمش شروع کردم.
سر کیرمو که گذاشتم در کوس خیسش که فشار بدم دیدم انگار یکم تنگه و شهره دردش میاد و یکم کیرمو با خیسی کوشش بازی دادم که شهره گفت بیشعور بکن دیگه، من یه لحظه بهم بر خورد چون خیر سرم میخواستم هواشو داشته باشم که درد نکشه…
کیرمو فشار دادم و اولش تنگ بود و شهره داشت ناله میکرد و می‌گفت آییییی مامان جر خوردم، ادامه بده…آخ
منم اصلا برام مهم نبود چی میگه … فشار دادم انگار یه دفعه کوشش کیرمو قورت داد… کوسش تنگ بود و تمام دور کیرمو گرفته بود و منم بلا فاصله تلمبه زدن رو شروع کردم.
آخ و اوخ و ناله دوتامون بلند شده بود و هردومون تشنه سکس بودیم…
وقتی تلمبه میزدم کون شهره موج بر می‌داشت و شالاپ شولوپ صداش داشت دیوانه م میکرد…
من حدود پنج شش ماه بود از همسرم طلاق گرفته بودم و بعد کلی دردسرهای طلاق که باعث شده بود ماشین و خونه ام رو از دست بدم و کلی ناراحتی روحی پشت بندش…
الآنم که با این خانم خوشگله بکن بکن راه انداختیم توسط دوست دختر یکی از دوستان صمیمی آشنا شدم و بعد یک ماه صحبت و تلفن و زدن مخ همدیگه، داریم اولین سکسمون رو تو یکی از ویلاهای لب ساحل اطراف شهرمون انجام میدیم.
شهره هم وضعیتش مشابه من بود و چند ماه بعد عقد از شوهرش طلاق گرفته بود… خلاصه کاری با این حواشی ندارم مهم همین لحظه بود که داشتیم از وجود هم لذت می‌بردم… بریم بقیه ماجرا.
صدای شالاپ شولوپ بکن بکن و آه و ناله شهره که بین ناله های می‌گفت ادامه بده و از این حرفها.
کیرمو در آوردم و گفتم به پهلو دراز بکش و پاتو بده بالا…
وقتی این پوزیشن رو گرفت کون و کوس توپولش باز شد و من اشتیاقم واسه گاییدنش زیادتر شد و باز مثل کوس ندیده ها کیرمو با فشار کمرم دادم تو کوس تنگش… البته الان یکم روان شده بود، شهره یدستشو تکیه داده بود رو زمین و با دست دیگر سینه خوشگلشو می‌مالید و داشت رفتن کیرم تو کوسش رو نگاه میکرد من اون پایی که داده بود بالا رو گرفتم و شروع به تلمبه زدن کردم.
نرمی کون و کوس و شکمشو بین پاهام حس میکردم و این حس داشت دیوانه میکرد و هردومون تو اوج لذت بودیم، هر از چند گاهی شهره هم سعی میکرد با تکون دادن کمرش اون هم تلمبه بزنه.
خیلی دوست داشتم آبم بیاد اما اثر اون قرصی که مسعود قبل از دیدن شهره بهم داده بود خیلی بالا بود، شوخی شوخی یه قرص بهم داد و گفت امشب کارت سنگینه و با آمادگی باید بری.
قضیه من و شهره رو مسعود و دوست دخترش جور کرده بودن، و از چند و چون ماجرا اطلاع داشتن…
داشتم در همین وضعیت اوج لذت رو می‌بردم که صدای شهره بلند تر شد و نفس نفس زدن همش میگفتم بکن بکن … و آرام شدو داشت سینه هاشو می‌مالید و من بدون اینکه کیرمو از کوسش در بیارم چرخوندمش که راحت به پست دراز بکشه رفتم روش و در حالی که آروم تلمبه میزدم لبهاشو بوسیدم و. به کارم ادامه دادم.
شهره باز می‌گفت ادامه بده…
چند دقیقه ای به همین شکل گذشت و دوباره شهره همون پوزیشن قبلی رو گرفت و گفت بازم ادامه بده… از این پوزیشن خیلی خوشش اومده بود.
با این حرف باز حس خوبی بهم دست داد و داشت آبم میومد که شهره نزاشت کیرمو در بیارم وگفت همشو بریز تو منم با شدت بیشتر داشتم کیرمو فشار میدادم که هردومون با هم ارضا شدیم محکم همدیگه رو بغل کردیم و بدنم داشت تحلیل می‌رفت…
خوابم برد.
صبح شده بود نور ملایمی به پرده پنجره می‌تابید…
هنوز به خودم نیومده بودم که حس کردم یکی داره با کیرم ور می‌ره.
خواب از سرم پرید و دیدم شهره جون داره با کیرم بازی میکنه، شهره یه لباس کوتاه حریر پوشیده بود همه چیز میزاش نمایان بود، کیر منم صبح بیدار باششو زده بود و شهره که در حال آماده کردن صبحانه بود یه لحظه میاد اتاق که منو بیدار کنه این صحنه رو دیده بود و دوباره افتاد به جان من…
منم اینبار سرپا از پشت حسابی کوسشو صفا دادم و بعدش یه دوش سریع و صبحانه…
الان بیشتر از یک ساله با هم دوستیم و هرجا امکانش باشه بساط بکن بکنمون برقرار میشه و هربار بهتر از قبل لذت میده… حالا معلوم نیست شاید باهم ازدواج هم کردیم…
اسامی رو عوض کردم. این قضیه برام جالب بود نوشتم. حالا یه عده بی جنبه دلشون خواست فحش بدن.
نوشته: بینام
پشماممم فیلم نـاب سک/.س دکتر با مریض تو مطب🔞👩🏻‍⚕ اول حسابی لــب میرن بدش لنگا زنه رو هوا کرده تا تخم میکنه توش چه آخو اوخی هم میکنه از ته دل 🤤🔥👇🏼

Download Download Download

Download Download Download

Download
بچه ها پایه ویسکال هستین
Anonymous Poll
65%
اره بزار میایم
35%
نه حصش نیس
عیدتون مبارک😻💚