داستان نویس نوجوان
1.42K subscribers
11.1K photos
768 videos
42 files
15.5K links
تجربه خوب نوشتن!
کانال رسمی داستان نویس نوجوان
آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی

آدرس وب‌سایت:
dastannevis.com
آدرس ایمیل پشتیبانی:
support@dastannevis.com
ارتباط با ما و تبلیغات:
@ashkanhasebi
@firouzirad
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زندگینامه حسن صباح خداوند الموت!

حشاشین، فرشتگان مرگ حسن صباح و اولین تروریست‌های تاریخ!
چه عواملی باعث به وجود آمدن این فدائیان شده و اینکه چه اهدافی را در طول حیات خود مورد ترور قرار داده اند!
آیا نام حشاشین از مصرف حشیش توسط آنها آمده!
آیا بهشت ساختگی حسن صباح در قلعه الموت واقعیت داشته؟!
آنها را اولین تیم حرفه‌ای ترور می‌شود دانست، رهبرشان کسی نیست جز حسن صباح، جوان، مشتاق و خردمند اما طرد شده!

دیدن این ویدئو رو از دست ندید..
dastannevis.com
معرفی کتاب خداوند الموت

سفری به قلب یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ ایران‌زمین! کتاب خداوند الموت، رمان تاریخی جذابی به قلم پل آمیر است که در آن، سرگذشت فرمانده‌ی مرموز فرقه‌ی اسماعیلیه، حسن صباح، با دقتی تحسین‌برانگیز پیش چشم خوانندگان مشتاق تصویر شده است.

درباره کتاب خداوند الموت:
حسن صباح رهبر فرقه‌ی «باطنی» بود؛ فرقه‌ای از مذهب اسماعیلیه که همانند همه شیعیان، امام علی (ع) را امام اول و فرزندان او را تا امام جعفر صادق پیشوا و ولی امر مسلمین می‌دانست. اما از امام پنجم به بعد، پسرش موسی کاظم را امام نمی‌دانست و معتقد بود پسر دیگرش اسماعیل، امام است.

صباح در تشکیلات مذهبی‌اش از قوانین خاص خودش پیروی می‌کرد. به این صورت که فرقه اسماعیلیه بر مبنای برداشت‌های شخصی صباح از قرآن و اسلام اداره و هر اجباری به دین اسلام و کتاب خدا نسبت داده می‌شد. با این عنوان که قرآن علاوه بر مفاهیم ظاهری دارای معانی باطنی نیز بوده و فقط حسن صباح می‌تواند آنان را درک کند. بدین ترتیب انجام هر عملی درون فرقه توجیه می‌شد.

اکنون پل آمیر در کتاب خداوند الموت (Alamutun Efendisi) سعی دارد ضمن به تصویر کشیدن سرگذشت این مرد، شما را با فرقه باطنی یا همان اسماعیلیه آشنا کند؛ داستانی که در آن شما به خوبی درک خواهید کرد که چطور در هر عصر و دوره‌ای با برداشت‌های غلط و سواستفاده از اسلام می‌توان هر عملی را توجیه کرد و درست جلوه داد.

در حقیقت پل آمیر در کتاب خداوند الموت دوره‌ای از تاریخ ایران را به تصویر می‌کشد که تا به امروز گمان می‌کردید آگاهی کاملی از آن دارید. اما بعد از مطالعه این کتاب متوجه خواهید شد که از وقایع و اخبار بسیاری در آن دوره اطلاع نداشتید. البته توجه داشته باشید، با وجود این که قسمت‌های اصلی این کتاب بر اساس نص تاریخ نوشته شده است. اما پل آمیر با استفاده از مطالعات خود در کشور فرانسه و ممالک دیگر قسمت‌هایی را وارد کتاب کرده که جنبۀ تخیلی نیز دارند. به عنوان مثال در این کتاب روایتی مربوط به اعلام قیامه‌القیامه از طرف حسن صباح وجود دارد که صحیح نیست، چرا که قیامه‌القیامه بعد از صباح و از طرف داعی حسن دوم اعلام شده است.

آمیر همچنین در کتاب خداوند الموت بر اساس مطالعات خود این طور استنباط کرده که نهضت حسن صباح برای مخالفت با قوم عرب به وجود آمده است، در صورتی که حسن صباح و پیروانش مسلمان بودند و همه‌ی واجبات دینی را به جا می‌آوردند. در حقیقت اینطور می توان گفت که صباح با قوم عرب دشمنی نداشت و صرفا مخالف حکومت خلفای بنی‌عباس بود و سعی داشت تا ایران را سلطۀ خلفای عباسی برهاند.

نکوداشت‌های کتاب خداوند الموت:
- یکی از شاهکارهای ترجمه ذبیح الله منصوری، کتابی که من را به مطالعه تاریخ علاقه‌مند کرد، به دوستان عزیز توصیه مطالعه‌اش را می‌کنم. (کاربران گودریدز)
- قلم ذبیح الله منصوری و نثر داستانی کتاب بسیار جذاب هست و به تلاقه مندان به کتاب‌های تاریخی و حتی داستانی حماسی توصیه میکنم این کتاب رو از دست ندهند. (کاربران گودریدز)
- یک کتاب خوب برای آشنایی با مقطعی از تاریخ ایران و تلاش‌های عاقلانه و برنامه‌ریزی شده یک فرقه برای رسیدن به هدف. (کاربران گودریدز)

کتاب خداوند الموت مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی پیشنهاد می‌شود.

با ذبیح الله منصوری بیشتر آشنا شویم:
پرکارترین مترجم تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله حکیم اللهی دشتی مشهور به ذبیح الله منصوری (Zabih Allah Mansuri) است که در سال 1278 زاده شد و در سال 1365 از دنیا رفت. او علاوه بر ترجمه در نویسندگی و روزنامه‌نگاری هم دستی بر آتش داشت. منصوری در مدرسه‌ای دو زبانه در سنندج درس خواند و از همان ابتدا زبان فرانسه را به خوبی آموخت. او در سال 1299 به تهران مهاجرت کرد و در همان سال‌ها بود که پدرش را از دست داد. در ابتدا قصد داشت در رشته دریانوردی تحصیل کند اما کم‌کم به ادبیات و ترجمه روی آورد. در سال 1301 فعالیت ادبی خود را به عنوان مترجم در روزنامه‌ی تازه‌تاسیس کوشش آغاز کرد و پس از آن با روزنامه و نشریات مختلفی چون اطلاعات، کیهان، ایران ما، خواندنی‌ها، تهران مصور، سپید و سیاه، دانستنی‌ها و... همکاری نمود. ذبیح الله منصوری در طول زندگی پرافتخار خود چیزی در حدود 1200 عنوان داستان، کتاب و مقاله ترجمه و منتشر کرد.

در بخشی از کتاب خداوند الموت می‌خوانیم:
یکی از مردان معروف شرق خواجه نظام‌الملک است که زندگی او مانند زندگی بسیاری از مردان معروف تاریخ توأم با افسانه شده و طوری افسانه با تاریخ زندگی آن مرد عجین شده که امروز اگر کسی بخواهد افسانه را از تاریخ جدا کند سبب حیرت و اعتراض مردم می‌شود.
یکی از افسانه‌های مربوط به خواجه نظام‌الملک عهدی است که وی با حسن صباح و خیام در مدرسه بست و ما در این سرگذشت گفتیم که واقعیت ندارد و تاریخ تولد و مرگ خواجه نظام‌الملک و حسن صباح و خیام به گونه‌ای است که آن سه نفر نمی‌توانسته‌اند در یک زمان در مدرسه با یکدیگر عهد اتحاد و اخوت ببندند.

افسانۀ دیگر مربوط است به اینکه خواجه نظام‌الملک گنج سلیمان را یافته بود و به همین دلیل می‌توانست مدرسه و مسجد بسازد و قنات حفر و وقف کند تا مردم بتوانند از فواید آن‌ها بهره‌مند شوند. قطع نظر از اینکه موضوع گنج سلیمان واقعیت یا افسانه است، خواجه نظام‌الملک چنین گنجی را نیافته بود. ولی گنجی داشت گرانبهاتر از گنج سلیمان و آن دسترنج مردم کشورهای متعدد ایران بود. خواجه نظام‌الملک وزیر اعظم بود و اختیاردار تمام کشورهای ایران، مالیات کشور را او وصول می‌کرد و تمام هدایا و تحف بزرگ برای او فرستاده می‌شد. طبق رسمی که از دیرباز در مشرق‌زمین جاری بود، هرکس که سمتی داشت و کاری برای مردم انجام می‌داد در ازای آن حق‌الزحمه دریافت می‌کرد. زیرا صاحبان مناصب، مقرری دریافت نمی‌کردند یا اینکه مقرری آن‌ها کم بود و کفاف معاششان را نمی‌داد و ناچار می‌شدند از ارباب رجوع هدیه و تحفه بگیرند. رسم مزبور طوری در مشرق‌زمین قوت داشت که حکام کشور و وزیر اعظم حتی به سلطان هدیه و تحفه می‌دادند و سلطان از وزیران و حکامی که خود آن‌ها را منصوب می‌کرد حق‌الزحمه دریافت می‌کرد.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد. اگر غیر از این بود همه پیداش میکردند.


🎥 Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides

dastannevis.com
بینوایان

بینوایان، یک رمان تاریخی فرانسوی نوشته‌ی ویکتور هوگو است که اولین‌بار در سال ۱۸۶۲ منتشر شد و به‌عنوان یکی از بزرگترین رمان‌های قرن نوزدهم شناخته می‌شود. رمان از آغاز شورش ژوئن در پاریس سال ۱۸۱۵ تا به ثمر رسیدن آن در سال ۱۸۳۲، زندگی شخصیت‌های مختلف، به‌ ویژه زندانی آزاد شده‌ای به نام ژان والژان را روایت می‌کند. بینوایان از طریق فیلم، برنامه‌های تلویزیونی و تئاتر به اقبال عمومی فراوان دست یافت.

ژان والژان، به خاطر دزدیدن یک قرص نان، نوزده سال را در زندان بوده است. وقتی از زندان آزاد می‌شود به کلیسا می‌رود و آن‌جا به دنبال سرپناه می‌گردد. اما وقتی ظروف نقره‌ی اسقف را می‌بیند، توجهش جلب می‌شود و آن‌ها را برمی‌دارد. پلیس او را دستگیر می‌کند اما اسقف وانمود می‌کند که ظرف‌ها را خودش به ژان والژان هدیه داده است. همین کار اسقف تاثیر خیلی زیادی روی او می‌گذارد و باعث تحول درونی‌اش می‌شود. مدت‌ها بعد او فانتین را می‌بیند. زنی فقیر که هیچ پولی برای بزرگ کردن دخترش، کوزت، ندارد و مجبور است او را به خانم و آقای تناردیه بسپرد. تناردیه‌ها از کوزت بیگاری می‌کشند و از او سواستفاده می‌کنند. ژان والژان تلاش‌های بسیاری می‌کند تا کوزت را پیدا کند و برای فانتین نیز پول و سرپناه و آرامشی بیابد.

در بخشی از کتاب بینوایان می‌خوانیم:

در ساعات پایانی روز دوم فرار، پس از سی‌وشش ساعت گرسنگی و بی‌خوابی دوباره دستگیر شد و دادگاه او را به سه سال زندان محکوم کرد که هشت سال به درازا کشید، چون ژان والژان بار دیگر در ششمین سال فرار کرد. ولی نگهبان‌ها موقع حضور و غیاب از فرارش باخبر شدند و مردم هم او را زیر تیرک یک کشتی در ساحل دیدند. او در برابر نگهبان‌های زندان مقاومت کرد و طبق قانون، به جرم فرار و مقاومت به پنج سال زندان دیگر محکوم شد. ده سال در زندان بود که برای سومین‌بار اقدام به فرار کرد و این‌بار هم دستگیر و به سه سال زندان دیگر محکوم شد. بالاخره پس از نوزده سال در اکتبر سال ۱۸۱۵ از زندان آزاد شد. نوزده سال زندان برای شکستن پنجره‌ی نانوایی و دزدیدن یک قرص نان.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
متن قرارداد گارانتی بازگشت وجه دوره آموزش داستان نویسی آکادمی سایت داستان نویس 😎
https://dstn.ir/acsw
نوشتن خاطرات روزانه یا ماجراجویی شخصی شما


خاطره نویسی به‌طور مستمر، موجب پیشرفت تدریجی شما را در نوشتن می‌شود و پخته‌شدن قلم‌تان را به‌وضوح حس می‌کنید. بهتر است، روزی ۱۵ تا ۲۰ دقیقه را صرف نوشتن بكنید. بسیاری از كسانی كه خاطرات یا یادداشت‌های روزانه می‌نویسند بیشتر به جای توجه به ادراك و برداشت خودشان از حوادث، به درج خود حادثه اكتفا می‌كنند. اما اگر به نوشتن ادامه دهید، مطالب بیشتری می‌نویسید و به جنبه‌های شخصتیی بیشتری از خود می‌رسید.

بهترین زمان برای شروع، همین لحظه‌ای است که در آن قرار گرفته‌اید، از همین لحظات که در آن قرار دارید بنویسید! موضوع اصلی یادداشت‌های روزانه هم نظرهای شخصی و خصوصی درباره‌ موضوعاتی‌ که به آن علاقه دارید همچون غذا؛ سفر؛ مدرسه؛ رؤیاها؛ دوستان؛خانواده است.

اما بهترین خاطره نویسی‌ها آن هایی هستند كه محرمانه تلقی می‌شوند. با آن كه شیوه خاصی برای نوشتن خاطرات وجود ندارد، معیارهایی هست كه می‌تواند به شما كمك كند :

۱. برای شروع نوشتن خاطرات روزانه می‌توانید با پرسشی شروع كنید. مثلاً امروز من چگونه بود و چگونه گذشت؟ یا در حال حاضر چه اندیشه‌ای در سر دارم؟

۲. تاریخ نوشته‌های خود را مشخص كنید. هر یك از نوشته‌های خود را با تاریخ روز و ماه و سال مشخص نمایید.

۳.سانسور نكنید. آن چه را به ذهنتان می‌رسد، بدون ویرایش اندیشه به روی كاغذ بیاورید. ذهنیات خود را سانسور نكنید، بگذارید به همان شكلی كه هستند از نوك قلم شما به روی كاغذ بیایند.

۴.بگذارید افكارتان آزادانه به هر سمت كه می‌خواهند جاری شوند. مجبور نیستید كه همیشه عبارات خود را به شكل جملات كامل و بندهای مشخص بنویسید. آن چه را در ذهن دارید به روی كاغذ بیاورید و بعد آنها را به هر شكلی كه می‌خواهید، دربیاورید.

۵. مكان خلوت. به لحاظ نظری مطالب دفترچه خاطرات را می‌توانید در هر جایی بنویسید. اما داشتن مكان دنج و خلوت، سببی است تا خودافشایی بیشتری بكنید. مكانی بیابید كه بتوانید آن جا را مكان ویژه خود در نظر بگیرید. فضاهای باز نیز فرصتی است تا ذهن انبساط پیدا كند. اگر هوا به گونه ای است كه می توانید مدتی در فضای بیرون بنشینید، درختی پیدا كنید ساحلی، دامنه ی كوهی، روی چمن ها و علف ها بد نیست. این مكان را از آن خود بدانید. در مواقعی می توانید این مكان را با موسیقی درمانی تركیب كنید. این گونه ذهن آزادتری پیدا می كنید.


توجه داشته باشید كه درج خاطرات روزانه اقدامی به منظور تقویت رابطه شما با خود شماست و هر رابطه‌ای معمولا با مقدمه، اطلاعات پس زمینه و پرسش و پاسخ شروع می شود.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
گفتگو با پرنده‌های درخت زندگی‌مان

یادداشت روزانه

«زندگی هر فرد دفتر خاطراتی است که قصد دارد در آن داستان‌هایی بنویسد و صادقانه و خالصانه‌ترین لحظۀ زندگی او زمانی است که ارزش این قصه‌ها را با ارزش‌هایی که قول داده عملی کند مقایسه کند.» جی.ام. بری

زندگی شلوغ است. شما وقتی ندارید که هم‌زمان بر جنبه‌های مختلف زندگی تمرکز کنید. این کار خسته‌کننده ‌است و در واقع مؤثر هم نیست. نوشتن ‌روزانه ساختن عادتی اساسی است که باعث ایجاد زنجیره‌ای از سایر عادت‌های خوب می‌شود و می‌تواند به‌سرعت تمام جنبه‌های زندگی‌تان را تغییر دهد. یاداشت روزانه ده دقیقه‌ای، استعداد و ظرفیت خلاقیت شما را افزایش می‌دهد:

گرگ مک کیون نویسندۀ کتاب اصل‌گرایی توصیه می‌کند به‌مراتب کمتر از آن‌چه می‌خواهید بنویسید، حداکثر چند جمله یا پاراگراف. با این امر از فرسودگی اجتناب کنید.

ده دقیقه بعد از بیدار شدن:

تحقیقات ثابت کرده مغز به‌ویژه قشر پیش پیشانی بلافاصله بعد از بیداری در فعالانه‌ترین حالت قرار دارد و خلاق است. ذهن ناخودآگاه شما زمانی که خواب بودید، کاملاً در حالت سرگردانی ذهن قرار داشت و نوشتن می‌تواند با خلاقیت بین بخش‌های مختلف مغز ارتباط برقرار کند.

جاشوآ وایتزکین، نابغۀ سابق شطرنج و قهرمان تای چی، برخلاف ۸۰ درصد افراد ۱۸ تا ۴۴ ساله که تا پانزده دقیقه بعد از بیدار شدن موبایل خود را چک می‌کنند، به مکان ساکتی می‌رود، مراقبه می‌کند و به نوشتن در دفتر یادداشت و برنامه‌ریزی خود مشغول می‌شود. هنگام یادداشت و برنامه‌ریزی، وایتزکین فکر خود را رها کرده و هرآن‌چه را به ذهنش می‌رسد یادداشت می‌کند. این روشی است که با آن به سطح بالاتری از شفافیت، یادگیری و خلاقیت و نوآوری دست پیدا می‌کند و آن را هوش شفاف می‌نامد.

dastannevis.com
💎 داستان معدن طلا 💎

آقایی به نام داربی، در کلورادو معدن طلا داشت. این معدن مدت کوتاهی فعال بود و سپس به ظاهر از طلا خالی شد. او بیشتر و عمیق تر حفر کرد، اما فایده ای نداشت. او از حفر معدن دست کشید و ابزار حفاری و زمین را در ازای چند صد دلار ناقابل به جوینده دیگری واگذار کرد. مالک جدید معدن درست در فاصله ی سه قدمی از محلی که داربی از حفاری دست کشیده بود به رگه ای از طلا رسید که میلیون ها دلار ارزش داشت.

این حادثه زندگی داربی را تغییر داد. او هرگز اشتباه خود را در متوقف کردن حفاری در فاصله سه قدمی تا طلا فراموش نکرد. او سال ها بعد گفت «من این نعمت را به دلیل بی ثباتی خودم از دست دادم و به من آموخت که پیشروی هر چقدر هم که دشوار باشد شکیبایی و پیگیری را ادامه دهم، درسی که برای موفق شدن در هر کاری باید یاد می گرفتم.»

یکی از دلایل شکست، عادت به کنار کشیدن در زمانی است که فرد فکر میکند شکست خورده است.
سه قدم مانده به طلا متوقف نشوید.
برگردید و کمی بیشتر حفر کنید.

👤 هنريت كلاوسر

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
📚 کتاب را زیاد مطالعه کنید تا بفهمید که هیچ نمی‌دانید. کتاب را نخوانید که بخوابید ، کتاب را بخوانید که بیدار شوید !


👤 آبراهام لینکلن

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
شازده کوچولو می گفت : گل من ،
گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود ،
اما ماندنی بود ،
این بودنش بود که ،
او را تبدیل به گل من کرده بود !

✍️آنتوان_دوسنت_اگزوپری
📙شازده_کوچولو

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
✍️تمرین:

در این مورد آزادانه بنویسید:

غروب یک روز تعطیل بود داشتم کتابما و جمع و جور می کردم که .....

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۰ تیر در تقویم ایران باستان جشن تیرگان است. تیرگان روزی است که در اساطیر ایران آرش کمانگیر، از بلندترین نقطه البرز که دماوند است برای تعیین مرز ایران کمان کشید. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نوشته، در ایران باستان، تیرگان روز بزرگداشت مقام نویسندگان بود. برخی ۱۳ تیر را نیز روز تیرگان می‌دانند.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
موتور محرکهٔ نوشتن داستان

«فکر نمی‌کنم کسی بتواند بدون نظم استثنایی کتابی ارزشمند بنویسد.»

گابریل گارسیا مارکز

امروز دو صفحه نوشتم و یک صفحه را حذف کردم. چیزی به پایان داستانم نمانده است و از این بابت خوشحالم. نویسندگی علاوه بر الهام نیاز به نظم و انضباط دارد و اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم نقل قول پیکاسو در این باره به هدف نزدیکتر است: «الهام تنها پس از پشتکار و کارسخت به سراغتان می‌آید.»

اما حتی اگر زمان زیادی برای نوشتن ندارید یادداشت‌های روزانه را از دست ندهید. نوشتن منظم خاطرات روزانه روی کاغذ، انرژی نوشتن شما را تأمین می‌کند. موضوع بسیاری از داستان‌هایم در همان یک ربعی شکل گرفته که مشغول نوشتن یادداشت‌های روزانه بوده‌ام. وقتی موضوع برای فکر کردن و پر و بال دادن به تخیل‌تان پیدا شود سرانجام وقت و انگیزه نوشتن هم از پی آن می‌آید و به قول معروف می‌توانید با دکمه لباس بدوزید.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
«کارآموزها خوش آمدید!»

چهارده سالم بود که صدای جان کیتس به گوشم خورد و در ذهنم پیوندی با او برقرار کردم.‌ او به خوانندگانش اجازه می‌داد از در کناری وارد «دنیای نوشتن‌» شوند، همان که رویش نوشته بود «کار آموزها خوش آمدید!»

چرا که کیتس خودش را در کارش یک کارآموز می‌دید. جوانی بود که صحنه خودش را با کتابهای کتابخانه‌اش ساخت و نه تنها از تأثیر پذیرفتن نمی‌ترسید که حریصانه به استقبال آن می‌رفت.

می‌خواست از دیگران بیاموزد، حتی به این قیمت که خطر غرق شدن در صدایشان را به جان بخرد واین حس «کارآموزی» هیچ وقت رهایش نکرد. آن را در نخستین تجربه‌های فرمی او ‌در شعر می‌شود، دید و در ترس مهیبی که به جانش افتاده از اینکه بمیرد پیش از آنکه قلمش میوهٔ ذهن لبریز و پرهیاهویش را آن‌طور که باید بچشد.

الگو، کلمهٔ زننده‌ای است اما در واقعیت، فقط یک نویسندهٔ خیلی قدرتمند ممکن است بتواند بدون هیچ‌الگویی سر کند.‌ من این جور وقت‌ها به کیتس فکر می‌کنم. کیتسی که دارد سگ دو می‌زند، کتابها را می‌بلعد، تقلید می‌کند، تقلا می‌کند، رشد می‌کند، شعرهای زیادی می‌نویسد که باعث شرمندگی‌اش می‌شوند و شعرهای کمی که سربلندش می‌کند، هر آنچه که بتواند از هر کسی که دستش برسد یاد می‌گیرد، از هر کس، مرده یا زنده، که چیز مفیدی برای یاد دادن به او در چنته داشته‌باشد.»

متن‌بالا بخشی از سخنرانی زادی اسمیت است که در کتاب «ماجرا فقط این نبود» آمده. تصمیم بگیرید همیشه یک «کارآموز» باقی بمانید و بدانید برای یک‌حرفه‌ای هیچ وقت یادگیری و آموختن تمام نمی‌شود.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇