📌سریال «جیران» توقیف شد
🔹در پی شکایت شاکی خصوصی به لحاظ نقض مالکیت ادبی و هنری و براساس حکم قضایی، ادامه پخش سریال نمایش خانگی جیران متوقف شد.
🔹این حکم پس از بررسیهای لازم، در راستای ماده ۲۹ قانون حمایت از مولفان و مصنفان و هنرمندان و در جهت حمایت از بزه دیده (شاکی خصوصی)، صادر شده است.
🔹براساس این گزارش و طبق حکم صادره، ادامه پخش سریال با رعایت مالکیت ادبی ممکن خواهد بود.
🔰
@HAFTRAH
🔹در پی شکایت شاکی خصوصی به لحاظ نقض مالکیت ادبی و هنری و براساس حکم قضایی، ادامه پخش سریال نمایش خانگی جیران متوقف شد.
🔹این حکم پس از بررسیهای لازم، در راستای ماده ۲۹ قانون حمایت از مولفان و مصنفان و هنرمندان و در جهت حمایت از بزه دیده (شاکی خصوصی)، صادر شده است.
🔹براساس این گزارش و طبق حکم صادره، ادامه پخش سریال با رعایت مالکیت ادبی ممکن خواهد بود.
🔰
@HAFTRAH
📌احتمال تعطیلی شبکه شما و ایران کالا/التیماتوم به شبکه سلامت
🔹براساس شنیده ها از ساختمان شیشه ای و پس از جمع بندی نهایی پیمان جبلی از وضعیت شبکه های سیما، بزودی شبکههای شما و ایران کالا بطور «قطعی» بدلیل کمبود شدید مخاطب تعطیل و حذف میشوند.
🔹همچنین به شبکه سلامت نیز اولتیماتوم داده شده و وضعیت مناسبی ندارد و ممکن است بزودی این شبکه نیز حذف شود.
🔹زمان تعطیلی دو شبکه ایران کالا و شبکه شما به احتمال زیاد و حداکثر تا پایان تابستان امسال خواهد بود.
🔹بنظر میرسد با تعطیلی این شبکهها و افزایش ظرفیت فرستنده، شبکه ورزش۲ که بصورت اینترنتی درحال پخش است به فرستنده اول یا دوم سراسر کشور اضافه گردد.
🔰
@HAFTRAH
🔹براساس شنیده ها از ساختمان شیشه ای و پس از جمع بندی نهایی پیمان جبلی از وضعیت شبکه های سیما، بزودی شبکههای شما و ایران کالا بطور «قطعی» بدلیل کمبود شدید مخاطب تعطیل و حذف میشوند.
🔹همچنین به شبکه سلامت نیز اولتیماتوم داده شده و وضعیت مناسبی ندارد و ممکن است بزودی این شبکه نیز حذف شود.
🔹زمان تعطیلی دو شبکه ایران کالا و شبکه شما به احتمال زیاد و حداکثر تا پایان تابستان امسال خواهد بود.
🔹بنظر میرسد با تعطیلی این شبکهها و افزایش ظرفیت فرستنده، شبکه ورزش۲ که بصورت اینترنتی درحال پخش است به فرستنده اول یا دوم سراسر کشور اضافه گردد.
🔰
@HAFTRAH
هفت راه
📌احتمال تعطیلی شبکه شما و ایران کالا/التیماتوم به شبکه سلامت 🔹براساس شنیده ها از ساختمان شیشه ای و پس از جمع بندی نهایی پیمان جبلی از وضعیت شبکه های سیما، بزودی شبکههای شما و ایران کالا بطور «قطعی» بدلیل کمبود شدید مخاطب تعطیل و حذف میشوند. 🔹همچنین به…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from برنامه سوره | درنگ دینپژوهی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 تیزر فصل جدید سوره | ویژۀ ماه محرم
📌 فصل کوفه | میزبان و سردبیر: مسعود دیانی
⏰ جمعه ۷مرداد تا پنجشنبه ۲۰مرداد، ساعت ۲۲
شبکۀ چهار سیما
@Sooreh_tv4
📌 فصل کوفه | میزبان و سردبیر: مسعود دیانی
⏰ جمعه ۷مرداد تا پنجشنبه ۲۰مرداد، ساعت ۲۲
شبکۀ چهار سیما
@Sooreh_tv4
هفت راه
📌خداحافظی سلیم غفوری با شبکه افق 🔹سیدسلیم غفوری، مدیر فعلی شبکه افق سیما طی روزهای آینده به عنوان قائممقام معاون سیما منصوب خواهد شد. 🔰 @HAFTRAH
📌تایید خبر هفت راه//
غفوری قائم مقام معاون سیما شد/ ماموریت برای طراحی کنداکتور جامع سیما
🔹معاون سیما در حکمی سلیم غفوری را به سمت «قائممقام معاون سیما و رئیس کارگروه طراحی و اجرای کنداکتور جامع سیما» منصوب کرد.
🔰
@HAFTRAH
غفوری قائم مقام معاون سیما شد/ ماموریت برای طراحی کنداکتور جامع سیما
🔹معاون سیما در حکمی سلیم غفوری را به سمت «قائممقام معاون سیما و رئیس کارگروه طراحی و اجرای کنداکتور جامع سیما» منصوب کرد.
🔰
@HAFTRAH
📌واکنش وزیر ارشاد به اکران برخی فیلمها در سرزمین های اشغالی: با نمایش فیلم بدون مجوز در خارج مماشات نمیکنیم/محرومیت بازیگران نباید به اکران یک فیلم لطمه بزند
🔹وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه هیات دولت گفت: ما به همه کسانی که در داخل فعالیت میکنند اعلام کردیم موضوع اکران در سرزمینهای اشغالی جزو خطوط قرمز است و حتماً با عوامل این کار برخورد میکنیم. هیچ نوع مسامحه نداریم. تشکر هم میکنیم از تهیهکنندگان و فیلمسازانی که به محض اینکه اطلاع پیدا کردند برخی حامیانشان قصد دارند فیلمهایشان را در سرزمینهای اشغالی اکران کنند جلوی این کار را گرفتند. من توصیه اکید میکنم به همه تهیهکنندگان و فیلمسازان که مواظب باشند این سوءاستفاده رخ ندهد که برای ما قابل قبول نیست.
🔹اگر فیلمی در نوبت اکران است تلاش میکنیم محرومیتهایی احتمالی بازیگران به اکران فیلم لطمه نزند. این بخش برای تهیهکننده و مجموعهای گسترده از عوامل تا سینمادارهاست. ما در مورد هر موضوعی نه این مورد خاص، نگاهمان این است که محرومیت احتمالی یک هنرمند به فیلمی که ساخته شده لطمه نزند.
🔹هر فیلمی بدون اخذ مجوز نمایش در خارج کشور نمایش داشته باشد حتماً از نظر ما مشمول محدودیتهای قانونی میشود. هیچ درنگی در این زمینه وجود ندارد و سابق بر این شاید مماشات میشده اما من به همکاران تاکید کردم در این زمینه کوتاه نیایند.
🔰
@HAFTRAH
🔹وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه هیات دولت گفت: ما به همه کسانی که در داخل فعالیت میکنند اعلام کردیم موضوع اکران در سرزمینهای اشغالی جزو خطوط قرمز است و حتماً با عوامل این کار برخورد میکنیم. هیچ نوع مسامحه نداریم. تشکر هم میکنیم از تهیهکنندگان و فیلمسازانی که به محض اینکه اطلاع پیدا کردند برخی حامیانشان قصد دارند فیلمهایشان را در سرزمینهای اشغالی اکران کنند جلوی این کار را گرفتند. من توصیه اکید میکنم به همه تهیهکنندگان و فیلمسازان که مواظب باشند این سوءاستفاده رخ ندهد که برای ما قابل قبول نیست.
🔹اگر فیلمی در نوبت اکران است تلاش میکنیم محرومیتهایی احتمالی بازیگران به اکران فیلم لطمه نزند. این بخش برای تهیهکننده و مجموعهای گسترده از عوامل تا سینمادارهاست. ما در مورد هر موضوعی نه این مورد خاص، نگاهمان این است که محرومیت احتمالی یک هنرمند به فیلمی که ساخته شده لطمه نزند.
🔹هر فیلمی بدون اخذ مجوز نمایش در خارج کشور نمایش داشته باشد حتماً از نظر ما مشمول محدودیتهای قانونی میشود. هیچ درنگی در این زمینه وجود ندارد و سابق بر این شاید مماشات میشده اما من به همکاران تاکید کردم در این زمینه کوتاه نیایند.
🔰
@HAFTRAH
📌فلسطین در شعر سایه
🔹امروز با خبر درگذشت هوشنگ ابتهاج دوباره یک عالم از شعر خوانیهای آقای سایه منتشر شد. ولی شاید نمیدانستید که سایه درباره نهضت فلسطین و لبنان هم شعر گفته ...
نه هراسی نیست
من هزاران بار
تیرباران شده ام
و هزاران بار
دل زیبای مرا از دار آویخته اند
و هزاران بار
با شهیدان تمام تاریخ
خون جوشان مرا
به زمین ریخته اند
سرگذشت دل من
زندگی نامه انسان است
که لبش دوخته اند
زنده اش سوخته اند
و به دارش زده اند
آه ای بابک خرم دین
تو لومومبا را می دیدی
و لومومبا می دید
مرگ خونین
مرا در بولیوی
راز سرسبزی حلاج این است
ریشه در خون شستن
باز از خون رستن
در ویتنام هزاران بار
زیر تیغ جلاد
زخم برداشته ام
وندر آن آتش و خون
باز چون پرچم فتح
قامت افراشته ام
آه ای آزادی
دیرگاهی ست که از اندونزی تاشیلی
خاک این دشت
جگر سوخته با خون تو می آمیزد
دیرگاهی ست که از پیکر مجروح فلسطین شب و روز
خون فرو می ریزد
و هنوز از لبنان
دود برمیخیزد
سالها پیش مرا با کیوان کشتند
شاه هر روز مرا میکشت
و هنوز
دست شاهانه دراز است پی کشتن من
هم از آن دست پلید است که در خوزستان
در هویزه بستان سوسنگرد
این چنین در خون آغشته شدم
و همین امروز با مسلمان جوانی که خط پشت لبش
تازه سبزی می زد کشته شدم
نه هراسی نیست
خون ما راه دراز بشریت را گلگون کرده ست
دست تاریخ ظفرنامه انسان را
زیب دیباچه خون کرده ست
آری از مرگ هراسی نیست
مرگ در میدان این آرزوی هر مرد است
من دلم از دشمن کام شدم شدن می سوزد
مرگ با دشنه دوست ؟
دوستان این درد است
نه هراسی نیست
پیش ما ساده ترین مسئله ای مرگ است
مرگ ما سهل تر از کندن یک برگ است
من به این باغ می اندیشم
که یکی پشت درش با تبری نیز کمین کرده ست
دوستان گوش کنید
مرگ من مرگ شماست
مگذارید شما را بکشند
مگذارید که من بار دگر
در شما کشته شوم...
🔰
@HAFTRAH
🔹امروز با خبر درگذشت هوشنگ ابتهاج دوباره یک عالم از شعر خوانیهای آقای سایه منتشر شد. ولی شاید نمیدانستید که سایه درباره نهضت فلسطین و لبنان هم شعر گفته ...
نه هراسی نیست
من هزاران بار
تیرباران شده ام
و هزاران بار
دل زیبای مرا از دار آویخته اند
و هزاران بار
با شهیدان تمام تاریخ
خون جوشان مرا
به زمین ریخته اند
سرگذشت دل من
زندگی نامه انسان است
که لبش دوخته اند
زنده اش سوخته اند
و به دارش زده اند
آه ای بابک خرم دین
تو لومومبا را می دیدی
و لومومبا می دید
مرگ خونین
مرا در بولیوی
راز سرسبزی حلاج این است
ریشه در خون شستن
باز از خون رستن
در ویتنام هزاران بار
زیر تیغ جلاد
زخم برداشته ام
وندر آن آتش و خون
باز چون پرچم فتح
قامت افراشته ام
آه ای آزادی
دیرگاهی ست که از اندونزی تاشیلی
خاک این دشت
جگر سوخته با خون تو می آمیزد
دیرگاهی ست که از پیکر مجروح فلسطین شب و روز
خون فرو می ریزد
و هنوز از لبنان
دود برمیخیزد
سالها پیش مرا با کیوان کشتند
شاه هر روز مرا میکشت
و هنوز
دست شاهانه دراز است پی کشتن من
هم از آن دست پلید است که در خوزستان
در هویزه بستان سوسنگرد
این چنین در خون آغشته شدم
و همین امروز با مسلمان جوانی که خط پشت لبش
تازه سبزی می زد کشته شدم
نه هراسی نیست
خون ما راه دراز بشریت را گلگون کرده ست
دست تاریخ ظفرنامه انسان را
زیب دیباچه خون کرده ست
آری از مرگ هراسی نیست
مرگ در میدان این آرزوی هر مرد است
من دلم از دشمن کام شدم شدن می سوزد
مرگ با دشنه دوست ؟
دوستان این درد است
نه هراسی نیست
پیش ما ساده ترین مسئله ای مرگ است
مرگ ما سهل تر از کندن یک برگ است
من به این باغ می اندیشم
که یکی پشت درش با تبری نیز کمین کرده ست
دوستان گوش کنید
مرگ من مرگ شماست
مگذارید شما را بکشند
مگذارید که من بار دگر
در شما کشته شوم...
🔰
@HAFTRAH
📌شبکه خبر 2 راه اندازی شد
🔹عابدینی سرپرست خبرگزاری صداوسیما گفت:
راه اندازی رسمی این شبکه، که ابتدا در بستر اینترنت شکل می گیرد و بعدها ممکن است از طریق گیرنده های تلویزیونی هم قابل دسترس باشد، امکان پوشش زنده و کامل رویدادهای مهم کشور فراهم خواهد شد. مساله ای که در حال حاضر شبکه خبر تلویزیونی به دلیل فشردگی کنداکتور و جدول پخش، از آن رنج می برد.
🔹با توجه به این تداخل رویدادها تصمیم گرفته شد شبکه خبر ۲ ایجاد شود که این شبکه بدون مجری است اما رویدادها را زنده پوشش خواهد داد. ابتدا روی تلوبیون قابل دریافت خواهد بود و بعد ممکن است بر روی گیرنده های تلویزیون هم قابل دریافت باشد.
🔹 گفتنی است شبکه ورزش ۲ با هدف پخش زنده تمام رویدادهای ورزشی در تلوبیون راه اندازی شده است.
🔰
@HAFTRAH
🔹عابدینی سرپرست خبرگزاری صداوسیما گفت:
راه اندازی رسمی این شبکه، که ابتدا در بستر اینترنت شکل می گیرد و بعدها ممکن است از طریق گیرنده های تلویزیونی هم قابل دسترس باشد، امکان پوشش زنده و کامل رویدادهای مهم کشور فراهم خواهد شد. مساله ای که در حال حاضر شبکه خبر تلویزیونی به دلیل فشردگی کنداکتور و جدول پخش، از آن رنج می برد.
🔹با توجه به این تداخل رویدادها تصمیم گرفته شد شبکه خبر ۲ ایجاد شود که این شبکه بدون مجری است اما رویدادها را زنده پوشش خواهد داد. ابتدا روی تلوبیون قابل دریافت خواهد بود و بعد ممکن است بر روی گیرنده های تلویزیون هم قابل دریافت باشد.
🔹 گفتنی است شبکه ورزش ۲ با هدف پخش زنده تمام رویدادهای ورزشی در تلوبیون راه اندازی شده است.
🔰
@HAFTRAH
📌روز عزای زبان فارسی
🖌رضا داوری اردکانی
🔹شاعر بزرگ معاصر هوشنگ ابتهاج متخلص به ه.الف.سایه در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست و مهر ختم بر گنجینه سخن گرانبهای خود نهاد.
🔹شاعر کیست و چه می کند؟ مردم پاسخ این پرسش را می دانند اما همه همیشه نمی توانند آن را بیان کنند. شاعران اگر در زمره عزیزترین کسان در نزد مردمانند از آن روست که گشایندگان افق زندگی و پیام آوران مهر و دوستی اند و اگر آنها نبودند شاید مردم دورانهای ظلمت زمانه را تاب نمی آوردند و از این روست که همه در مرگ شاعر عزا و ماتم می گیرند.عصر ما هر چه بود و هرچه هست، از بعضی برکات بی بهره نبود. نسل ما از این بخت برخوردار بود که در دوران درخشش شعر فارسی به سر برد. این دوران را اگر نتوان در عرض چهار قرن دوران اول شعر فارسی قرار داد، مسلماً در قیاس با دوران ششصد ساله بعد از حافظ تا زمان مشروطیت، دوران آبرومندی سخن و شعر فارسی است و به این جهت این نسل باید راضی و خرسند باشد که در سختیها و تلخیها و شکستها، شاعران را همراه خود می دیده و می توانسته است در پناه شعرشان آرامشی بیابد.
🔹ما امروز در عزا و ماتم مرگ شاعری نشسته ایم که در زمره بزرگترین سخن سرایان زمان و شاید سرآمد غزلسرایان بود هرچند که او خود به شهریار ارادت می ورزید و برای او در غزلسرایی مقام ممتاز قائل بود. اما درست آن است که ابتهاج بیش از استاد خود، غزل را با زندگی مردمان پیوند داده است.
🔹ابتهاج شاعر مردم بود. مقصود این نیست که او شعر سیاسی می گفت. شاعر می تواند به یک ایدئولوژی تعلق عادی و رسمی داشته باشد اما شعر، امری ورای ایدئولوژی است و از جای دیگر می آید.شعر شاعر زبان مردم است. وقتی شاعر می میرد، زبان عزادار می شود.
🔹پس امروز یکی از روزهای عزای زبان فارسی است. ضایعه درگذشت شاعر را به همه اصحاب زبان و ادب فارسی در سراسر روی زمین تسلیت می گویم. دریغا که از این پس شاعر دیگر با ما سخن نمی گوید اما گنجینه گرانبهای سخن او می ماند و مایه قرار و آرامش مردم این زمان و نسلهای آینده خواهد بود.رحمت بی پایان خدای بزرگ نصیب او باد که شعر و سخنش، سخن رحمت و مهربانی بود.
🔰
@HAFTRAH
🖌رضا داوری اردکانی
🔹شاعر بزرگ معاصر هوشنگ ابتهاج متخلص به ه.الف.سایه در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست و مهر ختم بر گنجینه سخن گرانبهای خود نهاد.
🔹شاعر کیست و چه می کند؟ مردم پاسخ این پرسش را می دانند اما همه همیشه نمی توانند آن را بیان کنند. شاعران اگر در زمره عزیزترین کسان در نزد مردمانند از آن روست که گشایندگان افق زندگی و پیام آوران مهر و دوستی اند و اگر آنها نبودند شاید مردم دورانهای ظلمت زمانه را تاب نمی آوردند و از این روست که همه در مرگ شاعر عزا و ماتم می گیرند.عصر ما هر چه بود و هرچه هست، از بعضی برکات بی بهره نبود. نسل ما از این بخت برخوردار بود که در دوران درخشش شعر فارسی به سر برد. این دوران را اگر نتوان در عرض چهار قرن دوران اول شعر فارسی قرار داد، مسلماً در قیاس با دوران ششصد ساله بعد از حافظ تا زمان مشروطیت، دوران آبرومندی سخن و شعر فارسی است و به این جهت این نسل باید راضی و خرسند باشد که در سختیها و تلخیها و شکستها، شاعران را همراه خود می دیده و می توانسته است در پناه شعرشان آرامشی بیابد.
🔹ما امروز در عزا و ماتم مرگ شاعری نشسته ایم که در زمره بزرگترین سخن سرایان زمان و شاید سرآمد غزلسرایان بود هرچند که او خود به شهریار ارادت می ورزید و برای او در غزلسرایی مقام ممتاز قائل بود. اما درست آن است که ابتهاج بیش از استاد خود، غزل را با زندگی مردمان پیوند داده است.
🔹ابتهاج شاعر مردم بود. مقصود این نیست که او شعر سیاسی می گفت. شاعر می تواند به یک ایدئولوژی تعلق عادی و رسمی داشته باشد اما شعر، امری ورای ایدئولوژی است و از جای دیگر می آید.شعر شاعر زبان مردم است. وقتی شاعر می میرد، زبان عزادار می شود.
🔹پس امروز یکی از روزهای عزای زبان فارسی است. ضایعه درگذشت شاعر را به همه اصحاب زبان و ادب فارسی در سراسر روی زمین تسلیت می گویم. دریغا که از این پس شاعر دیگر با ما سخن نمی گوید اما گنجینه گرانبهای سخن او می ماند و مایه قرار و آرامش مردم این زمان و نسلهای آینده خواهد بود.رحمت بی پایان خدای بزرگ نصیب او باد که شعر و سخنش، سخن رحمت و مهربانی بود.
🔰
@HAFTRAH
Telegram
هفت راه مدیا
📌تخم تحول را ملخ خورد؟!
🔹مصطفی وثوق کیا فعال حوزه فرهنگ نوشت: صداوسیما در دوران ریاست پیمان جبلی یک کلیدواژه دارد و آن هم تحول است . خب این تحول زودتر ازهمه در بخش سیاسی رخ داد و اخبار صداوسیما یک تغییراتی کرد که محسوس بود در این دوره صداوسیما سعی کرد از اخبار عقب نیفتد و با گزارش های جذاب هر دو جناح را بنوازد ( خلاف دوره های قبل که عموما اصلاح طلبان را نوازش می داد ) نمونه اش هم شد پوشش تجمع اعتراض آمیز مردم اصفهان برای آب و هک پمپ بنزین ها .
🔹واقعا برای ما که دیده بودیم صداوسیما چطور خودش را به نفهمیدن می زد و از کنار مسایل مطرح شده در جامعه سوت زنان رد میشد هیجان انگیز بود ، البته خیلی ها انذار می دادند که باید دید این تغییرات ادامه دار است یا نه .
🔹خب کم کم که گذشت گویا ترمز تغیرات را کشیدند ( از کجا مشخص نیست ) خود رئیس صداوسیما در یک برنامه دانشجویی گفت که رسما بهش تذکر دادند اما نگفت کجا ! البته می شد حدس زد کجاها ولی خب صلاح نیست به گفتنش .
🔹 القصه که ظاهراً فیتیله تحول در صداوسیما را کشیدند که هیچ ، یک کنترل ضد ( Ctrl + Z ) زدند و همه چیز دارد به عقب برمی گردد نمونه اش هم بازگشت خانم آمنه سادات ذبیح پور که در بدو بازگشت چند گزارش عجیب غریب روی آنتن داد که صدای همه را درآورد .
🔹اخیرا هم در ماجرای بی آبی شهرکرد و مسائلش اگر صدا از سنگ درآمد از صداوسیما هم در آمد ! تازه روایتهایی شنیدیم که قرار است ماستمالی هم بکند . با این دست فرمان که آقایان دارند تحول درنمی آید و همان چیزهایی که از قبل بوده هم خراب می شود .
🔹حالا بماند که دیگر خبری از برنامههای چالشی صداوسیما در حوزه مسائل سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... نیست و همه خیلی راحت به فکر کار بی دردسر هستن.
🔰
@HAFTRAH
🔹مصطفی وثوق کیا فعال حوزه فرهنگ نوشت: صداوسیما در دوران ریاست پیمان جبلی یک کلیدواژه دارد و آن هم تحول است . خب این تحول زودتر ازهمه در بخش سیاسی رخ داد و اخبار صداوسیما یک تغییراتی کرد که محسوس بود در این دوره صداوسیما سعی کرد از اخبار عقب نیفتد و با گزارش های جذاب هر دو جناح را بنوازد ( خلاف دوره های قبل که عموما اصلاح طلبان را نوازش می داد ) نمونه اش هم شد پوشش تجمع اعتراض آمیز مردم اصفهان برای آب و هک پمپ بنزین ها .
🔹واقعا برای ما که دیده بودیم صداوسیما چطور خودش را به نفهمیدن می زد و از کنار مسایل مطرح شده در جامعه سوت زنان رد میشد هیجان انگیز بود ، البته خیلی ها انذار می دادند که باید دید این تغییرات ادامه دار است یا نه .
🔹خب کم کم که گذشت گویا ترمز تغیرات را کشیدند ( از کجا مشخص نیست ) خود رئیس صداوسیما در یک برنامه دانشجویی گفت که رسما بهش تذکر دادند اما نگفت کجا ! البته می شد حدس زد کجاها ولی خب صلاح نیست به گفتنش .
🔹 القصه که ظاهراً فیتیله تحول در صداوسیما را کشیدند که هیچ ، یک کنترل ضد ( Ctrl + Z ) زدند و همه چیز دارد به عقب برمی گردد نمونه اش هم بازگشت خانم آمنه سادات ذبیح پور که در بدو بازگشت چند گزارش عجیب غریب روی آنتن داد که صدای همه را درآورد .
🔹اخیرا هم در ماجرای بی آبی شهرکرد و مسائلش اگر صدا از سنگ درآمد از صداوسیما هم در آمد ! تازه روایتهایی شنیدیم که قرار است ماستمالی هم بکند . با این دست فرمان که آقایان دارند تحول درنمی آید و همان چیزهایی که از قبل بوده هم خراب می شود .
🔹حالا بماند که دیگر خبری از برنامههای چالشی صداوسیما در حوزه مسائل سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... نیست و همه خیلی راحت به فکر کار بی دردسر هستن.
🔰
@HAFTRAH
📌غلبه تصویرسازی رسانهای بر سیاستگذار
🔹هفتۀ گذشته بود که سعید مکرمی، مدیر برند #نشر_اسم در پستی اینستاگرامی، خبر داد که مالک محل کتابفروشی اسم، یعنی بانک تجارت، درپی بازپسگیری ملک خود است و این کتابفروشی در آستانۀ تعطیلی قرار دارد. مدتی بعد از انتشار این پست، موجی از همدردیهای مجازی و درخواستهای اینترنتی و البته، بیشتر اینستاگرامی، برای جلوگیری از تعطیلی این کتابفروشی به راه افتاد. کمی بعد هم این ماجرا پای خود را به روزنامهها و صفحات فرهنگی آنان باز کرد. تعطیلی کتابفروشی اسم حتی سوژۀ مکاتبۀ دو وزیر ارشاد و اقتصاد هم شد، تا فضای فرهنگی کشور، چند روزی درگیر و دار اعلام این خبر باشد. البته در این اثنا، یکی از فعالان اینستاگرامی نیز خبر داد که وزیر ارشاد قول مساعدت به این کتابفروشی داده که بلافاصله تکذیب نشر اسم را به همراه داشت. موضوع این مختصر، چند پرسش و نکتۀ مهم است:
🔹نه فقط مردم و مخاطبین و مشتریان نشر اسم؛ بلکه بهنظر حتی درک فعالان عرصۀ فرهنگ از ماجرا نیز تا اندازۀ قابلتوجهی تحت تاثیر کلیشههای اینستاگرامی است. امضای کارزار برای جلوگیری از تعطیلی فروشگاه اسم و فشار آوردن به وزیر و البته تلاش وزیر و نمایندگان مجلس برای عدم تعطیلی این فروشگاه، همه نشان از این دارد که تصویر رسانهای و رمانتیک چه میزان میتواند درک واقعی از مسائل را مخدوش کند.
🔹اگر بپذیریم که ملک در اجارۀ بانک بوده است و بانک ملک خود را مطالبه کرده است، چرا باید با برساختن تصویری غیرواقعی از مناسبات اقتصاد فرهنگ، از تغییر مکان این کتابفروشی جلوگیری کرد؟ مهمتر از همه این که اساساً چه برای بدنۀ وزارتخانۀ ارشاد، چه برای شخص وزیر و چه برای فعالان رسانهای، باید میان کتابفروشی اسم با دهها کتابفروشی دیگر که در این سالها با شرایط مشابه، تعطیل شدند، تفاوت وجود داشته باشد؟
🔹سوال مهم دیگر این است که اگر تفاوتی میان کتابفروشی اسم و دیگر کتابفروشیها نیست، چرا باید به قیمت اتهام فعالیت رانتی، تنها از این کتابفروشی حمایت رسانهای و عملی کرد؟ رسانهها و مسئولان، چه حمایت موثری از دیگر کتابفروشیهای کشور به عمل آوردند که حالا وقتی پای حمایت از یک کتابفروشی خاص در میان میآید، باید عدالت آنان در توزیع منابع و البته صدای رسانهای را جدی گرفت؟
🔹نکتۀ دردآور دیگر آنجا است که ماجرای کتابفروشی اسم، یک نمونۀ واضح دیگر از غلبۀ تصویرسازی رسانهای برای سیاستگذار، بهجای درک میدانی و واقعبینانۀ او است.
🔹ماجرای اسم نشان میدهد که چگونه میتوان با بهراه انداختن یک موج رسانهای، تصمیم سیاستگذار را، در شرایط کاملاً غیرعادلانهای، برساخت. چرا باید این تلقی را ایجاد کرد که صدای بلند رسانهای میتواند چارۀ همهچیز باشد و گوش سیاستگذاران به هدایتهای محدود و جهتدهی شده رسانهای است؟
🔹میتوان به پرسشهای بنیادی و اندیشهایتر این ماجرا نیز پرداخت که البته مجال دیگری طلب میکند. مسئله ای مانند این که چرا باید با کارزار رسانهای، حق مالکیت یک بنگاه محدود شود. یا مثلاً این نکته که اساساً اسم هم مانند تمام کتابفروشیهای دیگر، یک بنگاه اقتصادی بود که باید مانند دیگران تابع مناسبات آن باشد و چرا باید به صورت ویژهخوارانهای حق پیدا کند که خب از مجال این بحث خارج است.
🔰
@HAFTRAH
🔹هفتۀ گذشته بود که سعید مکرمی، مدیر برند #نشر_اسم در پستی اینستاگرامی، خبر داد که مالک محل کتابفروشی اسم، یعنی بانک تجارت، درپی بازپسگیری ملک خود است و این کتابفروشی در آستانۀ تعطیلی قرار دارد. مدتی بعد از انتشار این پست، موجی از همدردیهای مجازی و درخواستهای اینترنتی و البته، بیشتر اینستاگرامی، برای جلوگیری از تعطیلی این کتابفروشی به راه افتاد. کمی بعد هم این ماجرا پای خود را به روزنامهها و صفحات فرهنگی آنان باز کرد. تعطیلی کتابفروشی اسم حتی سوژۀ مکاتبۀ دو وزیر ارشاد و اقتصاد هم شد، تا فضای فرهنگی کشور، چند روزی درگیر و دار اعلام این خبر باشد. البته در این اثنا، یکی از فعالان اینستاگرامی نیز خبر داد که وزیر ارشاد قول مساعدت به این کتابفروشی داده که بلافاصله تکذیب نشر اسم را به همراه داشت. موضوع این مختصر، چند پرسش و نکتۀ مهم است:
🔹نه فقط مردم و مخاطبین و مشتریان نشر اسم؛ بلکه بهنظر حتی درک فعالان عرصۀ فرهنگ از ماجرا نیز تا اندازۀ قابلتوجهی تحت تاثیر کلیشههای اینستاگرامی است. امضای کارزار برای جلوگیری از تعطیلی فروشگاه اسم و فشار آوردن به وزیر و البته تلاش وزیر و نمایندگان مجلس برای عدم تعطیلی این فروشگاه، همه نشان از این دارد که تصویر رسانهای و رمانتیک چه میزان میتواند درک واقعی از مسائل را مخدوش کند.
🔹اگر بپذیریم که ملک در اجارۀ بانک بوده است و بانک ملک خود را مطالبه کرده است، چرا باید با برساختن تصویری غیرواقعی از مناسبات اقتصاد فرهنگ، از تغییر مکان این کتابفروشی جلوگیری کرد؟ مهمتر از همه این که اساساً چه برای بدنۀ وزارتخانۀ ارشاد، چه برای شخص وزیر و چه برای فعالان رسانهای، باید میان کتابفروشی اسم با دهها کتابفروشی دیگر که در این سالها با شرایط مشابه، تعطیل شدند، تفاوت وجود داشته باشد؟
🔹سوال مهم دیگر این است که اگر تفاوتی میان کتابفروشی اسم و دیگر کتابفروشیها نیست، چرا باید به قیمت اتهام فعالیت رانتی، تنها از این کتابفروشی حمایت رسانهای و عملی کرد؟ رسانهها و مسئولان، چه حمایت موثری از دیگر کتابفروشیهای کشور به عمل آوردند که حالا وقتی پای حمایت از یک کتابفروشی خاص در میان میآید، باید عدالت آنان در توزیع منابع و البته صدای رسانهای را جدی گرفت؟
🔹نکتۀ دردآور دیگر آنجا است که ماجرای کتابفروشی اسم، یک نمونۀ واضح دیگر از غلبۀ تصویرسازی رسانهای برای سیاستگذار، بهجای درک میدانی و واقعبینانۀ او است.
🔹ماجرای اسم نشان میدهد که چگونه میتوان با بهراه انداختن یک موج رسانهای، تصمیم سیاستگذار را، در شرایط کاملاً غیرعادلانهای، برساخت. چرا باید این تلقی را ایجاد کرد که صدای بلند رسانهای میتواند چارۀ همهچیز باشد و گوش سیاستگذاران به هدایتهای محدود و جهتدهی شده رسانهای است؟
🔹میتوان به پرسشهای بنیادی و اندیشهایتر این ماجرا نیز پرداخت که البته مجال دیگری طلب میکند. مسئله ای مانند این که چرا باید با کارزار رسانهای، حق مالکیت یک بنگاه محدود شود. یا مثلاً این نکته که اساساً اسم هم مانند تمام کتابفروشیهای دیگر، یک بنگاه اقتصادی بود که باید مانند دیگران تابع مناسبات آن باشد و چرا باید به صورت ویژهخوارانهای حق پیدا کند که خب از مجال این بحث خارج است.
🔰
@HAFTRAH
Telegram
هفت راه مدیا
📌مادرانگی بخشی از مسیر زن بودن
🔹کتاب "مثل نهنگ نفس تازه می کنم" نوشته معصومه امیرزاده منتشر شده در انتشارات کتابستان معرفت، یک عاشقانهی فانتزی، عاشق و معشوق مثل همهی داستانهای معمول پر از ناز و نیاز هستند و به یکدیگر میرسند اما از این جا به بعد همه چیز واقعی و بیرحم میشود، مانند زندگیای که بیم از هم گسیختنش میرود.
🔹کتاب به روایت چالشهای زندگی زن و مادری می پردازد که دوست دارد فعال باشد و بخشی از ارزش انسانی خود را در فعالیت اجتماعی میبیند اما نه از زندگی زناشویی خود احساس رضایت دارد و نه زندگی شخصی اش روند دلخواه او را طی می کند، چرا که آنطور که نیاز زنانهی بیدار شدهاش میطلبد، درک نمیشود و آنچه از مرد عاشق در ذهنش پرداخته به ثمر نمینشیند و همچنین بارداری و بچه داری دست و پای او را برای فعالیت های سابقش بسته است، همان طور که در بخشی از کتاب از زبان شخصیت اصلی آن آمده است: ««چادرم را مرتب می کنم. دوست ندارم کسی بفهمد حامله ام و ناگهان از آدمی رو به جلو به زنی خانه دار و گرفتار تبدیل شده ام. »»و در جایی دیگر آمده است: «« مردهای اطرافم من را آن گونه که هستم نمی خواهند. تا با پدرم بودم، مدام سررفت و آمدم با یوما دعواد اشت، آنقدر که از آن خانه در پانزده سالگی به خوابگاه دانش آموزی رفتم و حالا هم با امیر یل. او هم می خواهد مرا در خانه حبس کند. البته در را باز گذاشته، اما دو وزنه به پایم بسته.»»
🔹اما کتاب به روایت چالش ها وسرخوردگی های یک زن خانه دار بسنده نمی کند، نویسندهی محترم کتاب که تحصیلات روانشناسی دارد به خوبی و به صورت کاربردی راهکارهایی ارائه میدهد که زن به رضایت از خود و زندگی میرسد، با وجود آنکه خیلی تغییری در اوضاع به وجود نمیآید اما باورها و درک او نسبت به واقعیت تغییر میکند.
🔹به عنوان مثال برای راهکارهای ارائه شده در کتاب می توان به این قسمت از داستان اشاره کرد:
««دست هایم را می فشارد، بگو چی کار کنم که حالت بهتر شه؟
بغلم کن، نوازشم کن. بعد بگو من کنارتم، من ازت مراقبت می کنم.
صندلی اش را جابه جا می کند و به من نزدیک تر می شود. بغلم می کند، منظورت از این مسخره بازیاس؟
سرم را به سینه اش می چسبانم، آره همین مسخره بازیا.»»
🔹کتاب برای زنان آشنا است، چرا که زندگی آنها را روایت میکند، ناخودآگاهی که شاید کمتر بر زبان آورند، اما خواندنش برای آنها لازم است تا راهکارهای موجود در کتاب را بخوانند و بدانند که مادر بودن نیز بخشی از مسیر زن بودن است و موجب توقف نیست، همچنین خواندنش را به مردان توصیه میکنم، تا به درک بیشتری از شرایط و خواستههای زن مسلمان امروز برسند، همان زنی که به تعبیر رهبری از الگوی سوم زن مسلمان ایرانی که نه شرقی است و نه غربی، پیروی میکند.
🔰
@HAFTRAH
🔹کتاب "مثل نهنگ نفس تازه می کنم" نوشته معصومه امیرزاده منتشر شده در انتشارات کتابستان معرفت، یک عاشقانهی فانتزی، عاشق و معشوق مثل همهی داستانهای معمول پر از ناز و نیاز هستند و به یکدیگر میرسند اما از این جا به بعد همه چیز واقعی و بیرحم میشود، مانند زندگیای که بیم از هم گسیختنش میرود.
🔹کتاب به روایت چالشهای زندگی زن و مادری می پردازد که دوست دارد فعال باشد و بخشی از ارزش انسانی خود را در فعالیت اجتماعی میبیند اما نه از زندگی زناشویی خود احساس رضایت دارد و نه زندگی شخصی اش روند دلخواه او را طی می کند، چرا که آنطور که نیاز زنانهی بیدار شدهاش میطلبد، درک نمیشود و آنچه از مرد عاشق در ذهنش پرداخته به ثمر نمینشیند و همچنین بارداری و بچه داری دست و پای او را برای فعالیت های سابقش بسته است، همان طور که در بخشی از کتاب از زبان شخصیت اصلی آن آمده است: ««چادرم را مرتب می کنم. دوست ندارم کسی بفهمد حامله ام و ناگهان از آدمی رو به جلو به زنی خانه دار و گرفتار تبدیل شده ام. »»و در جایی دیگر آمده است: «« مردهای اطرافم من را آن گونه که هستم نمی خواهند. تا با پدرم بودم، مدام سررفت و آمدم با یوما دعواد اشت، آنقدر که از آن خانه در پانزده سالگی به خوابگاه دانش آموزی رفتم و حالا هم با امیر یل. او هم می خواهد مرا در خانه حبس کند. البته در را باز گذاشته، اما دو وزنه به پایم بسته.»»
🔹اما کتاب به روایت چالش ها وسرخوردگی های یک زن خانه دار بسنده نمی کند، نویسندهی محترم کتاب که تحصیلات روانشناسی دارد به خوبی و به صورت کاربردی راهکارهایی ارائه میدهد که زن به رضایت از خود و زندگی میرسد، با وجود آنکه خیلی تغییری در اوضاع به وجود نمیآید اما باورها و درک او نسبت به واقعیت تغییر میکند.
🔹به عنوان مثال برای راهکارهای ارائه شده در کتاب می توان به این قسمت از داستان اشاره کرد:
««دست هایم را می فشارد، بگو چی کار کنم که حالت بهتر شه؟
بغلم کن، نوازشم کن. بعد بگو من کنارتم، من ازت مراقبت می کنم.
صندلی اش را جابه جا می کند و به من نزدیک تر می شود. بغلم می کند، منظورت از این مسخره بازیاس؟
سرم را به سینه اش می چسبانم، آره همین مسخره بازیا.»»
🔹کتاب برای زنان آشنا است، چرا که زندگی آنها را روایت میکند، ناخودآگاهی که شاید کمتر بر زبان آورند، اما خواندنش برای آنها لازم است تا راهکارهای موجود در کتاب را بخوانند و بدانند که مادر بودن نیز بخشی از مسیر زن بودن است و موجب توقف نیست، همچنین خواندنش را به مردان توصیه میکنم، تا به درک بیشتری از شرایط و خواستههای زن مسلمان امروز برسند، همان زنی که به تعبیر رهبری از الگوی سوم زن مسلمان ایرانی که نه شرقی است و نه غربی، پیروی میکند.
🔰
@HAFTRAH
Telegram
هفت راه مدیا
📌وقتی #رئیسی به داد #عباس_معروفی رسید...
🔹خاطرات عباس معروفی با ابراهیم رئیسی بهعنوان دادستان تهران شاید برای خیلی از اهالی فرهنگ و رسانه تکراری باشد، اما با توجه به شایعات اینروزها خواندنی است.
عباس معروفی، نویسنده مشهور مقیم آلمان و مدیر مجله ادبی «گردون» است که در نخستین سالهای دهه ۷۰، توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت.
برای امانتداری بخشی از گفتوگوی او با نشریه «الفبا» در شرح ماجرای دیدارش با سیدابراهیم رئیسی را برایتان میآورم:
🔹روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰ بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیم به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیرکل گفت کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آنروز خیلی با من حرف زد و گفت باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یکسو او میدوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم.
🔹یکی از غمانگیزترین دورههای زندگیام همین ۱۸ماه تعطیلی گردون بود که همه رفتوآمدها، تلفنها و ارتباطهایم قطع شد. یکباره احساس کردم چقدر تنها شدهام. نمیدانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن میزد و دلداریام میداد. نامهنگاری، ملاقات، دیدار و گفتوگو هیچکدام فایدهای نداشت تا اینکه قاضی پروندهام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام».
فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضیام داده بود، وزارت ارشاد هم کنفیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را مینوشتم و این جمله جایی خودنمایی میکرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون میسوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. او به من خبر داد که روزهای سهشنبه حجتالاسلام رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت ۶صبح سهشنبه آنجا باشم. این سهشنبه رفتنها، چندبار طول کشید و نوبت من نرسید، بار پنجم، ساعت۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر میتوانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوشتیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمایید! خودم را معرفی کردم. رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباسِ معروفیِ معروف؟»
«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بیشاخ و دُم که هر روز کیهان مینویسه.»
«شما بمونید. نفر بعدی؟»
سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه میکنید؟»
«رمان مینویسم، کتاب چاپ میکنم. هر کار بشه! چون دفترم بازه اما گردون رو توقیف کردن.»
«خب فکر میکنی چرا توقیف شده؟»
«همکاران شما از من میپرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر میکنم؟»
«این سؤال من هم هست.»
«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲هزار تیراژ داره.»
«چند سالته؟»
«۳۳سال»
«این چیزهایی که درباره شما در روزنامهها مینویسن، من فکر کردم بالای ۶۰سال رو داری.»
آنوقت در کامپیوتر پروندهام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پروندهات نیست.»
گفتم: «میدونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبودهام.»
با حیرت خیرهام شد و با خنده پرسید: «حتی خانمبازی هم نکردهای!؟»
گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»
🔹به پشتی صندلیاش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوشسیما و خوشتیپی است. گفت: «پریشب در قم منزل یکی از علما بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. میخواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی بهم نداد. دلم میخواد بخونمش.»
اتفاقاً نسخهای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری!» ۳۰۰تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب میکنم! چرا این قدر راجع به شما بد مینویسن؟ امکانش هست فوری همه گردونها را به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»
گفتم: «با کمال میل. فردا میارم.»
گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون را دادم و خداحافظی کردم.
هفته بعد، پروندهام به دادگستری ارجاع و گردون تبرئه شد.
#روزنامه_شرق
شماره ۳۳۷۷، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷
صفحه یک.
🔰
@HAFTRAH
🔹خاطرات عباس معروفی با ابراهیم رئیسی بهعنوان دادستان تهران شاید برای خیلی از اهالی فرهنگ و رسانه تکراری باشد، اما با توجه به شایعات اینروزها خواندنی است.
عباس معروفی، نویسنده مشهور مقیم آلمان و مدیر مجله ادبی «گردون» است که در نخستین سالهای دهه ۷۰، توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت.
برای امانتداری بخشی از گفتوگوی او با نشریه «الفبا» در شرح ماجرای دیدارش با سیدابراهیم رئیسی را برایتان میآورم:
🔹روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰ بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیم به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیرکل گفت کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آنروز خیلی با من حرف زد و گفت باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یکسو او میدوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم.
🔹یکی از غمانگیزترین دورههای زندگیام همین ۱۸ماه تعطیلی گردون بود که همه رفتوآمدها، تلفنها و ارتباطهایم قطع شد. یکباره احساس کردم چقدر تنها شدهام. نمیدانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن میزد و دلداریام میداد. نامهنگاری، ملاقات، دیدار و گفتوگو هیچکدام فایدهای نداشت تا اینکه قاضی پروندهام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام».
فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضیام داده بود، وزارت ارشاد هم کنفیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را مینوشتم و این جمله جایی خودنمایی میکرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون میسوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. او به من خبر داد که روزهای سهشنبه حجتالاسلام رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت ۶صبح سهشنبه آنجا باشم. این سهشنبه رفتنها، چندبار طول کشید و نوبت من نرسید، بار پنجم، ساعت۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر میتوانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوشتیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمایید! خودم را معرفی کردم. رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباسِ معروفیِ معروف؟»
«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بیشاخ و دُم که هر روز کیهان مینویسه.»
«شما بمونید. نفر بعدی؟»
سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه میکنید؟»
«رمان مینویسم، کتاب چاپ میکنم. هر کار بشه! چون دفترم بازه اما گردون رو توقیف کردن.»
«خب فکر میکنی چرا توقیف شده؟»
«همکاران شما از من میپرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر میکنم؟»
«این سؤال من هم هست.»
«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲هزار تیراژ داره.»
«چند سالته؟»
«۳۳سال»
«این چیزهایی که درباره شما در روزنامهها مینویسن، من فکر کردم بالای ۶۰سال رو داری.»
آنوقت در کامپیوتر پروندهام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پروندهات نیست.»
گفتم: «میدونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبودهام.»
با حیرت خیرهام شد و با خنده پرسید: «حتی خانمبازی هم نکردهای!؟»
گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»
🔹به پشتی صندلیاش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوشسیما و خوشتیپی است. گفت: «پریشب در قم منزل یکی از علما بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. میخواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی بهم نداد. دلم میخواد بخونمش.»
اتفاقاً نسخهای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری!» ۳۰۰تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب میکنم! چرا این قدر راجع به شما بد مینویسن؟ امکانش هست فوری همه گردونها را به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»
گفتم: «با کمال میل. فردا میارم.»
گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون را دادم و خداحافظی کردم.
هفته بعد، پروندهام به دادگستری ارجاع و گردون تبرئه شد.
#روزنامه_شرق
شماره ۳۳۷۷، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷
صفحه یک.
🔰
@HAFTRAH
📌 دولت كانادا به همايون شجريان ويزا نداد
🔹دولت کانادا ویزای همایون شجریان را صادر نکرد و به اين ترتيب تور بزرگ کنسرت های این خواننده لغو و به تا یخ جدیدی موكول خواهد شد.
🔹این در حالی است که نیمی از اعضای گروه در کانادا هستند اما دولت کانادا ویزای همایون را صادر نکرد تا این تور بزرگ فعلا لغو شود
🔰
@HAFTRAH
🔹دولت کانادا ویزای همایون شجریان را صادر نکرد و به اين ترتيب تور بزرگ کنسرت های این خواننده لغو و به تا یخ جدیدی موكول خواهد شد.
🔹این در حالی است که نیمی از اعضای گروه در کانادا هستند اما دولت کانادا ویزای همایون را صادر نکرد تا این تور بزرگ فعلا لغو شود
🔰
@HAFTRAH
📌گزارشگر مورد علاقه مردم برای مسابقات جام جهانی
🔹مطابق نظرسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، عادل فردوسیپور گزارشگر مورد علاقه ۶۵ درصد مردم برای گزارش مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ قطر است.
🔹در این نظرسنجی از پاسخگویان درباره گزارشگر مورد علاقهشان نیز سوال شده است. براساس نتایج و به ترتیب درصد فراوانی، عادل فردوسیپور (65.6 درصد) در رتبه اول ، جواد خیابانی (21.9)، محمدرضا احمدی (4.7) و پیمان یوسفی (3 درصد) دیگر گزارشگران مورد علاقه مردم برای گزارش بازیهای تیم ملی در جام جهانی فوتبال 2022 قطر است.
🔰
@HAFTRAH
🔹مطابق نظرسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، عادل فردوسیپور گزارشگر مورد علاقه ۶۵ درصد مردم برای گزارش مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ قطر است.
🔹در این نظرسنجی از پاسخگویان درباره گزارشگر مورد علاقهشان نیز سوال شده است. براساس نتایج و به ترتیب درصد فراوانی، عادل فردوسیپور (65.6 درصد) در رتبه اول ، جواد خیابانی (21.9)، محمدرضا احمدی (4.7) و پیمان یوسفی (3 درصد) دیگر گزارشگران مورد علاقه مردم برای گزارش بازیهای تیم ملی در جام جهانی فوتبال 2022 قطر است.
🔰
@HAFTRAH
📌وزیر ارشاد: بازیگران زنی که کشف حجاب کردند، به این انتخاب جدید رسیدند که تابع قوانین نباشد/ دوره جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره حاکمیت قانون است
🔹 اگر کسی اصرار دارد که از قوانین جمهوری اسلامی تبعیت نکند، ما اصراری بر مجبور کردن آنها به این امر نداریم؛ آنها میتوانند آزادانه وارد فعالیتهای دیگری بشوند.
🔰
@HAFTRAH
🔹 اگر کسی اصرار دارد که از قوانین جمهوری اسلامی تبعیت نکند، ما اصراری بر مجبور کردن آنها به این امر نداریم؛ آنها میتوانند آزادانه وارد فعالیتهای دیگری بشوند.
🔰
@HAFTRAH
📌مجید انتظامی: من عاشق وطنم هستم، همه از ایران بروند، من میمانم
🔹افرادی که موسیقیهای من را دوست دارند، قلبشان برای وطنشان میتپد، دلشان میخواهد این مملکت آباد بماند و همه ما باید دست به دست هم بدهیم ایران را بزرگ کنیم،من اینها را با زبان موسیقی بیان کردم، من عاشق وطنم هستم، همه از ایران بروند، من میمانم/ایرنا
🔰
@HAFTRAH
🔹افرادی که موسیقیهای من را دوست دارند، قلبشان برای وطنشان میتپد، دلشان میخواهد این مملکت آباد بماند و همه ما باید دست به دست هم بدهیم ایران را بزرگ کنیم،من اینها را با زبان موسیقی بیان کردم، من عاشق وطنم هستم، همه از ایران بروند، من میمانم/ایرنا
🔰
@HAFTRAH