📌واکنش رییس صداوسیما به شایعات جابجاییاش/ارزشی ندارد به این شایعات واکنش نشان داد؛ اتفاق جدیدی نیست / دستمزد میلیاردی نداریم
🔹پیمان جبلی در واکنش به این شایعات در فضای مجازی و تغییر رئیسصداوسیما به تسنیم گفت: واقعاً ارزشی ندارد به این شایعات واکنش نشان داد، چون اتفاق جدیدی نیستند؛ از روز اولی که آمدهایم این شایعات مطرح شدهاند و بهانحاء مختلف ادامه دارند، همیشه این بحثها بوده است اما ما کار را با قدرت ادامه میدهیم، این حاشیهسازیها در برابر آگاهی و عزم تحولخواه اصحاب رسانه ملی، کارکرد مؤثری ندارند.
🔹 ما چیزی بهنام دستمزدهای میلیاردی نهفقط در برنامههای جام جهانی بلکه در هیچ جای تلویزیون نداریم.
🔹اساساً نرخ پرداخت به مجریان و عوامل برنامهها نرخ مشخصی است که تحت نظارت نهادهای نظارتی، سازمان بازرسی کل کشور است و اساساً ما امکان تخلف نداریم. برنامههایی که در واقع بهصورت سفارشی به یک مجموعه تولید برنامه سفارش داده میشود؛ با یک مجموعه یا یک سازمان و مؤسسهای، قرارداد میبندیم و برنامه را بهصورت آماده از آنها تحویل میگیریم و پخش میکنیم.
🔰
@HAFTRAH
🔹پیمان جبلی در واکنش به این شایعات در فضای مجازی و تغییر رئیسصداوسیما به تسنیم گفت: واقعاً ارزشی ندارد به این شایعات واکنش نشان داد، چون اتفاق جدیدی نیستند؛ از روز اولی که آمدهایم این شایعات مطرح شدهاند و بهانحاء مختلف ادامه دارند، همیشه این بحثها بوده است اما ما کار را با قدرت ادامه میدهیم، این حاشیهسازیها در برابر آگاهی و عزم تحولخواه اصحاب رسانه ملی، کارکرد مؤثری ندارند.
🔹 ما چیزی بهنام دستمزدهای میلیاردی نهفقط در برنامههای جام جهانی بلکه در هیچ جای تلویزیون نداریم.
🔹اساساً نرخ پرداخت به مجریان و عوامل برنامهها نرخ مشخصی است که تحت نظارت نهادهای نظارتی، سازمان بازرسی کل کشور است و اساساً ما امکان تخلف نداریم. برنامههایی که در واقع بهصورت سفارشی به یک مجموعه تولید برنامه سفارش داده میشود؛ با یک مجموعه یا یک سازمان و مؤسسهای، قرارداد میبندیم و برنامه را بهصورت آماده از آنها تحویل میگیریم و پخش میکنیم.
🔰
@HAFTRAH
رضا کیانیان: من جشنواره را تحریم نمیکنم. مثل دوران ۸۸ که تلویزیون را تحریم نکردم
بازیگر سینما و تلویزیون:
🔹باید بگویم در دهههای قبل جشنوارههای فیلم فجر، کیفیت بهتری داشت و فیلمهای بهتری تولید میشد
🔹من جشنواره را تحریم نمیکنم. مثل دوران ۸۸ که تلویزیون را تحریم نکردم. چون تلویزیون برای ماست و آن را تحریم نمیکنم.
🔹 من به تلویزیون میگفتم اگر برنامه زنده داشته باشی میآیم.
🔹من جشنواره فیلم فجر را تحریم نمیکنم و معتقدم باید بگذارم کسانی که به جشنواره اعتقاد دارند، آن را برگزار کنند.
🔹 برخی نمیتوانند مخالف خود را تحمل کنند ولی من میتوانم مخالف خود را تحمل کنم.
🔹برای من همه فیلمهایم اتفاق مهمی است. علتش هم این است که در هر فیلم کاری کردم که از روی تجربه بود.یعنی میتوانست کل زندگی من را بر باد بدهد.
🔰
@HAFTRAH
بازیگر سینما و تلویزیون:
🔹باید بگویم در دهههای قبل جشنوارههای فیلم فجر، کیفیت بهتری داشت و فیلمهای بهتری تولید میشد
🔹من جشنواره را تحریم نمیکنم. مثل دوران ۸۸ که تلویزیون را تحریم نکردم. چون تلویزیون برای ماست و آن را تحریم نمیکنم.
🔹 من به تلویزیون میگفتم اگر برنامه زنده داشته باشی میآیم.
🔹من جشنواره فیلم فجر را تحریم نمیکنم و معتقدم باید بگذارم کسانی که به جشنواره اعتقاد دارند، آن را برگزار کنند.
🔹 برخی نمیتوانند مخالف خود را تحمل کنند ولی من میتوانم مخالف خود را تحمل کنم.
🔹برای من همه فیلمهایم اتفاق مهمی است. علتش هم این است که در هر فیلم کاری کردم که از روی تجربه بود.یعنی میتوانست کل زندگی من را بر باد بدهد.
🔰
@HAFTRAH
📌واکنش تهیهکننده فیلم سینمایی «چرا گریه نمیکنی؟» به تحریم جشنواره توسط بازیگران فیلمش: شما آبروی آزادی را بردهاید! /یکی از همین بازیگران، یک روز تا دستمزدش را نگرفت، حاضر نشد مقابل دوربین برود / بازیگری که برای پنچ جلسه ۴۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفته،چگونه دم از مردم میزنی؟
🔹همواره کارگردان و بازیگران یک فیلم در اختیار تهیهکننده هستند و این تهیهکننده است که برای یک فیلم تصمیم میگیرد. بازیگر در فیلم بازیاش را کرده و حق و حقوقش را هم گرفته است. این بازیگران چرا شبکه نمایش خانگی را که ماهیانه دو سه میلیارد از آن درآمد دارند را تحریم نمیکنند؟آیا شبکه نمایش خانگی جزو سینما نیست؟ چرا فیلمهای خودشان را تحریم نمیکنند؟
🔹من فیلمی ساختهام که برایش زحمت کشیدهام و کسی حق ندارد به من بگوید که اجازه دارم کارم را به جشنواره بدهم یا ندهم!
🔹همه عوامل این فیلم تا ریال آخر دستمزدهایشان را گرفتهاند، کجا با رفاقت پای این کار آمدهاید؟ من بههیچ عنوان نمیخواهم جشنواره فجر را تحریم کنم، چرا باید شما به من زور بگویید؟ این چه مدل دموکراسی است که شما از آن دم میزنید؟ مگر شعار آزادی نمیدهید؟ شما آبروی آزادی را هم بردهاید! شما پیراهن عزتمند آزادی را به یک ذلت تبدیل کردهاید!
🔹اگر من گمنام بودم چرا برای ساخت این فیلم سراغ من آمدید؟ ساخت این فیلم اساساً از سوی آنها به من پیشنهاد شد. حین ساخت فیلم «شهر خاموش» بودیم که باران کوثری پیشنهاد ساخت این فیلم را به من داد.
🔹شما حق ندارید برای دیگری تعیین تکلیف کنید. شما همه بازی کردهاید و دستمزد خود را هم گرفتهاید. یادم نمیرود یکی از همین بازیگران، یک روز تا دستمزدش را نگرفت، حاضر نشد مقابل دوربین برود. حالا تبدیل به ارائهدهندگان دکترین انقلاب اینستاگرامی شدهاند! هر اتفاقی هم که میافتد پناه میبرند به فضای مجازی!
🔹دو نفر از همین امضاءکنندگان در حد چند پلان در فیلم حضور دارند، تو دیگر اظهارنظر نکن! بازیگری که برای ۵ جلسه نقشآفرینی ۴۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفتهای، چگونه دم از مردم میزنی؟ شما دلتان برای مردم میسوزد؟ برای این مردم چه کردهاید؟
🔹کارگردان فیلم از سوی برخی از دوستان تحت فشار بود به همین دلیل پیش از این در مصاحبه اعلام کرد که فیلم ما به دلیل حضور در یک جشنواره خارجی امکان قانونی برای حضور در جشنواره فجر را ندارد. تنها موضعگیری آقای معتمدی تا امروز همین بوده است و برخی مواضع که به او نسبت داده میشود، نقلقولهایی کذب است.تا امروز آقای معتمدی هیچ مشکلی با حضور فیلم در جشنواره نداشته و حتی تقاضای کارت ورود به جشنواره هم داشته است. نسخه نهایی فیلم را هم خودش به ما رساند که تحویل جشنواره دهیم.
🔰
@HAFTRAH
🔹همواره کارگردان و بازیگران یک فیلم در اختیار تهیهکننده هستند و این تهیهکننده است که برای یک فیلم تصمیم میگیرد. بازیگر در فیلم بازیاش را کرده و حق و حقوقش را هم گرفته است. این بازیگران چرا شبکه نمایش خانگی را که ماهیانه دو سه میلیارد از آن درآمد دارند را تحریم نمیکنند؟آیا شبکه نمایش خانگی جزو سینما نیست؟ چرا فیلمهای خودشان را تحریم نمیکنند؟
🔹من فیلمی ساختهام که برایش زحمت کشیدهام و کسی حق ندارد به من بگوید که اجازه دارم کارم را به جشنواره بدهم یا ندهم!
🔹همه عوامل این فیلم تا ریال آخر دستمزدهایشان را گرفتهاند، کجا با رفاقت پای این کار آمدهاید؟ من بههیچ عنوان نمیخواهم جشنواره فجر را تحریم کنم، چرا باید شما به من زور بگویید؟ این چه مدل دموکراسی است که شما از آن دم میزنید؟ مگر شعار آزادی نمیدهید؟ شما آبروی آزادی را هم بردهاید! شما پیراهن عزتمند آزادی را به یک ذلت تبدیل کردهاید!
🔹اگر من گمنام بودم چرا برای ساخت این فیلم سراغ من آمدید؟ ساخت این فیلم اساساً از سوی آنها به من پیشنهاد شد. حین ساخت فیلم «شهر خاموش» بودیم که باران کوثری پیشنهاد ساخت این فیلم را به من داد.
🔹شما حق ندارید برای دیگری تعیین تکلیف کنید. شما همه بازی کردهاید و دستمزد خود را هم گرفتهاید. یادم نمیرود یکی از همین بازیگران، یک روز تا دستمزدش را نگرفت، حاضر نشد مقابل دوربین برود. حالا تبدیل به ارائهدهندگان دکترین انقلاب اینستاگرامی شدهاند! هر اتفاقی هم که میافتد پناه میبرند به فضای مجازی!
🔹دو نفر از همین امضاءکنندگان در حد چند پلان در فیلم حضور دارند، تو دیگر اظهارنظر نکن! بازیگری که برای ۵ جلسه نقشآفرینی ۴۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفتهای، چگونه دم از مردم میزنی؟ شما دلتان برای مردم میسوزد؟ برای این مردم چه کردهاید؟
🔹کارگردان فیلم از سوی برخی از دوستان تحت فشار بود به همین دلیل پیش از این در مصاحبه اعلام کرد که فیلم ما به دلیل حضور در یک جشنواره خارجی امکان قانونی برای حضور در جشنواره فجر را ندارد. تنها موضعگیری آقای معتمدی تا امروز همین بوده است و برخی مواضع که به او نسبت داده میشود، نقلقولهایی کذب است.تا امروز آقای معتمدی هیچ مشکلی با حضور فیلم در جشنواره نداشته و حتی تقاضای کارت ورود به جشنواره هم داشته است. نسخه نهایی فیلم را هم خودش به ما رساند که تحویل جشنواره دهیم.
🔰
@HAFTRAH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 بهروز افخمی: فیلمسازی که نمیتواند فیلم خوب بسازد، برای جلب توجه و تبلیغ میرود سراغ سروصدا و تحریم
افخمی، تهیه کننده فیلم "استاد" در جشنواره فجر:
🔹️دیگران را وحشتزده میکنند که چه کسی جرات دارد سینما برود؟ کی جرات دارد داور شود؟ و از روی استیصال هم هست، وقتی دیگر کلافه میشوند و میبینند هیچ شانسی برای تاثیرگذاری ندارند.
🔹️بی بی سی و اینترنشنال دارند برای این کار حقوق میگیرند و باید کاری بکنند نمی توانند بیکار بنشیند...
🔹️فیلمسازی که در ۵۰ سالگی فهمیده فیلمساز خوبی نیست، یکهو تصمیم میگیرد رهبر سیاسی انقلاب سینمای ایران شود.
🔰
@HAFTRAH
افخمی، تهیه کننده فیلم "استاد" در جشنواره فجر:
🔹️دیگران را وحشتزده میکنند که چه کسی جرات دارد سینما برود؟ کی جرات دارد داور شود؟ و از روی استیصال هم هست، وقتی دیگر کلافه میشوند و میبینند هیچ شانسی برای تاثیرگذاری ندارند.
🔹️بی بی سی و اینترنشنال دارند برای این کار حقوق میگیرند و باید کاری بکنند نمی توانند بیکار بنشیند...
🔹️فیلمسازی که در ۵۰ سالگی فهمیده فیلمساز خوبی نیست، یکهو تصمیم میگیرد رهبر سیاسی انقلاب سینمای ایران شود.
🔰
@HAFTRAH
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 مهدی فخیمزاده: جشنواره فیلم فجر چراغ نفتی نیست که فوتش کنی خاموش شود/ با این فضاسازیها ممکن است درجهاش پایین بیاید اما خاموش نمیشود.
🔰
@HAFTRAH
🔰
@HAFTRAH
📌نگاهی به فیلم یادگار جنوب
🔻شیدایی
🔹شیدایی را در لغتنامهها دیوانگی،عاشقی،شوریدگی و جنون معنا میکنند. در عالم روانشناسی اما یک اختلال شخصیتی است. در نگاه اول به «وحید» یادگار جنوب، واژهای که به ذهنم میرسد همین شیدایی است. شیدایی که ما بین عشق و جنون مانده است و در عین حال نه این است و نه آن. این شیدایی و ترکیب عشق و جنون و البته آتش انتقام را میتوان رد پای پدرام پورامیری و حسین دوماری در آثارشان از جمله «جاندار» و «یاغی» دانست.
🔹در یک سوم ابتدایی «یادگار جنوب» به نظر میرسد که با یک سایکودرام جذاب روبرو باشیم اما هرچه که جلوتر میرود و آدمها به قصه اضافه میشوند، دست نویسنده بازتر میشود و فیلم از عمق به سطح میرسد. سطحی که در آن بازیگران «بازی» از خود نشان نمیدهند. شاید بعد از ضعف در فیلمنامه، عمدهترین مشکل «یادگار جنوب» بازی بیرغبت بازیگرانش است. کارگردانان این فیلم با دستی پر از بازیگران مطرح وارد میدان شدند اما نتیجه آن پوچ بود چرا که میتوان گفت تقریبا هیچکدام آنها به شخصیت نزدیک نشدهاند و کمعمق جلو میروند.
🔹«یادگار جنوب» مانند شخصیتهایش آشفته و جنونآمیز است و درست همانند آنها الکی شلوغش میکند تا حفرهها دیده نشود؛ حفرههایی که منطق روایی را زیر سوال میبرد. از عشق تا انتقامش همانقدر جنونآمیز است که رقص «وحید» در لحظه وصال نصفه و نیمهاش.
🔹فیلم یک داستان یک خطی دارد و یک پیام که آن را در بخشهای پایانی بیان میکند و آن این است که عشق از کینه قویتر است. نمیدانم که این جمله به زور در فیلم جا شده است یا فیلم به زور قرار است در این جمله خلاصه شود. هرچه که هست این دو در هم حل نمیشوند.
🔹«یادگار جنوب» یک اثری از روی هیجان با بستر و ساختاری آماده برای یک فیلم خوب است اما متاسفانه ضعف فیلمنامه به موسیقی متن خوب و سازهای بومی میچربد و در نهایت باعث میشود این فیلم جاندار نباشد!
🔰
@HAFTRAH
🔻شیدایی
🔹شیدایی را در لغتنامهها دیوانگی،عاشقی،شوریدگی و جنون معنا میکنند. در عالم روانشناسی اما یک اختلال شخصیتی است. در نگاه اول به «وحید» یادگار جنوب، واژهای که به ذهنم میرسد همین شیدایی است. شیدایی که ما بین عشق و جنون مانده است و در عین حال نه این است و نه آن. این شیدایی و ترکیب عشق و جنون و البته آتش انتقام را میتوان رد پای پدرام پورامیری و حسین دوماری در آثارشان از جمله «جاندار» و «یاغی» دانست.
🔹در یک سوم ابتدایی «یادگار جنوب» به نظر میرسد که با یک سایکودرام جذاب روبرو باشیم اما هرچه که جلوتر میرود و آدمها به قصه اضافه میشوند، دست نویسنده بازتر میشود و فیلم از عمق به سطح میرسد. سطحی که در آن بازیگران «بازی» از خود نشان نمیدهند. شاید بعد از ضعف در فیلمنامه، عمدهترین مشکل «یادگار جنوب» بازی بیرغبت بازیگرانش است. کارگردانان این فیلم با دستی پر از بازیگران مطرح وارد میدان شدند اما نتیجه آن پوچ بود چرا که میتوان گفت تقریبا هیچکدام آنها به شخصیت نزدیک نشدهاند و کمعمق جلو میروند.
🔹«یادگار جنوب» مانند شخصیتهایش آشفته و جنونآمیز است و درست همانند آنها الکی شلوغش میکند تا حفرهها دیده نشود؛ حفرههایی که منطق روایی را زیر سوال میبرد. از عشق تا انتقامش همانقدر جنونآمیز است که رقص «وحید» در لحظه وصال نصفه و نیمهاش.
🔹فیلم یک داستان یک خطی دارد و یک پیام که آن را در بخشهای پایانی بیان میکند و آن این است که عشق از کینه قویتر است. نمیدانم که این جمله به زور در فیلم جا شده است یا فیلم به زور قرار است در این جمله خلاصه شود. هرچه که هست این دو در هم حل نمیشوند.
🔹«یادگار جنوب» یک اثری از روی هیجان با بستر و ساختاری آماده برای یک فیلم خوب است اما متاسفانه ضعف فیلمنامه به موسیقی متن خوب و سازهای بومی میچربد و در نهایت باعث میشود این فیلم جاندار نباشد!
🔰
@HAFTRAH
Telegram
هفت راه مدیا
📌«سازمان سیاسی بهائیت» برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شد
🔹کتاب «سازمان سیاسی بهائیت» نوشتهی دکتر حمیدرضا اسماعیلی، برنده جایزه بخش مستندنگاری کتاب سال جمهوری اسلامی شد.
🔹این کتاب که پاییز 1400 به همت موسسه مطالعات و پزوهشهای سیاسی منتشر شده، چندی قبل نیز برندهی جایزه مستندنگاری جایزه جلال آلاحمد شده بود.
🔰
@HAFTRAH
🔹کتاب «سازمان سیاسی بهائیت» نوشتهی دکتر حمیدرضا اسماعیلی، برنده جایزه بخش مستندنگاری کتاب سال جمهوری اسلامی شد.
🔹این کتاب که پاییز 1400 به همت موسسه مطالعات و پزوهشهای سیاسی منتشر شده، چندی قبل نیز برندهی جایزه مستندنگاری جایزه جلال آلاحمد شده بود.
🔰
@HAFTRAH
📌نگاهی به فیلم #سرهنگ_ثریا
🔻مادرانگی در برهوت
🖌هانیه علینژاد
🔹"مادر" در فرهنگ و سینمای ایران همواره جایگاه ویژه و قصهگویی داشته است. شاید به این دلیل که در کودکی همهی ما یک مادر بوده است که برایمان قصه بگوید. "سرهنگ ثریا" اما قصهای ندارد که با آن بازی کند. قصه خود ثریاست؛ قصه اساسا خود مادرانگی است.
🔹سرهنگ ثریا به کارگردانی لیلی عاج، هرچه که خوب باشد را چه در صدا و تصویر و چه در بازی بازیگران به ویژه بازی درخشان ژاله صامتی را در چنته دارد و روی میز میگذارد. بنابراین میتوان گفت فیلم لیلی عاج از نظر کارگردانی یک فیلم با کیفیت و قابل قبول است.
🔹چیزی که در این فیلم محل بحث است سوژههایی است که انتخاب میشوند و تنشهایی که برای خلق درام ایجاد میشوند اما چینش پازلی ندارند؛ یعنی یکی در پی دیگری نیست و همدیگر را کامل نمیکنند.
نکته مهمتر اما نادیده گرفته شدن سازمان منافقین است. همانهایی که اهالی کمپ آزادی چشم انتظار آنها هستند. درواقع همه چیز در کمپ آزادی درست پیش میرود اما شبيه به واقعیت، دربهای پادگان اشرف به روی ما بسته است. نویسنده هیچ آگاهی نسبت به آن چه که در پادگان اشرف و افراد آن میگذرد به مخاطب نمیدهد.
🔹اساس این فیلم بر انتظار و تکاپو در پی امید مادرانه است و اساسا قرار نیست به سراغ مجاهدین خلق برود و اطلاعاتی در باره آنها به مخاطب بدهد. اساس فیلم خود ثریاست و دنیای درونی وبیرونی که بر او میگذرد. اما فیلم در حدی از اطلاعات دادن درمورد منافقین فراری است که اکت منافقین دربرابر خانوادههایشان در ما اتفاقی را رقم نمیزند و ما را درگیر نمیکند. در واقع آن رنجی که ثریا بعد از شنیدن حرفهای امیرعلی به دوش میکشد، روی دوش مخاطب سنگینی نمیکند چرا که هیچ بینشی نسبت به آنها ندارد و به آنها نزدیک نشده است. هرچه که هست حتی در تصویربرداری هم محتاط است و تصاویر مربوط به منافقین تصاویری لانگ شات است و هیچ تصویر بستهای به جز در موارد خاص از آنها نداریم.
🔹بنابراین تناسب میان کمپ آزادی و پادگان اشرف برقرار نیست. به همین دلیل نویسنده سوژههایی را که به دست میآورد مثل نیروی فراری از اشرف به راحتی از دست میدهد.
🔹دغدغه اساسی نویسنده و کارگردان همان مادرانگی و زنانگی است که از همان ابتدای فیلم با زمزمههای قربان صدقه ثریا آغاز میشود و با فریادهایی پشت بلندگو ادامه پیدا میکند و زیر باران و لا به لای سنگ قبرها میچرخد اما دفن نمیشود و در نهایت به موی سپید و قاب عکسی میرسد که لحظهای از دستش رها نشده است. او تنها مادر امیرعلی خود نیست بلکه مادر تمامی فرزندان میشود و نام تک تک آنها را فریاد میزند. زنانگی در بغضهای خفته مادر و داد زدنهایش هویداست و همه چیز درست جلو رفته است تا این بار یک صلابت تماما زنانه را شاهد باشیم. او سرهنگی است که اسلحهاش عواطف مادرانه و بلندگوهایی است که صدایش را به گوش فرزند برساند.
🔹لیلی عاج هرچقدر در به نمایش گذاشتن شمایل یک مادر منتظر و مبارز موفق است در به تصویر کشیدن منافقین عاجز است و آنها را بسیار سطحی ترسیم کرده است که اتفاقا نیرو و مقاومت زیادی دارند و شکستناپذیرند.
🔹"سرهنگ ثریا" با تمام نواقص فیلم شریف و محترمی است که کاملا مشهود است که کارگردان کمکاری نکرده و هر آن چه که در توان داشته را در فیلم اولش ارائه داده است.
🔰
@HAFTRAH
🔻مادرانگی در برهوت
🖌هانیه علینژاد
🔹"مادر" در فرهنگ و سینمای ایران همواره جایگاه ویژه و قصهگویی داشته است. شاید به این دلیل که در کودکی همهی ما یک مادر بوده است که برایمان قصه بگوید. "سرهنگ ثریا" اما قصهای ندارد که با آن بازی کند. قصه خود ثریاست؛ قصه اساسا خود مادرانگی است.
🔹سرهنگ ثریا به کارگردانی لیلی عاج، هرچه که خوب باشد را چه در صدا و تصویر و چه در بازی بازیگران به ویژه بازی درخشان ژاله صامتی را در چنته دارد و روی میز میگذارد. بنابراین میتوان گفت فیلم لیلی عاج از نظر کارگردانی یک فیلم با کیفیت و قابل قبول است.
🔹چیزی که در این فیلم محل بحث است سوژههایی است که انتخاب میشوند و تنشهایی که برای خلق درام ایجاد میشوند اما چینش پازلی ندارند؛ یعنی یکی در پی دیگری نیست و همدیگر را کامل نمیکنند.
نکته مهمتر اما نادیده گرفته شدن سازمان منافقین است. همانهایی که اهالی کمپ آزادی چشم انتظار آنها هستند. درواقع همه چیز در کمپ آزادی درست پیش میرود اما شبيه به واقعیت، دربهای پادگان اشرف به روی ما بسته است. نویسنده هیچ آگاهی نسبت به آن چه که در پادگان اشرف و افراد آن میگذرد به مخاطب نمیدهد.
🔹اساس این فیلم بر انتظار و تکاپو در پی امید مادرانه است و اساسا قرار نیست به سراغ مجاهدین خلق برود و اطلاعاتی در باره آنها به مخاطب بدهد. اساس فیلم خود ثریاست و دنیای درونی وبیرونی که بر او میگذرد. اما فیلم در حدی از اطلاعات دادن درمورد منافقین فراری است که اکت منافقین دربرابر خانوادههایشان در ما اتفاقی را رقم نمیزند و ما را درگیر نمیکند. در واقع آن رنجی که ثریا بعد از شنیدن حرفهای امیرعلی به دوش میکشد، روی دوش مخاطب سنگینی نمیکند چرا که هیچ بینشی نسبت به آنها ندارد و به آنها نزدیک نشده است. هرچه که هست حتی در تصویربرداری هم محتاط است و تصاویر مربوط به منافقین تصاویری لانگ شات است و هیچ تصویر بستهای به جز در موارد خاص از آنها نداریم.
🔹بنابراین تناسب میان کمپ آزادی و پادگان اشرف برقرار نیست. به همین دلیل نویسنده سوژههایی را که به دست میآورد مثل نیروی فراری از اشرف به راحتی از دست میدهد.
🔹دغدغه اساسی نویسنده و کارگردان همان مادرانگی و زنانگی است که از همان ابتدای فیلم با زمزمههای قربان صدقه ثریا آغاز میشود و با فریادهایی پشت بلندگو ادامه پیدا میکند و زیر باران و لا به لای سنگ قبرها میچرخد اما دفن نمیشود و در نهایت به موی سپید و قاب عکسی میرسد که لحظهای از دستش رها نشده است. او تنها مادر امیرعلی خود نیست بلکه مادر تمامی فرزندان میشود و نام تک تک آنها را فریاد میزند. زنانگی در بغضهای خفته مادر و داد زدنهایش هویداست و همه چیز درست جلو رفته است تا این بار یک صلابت تماما زنانه را شاهد باشیم. او سرهنگی است که اسلحهاش عواطف مادرانه و بلندگوهایی است که صدایش را به گوش فرزند برساند.
🔹لیلی عاج هرچقدر در به نمایش گذاشتن شمایل یک مادر منتظر و مبارز موفق است در به تصویر کشیدن منافقین عاجز است و آنها را بسیار سطحی ترسیم کرده است که اتفاقا نیرو و مقاومت زیادی دارند و شکستناپذیرند.
🔹"سرهنگ ثریا" با تمام نواقص فیلم شریف و محترمی است که کاملا مشهود است که کارگردان کمکاری نکرده و هر آن چه که در توان داشته را در فیلم اولش ارائه داده است.
🔰
@HAFTRAH
📌برادران لیلا یک تحقیر طبقاتی محض است
🖌صادق فرامرزی
🔹در این سالها کموبیش دنبالکننده حرفهای سینما بودم و به ندرت اجازه دادم فیلمهای برجسته و جریانساز تاریخ سینما از زیر دستم در برود، اما تا به حال یادم نمیآید از سینمای هیچ کشوری فیلمی دیده باشم که قهرمان اثر یک کشیده محکم بخواباند در گوش پدرش و مخاطب در نهایت همذاتپنداری بگوید: «آخیش دمت گرم چه چسبید!»... احتمالا به همین دلیل دیدن چنین سکانسی در برادران لیلا سعید روستایی شوکهام کرد... نفرت از پدر یا مادر در ۲اثر قبلی او هم ملموس بود(هیچ قضاوتی درباره علت و ریشهاش ندارم) اما آنچه در جدیدترین اثرش دیدم شرمآورترین سکانس سینمای ایران در بیحرمتی به پدر و مادر بود. این بیحرمتی نه راوی شکاف نسلی است نه میتواند مقابله با پدرسالاری باشد. این یک وقاحت تمام عیار بود، بی همه چیزی روایتی که مدعی تعهد اجتماعی است.
🔹وجه نمادین و سیاسی فیلم گلدرشتتر از آن است که مخاطب متوجه مراد و منظور روستایی نشود، چه بسا تقلا برای سوار کردن این همه نماد و شعار به چنین اثر بیهمهچیزی منتهی شده است(حد فاصل زمانی دلار ۳هزار تومانی تا ۳۰هزارتومانی بیش از ۵سال طول کشید اما در فیلم نهایتا ۵هفته زمان میبرد و دهها مورد مشابه دیگر که نشان از همین دستپاچگی اثر دارد)... با این حال در همین نمادبازی هم نسخهای جز انتحار و عقدهگشایی را نمیتوان دید.
🔹۷ سال قبل زمانی که ابد و یک روز را دیدم شیفته قابش شدم، یک جنوب شهر نه چندان کامل اما واقعی بود(برخلاف قاب کثیف و تهوعآور عمده سینماگران که حاشیه را به چشم گلهای با مغزهای کوچک زنگ زده میبینند)... اما برادران لیلا یک تحقیر طبقاتی محض است، گویی کارگردان هم دیگر به محله سابق خود متعهد نیست و از زاویه طبقاتی همقطاران سینماییاش چهره این آدمهای مفلوک را نقاشی کرده است... جنوبشهری که مرز خوشبختی و ناکامیاش در خرید یا از دست دادن ۳دهانه مستراح پیشفروشی در شمالشهر است، هول دیدن زنانی است که ماشین گرانقیمت سوار میشوند، از خانه پدر سوسیس میدزدد، پول زور میگیرد و... آدمهایی که همان بهتر جایشان در پایین و میان جهنمی باشد که به آن تعلق دارند.
🔹شاید سعید روستایی بعدها اثری بسازد که بتوان تحسینش کرد اما عجالتا و تا اطلاع ثانوی او یک فیلمساز تمام شده تکاثر است. او ۳فیلم ساخته که در ۲فیلم حتی شخصیت و دعواهای ۲بازیگر فیلم اولش را ناشیانه کپی کرده!... پرخاشهای اگزجره و بیمنطق آدمها که حکم موسیقی متن پیدا کرده است. نمیدانم، شاید بهتر باشد دستها را بالا بگیرد و بگوید من به اندازه همان فیلم نخستم ایده داشتم، خداحافظ شما!
🔰
@HAFTRAH
🖌صادق فرامرزی
🔹در این سالها کموبیش دنبالکننده حرفهای سینما بودم و به ندرت اجازه دادم فیلمهای برجسته و جریانساز تاریخ سینما از زیر دستم در برود، اما تا به حال یادم نمیآید از سینمای هیچ کشوری فیلمی دیده باشم که قهرمان اثر یک کشیده محکم بخواباند در گوش پدرش و مخاطب در نهایت همذاتپنداری بگوید: «آخیش دمت گرم چه چسبید!»... احتمالا به همین دلیل دیدن چنین سکانسی در برادران لیلا سعید روستایی شوکهام کرد... نفرت از پدر یا مادر در ۲اثر قبلی او هم ملموس بود(هیچ قضاوتی درباره علت و ریشهاش ندارم) اما آنچه در جدیدترین اثرش دیدم شرمآورترین سکانس سینمای ایران در بیحرمتی به پدر و مادر بود. این بیحرمتی نه راوی شکاف نسلی است نه میتواند مقابله با پدرسالاری باشد. این یک وقاحت تمام عیار بود، بی همه چیزی روایتی که مدعی تعهد اجتماعی است.
🔹وجه نمادین و سیاسی فیلم گلدرشتتر از آن است که مخاطب متوجه مراد و منظور روستایی نشود، چه بسا تقلا برای سوار کردن این همه نماد و شعار به چنین اثر بیهمهچیزی منتهی شده است(حد فاصل زمانی دلار ۳هزار تومانی تا ۳۰هزارتومانی بیش از ۵سال طول کشید اما در فیلم نهایتا ۵هفته زمان میبرد و دهها مورد مشابه دیگر که نشان از همین دستپاچگی اثر دارد)... با این حال در همین نمادبازی هم نسخهای جز انتحار و عقدهگشایی را نمیتوان دید.
🔹۷ سال قبل زمانی که ابد و یک روز را دیدم شیفته قابش شدم، یک جنوب شهر نه چندان کامل اما واقعی بود(برخلاف قاب کثیف و تهوعآور عمده سینماگران که حاشیه را به چشم گلهای با مغزهای کوچک زنگ زده میبینند)... اما برادران لیلا یک تحقیر طبقاتی محض است، گویی کارگردان هم دیگر به محله سابق خود متعهد نیست و از زاویه طبقاتی همقطاران سینماییاش چهره این آدمهای مفلوک را نقاشی کرده است... جنوبشهری که مرز خوشبختی و ناکامیاش در خرید یا از دست دادن ۳دهانه مستراح پیشفروشی در شمالشهر است، هول دیدن زنانی است که ماشین گرانقیمت سوار میشوند، از خانه پدر سوسیس میدزدد، پول زور میگیرد و... آدمهایی که همان بهتر جایشان در پایین و میان جهنمی باشد که به آن تعلق دارند.
🔹شاید سعید روستایی بعدها اثری بسازد که بتوان تحسینش کرد اما عجالتا و تا اطلاع ثانوی او یک فیلمساز تمام شده تکاثر است. او ۳فیلم ساخته که در ۲فیلم حتی شخصیت و دعواهای ۲بازیگر فیلم اولش را ناشیانه کپی کرده!... پرخاشهای اگزجره و بیمنطق آدمها که حکم موسیقی متن پیدا کرده است. نمیدانم، شاید بهتر باشد دستها را بالا بگیرد و بگوید من به اندازه همان فیلم نخستم ایده داشتم، خداحافظ شما!
🔰
@HAFTRAH
Telegram
attach 📎
📌جمع بی جماعت ؛ برادران لیلا
🖌محمدتقی فهیم
🔹شنیده بودم که «برادران لیلا» فیلم بدی است، اما با توجه به دو فیلم قبلی سعید روستایی، انتظار این سطح نزول را نداشتم، چرا که در آثار قبلی، روستایی حداقل از عهده دلشوره دادن به مخاطب برآمده بود، ولی در اینجا حتی همان «دل بهم زدن» را هم نتوانسته بسازد .
🔹چند فصل اولیه فیلم با تمام غلطهای دوربینی که به محیطهای کارگری سرک میکشد و تدوین «باری به هرجهت» آن، ولی مخاطب امیدوار میشود که بلاخره اثری کارگری و درباره کارخانجات ، استثمار و استحمار را شاهد خواهد بود، ولی طولی نمیکشد که «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» اخته شده و «علیه همهچیز» از راه میرسد تا فیلم و روایت در قالبی رادیویی اما بلاتکلیف در موضوع، دیدن ادامه فیلم را تحمل ناپذیر کند.
🔹چند بازی خوب (از جمله پورصمیمی) نمیتواند به داد فیلم برسد، وقتی شخصیتی در کار نیست. چند آدم «پاندول» دایم پر حرفی میکنند، از همه چیز و همه کس میگویند. بیهوشی در توالت، شاشیدن در ظرفشویی، سیلی زدن به صورت پدر، اتهام مادر به شش ماهه حاملگی در شب ازدواج و ... داستان را جلو نمیبرد، چون قصهای درکار نیست، همه دور هم میچرخند تا حرکت عرضی، عرصه را بر تماشاگر تنگ کند. فیلم میتواند از هرجایی شروع شود و پایانش فرقی نمیکند چقدر کش بیاید یا قیچی شود، همانطور که هر نما یا فصلی حذف شود اتفاقی نمیافتد. فیلم درباره همه چیز است، در عین حال راجع به هیچ چیز نیست. سطحیترین بیانات مترویی و سیاست ورزی فضای مجازی و گفتگوهای خانوادگی تبدیل به شعارهایی دهانپرکن شدهاند برای همین عجیب نیست که لحظهای تماشاگر احساساتی هم نمیشود چه رسد به اینکه حس شکل بگیرد. باسمهایتر ازاین نمیشد چندتا آدم را گذاشت که حرفهای «صد من یک غاز» به ظاهر قلمبه سلمبه و مثلا برخاسته از سیاستهای تبهکارانه اقتصادی بزنند ولی با کارنابلدی، دوربین علیه قربانیان این سیاستها باشد. واقعا ازاین شلم شورباتر میشد چیدمان خانوادگی کرد تا ضد خانوادهترین کنشهای فردی بیافریند .
🔹اينقدر لیلا قلابی است که دست و پا زدن هایش پا در هوا میماند. واقعا او با این همه هوش و درک تحلیلی از اوضاع و شرایط و بار فلسفی و آکادمیک از کجا میان این جمع «لمپن کارگر» پرتاب شده است. این فرشته ی کاریزماتیک محصول این طبقه مضمحل است؟ یا کارگردان ما با ذهن گرایی مفرط او را قامت بندی کرده تا از «زن ستایی» مبتذل دارای خواهان در جهان اول غارتگر جهان سوم عقب نماند.
🔹اسم این را هم فیلم اجتماعی گذاشته است، ولی بدجوری دم خروس ضد «قشر گرفتار» از آن بیرون میزند. یعنی دوربین روستایی این را بروز میدهد. مضمون گرایی افراطی برخاسته از ذوق زدگی «یافتم یافتم» راه حداقل رسیدن به ساختار سینمایی و فرم هنری را بسته است.
🔹خلاصه اینکه این فیلم سعید روستایی بعید است که نظر قاطبه انتلکتویل جماعت را با خود همراه کند چه برسد به جلب توجه اکثریت توده های نیازمند که فیلم علیه شان است.
🔰
@HAFTRAH
🖌محمدتقی فهیم
🔹شنیده بودم که «برادران لیلا» فیلم بدی است، اما با توجه به دو فیلم قبلی سعید روستایی، انتظار این سطح نزول را نداشتم، چرا که در آثار قبلی، روستایی حداقل از عهده دلشوره دادن به مخاطب برآمده بود، ولی در اینجا حتی همان «دل بهم زدن» را هم نتوانسته بسازد .
🔹چند فصل اولیه فیلم با تمام غلطهای دوربینی که به محیطهای کارگری سرک میکشد و تدوین «باری به هرجهت» آن، ولی مخاطب امیدوار میشود که بلاخره اثری کارگری و درباره کارخانجات ، استثمار و استحمار را شاهد خواهد بود، ولی طولی نمیکشد که «ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» اخته شده و «علیه همهچیز» از راه میرسد تا فیلم و روایت در قالبی رادیویی اما بلاتکلیف در موضوع، دیدن ادامه فیلم را تحمل ناپذیر کند.
🔹چند بازی خوب (از جمله پورصمیمی) نمیتواند به داد فیلم برسد، وقتی شخصیتی در کار نیست. چند آدم «پاندول» دایم پر حرفی میکنند، از همه چیز و همه کس میگویند. بیهوشی در توالت، شاشیدن در ظرفشویی، سیلی زدن به صورت پدر، اتهام مادر به شش ماهه حاملگی در شب ازدواج و ... داستان را جلو نمیبرد، چون قصهای درکار نیست، همه دور هم میچرخند تا حرکت عرضی، عرصه را بر تماشاگر تنگ کند. فیلم میتواند از هرجایی شروع شود و پایانش فرقی نمیکند چقدر کش بیاید یا قیچی شود، همانطور که هر نما یا فصلی حذف شود اتفاقی نمیافتد. فیلم درباره همه چیز است، در عین حال راجع به هیچ چیز نیست. سطحیترین بیانات مترویی و سیاست ورزی فضای مجازی و گفتگوهای خانوادگی تبدیل به شعارهایی دهانپرکن شدهاند برای همین عجیب نیست که لحظهای تماشاگر احساساتی هم نمیشود چه رسد به اینکه حس شکل بگیرد. باسمهایتر ازاین نمیشد چندتا آدم را گذاشت که حرفهای «صد من یک غاز» به ظاهر قلمبه سلمبه و مثلا برخاسته از سیاستهای تبهکارانه اقتصادی بزنند ولی با کارنابلدی، دوربین علیه قربانیان این سیاستها باشد. واقعا ازاین شلم شورباتر میشد چیدمان خانوادگی کرد تا ضد خانوادهترین کنشهای فردی بیافریند .
🔹اينقدر لیلا قلابی است که دست و پا زدن هایش پا در هوا میماند. واقعا او با این همه هوش و درک تحلیلی از اوضاع و شرایط و بار فلسفی و آکادمیک از کجا میان این جمع «لمپن کارگر» پرتاب شده است. این فرشته ی کاریزماتیک محصول این طبقه مضمحل است؟ یا کارگردان ما با ذهن گرایی مفرط او را قامت بندی کرده تا از «زن ستایی» مبتذل دارای خواهان در جهان اول غارتگر جهان سوم عقب نماند.
🔹اسم این را هم فیلم اجتماعی گذاشته است، ولی بدجوری دم خروس ضد «قشر گرفتار» از آن بیرون میزند. یعنی دوربین روستایی این را بروز میدهد. مضمون گرایی افراطی برخاسته از ذوق زدگی «یافتم یافتم» راه حداقل رسیدن به ساختار سینمایی و فرم هنری را بسته است.
🔹خلاصه اینکه این فیلم سعید روستایی بعید است که نظر قاطبه انتلکتویل جماعت را با خود همراه کند چه برسد به جلب توجه اکثریت توده های نیازمند که فیلم علیه شان است.
🔰
@HAFTRAH
Telegram
هفت راه مدیا
📌مرد ایرانی، مظلوم در سینمای ایران
🖌نجمه مشایخی
🔹بی شک مظلوم ترین مرد جهان، مرد ایرانی است. مردی که بدون توجه به واقعیتش هر ساله در ده ها فیلم و سریال مورد هتک حرمت قرار میگیرد ولی از ساحتش هیچ دفاعی نمی شود. مردی که به شهادت تاریخ از همان دوران ایران باستان تا همین الان هیچ کس مانند او زن را اکرام نکرده هیچ کس مانند او به دخترانش عشق نورزیده، با تمام وجود به مادرش احترام نگذاشته و مانند او به همسرش محبت نداشته است.
🔹اما افسوس.افسوس در کشورش صد ها اثر به اصطلاح هنری به جنگ چهره زیبای او رفت. شاید بتوان ابتدایش را سریال پدر سالار دانست.از همان اسمش همه چیز پیداست. پدر سالار یعنی مرد ایرانی یک افعی خشن و بی احساس است که نظر خانواده اش هیچ اهمیتی برای او ندارد. پدر سالار یعنی مرد ایرانی دیوی است که خواسته اش را در هر شرایطی بر زن و فرزندانش تحمیل میکند. و مع الاسف این تصویر از مرد ایرانی در ذهن همگان کاشته شد. و همین روند با سریال پس از باران ادامه یافت .
🔹باز هم چهره ای که از مرد ایرانی تصویر میشود همان خان خشن و متکبر است... و نهایتاً این پدر ستیزی و مرد ستیزی در سریال ستایش ادامه یافت. مرد ایرانی همان حشمت فردوس مشهور آن سریال است. مردی به غایت زن ستیز. مردی که از داشتن نوه دختر بیزار است و افتخار خاندانش را در تولد پسر میبیند. مردی که چون عروسش باب میل او نبوده و نمیخواسته پسرش با او ازدواج کند بالکل ارتباطش را با پسرش قطع کرده و او را طرد میکند. و همین روند با فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کمال میرسد. آنجا هم شاهد مردانی هستیم که جنس دختر را تحقیر میکنند و یک مدیر سلحشور زن به جنگ تحقیر های آنها رفته است.سیر یکسان را می بینید؟
🔹یک پدر خشن،مغرور و سلطه گر ایرانی و در مقابل یک زن مظلوم، ستم دیده و بی پناه... این موقعیت یکسان آنقدر در فیلم و سریال های مختلف تکرار شد که تبدیل به یک واقعیت در ذهن دختران جامعه ما گشت. دختران ایران دیگر مردان زندگیشان را یار و همراه نمی دیدند. آنان را به چشم سلطه گرانی میدیدند که باید برای حقوقشان به جنگ آنان میرفتند. اما قطعا فروشنده در این میان یک جهش بزرگ در جهت ستیز با مرد ایرانی بود. فروشنده حکایتی نیست جزهرزه نشان دادن مردان ایرانی. کسی که فروشنده راببیند چه تصوری ازایران خواهد داشت؟
🔹زنانی که حاضر به تن فروشی اند و مردانی که هرزه اند؟ این واقعیت جامعه ایرانی است؟ اما همه اینها به کنار. اوج این داغ برادران لیلا می باشد. این کثافت محض چیزی از مردان این مرز و بوم نشان داده که واقعا غیر قابل تحمل است. کار ندارم به اینکه واقعا خود امثال سعید روستایی و ترانه علیدوستی در چه شرایط بحرانی بزرگ شده اند که از پدران ایران زمین کینه دارند؟
🔹اوج فاجعه فیلم زمانی است که علیدوستی به صورت پدرش سیلی میزند، در سکانس دیگری پدر بی فرهنگ خانواده در حال ادرار کردن در سینک ظرفشویی است که با پرخاش دخترش پشیمان میشود.
🔹چه بر سر فرهنگ ایران می آورید؟ چه بر سر وجهه مرد مظلوم ایرانی می آورید؟ بدانید اگر همین روند ادامه پیدا کند اثری از حرمت خانواده و به خصوص عنصر سرنوشت ساز پدر باقی نخواهد ماند.
🔹مردان شریف سرزمینم قطعا لیاقت چنین نشان داده شدن نیستند. مردان این سرزمین قهرمانانی هستند که بارها و بارها در طول تاریخ با شجاعتشان چشم جهان را خیره کرده اند. همانان اند که هشت سال با پایمردی ایستادگی کردند. همان همت ها و خرازی ها و حاج قاسم ها و باکری ها و...هستند.
🔹مرد ایرانی یعنی سورنا و آریو برزن ، مرد ایرانی یعنی قداست و ایمان سلمان، مرد ایرانی یعنی قهرمان مقاومت، مرد ایرانی یعنی شیر سپاه مهدی فاطمه ، بیایید یکبار هم شده دست به دست هم بدهیم و با این سیاه نمایی عجیب و غریب و ناجوانمردانه از مردان سرزمینمان بایستیم...
🔰
@HAFTRAH
🖌نجمه مشایخی
🔹بی شک مظلوم ترین مرد جهان، مرد ایرانی است. مردی که بدون توجه به واقعیتش هر ساله در ده ها فیلم و سریال مورد هتک حرمت قرار میگیرد ولی از ساحتش هیچ دفاعی نمی شود. مردی که به شهادت تاریخ از همان دوران ایران باستان تا همین الان هیچ کس مانند او زن را اکرام نکرده هیچ کس مانند او به دخترانش عشق نورزیده، با تمام وجود به مادرش احترام نگذاشته و مانند او به همسرش محبت نداشته است.
🔹اما افسوس.افسوس در کشورش صد ها اثر به اصطلاح هنری به جنگ چهره زیبای او رفت. شاید بتوان ابتدایش را سریال پدر سالار دانست.از همان اسمش همه چیز پیداست. پدر سالار یعنی مرد ایرانی یک افعی خشن و بی احساس است که نظر خانواده اش هیچ اهمیتی برای او ندارد. پدر سالار یعنی مرد ایرانی دیوی است که خواسته اش را در هر شرایطی بر زن و فرزندانش تحمیل میکند. و مع الاسف این تصویر از مرد ایرانی در ذهن همگان کاشته شد. و همین روند با سریال پس از باران ادامه یافت .
🔹باز هم چهره ای که از مرد ایرانی تصویر میشود همان خان خشن و متکبر است... و نهایتاً این پدر ستیزی و مرد ستیزی در سریال ستایش ادامه یافت. مرد ایرانی همان حشمت فردوس مشهور آن سریال است. مردی به غایت زن ستیز. مردی که از داشتن نوه دختر بیزار است و افتخار خاندانش را در تولد پسر میبیند. مردی که چون عروسش باب میل او نبوده و نمیخواسته پسرش با او ازدواج کند بالکل ارتباطش را با پسرش قطع کرده و او را طرد میکند. و همین روند با فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کمال میرسد. آنجا هم شاهد مردانی هستیم که جنس دختر را تحقیر میکنند و یک مدیر سلحشور زن به جنگ تحقیر های آنها رفته است.سیر یکسان را می بینید؟
🔹یک پدر خشن،مغرور و سلطه گر ایرانی و در مقابل یک زن مظلوم، ستم دیده و بی پناه... این موقعیت یکسان آنقدر در فیلم و سریال های مختلف تکرار شد که تبدیل به یک واقعیت در ذهن دختران جامعه ما گشت. دختران ایران دیگر مردان زندگیشان را یار و همراه نمی دیدند. آنان را به چشم سلطه گرانی میدیدند که باید برای حقوقشان به جنگ آنان میرفتند. اما قطعا فروشنده در این میان یک جهش بزرگ در جهت ستیز با مرد ایرانی بود. فروشنده حکایتی نیست جزهرزه نشان دادن مردان ایرانی. کسی که فروشنده راببیند چه تصوری ازایران خواهد داشت؟
🔹زنانی که حاضر به تن فروشی اند و مردانی که هرزه اند؟ این واقعیت جامعه ایرانی است؟ اما همه اینها به کنار. اوج این داغ برادران لیلا می باشد. این کثافت محض چیزی از مردان این مرز و بوم نشان داده که واقعا غیر قابل تحمل است. کار ندارم به اینکه واقعا خود امثال سعید روستایی و ترانه علیدوستی در چه شرایط بحرانی بزرگ شده اند که از پدران ایران زمین کینه دارند؟
🔹اوج فاجعه فیلم زمانی است که علیدوستی به صورت پدرش سیلی میزند، در سکانس دیگری پدر بی فرهنگ خانواده در حال ادرار کردن در سینک ظرفشویی است که با پرخاش دخترش پشیمان میشود.
🔹چه بر سر فرهنگ ایران می آورید؟ چه بر سر وجهه مرد مظلوم ایرانی می آورید؟ بدانید اگر همین روند ادامه پیدا کند اثری از حرمت خانواده و به خصوص عنصر سرنوشت ساز پدر باقی نخواهد ماند.
🔹مردان شریف سرزمینم قطعا لیاقت چنین نشان داده شدن نیستند. مردان این سرزمین قهرمانانی هستند که بارها و بارها در طول تاریخ با شجاعتشان چشم جهان را خیره کرده اند. همانان اند که هشت سال با پایمردی ایستادگی کردند. همان همت ها و خرازی ها و حاج قاسم ها و باکری ها و...هستند.
🔹مرد ایرانی یعنی سورنا و آریو برزن ، مرد ایرانی یعنی قداست و ایمان سلمان، مرد ایرانی یعنی قهرمان مقاومت، مرد ایرانی یعنی شیر سپاه مهدی فاطمه ، بیایید یکبار هم شده دست به دست هم بدهیم و با این سیاه نمایی عجیب و غریب و ناجوانمردانه از مردان سرزمینمان بایستیم...
🔰
@HAFTRAH
📌در مورد تکنولوژی ترکیب سرگرمی با پیام
🖌میثم ظهوریان در توییتی نوشت:
🔹در حوزه برنامه سازی در صدا و سیما در طول زمان یک مرزبندی شکل گرفته بود، که گویا حوزه برنامه های معارفی مختص افراد مذهبی جامعه ساخته میشود و برنامه های سرگرمی و فیلم و سریال دایره انحصاری سلیقه و ذائقه طبقه غیرمذهبی یا نهایتا قشر خاکستری است.این مرزبندی به تدریج سلیقه مخاطب را نیز شکل داده بود.
🔹برنامه هایی مانند محفل، سیدخندان، حسینیه_معلی و پاورقی در واقع در صحنه این روزهای صدا و سیما به دنبال مرزشکنی این فرهنگ سکولار هستند.
🔹طبیعتا این برنامه ها بدون اشکال نیستند ولی نفس این که تکنولوژی ترکیب سرگرمی با محتوا و پیام در سیما شکل گرفته است، بسیار ارزشمند است و با اطمینان میتوان گفت این تکنولوژی به تدریج ارتقا هم خواهد یافت و در صورت استمرار در جذب مخاطب خاکستری نیز موفق خواهد شد...
🔹یکی از استراتژی های پایه بازاریابی بر این اصل استوار است که حفظ مخاطب (مشتری) موجود یا تبدیل مخاطب عادی به مخاطب وفادار، مقدم بر جذب مشتری جدید است و با هزینه ای بسیار کمتر قابل انجام است. در واقع این مخاطبان وفادارند که میتوانند به مجرای جذب مخاطب جدید نیز بدل شوند...
🔹اشتباه مهم گذشته صدا و سیما این بود که در سودای جذب طبقه غیر مذهبی ذائقه ای را در مخاطب خود شکل داد که به راحتی میتوانست آن را با برنامه هایی سازگارتر در ماهواره و شبکههای اجتماعی ارضا کند و همین مسئله ریزش مستمر مخاطب وفادار ( حتی جامعه مذهبی و انقلابی) را موجب شده بود...
🔹در واقع صدا و سیما تبدیل به سازمانی شده بود که برای بخش عمده مخاطب خود ( خانواده های مذهبی) هیچ برنامه خاصی در حوزه سرگرمی نداشت. در نتیجه نه تنها نتوانست مخاطب جدیدی را اضافه کند که به تدریج همان مخاطب موجود را نیز به ماهواره و شبکههای اجتماعی باخت...
🔹 جسارت صدا و سیما در شکستن این مرزبندی کاذب قابل تقدیر است؛ اگر چه در این مسیر به طور طبیعی هم در برابر قشریونی که اساسا بر هر نوع تلفیق مفاهیم دینی با سرگرمی مخالفند قرار خواهد گرفت و هم طبقه ای که اساسا با بروز مفاهیم دینی در هر قالبی مخالف است.
🔰
@HAFTRAH
🖌میثم ظهوریان در توییتی نوشت:
🔹در حوزه برنامه سازی در صدا و سیما در طول زمان یک مرزبندی شکل گرفته بود، که گویا حوزه برنامه های معارفی مختص افراد مذهبی جامعه ساخته میشود و برنامه های سرگرمی و فیلم و سریال دایره انحصاری سلیقه و ذائقه طبقه غیرمذهبی یا نهایتا قشر خاکستری است.این مرزبندی به تدریج سلیقه مخاطب را نیز شکل داده بود.
🔹برنامه هایی مانند محفل، سیدخندان، حسینیه_معلی و پاورقی در واقع در صحنه این روزهای صدا و سیما به دنبال مرزشکنی این فرهنگ سکولار هستند.
🔹طبیعتا این برنامه ها بدون اشکال نیستند ولی نفس این که تکنولوژی ترکیب سرگرمی با محتوا و پیام در سیما شکل گرفته است، بسیار ارزشمند است و با اطمینان میتوان گفت این تکنولوژی به تدریج ارتقا هم خواهد یافت و در صورت استمرار در جذب مخاطب خاکستری نیز موفق خواهد شد...
🔹یکی از استراتژی های پایه بازاریابی بر این اصل استوار است که حفظ مخاطب (مشتری) موجود یا تبدیل مخاطب عادی به مخاطب وفادار، مقدم بر جذب مشتری جدید است و با هزینه ای بسیار کمتر قابل انجام است. در واقع این مخاطبان وفادارند که میتوانند به مجرای جذب مخاطب جدید نیز بدل شوند...
🔹اشتباه مهم گذشته صدا و سیما این بود که در سودای جذب طبقه غیر مذهبی ذائقه ای را در مخاطب خود شکل داد که به راحتی میتوانست آن را با برنامه هایی سازگارتر در ماهواره و شبکههای اجتماعی ارضا کند و همین مسئله ریزش مستمر مخاطب وفادار ( حتی جامعه مذهبی و انقلابی) را موجب شده بود...
🔹در واقع صدا و سیما تبدیل به سازمانی شده بود که برای بخش عمده مخاطب خود ( خانواده های مذهبی) هیچ برنامه خاصی در حوزه سرگرمی نداشت. در نتیجه نه تنها نتوانست مخاطب جدیدی را اضافه کند که به تدریج همان مخاطب موجود را نیز به ماهواره و شبکههای اجتماعی باخت...
🔹 جسارت صدا و سیما در شکستن این مرزبندی کاذب قابل تقدیر است؛ اگر چه در این مسیر به طور طبیعی هم در برابر قشریونی که اساسا بر هر نوع تلفیق مفاهیم دینی با سرگرمی مخالفند قرار خواهد گرفت و هم طبقه ای که اساسا با بروز مفاهیم دینی در هر قالبی مخالف است.
🔰
@HAFTRAH
📌تکتیراندازهای دشمن، روی برجک دیدهبانی خودی
🖌 علیرضا معینی
🔹کمال تبریزی با آن سابقه، ژاله صامتی را نشانده و با آوازخانی او و صحبتهایش درباره رقص سعی میکند تیکه وایرالخور جور کند. قبلش هم از مازیار یا همان شهره لرستانی سابق خاطراتی از حمام زنانه بیرون میکشد.
آنطرفتر، حامد آهنگی از حاجی فیروز تا جواد یساری را به رقص میکشد و برنامهاش را با قر و آهنگ پر میکند.
در دستبهمهره، یکی دیگر از برنامههای ویاودی شش بازیگر با هم بازی میکنند. چه بازیهایی؟ مثلا بیست سوالی. باورش سخت است اما واقعا کل برنامه چیزی نیست جز همین. بدون کوچکترین هیجان و خلاقیت خاص یا حتی غیر خاصی!
🔹اما اینور ، در تلویزیون هم- اوضاع خیلی فرق نمیکند. خیلی خبری از رقص و خاطرات حمام زنانه نیست، اما شبکهها را بالا و پایین که میکنی انواع و اقسام برنامههای ضعیف و متوسط را میبینی.
مسابقه کهکشان که با آن دکور چند ده میلیاردی، تبدیل شده به کمدی ناخواسته و به نظر میرسد به اشتباه از کنداکتور شبکه پویا افتاده به شبکه پنج.
شبکه چهار دارد برنامه سحرهای سال قبلش را تکراری پخش میکند.
شبکه یک بعد از افطار کارتون پخش میکند!
شبکه دو -احتمالا برای اولین بار در ده بیست سال گذشته- سریال نوروزی و رمضانی ندارد و بجایش فیلم هندی پخش میکند.
شبکه سه بعد از اینکه در برنامه شب عیدش با بیل سلبریتی ریخته بود توی قاب، باز آب ول کرده وسط برنامه سحرگاهیاش و فکر میکند آببازی، جور هرگونه نیاز به خلاقیت و نوآوری نسبت به برنامههای سالهای قبل را میکشد.
در بقیه شبکهها هم که بچرخی از همین دست برنامههای ضعیف و متوسط و تکراری و معمولی میبینی.
🔹تا اینجا توصیف مجملی بود از ضعفهای صدا و سیما و ویاودی. ضعفهای قابل توجهی که هر کدام میتواند سوژه یک نقد باشند. (و البته اگر میخواستیم منصفانه بنویسیم باید توفیقات نوروزی و رمضانی رسانه ملی را هم مینوشتیم که کم نیستند اما خب فعلا ربطی به این نوشته ندارند)
🔹اما عدهای هستند که از قضا این ضعفها را نقد نمیکنند. نه کاری به ضعفهای ساختاری برنامهها دارند، نه از محتوای کثیف و چرک برخی تولیدات آزرده خاطراند و نه تولیدات ضعیف چهرههای باتجربه و قدیمی شاخکهای نقدشان را میجنباند، نه پولهای حرام شده برای دکورهای پر زرق و برق برنامههای سلبریتیمحور به خشمشان میآورد.
🔹در عوض، مثل تکتیراندازهای دشمن که از قضا بر روی برجکهای دیدهبانی جبهه خودی نشسته باشند، کوچکترین تحرک مثبت، جدید و سالم در خط مقدم رسانهای جبهه انقلاب را رصد میکنند و هدف قرار میدهند.
🔹از بین اینهمه برنامهی ریز و درشت و ضعیف و قوی، بند میکنند به «#محفل» که تلاش قابل قبول، سالم، درست و به اصطلاح درآمدهای در جهت برنامه سازی با موضوع قرآن و عمومیسازی مخاطب این دست برنامههاست.
🔹یا از همان قسمت یک و دو، «#سید_خندان» را که از اولین تلاشهای یک تیم محتوامحور طنز و سرگرمیست میبرند زیر ضربه و حتی فرصت نمیدهند چند قسمت بگذرد و بخشهای مختلفش را ببینند و بعد فحش دهند.
🔹حزباللهیها را با چوب مخاطب نداشتن میرانند و با انگ برنامه ساختن برای خودشان مسخره میکنند ولی همزمان خواهان تعطیلی «جهانآرا»یی هستند که به رغم پخش در کممخاطبترین شبکه تلویزیون، پربینندهترین برنامه گفتگومحور سیاسیست.
🔹برنامه دیگری را به این بهانه که چرا چادریهایش زیاد است مسخره میکنند و آنیکی را به جرم صراحت در نقد سلبریتیها و براندازان. قبل از این هم سرود سلام فرمانده را با آن میزان مخاطب و جریانسازی و فراگیری در داخل و خارج زده بودند و قبلترش...
🔹همان که بالاتر گفته شد: مثل تکتیراندازهای دشمن از بین همه اتفاقات ریز و درشت و تحرکات عرصه فرهنگ و هنر و رسانه، آنهایی را میزنند که کوچکترین بویی از انقلاب اسلامی داشته باشد و کمترین ردی از نوآوری و تلاش جدید و حداقل نشانهای از تاثیرگزاری و مخاطب داشتن و تعداد کمی عوامل حزباللهی در پشت دوربین.
🔹وگرنه مطلقا کاری با تولیدات ضعیف و بدمحتوا و پولحرامکن دیگر ندارند. با انقلابیها هم تا وقتی داخل سنگر دارند خاکبازی میکنند کاری ندارند، اما تا کمی از پشت خاکریز بالا میکشند، سریع با قناصه میزنند! و تاسفآور آنکه این تکتیراندازها بر برجکهای دیدهبانی جبهه خودی جا خوش کردهاند!
🔹این جریان را رصد کنید. ببینید کجا یکدفعه شروع میکنند به زدن و زیرسوال بردن و مسخره کردن. به چیزهای جالبی میرسید!
🔰
@HAFTRAH
🖌 علیرضا معینی
🔹کمال تبریزی با آن سابقه، ژاله صامتی را نشانده و با آوازخانی او و صحبتهایش درباره رقص سعی میکند تیکه وایرالخور جور کند. قبلش هم از مازیار یا همان شهره لرستانی سابق خاطراتی از حمام زنانه بیرون میکشد.
آنطرفتر، حامد آهنگی از حاجی فیروز تا جواد یساری را به رقص میکشد و برنامهاش را با قر و آهنگ پر میکند.
در دستبهمهره، یکی دیگر از برنامههای ویاودی شش بازیگر با هم بازی میکنند. چه بازیهایی؟ مثلا بیست سوالی. باورش سخت است اما واقعا کل برنامه چیزی نیست جز همین. بدون کوچکترین هیجان و خلاقیت خاص یا حتی غیر خاصی!
🔹اما اینور ، در تلویزیون هم- اوضاع خیلی فرق نمیکند. خیلی خبری از رقص و خاطرات حمام زنانه نیست، اما شبکهها را بالا و پایین که میکنی انواع و اقسام برنامههای ضعیف و متوسط را میبینی.
مسابقه کهکشان که با آن دکور چند ده میلیاردی، تبدیل شده به کمدی ناخواسته و به نظر میرسد به اشتباه از کنداکتور شبکه پویا افتاده به شبکه پنج.
شبکه چهار دارد برنامه سحرهای سال قبلش را تکراری پخش میکند.
شبکه یک بعد از افطار کارتون پخش میکند!
شبکه دو -احتمالا برای اولین بار در ده بیست سال گذشته- سریال نوروزی و رمضانی ندارد و بجایش فیلم هندی پخش میکند.
شبکه سه بعد از اینکه در برنامه شب عیدش با بیل سلبریتی ریخته بود توی قاب، باز آب ول کرده وسط برنامه سحرگاهیاش و فکر میکند آببازی، جور هرگونه نیاز به خلاقیت و نوآوری نسبت به برنامههای سالهای قبل را میکشد.
در بقیه شبکهها هم که بچرخی از همین دست برنامههای ضعیف و متوسط و تکراری و معمولی میبینی.
🔹تا اینجا توصیف مجملی بود از ضعفهای صدا و سیما و ویاودی. ضعفهای قابل توجهی که هر کدام میتواند سوژه یک نقد باشند. (و البته اگر میخواستیم منصفانه بنویسیم باید توفیقات نوروزی و رمضانی رسانه ملی را هم مینوشتیم که کم نیستند اما خب فعلا ربطی به این نوشته ندارند)
🔹اما عدهای هستند که از قضا این ضعفها را نقد نمیکنند. نه کاری به ضعفهای ساختاری برنامهها دارند، نه از محتوای کثیف و چرک برخی تولیدات آزرده خاطراند و نه تولیدات ضعیف چهرههای باتجربه و قدیمی شاخکهای نقدشان را میجنباند، نه پولهای حرام شده برای دکورهای پر زرق و برق برنامههای سلبریتیمحور به خشمشان میآورد.
🔹در عوض، مثل تکتیراندازهای دشمن که از قضا بر روی برجکهای دیدهبانی جبهه خودی نشسته باشند، کوچکترین تحرک مثبت، جدید و سالم در خط مقدم رسانهای جبهه انقلاب را رصد میکنند و هدف قرار میدهند.
🔹از بین اینهمه برنامهی ریز و درشت و ضعیف و قوی، بند میکنند به «#محفل» که تلاش قابل قبول، سالم، درست و به اصطلاح درآمدهای در جهت برنامه سازی با موضوع قرآن و عمومیسازی مخاطب این دست برنامههاست.
🔹یا از همان قسمت یک و دو، «#سید_خندان» را که از اولین تلاشهای یک تیم محتوامحور طنز و سرگرمیست میبرند زیر ضربه و حتی فرصت نمیدهند چند قسمت بگذرد و بخشهای مختلفش را ببینند و بعد فحش دهند.
🔹حزباللهیها را با چوب مخاطب نداشتن میرانند و با انگ برنامه ساختن برای خودشان مسخره میکنند ولی همزمان خواهان تعطیلی «جهانآرا»یی هستند که به رغم پخش در کممخاطبترین شبکه تلویزیون، پربینندهترین برنامه گفتگومحور سیاسیست.
🔹برنامه دیگری را به این بهانه که چرا چادریهایش زیاد است مسخره میکنند و آنیکی را به جرم صراحت در نقد سلبریتیها و براندازان. قبل از این هم سرود سلام فرمانده را با آن میزان مخاطب و جریانسازی و فراگیری در داخل و خارج زده بودند و قبلترش...
🔹همان که بالاتر گفته شد: مثل تکتیراندازهای دشمن از بین همه اتفاقات ریز و درشت و تحرکات عرصه فرهنگ و هنر و رسانه، آنهایی را میزنند که کوچکترین بویی از انقلاب اسلامی داشته باشد و کمترین ردی از نوآوری و تلاش جدید و حداقل نشانهای از تاثیرگزاری و مخاطب داشتن و تعداد کمی عوامل حزباللهی در پشت دوربین.
🔹وگرنه مطلقا کاری با تولیدات ضعیف و بدمحتوا و پولحرامکن دیگر ندارند. با انقلابیها هم تا وقتی داخل سنگر دارند خاکبازی میکنند کاری ندارند، اما تا کمی از پشت خاکریز بالا میکشند، سریع با قناصه میزنند! و تاسفآور آنکه این تکتیراندازها بر برجکهای دیدهبانی جبهه خودی جا خوش کردهاند!
🔹این جریان را رصد کنید. ببینید کجا یکدفعه شروع میکنند به زدن و زیرسوال بردن و مسخره کردن. به چیزهای جالبی میرسید!
🔰
@HAFTRAH
📌در حالی که شایعه تغییر محسن یزدی، رییس شبکه مستند موجب شده تا دوستان وی در هجمهای هماهنگ به صدا و سیما وی را دارای کارنامهای موفق بدانند، برخی آمارهای منتشر شده نشان میدهد برنامههای این شبکه در دوره مدیریت وی بینندگان کمی داشتهاند و جز برنامههای حیات وحش (راز بقا!) اوضاع بقیه برنامهها خوب نیست.
🔹هفتراه صحت این درصدها را تایید نکرده و از مسئولان صدا و سیما میخواهد بطور رسمی آمارها را منتشر کنند.
🔰
@HAFTRAH
🔹هفتراه صحت این درصدها را تایید نکرده و از مسئولان صدا و سیما میخواهد بطور رسمی آمارها را منتشر کنند.
🔰
@HAFTRAH
📌جنگ درصدها
🔹بعد از انتقاد مجری شبکه دو از احتمال برگشت رشیدپور و گلزار به آنتن رسانه ملی، نجارزاده مدیر گروه اجتماعی شبکه سه در توییتی با عبارتی باورنکردنی و توهینآمیز درصد مخاطب برنامه شهبازی را پنج درصد اعلام کرد.
🔹حالا امروز روزنامه ایران در گزارشی اعلام کرده است که طبق آخرین نظرسنجی صدا و سیما، پربینندهترین برنامه شبکه سه بعد از چند فصل و چند سال روی آنتن بودن ۱۴ درصد و برنامه بدون توقف که سالهاست در گروه نجارزاده روی آنتن است فقط ۲ درصد بیننده دارد.
🔹اگرچه با توجه به اینکه هیچکدام از این آمارها بطور رسمی از سوی تلویزیون منتشر نشده است، قابل تایید نیست، اما در پایان میتوان از مدیران شبکه سه پرسید که اگر درصد و مخاطب قرار است تعیین کنده باشد خوب است با انتشار و مقایسه درصد مخاطبان دو برنامه نود و فوتبال برتر ثابت کنند که تصمیماتشان چقدر درصدبیار بوده است؛ البته اگر ناراحت نمیشوند و فحش رکیک نمیدهند!
🔰
@HAFTRAH
🔹بعد از انتقاد مجری شبکه دو از احتمال برگشت رشیدپور و گلزار به آنتن رسانه ملی، نجارزاده مدیر گروه اجتماعی شبکه سه در توییتی با عبارتی باورنکردنی و توهینآمیز درصد مخاطب برنامه شهبازی را پنج درصد اعلام کرد.
🔹حالا امروز روزنامه ایران در گزارشی اعلام کرده است که طبق آخرین نظرسنجی صدا و سیما، پربینندهترین برنامه شبکه سه بعد از چند فصل و چند سال روی آنتن بودن ۱۴ درصد و برنامه بدون توقف که سالهاست در گروه نجارزاده روی آنتن است فقط ۲ درصد بیننده دارد.
🔹اگرچه با توجه به اینکه هیچکدام از این آمارها بطور رسمی از سوی تلویزیون منتشر نشده است، قابل تایید نیست، اما در پایان میتوان از مدیران شبکه سه پرسید که اگر درصد و مخاطب قرار است تعیین کنده باشد خوب است با انتشار و مقایسه درصد مخاطبان دو برنامه نود و فوتبال برتر ثابت کنند که تصمیماتشان چقدر درصدبیار بوده است؛ البته اگر ناراحت نمیشوند و فحش رکیک نمیدهند!
🔰
@HAFTRAH