مسلم حسن شاهی راویز
1.67K subscribers
49 photos
12 videos
1 file
14 links
Download Telegram
دلا تا نشکنی قدر و بها پیدا نخواهی کرد
خریدار و مرید و آشنا پیدا نخواهی کرد

من از روئیدن خارسر دیوار دانستم
بدون پاچه خاری ارتقا پیدا نخواهی کرد

فقط یک روز دخل جیب خود را خرج ملت کن
دگر دور وبرت هرگز گدا پیدا نخواهی کرد

برو کل جهان را زیر و روکن شیخ خواهی دید
که تا روز قیامت مثل ما پیدا نخواهی کرد

وتا روزی که بوی نفت از این خاک می آید
میان سفره ات بابا غذا پیدا نخواهی کرد

به جز فقر وفساد واختلاس وجنگ وخونریزی
درین تاریخ و این جغرافیا پیدا نخواهی کرد

چرا بیهوده داری بر مدار کعبه میگردی
خلاصه خسته خواهی شد خدا پیدا نخواهی کرد

اگر از بنده می پرسی خودت را سر ببر حاجی
که چون خود گوسفندی در منا پیدانخواهی کرد


حیاتی را که ما در خمره آب فنا دیدیم
تو در سرچشمه ی آب بقا پیدا نخواهی کرد

نه مامورم نه مسئولم خدارا شکر مسرورم
که بر پیشانیم مهر ریا پیدا نخواهی کرد

میان شاعران شهر خود آنقدر گمنامم
که باچشم مسلح هم مرا پیدا نخواهی کرد

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسنشاهی_راویز
چه مبارک سفری بود وچه فرخنده شبی
زمان جنگ تحمیلی کجا بودی چه میکردی
به غیر از اینکه پشت جبهه ها بودی چه میکردی

کسی از نسل امروزی نمی داند درآن تاریخ
کدامین نقطه ی جغرافیا بودی چه میکردی

چرا بک قطره خون از بینی ات حتی نشدجاری
ولی با آنکه اصل ماجرا بودی چه میکردی


دم از جمهوری و جمع و جماعت میزنی اما
همیشه از صف ملت جدا بودی چه میکردی

به حکم کدخدایی کفر ملت را در آوردی
خدا داند اگر روزی خدا بودی چه میکردی

بدون هیچ آگاهی شتر را میخوری با بار
اگر با کامپیوتر آشنا بودی چه میکردی

تو که یک روضه ی عباس مجانی نمی خوانی
نمی دانم اگر در کربلا بودی چه میکردی

غم تحریم وبیم قحط و جریانی چنین حاکم
برادر جان شما شاعر ،شما بودی چه میکردی

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسنشاهی_راویز
‏عکس از مسلم حسن شاهی
فنر وقتی فشارش رفت بالا می زند بیرون
بشر هم می زند دل را به دریا می زند بیرون

اگر معمار خشت اولش را کج نهد، دیوار...
دگر خواهی نخواهی تا ثریا می زند بیرون

صدا را حبس کردن در گلو کار درستی نیست
اگر این راه را بستی از آنجا می زند بیرون

نمی دانم دلیلش چیست بعد از کار روزانه
حساب زندگی از دست بابا می زند بیرون

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که خیلی راحت از بند زلیخا می زند بیرون

و شاید بار فقرِ همسرش را می کشد بر دوش...
زنی که نیمه شب از خانه تنها می زند بیرون

کسی که با سماجت مالیات از مرده می گیرد
مگر با دست خالی از کلیسا می زند بیرون؟

زمین گرد است! این را ظاهراً گالیله هم گفته ست
که خورشید از دل این شام #یلدا می زند بیرون

مگر خورشیدِ عالم تاب پشت ابر می ماند؟
فقط امروز پنهان است فردا می زند بیرون

#مسلم_حسن_شاهی_راویز


@moslemhasanshahi
چراغ باده را روشن نکن تحریم انگور است

هوا بس ناجوانمردانه سرد و سنبه پر زور است

زمستان در زمستان شب پس از شب قوز بالاقوز
هنوز البته ناشکری نکن نور علی نور است

پلاسی کهنه کفشی مندرس سامانه ای در راه
بحمدلله نقصی نیست فعلا جنسمان جور است

«پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی»
من و تو هرچه داریم از ه‍مان مرحوم مغفور است


زنی از خویش بیرون آید و کاری کندانگار
که قوت غالب مردان این بیغوله کافور است

دگر چیزی نمانده بگذرد آب از سرم اما
نشسته ناخدا بر عرشه می گوید بلا دور است

علاجی نیست بعضی دیدنیها را نباید دید
شتر دیدی ندیدی گوشمان کر چشممان کور است

شعر از #مسلم_حسنشاهی👆👆👆

لینک کانال↙️

@moslemhasanshahi
سیل بدرود نکرده کرونا می آید
هی بلا پشت بلا پشت بلا می آید

پیش درگاه الهی چه خطایی کردیم؟
کز چپ وراست چنین تیر خطا می آید

میزبانان بلایای طبیعی شده ایم
روی هم رفته دو روزی دو سه تا میآید

ما که باشیم ؟درین شهر؛که حتی ویروس
پی بوسیدن دست علما می آید

برو ای زاهد و این جامه ی آلوده بسوز
هرچه می آید ازین کهنه قبا می آید

«روزها فکر من این است و همه شب سخنم»
صبح فردا چه بلایی سرِ ما می آید؟

#مسلم_حسنشاهی_راویز

@moslemhasanshahi
بنی آدم فقط باید به فکر خویشتن باشد
شریک کاروان باشد رفیق راهزن باشد

زمانه می شود مثل زمان نوح وقتی که
پدر مجری قانون و پسر قانون شکن باشد

هنرهای هنرمندان به یک ارزن نمی ارزد
درآن شهری که بلبل کمتر از زاغ و زغن باشد

برای ما که در هرحال نقش نردبان داریم
چه فرقی می کند محمود باشد یا حسن باشد

درین میهن پرستانی که میبینم نمی بینم
یکی که یک سر سوزن در او عِرق وطن باشد

زلیخا یوسفت را از زنان مصر پنهان کن
وگر نه یوسفت فردا بدون پیرهن باشد


مسلمانم ولی در قبله گاه دل بتی دارم

فدایش می کنم جان را اگر جان در بدن باشد

تو ای زاهد برای خود بهشتی دست وپا کردی
برو آنجا و بگذار این جهنم مال من باشد


#مسلم_حسنشاهی_راویز



@moslemhasanshahi
تحریم برای عده ای نعمت بود
اینکه کرونا نبود یک فرصت بود

از دیدن این پدیده ها خوشحالیم
تا کور شود هرآنکه ناراحت بود

#مسلم_حسنشاهی
@moslemhasanshahi
Forwarded from طنزیمات ادبی
*توجّه* *توجّه*
کانال طنزپرداز ورزشکار و مردمی #حسن_شاه_رجب به دوکوچه پایین‌تر انتقال یافت.

آدرس جدید:
t.me/shaah7 👈

مدیونید اگه نپیوندید 😅
Forwarded from مسلم حسن شاهی راویز
تیشه ای را تبری جایگزین خواهد شد
عاشق باغ نه او بوده نه این خواهد شد

بی خودی هم به دل غمزده صابون نزنید
آش آینده همین کاسه همین خواهد شد

آدمی هرچه درین جامعه مخلص باشد
آخرالامر من المختلسین خواهد شد

پول اگر جور کنم شیخ تقبّل بکند
پدرم صاحب فردوس برین خواهدشد

ما به سیل و گسل و زلزله عادت کردیم
هرکه معتاد شود خانه نشین خواهد شد

ارتباطیست میان سگ و چوپان با گرگ
شک ما نیز مبدل به یقین خواهد شد

«وای اگر از پس امروز بود فردایی»
کامیونها علف هرز وجین خواهد شد


#مسلم_حسنشاهی

@moslemhasanshahi
شعری زیبا از دوست عزیزم ایمان محمد آبادی

خندهٔ تلخ آخر هر ماه، سهم ما از تمام شادی‌ها ست
مابقی هرچه هست اندوه است، مابقی سهم نامرادی هاست

دست٘ خالی و زندگی خالی، عمر خالی، امیدها خالی
با وجود "زیاده خالی ها"، زندگی مان پر از زیادی هاست

دست‌ها از نخیل کوتاه و آرزوها بلند در رویا
آه یک بار هم شکار عقاب، آرزوی تفنگ بادی هاست

هی دعای گره گشا خواندیم، یک گره باز کرد و گندم ریخت٭
آرزو این‌چنین برآمد و این، سهم ما از گره گشادی هاست

مشکل از نانوشتن ما نیست، مشکل ما نخوانده ماندن بود
زیر پاهای پاک کن مردن، آخر قصهٔ مدادی هاست

کارمندیم و شغل دوم ما، صرف عمر و تجارت فقر است
سهم ما سفره ای بزرگتر از، دورهٔ رشد اقتصادی هاست

سال‌ها رفت با غم و حسرت، سال‌ها فقر و رنج و غم درپیش
زندگی این‌چنین به سمت مرگ، سرنوشت قراردادی هاست


ایمان محمدآبادی
کارمند قراردادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

٭ اشاره به شعر "گره گشا"ی بانو پروین اعتصامی

#مسلم_حسنشاهی_راویز
@moslemhasanshahi
Forwarded from مسلم حسن شاهی راویز
درکوچه وبازار هم اکنون خبری نیست
در خانه بمانید که بیرون خبری نیست

عید است علی رغم غم وغصه بخندید
امسال شمال و لب کارون خبری نیست

هر جور شده جور نمائید که فردا
از پنبه و از روغن و صابون خبری نبست

ازمسجد و از مدرسه فعلا بگریزید
درکعبه و در معبد آمون خبری نیست

المنه لله که در میکده باز است
از محکمه و قاضی و قانون خبری نیست

ای شیخ درین برهه ی حساس کنونی
یک ماه نرو پشت تریبون خبری نیست

هرکس خبری دارد ازو باز بگوید
دیریست از آقای فریدون خبری نیست
#مسلم_حسن_شاهی_راویز

@moslemhasanshahi
چیزی عوض نشد!

چندین بهار آمد و چیزی عوض نشد

گل جای خار آمد و چیزی عوض نشد

ای‌کاش سالِ آدمی از راه می‌رسید

میمون و مار آمد و چیزی عوض نشد

در این جهان، سواره به فکر پیاده نیست

دیدی قطار آمد و چیزی عوض نشد؟


صدها هزار بشکه از این چاهِ نفت رفت

جایش دلار آمد و چیزی عوض نشد

دلخوش به این شدیم که «قانون‌گریز» رفت

«قانون‌مدار» آمد و چیزی عوض نشد

«در قفل‌های بسته فرو می‌کنم کلید!»

با این شعار آمد و چیزی عوض نشد 


شاید قرار نیست که چیزی عوض شود

وقتی دوبار آمد و چیزی عوض نشد

از دوستان گلایه ندارم که دشمنم

با من کنار آمد و چیزی عوض نشد

یادش به‌خیر! مدرسه و زنگ دینی و...

آموزگار آمد و چیزی عوض نشد

شاعر شدن چه فایده در قرن بیست‌ویک؟

صد شهریار آمد و چیزی عوض نشد!

#مسلم_حسن_شاهی

@moslemhasanshahi
شعری زیبا از خالو راشد انصاری
شاعر هرمزگانی


دلیل ترس و قهر...!
سروده: راشدانصاری(خالوراشد)

همان طوری که رفتی، زود برگرد
به هر شکلی که ممکن بود برگرد

نبرده یک نفر در طول تاریخ
از این بحث و جدل ها سود، برگرد

خدا را شکر از حیث محبت
نداری ذره ای کمبود ، برگرد

نه تنها تو ، که یک زن نیست راضی
از این وضعیت موجود، برگرد

اگر چه خانه خالی شد پس از تو
ندارم همدمی جز دود ، برگرد!

به جان تو نخواهم رفت بیرون
نه با مهدی نه با محمود ، برگرد

تو که با موج دریا رفتی از شهر
بیا با موج های رود برگرد

چنان "چی خورده ام" را گفتم امروز
که نرخش رفته بالا "کود" ، برگرد!

ورود سوسک های بی سر و پا
به این منزل شده مسدود، برگرد

خیالت تخت باشد نسل شان را
به سرعت کرده ام نابود ، برگرد

ندارم عمر نوح و صبر ایوب
به جانِ حضرت داوود ، برگرد!

نقل از کتاب"ازافاضات شیخ انصاری"

#خالوراشد
@rashedansari


#مسلم_حسن_شاهی
@moslemhasanshahi
Forwarded from اشعار عمران معماریان(ساوجی) (Emran Memarian)
رفت مردی به پیش آقایی
تا که پرسد سوال با جایی

گفت آموزشم بده یکجا
پوزیشن های بارداری را

گفت در آن سه ماهه اول
مشکلی تو نداری ای انگل

میشوی تو سوار بر قایق
میرنی پا کماء فی السابق

گفت اما سه ماهه دوم
میکنی دست و پای خود را گم

در زمستان بهار ممنوع است
آندرستن؟فشار ممنوع است

سخت باشد چنان بیان کردن
مثل سگ ها سگی توان کردن

گفت آه از سه ماهه سوم
مثل آدم که خورده از گندم

با لبی تشنه و دلی پر خون
میشوی از بهشت خود بیرون

خبری نیست از شب جمعه
دو سه باری بخوان تو از لمعه

شب شادی و عشق و حالت نیست
نحوه ارتباطتان گرگی است

مثل گرگی فقیر و دریوزه
در دم لانه می‌کشی زوزه

تا که ایام هجر سر آید
تا زنت با سلامتی زاید

بچه خوب و سالم و صالح
میشوی زیر خرج ایشان له

خرج پوشک چنان تو را باشد
چون خری که شبی تو را گ....

میزنی داد ای خدا جانم
بنده از کرده ام پشیمانم

هاج و واجم من از پشمانی‍ت
کود خر بر سر مسلمانی‍ت

چون که تا طفل بر سخن آید
همسرت پنج تا شکم زاید

الغرض خسته میشوی آخر
آخرش میرود زپرتت در

شب جمعه شد و خداحافظ
جای....این نقطه ها بخوان حافظ

#عمران_معماریان
#عیدتون_مبارک

https://t.me/joinchat/AAAAAD0Gxhx7g3aqkOnQew
ما از کلاغ صوت قناری بلد شدیم
فریاد جیغ و گریه و زاری بلد شدیم

اول رگ برادرمان را زدیم وبعد
آداب دفن و خاکسپاری بلد شدیم

روز ازل معامله کردیم با خدا
راه خرید ملک تجاری بلد شدیم

اعمال خیر سود مضاعف به ما
رساند
روی زمین سپرده گذاری بلد شدیم

با اتکا به دادن شیرینی حلال
طی کردن، روال اداری بلد شدیم

آموزگار شعر زمستان سرود و ما
خوابیدن کنار بخاری بلد شدیم

دیگر زمینمان نزن ای چرخ روزگار
ما از خودت دوچرخه سواری بلد شدیم

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسن_شاهی
‏عکس از مسلم حسن شاهی