Stuff
1.88K subscribers
1.62K photos
57 videos
6 files
373 links
ارتباط: @sameRia_bot
Download Telegram
او یک موهبت بود، میان روزهایی که هوا برای نفس کم داشتم.
این حق همه ست که یکیو داشته باشن که همه چیو براش تعریف کنن. همه چیو.
مرداد، مرداد بزرگ و سخت، خدانگهدار. دیگه برنگرد.
توی این ماه سه تا کشیک سی ساعته رفتم، دو بار تصادف کردم، با دو نفر خداحافظی کردم، از کارم اومدم بیرون، دل کندم، اغلب شب‌هاش گریه کردم، با آدم‌های درجه یک مصاحبت کردم، مرگ دیدم، بهبود دیدم، ناامید شدم، نفرین شدم، دعا شدم، دویدم، دویدم و باز هم دویدم.
مرداد شما چه شکلی بود؟
قول میدم از فردا درس بخونم.
قول میدم از فردا too much نباشم.
قول میدم از فردا کمتر حرف بزنم.
“نمی‌دونم، تو چطوری می‌تونی دلت واسه آدما تنگ نشه؟”
#conversations
-توی شلوغی‌ها، چشمات دنبال کی می‌گردن؟
-ساعت

#conversations
من هنوزم زندگی رو فریاد می‌زنم.
It’s not the time to give up on me, okay?

[Grey’s Anatomy]
ولی آقای خدا، ما واسه دیدن این‌همه مرگ توی یه هفته زیادی جوون و کم بودیم.
آقای خدا، شاید واقعا وجود نداری، چون که خدای کَر به چه درد می‌خوره؟
از زندگی و متعلقاتش خشمگینم.
از زندگی و متعلقاتش غمگینم.
امروز که از خواب بیدار شدم، برای چند دقیقه یادم نبود کجام، یادم نبود کی هستم، یادم نبود اکسترن عفونی ام، یادم نبود این چند روز چقدر اتفاق‌های بد افتاده. هیچی یادم نبود و کاش همونقدر خوشبخت می‌مردم. کاش یادم نمیومد چقدر زندگی سیاه و مفرطه.
آدم‌هاتو پیدا می‌کنی، و بعد از دستشون میدی؛ تو می‌مونی و دلتنگی، دلتنگی، دلتنگی.
شدم مثل اون گربهٔ ته بن‌بستمون که پاش شکسته بود و پشت ماشین همسایه گیر کرده بود. تا صبح که همسایه بیاد ماشینشو جابه‌جا بکنه، ناله کرد و کسی هم نمی‌دونست که کجاست و چشه.
کاش میشد از آدم‌هایی که توی پیک‌های افسردگیم، هم‌نشینم هستند و تاریکی‌هامو بیشتر می‌بینن معذرت خواهی بکنم. کاش میشد بهشون بگم که این همهٔ من نیست.