میگویند زیاد فحش میدهی، یعنی چه؟
برای آنهایی که زندگی ام را به گند کشیدهاند شعر بنویسم؟
برای آنهایی که زندگی ام را به گند کشیدهاند شعر بنویسم؟
میپرسم سیگار بکشیم؟ میگه بکشیم.
روی تخت نیم خیز میشم و سعی میکنم پاکت سیگار رو کورمال کورمال پیدا کنم، پیداش میکنم.
نور فندک صورتم رو روشن میکنه و میتونم چهره اونم ببینم. کام اول برای اونه...
"هر دو در نهایت میمیرند"، داستان رو براش تعریف میکنم, از ابتدا تا انتها و از میل به زندگی و حتی پایانش میگم.
میگه قشنگ تعریف میکنی، پام رو نوازش میکنه.
یکی در میون سیگار رو به سمته لباش میبرم.
خیلی قشنگه، این آدم واقعا قشنگه.
میپرسم بخوابیم؟ میگه خوابم نمیاد. خوب خوبه... منم نمیخوام با خوابیدن کنارش یلحظه رو از دست بدم.
روی تخت نیم خیز میشم و سعی میکنم پاکت سیگار رو کورمال کورمال پیدا کنم، پیداش میکنم.
نور فندک صورتم رو روشن میکنه و میتونم چهره اونم ببینم. کام اول برای اونه...
"هر دو در نهایت میمیرند"، داستان رو براش تعریف میکنم, از ابتدا تا انتها و از میل به زندگی و حتی پایانش میگم.
میگه قشنگ تعریف میکنی، پام رو نوازش میکنه.
یکی در میون سیگار رو به سمته لباش میبرم.
خیلی قشنگه، این آدم واقعا قشنگه.
میپرسم بخوابیم؟ میگه خوابم نمیاد. خوب خوبه... منم نمیخوام با خوابیدن کنارش یلحظه رو از دست بدم.