متن اشعار حاج حسین سیب سرخی

‍ 📃 #یک_اربعین_برای_تو
🖊 #واحد
🖊 #مراسم_هفتگی_۳_مهر_۱۴۰۰
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیه‌السّلام)

یک اربعین برای تو حیران شدم حسین
مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین
با چند قطره اشک دل من سبک نشد
ابری شدم به پای تو باران شدم حسین
زلفی اگر که ماند برای تو پیر شد
در اول بهار زمستان شدم حسین
کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر
قاری شدی مفسر قرآن شدم حسین
دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست
دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین
تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
دارم سر مزار خودم گریه می کنم
ای سایه بلند سرم ای برادرم
آیینه ی ترک ترک در برابرم
بالم شکسته است و پرم پر نمی زند
اما هنوز مثل همیشه کبوترم
من قول داده ام که بگیرم سر تو را
از دست نیزه ها و برایت بیاورم
حالا سری برای تو آورده ام ولی
خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم
بگذار اول سخن و شکوه ام تو را
ای ماه زینب از نگرانی درآورم
هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی
راحت بخواب دست نخورده است معجرم
تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
دارم سر مزار خودم گریه می کنم
هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت
هم که تن تو روی زمین پیرهن نداشت
ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین
این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت
آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم
پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت

[ @SIBSORKHII_MATN ]

ای سایه ی بلند سرم ای برادرم
آیینه ی ترک ترک در برابرم
من قول داده ام که بگیرم سر تو را
از دست نیزه ها و برایت بیاورم
حالا سری برای تو آورده ام ولی
خاکستری و خاکی و ای وای خاک بر سرم
دستی که چوپ زد لب قرآنی تو را
زیر سؤال برد مسلمانی تو را
بالای تخت و دستم نمیرسید
تا که رفو کنم سر پیشانی تو را
میخواستند پیش همه کوچکت کنند
اما خدا خواست سلیمانی تو را
یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق
یک اربعین دچار فراقم دچار تو
یک اربعین به جای همه سنگ خورده ام
یک اربعین شده بدنم سنگ‌سار تو
یک اربعین به گریه ی من خنده کردند
لبهای قاتلان تو و نیزه دار تو
با تیغ و تیر و دشته تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدن نیزه دار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم
گریم برای زخم تن بیشمار تو

📁 کانال رسمی حاج حسین سیب سرخی
📎 @MAHEHARAMINFO
📋 کانال متن‌اشعار حاج حسین سیب سرخی
📎 @SIBSORKHII_MATN

attach 📎

3.1K views08:19