کانال تاریخ مراغه (اصغر محمدزاده)
1.61K subscribers
442 photos
16 videos
277 links
صفحه شخصی اصغرمحمدزاده

( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)

ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
Download Telegram
جمعی از افراد خاندان ملک قاسمی در مراغه ( مشهور به شازده )

از لحاظ نسبی نتیجه های فتحعلی شاه قاجار به شمار می آیند

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
ریشه اصلی خاندانهای مقدم در مراغه
(مسقط الراس ایل مقدم)

اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)
__________

خاندان مقدم از افراد بااصل و نسبی هستند که طوایف پراکنده مقدم در خمسه زنجان ، دزفول ،قزوین ، شیراز، ارومیه ، سوریه و لبنان همگی در برهه های مختلف تاریخی از مراغه کوچ نموده و در آنجا سکنی گزیده اند.

میرزابیگ جنابدی در کتاب روضه الصفویه این طایفه را ارزن الروم دانسته که در آنجا ییلاق و قشلاق نموده و دوازده هزار خانوار را تشکیل می داده اند که به توسط شاه عباس اول از آنجا کوچ نموده و در مراغه مسکن گزیده اند. (روضه الصفویه ، 826)

اما بررسی اسناد مالی موجود در آرشیو اسناد روسی خلاف نظر جنابادی حضور این ایل در قره باغ آن دوره را تایید می کند. ایل مقدم بعد از استقرار قاجارها ،در دوره حکومت آق قویونلوها در آذربایجان با تشکیل اتحادیه قبایل" ایگیرمی دورد"(24) و "اوتوزایکی لر" (32) در قره باغ ایل مقدم در اتحادیه اوتوزایکی لر قرار گرفته و تیره ای از قبیله جوانشیر در این مجموعه قرار گرفت. واله اصفهانی نیز در کتاب خود موارد مذکور را در جمله ای تایید می کند.
(ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم ، ص 351)

دکترمحمد مقدم استاد زبان شناسی دانشگاه تهران در بررسی دیگری ریشه اولیه ایل مقدم را در ناحیه منچوری چین معرفی می کند و با ایل ترک نژاد "ماکیدیم" در این محل یکی می داند که باز محل تحقیق مفصلی است.

تاریخ دقیق اسکان ایل مقدم در منطقه مراغه مشخص نیست. نخستین اطلاع ما از حضور این ایل در منطقه مراغه به ماده تاریخ مسطور در کتاب روضه الصفویه بازمی گردد که شاه عباس هنگام لشگرکشی به نواحی مراغه در سال 1019 ق جهت منکوب کردن ایلات کرد مکری که بنای شرارت در این منطقه نهاده بودند. شاه پس از انهزام اکراد و بیرون راندن آنها از خاک ولایت مراغه، میرآقاخان سلطان مقدم پسر قاضی خان مقدم را در کرسی حکومت مراغه نشاند. صاحب کتاب روضه الصفویه توصیه ها و نصایح شاه عباس را به حاکم جدید مراغه این گونه قلمی نموده است: " بر نهج عدالت و رعیت پروری سلوک نموده، جبران ظلم و تعدی قبادخان نماید"
( روضه الصفویه، ص823)

در تذکره الملوک که صورتی از اسناد مالی مهم عصر صفوی در آن آمده ، سهم ایل مقدم در مراغه سه هزار و هفتصد و بیست تومان عنوان شده که در مقایسه با سایر ایلات ساکن آذربایجان نشان از توانایی اقتصادی و مالی این ایل است.
(تذکره الملوک ، ص72)

در عهد نادرشاه افشار مساعدت و معاضدت ایل مقدم در سپاه افشار بارها از سوی منابع ذکر شده و به توسط وی عبدالرزاق مقدم به حکومت مراغه جلوس نمود. این کرسی پس از فوت ایشان به ترتیب به حسن علی بیگ مقدم ، علیقلی خان مقدم و علی محمدخان مقدم رسید که مقدم های مراغه و تهران از اعقاب علی محمدخان مقدم به شمار می آیند.

خاندان مقدم نزدیک به 300 سال به صورت مستقیم یا سایه حکومت ولایت مراغه را عهده دار بودند. و امنیت منطقه مراغه و شهرهای اطراف تا حدود ارومیه مرهون خدمات این ایل بزرگ است.

خاندان های امروزی مقدم ، احمدی، مقدم شهابی، مقدم بنائم، مقدم تبریزی، مقدم حیدری و.... در مراغه از اعقاب ایل بزرگ مقدم هستتد.

درفصل آخر کتاب تاریخ دارالملک مراغه به تفصیل از خاندان مقدم و نحله ای آن سخن گفته شده است.

لینک زیر جهت آشنایی با تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
جمعی از صاحب منصبان فوج مراغه متشکل از افراد ایل مقدم

نشسته سمت راست : حسام نظام پسر عموی صمدخان شجاع الدوله

فوج مقدم مراغه در جنگ ایران و روس به دلیل جنگاوری در طلیعه سپاه ایران قرار گرفت و رشادت های فراوانی در جهت دفاع از محدوده سرزمینی از خود بروز داد.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
امیراصلان افشار
نماینده منصوب در مراغه

اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
___________________

چند روز پیش آقای امیراصلان افشار نماینده پیشین مراغه در 101سالگی دارفانی را وداع گفتند.
موضوع طریقه انتخاب ایشان از حوزه انتخابیه مراغه در نوع خود جالب است.
وی متولد تهران بود و در سال 1328 با کاملیا ساعد مراغه ازدواج نموده بود. وی در انتخابات سال 1335 با کسب 20175 به عنوان نماینده اول کرسی مراغه در مجلس شورای ملی انتخاب شد. ولی خود از کاندیداتوری و انتخاب خود از این حوزه خبر نداشت !!!

افشار در مصاحبه با بنیاد مطالعات تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد به این موضوع اشاره کرده و می گوید :
" یک سال در آمریکا بودم و سفر می کردم. در فیلادلفیا کاغذهایم را از پستخانه گرفتم و همین طور چند کاغذ را نگاه می کردم و اتومبیل می راندم... یکی از کاغذها را باز کردم. دیدم کاغذی از وزارت خارجه است که نوشته اند : شما در انتخابات دوره نوزدهم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مراغه انتخاب شده اید"

ایشان می افزایند که تا پیش از این نامه روحشان از نمایندگی برای مجلس از مراغه خبردار نبوده و در پاسخ به این پرسش که چرا شما را از مراغه انتخاب کردند. می گوید: "ساعد ، پدرخانم من کاملیا ، اهل مراغه بود".
(سوداگری با تاریخ ،48)

تاریخ سیاسی نکات این چنینی زیادی دارد ولی افسوس نگاه های واقع بین کم ......

https://t.me/tarikhemaragheh
محمدرضاشاه در روستای ورجوی مراغه

سال 1342 مقارن با آغاز اصلاحات ارضی

1- امیراصلان افشار نماینده مراغه در مجلس شورای ملی
2- محمدرضاشاه پهلوی
3- ارسنجانی وزیر کشاورزی

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
بانوان ماندگار تاریخ مراغه

اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)

1_ بزرگ آذرپور اولین مدیر مدارس دخترانه در مراغه و از مروجین تحصیل کودکان دختر در این شهر

2_شهناز آزاد _ روزنامه نگار و از پیشگامان دفاع از حقوق زنان در ایران. ایشان همسر ابوالقاسم آزاد مراغه ای بودند

3 _ نشاط وثوق مراغه :پرستار و پزشک مخصوص بیماران جزامی . مشهور به مادر بیماران جزامی ایران . ایشان همسر دکتر مبین بودند.

4_ پرفسور ناتاشا صدرحقیقیان: هنرمند و نظریه پرداز حوزه هنر و معماری. ایشان مقیم کشور آلمان هستند و در جشنواره های متعددی به عنوان نماینده کشور آلمان حضور داشته که جشنواره دوسالانه ونیز از آن جمله است

5- لئونی تاشچیان _ هنرمند و طراح نامی ایران

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
تبریک عید نوروز توسط صمدخان شجاع الدوله.

اصغرمحمدزاده ( نویسنده و مورخ)
_

چند سال قبل در جست و جوی اسناد در سازمان اسناد ملی ایران تلگرافی از مراغه توجه من را به خود جلب کرد که محتوای آن تبریک عید نوروز به توسط صمد (شجاع الدوله) بود.
سال 1311 ق (1272ش) صمدخان قبل از اینکه سمت حکمرانی یابد در دستگاه امام قلی میرزا _حاکم وقت مراغه _ منشی بود. در تلگراف بالا صمدخان به عنوان منشی نوروز را به
حاکم مراغه که در تبریز مدتی رحل اقامت افکنده و در آنجا منزل نموده بود، تبریک می گوید. متن پیام بدین شرح است:
" از مراغه به تبریز
حضور جلالتماب حکمران مدظله این عید سعید انشاله تعالی به سرکار عالی مبارک. در زیر سایه مبارک سالها در مسند اقتدار و حکمرانی مستدام خواهید بود . خدمت جناب جلالتماب آقای مشیر و آقای خان خان ( حاکم مراغه) تبریک عرض می نمایم.
صمد"

متن بالا شرح یک واقعه تاریخی است و هیچگاه بر مبنای شخصیت سازی برای چهره جبار مشروطه تحریر نشده است.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
روز "اوشارا گئت " در مراغه

اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)

_________
اسامی ایام هفتگی در میان ملل و اقوام مختلف از مفاهیم اسطوره ای، طالع بینی و علمی مشتق شده است. برخی از تمدن های اطراف مدیترانه هرشبانه روز را تحت فرمانروایی یکی از اجرام هفتگانه آسمان (خورشید ،ماه و پنج سیاره دیگر) که خدایگان آنها بودند پنداشته و هر روز از هفته را به نام یکی از این اجرام آسمانی مسمی می نمودند. به عنوان مثال sunday در زبان انگلیسی به نام روز خورشید مسمی بوده که برپایه همین اعتقادات کهن عنوان شده است.

در ایران باستان تقسبم بندی هفته وجود نداشته و گاهشماری براساس روزهای ماه صورت می گرفته و تقسیم هفته در ایران از فرهنگ میان رودان تاثیر گرفته است.

در فرهنگ ترکی آذربایجان نیز ایام هفته بر پایه عناصر حیات بخش عنوان نهاده شده است که به ترتیب عبارتند از : یللی گون،سوت گونو ، دوز گونو، آرا گون، اود گونو، سو گونو، آینی گون.

در مراغه قدیم ایام هفته به نسق عناوین ترکی مسمی بوده است ولی برخی از روزها جهت یادآوری انجام فعلی، به گونه ای دیگر در افواه مردم جاری بوده که روز "اوشارا گئت" یکی از همین ایام هفتگی بود. که به جای عنوان دوشنبه استفاده میشد.

اما "اوشار" عنوان یک بازار هفتگی قدیمی در آذربایجان بود که در کرانه شرقی دریاچه ارومیه برپا می شد که برپایه منابع شفاهی، پایه گذاران این بازار بازرگانان طوایف افشار ساکن منطقه بوده که از سالف ایام گردانندگان اصلی این بازار نیر محسوب می شده اند. این بازار عمدتا به دادوستد ستور محدود بوده و در دوره ای که اقتصاد مناطق اطراف دریاچه ارومیه برپایه دامداری و دامپروری بوده از شلوغ ترین بازارهای هفتگی آذربایجان محسوب می شده است.

اما لغت اوشار در زبان ترکی به معنی چالاک می باشد که نام یکی از چهار فرزند یولدوزخان پسر سوم اوغوزخان به شمار می آید. که طایفه افشار خود را بدان منتسب می دانند.
(لاکهارت ، ص11)

مردم مراغه و اطراف آن در گذشته از بامدادان روز دوشنبه خود را مهیای سفر به این بازار می نمودند. و اهمیت این بازار را از مسمی شدن روزی از ایام هفته بدین عنوان در افواه عام می توان دریافت.

و به طور خلاصه روز اوشاراگئت در مراغه قدیم به جای عنوان روز دوشنبه استفاده می شد.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
معمار مراغی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

________________________
اصغرمحمدزاده (نویسنده و مورخ)

صفحات درخشان تاریخ معماری و معماران مراغه به ابنیه داخل شهر محدود نمی شود. در برهه های مختلف تاریخ معماران به نامی از مراغه طلوع و در بلاد و ممالک دیگر آثار فاخری از خود به یادگار گذاشته اند. که از میان آنها می توان به حسن بن پیروز المراغی که مسجد قلعه دیوریگی ترکیه در دوره سلجوقب نمونه ای از آثار ایشان است.

اما جالب است بدانید که بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی که مجموعه ای ارزشمند از معماری دوره صفوی است توسط یک معماری مراغه ای به نام عیوض بن عبدالصمد مراغی در سده نهم هجری بنا شده است.
برخی از معماران وی را صرفا مسئول تزیینات آجری این بنا می دانند.

به هر تقدیر آنچه مهم است اگر صفحات قطور تاریخ معماری را در بلاد دوردست مرور کنیم جای پای هنر معماری مراغه را که توسط معماران به نام این شهر اجرا شده است می توان دریافت.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
یک میسیونر در مراغه

اصغرمحمدزاده
( نویسنده و مورخ )
_______
میسیونر ( Missionnaire) واژه ای فرانسوی است که به مبلغ مذهبی اطلاق می شود که در کشور ما عمدتا این عنوان برای مبلغین عیسوی به کار می رود.
میسیونرها از طرف کانون های مختلف تبشیری جهت تبلیغ فرق و عقاید خود راهی کشورهای مختلف می شدند.

بعضی ار این افراد غیر از فعالیت های تبلیغی تبشیری رویکردی مداخله جویانه در کشمکش های سیاسی نیز داشته و بعضا وحدت بین اقوام مختلف را نیز برهم زده اند.

حضور میسیونرها در مراغه از دوره ایلخانی قابل بررسی است که از اوایل دوره قاجار به دلیل وجود دروازه های باز حکومتی، حضور آنها در آذربایجان و بالاخص مراغه پررنگ تر می شود.
بنا به نوشته حسین امید قبل از دوره مشروطه، میسیونرها برای اولین بار موفق به تاسیس مدرسه ای جهت تبلیغ مرام و عقاید خود در مراغه شدند.
(تاریخ فرهنگ آذربابجان، ج1،ص93 )
که بعدها در اواخر دوره قاجار مدرسه ای نیز تحت عنوان مدرسه آمریکایی در مراغه دایر شد.

اما هدف ما از نوشتن این مطالب مقدمه ای بر شرح حضور یک میسیونر دیگر در مراغه بود که این میسیونر با نام "توماس لوری کیرکپاتریک" مامور از طرف هیئت پریزبنتری آمریکا راهی آذربایجان شده بود
وی در فواصل سالهای 1913-1914 در آذربایجان حضور داشته و در این پیک زمانی وی مدتی به همراه یک هیئت بزرگ میسیونری در مراغه حضور داشته است.

این میسیونر آمریکایی شرحی از ماموریت های مذهبی تدوین نموده که تمامی رویدادهای زندگی خود را از منظر تقدیر الهی می نگرد تا جایی که اعتقادات وی در مجموعه نامه های ایشان به همسرش به خوبی انعکاس یافته است.
(The Love That Enderus, Half Moon ,p.5)

اما آنچه از منظر نویسنده سطور مهم است رویه ی دیگر زندگی وی در دنیای عکاسی است که نگاهی متفاوت از عکاسان هم عصر خود نسبت به پدیده های پیش رو دارد.
که شارح اصلی سفر ایشان به آذربایحان نیز همین تصاویر هستند.
توماس لوری تصاویر متعددی از زندگی اجتماعی مردم مراغه ، ابنیه های مهم و تاریخی شهر در اواخر دوره قاجار ثبت نموده که برخی از این تصاویر فصلی جدید بر تاریخ شهر افزوده و برخی نظریات تاریخی پیشین را دگرگون می سازد.

این تصاویر به صورت کامل در کتاب "آذربایجان از نگاه میسیونرها" برای نخستین بار منتشر شده است

در ادامه تصویر ثبت شده ی ایشان از تپه قزل ارسلان در بیش از یک قرن گذشته خدمتتان ارائه می گردد که نخستین متریال در دسترس ما از این تپه تاریخی به شمار می آید.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
بر فراز تپه تاریخی قزل ارسلان مراغه
_ هیئت میسیونری به سرپرستی توماس لوری کیرکپاتریک در کنار بازمانده یک برج قدیمی و منتسب به مقبره قزل ارسلان

سال 1913-1915

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیام تبریک روز مراغه
توسط پرفسور شاپور انصاری مراغه
جراح بزرگ قلب مقیم آمریکا

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
در صحت و سقم مراغه ای بودن شامیل
(رهبر قیام ملی داغستان)
_____________

اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)

شیخ شامیل داغستانی رهبرسیاسی و نظامی جنبش ضدحکومت امپراطوری روسیه در داغستان بود که به مدت بیست سال هزاران چریک مبارز را رهبری نموده و در برابر سیاست های توسعه طلبانه امپراطور روس ایستادگی نمود
او در سال 1859م. پس از هفته ها محاصره در گونیب داغ تسلیم نیروهای دولتی روسیه گردید و پس از مدتی زندانی شدن در سال 1871در سفر مکه در این شهر حیات را به درود گفت.

ذبیح الله منصوری در ترجمه جلد دوم کتاب خواجه تاجدار اثر ژان گور، پدر شامیل را مراغه ای معرفی و می افزاید:
" پدر شامیل اهل مراغه واقع در آذربایجان بود و با اینکه اسلام را داشت . نام پسر خود را شامول گذاشت ... پدر شامیل از مراغه به داغستان مهاجرت کرد و شامیل در آنجا بزرگ شد".
( خواجه تاجدار، ج2 ، ص259)

اما غالب منابع محل تولد شامیل را دهکده ائول در گرمی داغستان معرفی می کنند.
(thomas m.barret, p.193)

غیر از کتاب خواجه تاجدار در منابع دیگری از مراغه ای بودن نسب رهبر قیام ملی داغستان سخنی گفته نشده.
اما در واقع منبع کتابی ذبیح الله منصوری جایی برای شک و شبهه دارد. و اصلا کتاب لاتینی توسط شخصی به نام ژان گور تالیف نشده ، و اصل این کتاب نیز به سان دیگر کتب ترجمه شده توسط منصوری احتمال قریب به یقین محل تردید است.

از جانبی دیگر انتخاب یک نفر با اصالت غیربومی برای پرچمداری و رهبر قیام ملی مردم قفقاز شبهه آمیز است.

حال اگر مفروض بدانیم که نوشته ذبیح الله منصوری برپایه مستنداتی غیر مکتوب بوده و شاید در منابع مورد مطالعاتی ایشان مراغه به عنوان زادگاه شامیل اشاره شده، پس می توان با نظریه اصالت داغستانی بودن شامیل دنبال مراغه ای دیگر در قلمرو قفقاز گشت.
اما با مراجعه به متون تاریخی گفته ما در این خصوص تاحدودی تصدیق می شود.
محمدکاظم مروی در کتاب تاریخ عالم آرای نادری به کرات از مرتعی به نام مراغه در داغستان سخن گفته و در اشارتی تاریخی ورود نادرشاه را به چمن مراغه در داغستان این گونه گزارش نموده است:
" خاقان گیتی ستان از آن نواحی در حرکت درآمده و در چمنی که مشهور به مراغه داغستان بود نزول اجلال و اوج هلال رسانید"
(عالم آرای نادری، ج2 ، ص849)

حال مستندات مورد اشاره اصالت مراغه ای (آذربایجان) بودن شامیل را درصدی قابل توجه رد می کند.

به هر تقدیر مسقط الراس این شخصیت مبارز هرکجا باشد. نام وی به عنوان مبارز نستوه بر علیه حکومت استبدادی در لابلای سطور تاریخ می درخشد.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
نشسته : شیخ شامیل
( رهبر قیام ملی داغستان)

ذبیح اله منصوری نویسنده معروف در کتاب خواجه تاجدار زادگاه اصلی او را مراغه معرفی نموده است.
نوشتار بالا تحلیلی تاریخی بر این ادعای ذبیح اله منصوری است
👆👆👆👆👆
سندی از غارت اموال راه آهن مراغه

_
اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)

اشغال ، چپاول ، جور. سه واژه ای هستند که میراث اشغال مراغه پس از جنگ جهانی دوم به شمار می آید سالیانی چند در وجوه و رفتار نیروهای بیگانه شوروی نمود یافته بود.

نیروهای شوروی پس از اشغال مراغه سرخود دنبال ردپای آلمانی ها و انگلیسی ها در این شهر بودند طوری که دستگیری و قتل " وبر" آلمانی _مهندس توربین برقی در مراغه _و همچنین ترور اسماعیل سیدی _ رییس شرکت نفت ایران و انگلیس در مراغه از جمله اقدامات ایشان در طول چند سال اشغال مراغه بود.

سند بالا بخشی دیگر از مشی چپاول گری نیروهای شوروی در مراغه است که در فحوای آن اشارتی مستقیم به چپاول اسباب و آلات مهندسین آلمانی راه آهن مراغه شده است.


عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
ضلع غربی میدان مسلم مراغه در دوره رضاخان

(طاق نصرت به بهانه سفر رضاخان به آذربایجان)

تصویر فوق در حوالی سال 1318 ثبت شده که موضوعات شهری در این سالها در این تصویر نمود ویژه ای دارد.
1_نوع پوشش نیروهای امنیه (در گفتار عمومی آژان) و درشکه چی (فایتونچی) در جانب چپ آژانها
2_ساختمان های یک طبقه در دو طرف خیابان و نوع طاق ها سر در دکان ها
3_ گنبد امامزاده سید محمد
4_ نمونه ای از اولین اتومبیل ها در مراغه
5_در میانه طاق نصرت شخصی سوار بر درشکه عیان است که مسافرین وارده به شهر را در مسیر بین دروازه آق داش تا میدان مسلم را جابجا می کند.

منبع تصویر : کتاب تاریخ دارالملک مراغه

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:

https://t.me/tarikhemaragheh
مدخل مراغه در کتاب ترکی قاموس الاعلام

اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
____
کتاب قاموس الاعلام از دایره المعارفهای قدیمی ترکیه به شمار می آید که نویسنده آن شمس الدین سامی _سر منشی گری کمیسیون عثمانی_ کار گردآوری و تالیف آن را در مدت یازده سال انجام داده و در سال 1899 میلادی منتشر شده است.

مدخل مراغه در این کتاب قابل توجه و تحلیل است :
- سامی در این کتاب فاصله تبریز تا مراغه را 80 کیلومتر عنوان نموده که با مسافت امروزی اختلاف فاحشی دارد. اما در واقع خبطی از سوی سامی صورت نگرفته . بلکه مسیر مراغه به تبریز تا 80 سال قبل از ناحیه غربی شهر به خروجی عجب شیر وصل می شد و تا حد فزاینده ای مسیر را کوتاه می نمود.
_ مورد دوم و قابل توجه به استحصال سنگ مرمر در قریه ای به نام گورکان در نزدیکی مراغه اشاره دارد که به اقصی نقاط کشور صادر می شود.
این موضوع را جهانگیر میرزا در کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد در خصوص چشمه های سنگ ساز مراغه ذکر نموده و می نویسد : "... این آب در نزدیکی شهر مراغه است. در زیرزمین و سنگهای مرمر سفید از این آب منجمد شده ....مرمر صاف سفید و خوشرنگ شود.

https://t.me/tarikhemaragheh
سطور مستور مشروطیت

اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)

-----------------------
تعاریف ناسره از مشروطیت به سان سایر مفاهیم اجتماعی، میدان را برای اظهارات و تحلیل های غیرواقع بینانه گشود.
به قول برتراند راسل: وقتی از فلاسفه در خصوص تعریف ابتدایی فلسفه پرسیدم همه با مفاهیم غامض پاسخ دادند و یک نواندیش نمی توانست هیچ درک روشنی از این مفهوم اخذ کند.

واژه مشروطیت نیز در همان گرداب مذکور گیر کرد. و به ناگاه مطالبات مردم شهید شد. دلیل اول انتخاب ناصحیح واژه مشروطه به جای کلمه "کنستیتوسیون" بود.

از منظر راقم سطور اگر بخواهیم به زبان ساده و ضمنی انقلاب مشروطه را تفسیر و توجیه کنیم. می توان با این چند کلمه بطن اصلی این انقلاب را تشریح نمود: "تکوین و شکل گیری اندیشه تجدد در ایران".

اما قرارگرفتن در مسیر تجدد نیازمند پاره ای اصلاحات بود. اوضاع نابسامان کشور و قدرت جبر حاکمه و نمونه های مختلف استبداد به رعیت از جانب مسند داران حکومتی و کرسی نشینان خرد و کلان مانعی بزرگ دربرابر این حرکت بود. سیاحتنامه ابراهیم بیگ در این خصوص درک روشنی از اوضاع اجتماعی ایران قبل از مشروطه ارائه می دهد . و به قول راقم سیاحتنامه : "زنده ایم ولی مرده، مرده ایم ولی زنده"

برون رفت از این اوضاع موجب تعریف اصلاحاتی در سیر حرکت فکری از سوی اندیشه پروران انجامید که تحدید و نظارت بر حکومت مرکزی با تاسیس پارلمان ، آزادی و برابری دموکراتیک، نوگرایی و تاسیس مدارس نوین، صنایع نوین، توجه به اقتصاد و فرهنگ و بعضا اصلاحات فرهنگی اقدامات پایه در جهت قرارگیری در مسیر تجدد به شمار می رفت.

در این بین برخی از افرادی که در طلیعه این حرکت قرار داشتند به جهت همراه نمودن قاطبه اهالی و تقلیل اندیشه های معارض اقدام به حذف برخی اصلاحات نموده و جهت حصول اهداف ثقیل اقدام به آفرینش شخصیت های کاریزما نمودند تا در بسیج مردم در انقلاب مسلحانه موفق ظاهر شوند. و همانطور نیز شد... و کم کم رجالی که رئوس اصلی این انقلاب بودند به مبارزات در خفا روی آورده و اقدامات خودسو از جانب افراد کاریزما رای بر گفتار آنها نهاد و تاکنون ادله صریح و توجیه پذیری درخصوص پس کشیدن اندیشه پروران از میدان اصلی مبارزه بیان نشده است.

اما مشروطه گرچه در طول مسیر ضربات متعددی خورد و چهره اصلی خود را از دست داد ولی هیکل ایستای آن تا دهه های متمادی پا برجا ماند. و در دهه های بعد به یاری آزادیخواهان دموکرات در مجلس نوآوری هایی پدید آورد که مع الاسف برخی حکام آتیه آن را در کارنامه اقدامات خود ثبت نموده و سطور تاریخ را به نفع خود مسطور نمودند.

اما ظهور انقلاب های تجددگرا در اقصی نقاط جهان همیشه با تقابلاتی همراه بوده و مشروطه ایرانی نیز در این میدان گاه از تقابل و تخریب مصون نمانده و امروزه نیز برخی آن را با عیارهای سنجش سلیقه ای مقایسه و به جای نقد بندهای مصوب نظام مشروطه بر خود این واژه می تازند !!!!

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
بیماری مهلک سال 1215 ش در مراغه
(آیا تاریخ تکرار می شود؟)
_______________
اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورّخ)

چند صباحی است که آمار رو به فزون کرونا اذهان مردم را به این جمله سوق داده که " آخر عاقبتمان چه می شود..." به نظر نویسنده سطور در این روزها سه کلمه حاکم بر تمامی نصایح بهداشتی است : "عقل گرایی ، عقل گرایی و عقل گرایی...." برپایه منطق.

اما در خلال این روزها شرح واقعه بیماری مهلک در مراغه قرابت موضوعی با اوصاف وقایع امروزین دارد.

حوالی سال 1215 شمسی (1252 ق) طاعونی فراگیر رخت مرگ در مراغه گستراند. و شمار زیادی در نتیجۀ ابتلا بدین ناخوشی تلف شدند.
عبدالرزّاق بیگ دنبلی زمان وقوع طاعون مراغه را با جنگ های ایران و روس مصادف دانسته و می نویسد:
«در این دو سه سال از تأثیراتِ حرکات اَجرام عِلویّه، قَراناتِ کواکب، اَمراض مُهلکه در بعضی از بِلاد اتّفاق افتاده، جمعِ کثیری از زندگانی سیر آمدند. بعضی از ولایاتِ آذربایجان مثلِ مراغه، در همه این ولایات، گروهی انبوه رَخت هستی به کاخِ نیستی کشیدند، همان که هوا عفونتی پیدا کرده بود. هرکه را از ناخوشی نگرفت، در سالِ اوّل یخ و آب سرد بر روی ریخته، می مالیدند و اکثر راقی و استفراغ و اسهال دست می داد و مدّت بیست وچهار ساعت طول میکشید و در این زمانِ اندکْ چُنان می گداخت که گویا دو ماه آزار کشیده بود. هالِک بیشتر از ناجی بود و معلوم می شد که این مرض سرایتی داشت. یکی را میگرفت و یکی را می گذاشت و اکثرِ پیران را گریبان می گرفت و کمتر متعرّضِ جوانان می شد ».(مآثر سلطانیه )

و امّا در نسخه ای مجهول المؤلف که به سفرنامه سیّاحی به مراغه مسطور است. در اشارتی به ترک شهر توسط مراغیان اشاره داشه و می نویسد:
«.....در اواخر به شهرِ ربیع الاوّل که اوایلِ سرطان بود و هوا فی الجمله حرارت داشت، اگرچه نسبت به سایر تابستانِ سَنَواتِ سابقه سرد و خنک می بود، که از حکمت پادشاهِ لَمیَزَل و لایزال، ناخوشی که در حوالی دهاتِ بَلَده مراغه بروز یافته و اشتهارِ تمام و وقفِ لاکلام داشت، به نحوی که بعضی به دُمَل و بعضی به طاعون و بعضی به تیفوس و سیاه شدن فوت گردیده و به بلده رجعت نموده، چند نفر از اطفال و صَنوان و سیه دلان متوفّی گردیده و چند نفر از یک خانه رحلت نموده. اهل بلده فرار و در جهات و دهات قرار یافته، اکثر مردم بیرون و از آفات مصون گردیدند و از جمله راقم-الحروف با کوچ و عیال آمده و در قریه خوشه مهر و در خانه مخدومی خالویی میرزا محمّد شیر منزل نمودیم».

بن مایه اصلی : کتاب تاریخ دارالملک مراغه ، ص674

آیا تاریخ تکرار می شود ؟

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
جولان وحشت در مراغه
( بیان واقعه ای از هجوم اکراد به مراغه)

اصغر محمدزاده
( نویسنده و مورخ )
___________

استماع اخبار این روزهای افغانستان و رعب و وحشت حاکم بر این کشور و به تقدیر سپردن آینده مردم این کشور، خاطر نویسنده سطور را به یاد واقعه ای از مراغه در دوره ناصری انداخت که در سال 1258 ش. در بخشی از صفحات آذربایجان و بالاخص ولایت مراغه وقوع یافت.
در این واقعه شیخ عبیدالله کرد بانی بلوا و آشوبی گردید که طی آن شمار زیادی از مردم ولایت مراغه قتل عام و از خاک و دیار خود مهاجرت نمودند.

شیخ عبیدالله پسر شیخ طاها که هوای حکومت را در سر می پروراند. جهت وصول به اهداف ناسیونالیستی شماری از قبایل کرد منطقه را با خود همراه نمود. وی جهت توسیع قلمرو خود به شماری از شهرهای آذربایجان هجوم برد که خاک مراغه نیز از این تهاجم مصون نمانده و هنگامه ای عظیم در این صفحات وقوع یافت.

راقم الحروف نسخه خطی جدیدی تحت عنوان " سفر به مراغه" را در میان نسخ یکی از کتابخانه های معتبر یافته که محرر آن محمدصادق خان صاحب نسق از مدافعین مراغه در برابر تهاجم اکراد تحت امد شیخ عبیدالله کرد بود، وی شرحی مبسوط از رویدادهایی را که ناظر آن بوده ، قلمی نموده است.

رعب ، وحشت و استمرار ناامیدی در سطور مختلف این نسخه بارها به چشم می خورد. متن زیر بازگو کننده احوال مردم مراغه در آن سال می باشد.
"... اهالی مراغه از شنیدن ورود اکراد به میاندوآب همه در تشویش و اضطراب افتاده و در فکر چاره کار خود که جمع آوری مردم و تفنگچی و استحکام معابر و سنگرها باشد نبودند.... بعد از آن هر چه اسباب داشتند در چاه ها و زیر خاک پنهان نمودند و غالبا عیال و اطفال خود را برداشته به سمت تبریز رفتند.
آخرالامر خان حاکم بر سر راه ها ماموری گذاشتند که مانع از رفتن مردم باشد..."

نویسنده دفتر فوق الذکر در بخش دیگری به سایر مصائب اشاره و می نویسد:
"همه روزها علی التوالی و التواتر اهل یک قریه می آمدند که دیروز یا دیشب اکراد بر سر ما ریخته و اموال ما را برده و دختران را اسیر و خانه ها را خراب نمودند و خرمن ها را سوزاندند ، تمامی اهالی دهات به مراغه آمده ، کوچه ها و معابر و مساجد از جمعیت آنها پر شده ، همه پریشان و بی آب و نان مانده اند"

بخشی از تاریخ مستور مراغه که امیدوارم روزی تمام سطور آن رنگ روشنی به خود ببیند.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh