کمتر از یک ماه به دومین سالمرگ انیو موریکونه باقی مانده و من مدتیست به این فکر میکنم که چه آهنگسازان ایتالیایی بزرگ دیگری داشتهایم که برای فیلم، موزیک متن درخشان ساختند. گاه مانند بسیاری آثار موریکونه، ماندگارتر از خود فیلم و گاه به منزلهی یکی از ویژگیهای مهم در خلق دنیای بامعنا و هدفمند آن.
یکی از این نمونهها، موسیقی کارلو روستیکِلّی برای فیلم "فریبخورده و رهاشده" است. فیلمی که تقریباً تمامی باورهای سنتی آدمهایش و ترس و تصمیمهایی که بر همین اساس میگیرند، نهتنها شبیه جامعهی ایرانی، بلکه مو به مو منطبق بر آن است. هنوز گاهی متحیر میمانم که چطور از روی این فیلم پییترو جِرمی، فیلمی در ایران ساخته نشده (یا شاید به شیوهی همیشگی ِ سرقت بدون اشاره به منبع، ساخته شده ولی چنان ناموفق بوده که گمنام مانده و از آن بیخبرم).
در سه ویدئوی جداگانه، دو بخش از موسیقی زیبای روستیکِلّی برای این فیلم و یک بازنوازی زیبا از آن توسط دو نوازنده را اینجا میآورم. کاری که در مورد آهنگسازان و فیلمهای ایتالیایی دیگری هم انجام خواهم داد.
#کارلو_روستیکلی #فریب_خورده_و_رها_شده #پی_یترو_جرمی #انیو_موریکونه
@amiropouria
کمتر از یک ماه به دومین سالمرگ انیو موریکونه باقی مانده و من مدتیست به این فکر میکنم که چه آهنگسازان ایتالیایی بزرگ دیگری داشتهایم که برای فیلم، موزیک متن درخشان ساختند. گاه مانند بسیاری آثار موریکونه، ماندگارتر از خود فیلم و گاه به منزلهی یکی از ویژگیهای مهم در خلق دنیای بامعنا و هدفمند آن.
یکی از این نمونهها، موسیقی کارلو روستیکِلّی برای فیلم "فریبخورده و رهاشده" است. فیلمی که تقریباً تمامی باورهای سنتی آدمهایش و ترس و تصمیمهایی که بر همین اساس میگیرند، نهتنها شبیه جامعهی ایرانی، بلکه مو به مو منطبق بر آن است. هنوز گاهی متحیر میمانم که چطور از روی این فیلم پییترو جِرمی، فیلمی در ایران ساخته نشده (یا شاید به شیوهی همیشگی ِ سرقت بدون اشاره به منبع، ساخته شده ولی چنان ناموفق بوده که گمنام مانده و از آن بیخبرم).
در سه ویدئوی جداگانه، دو بخش از موسیقی زیبای روستیکِلّی برای این فیلم و یک بازنوازی زیبا از آن توسط دو نوازنده را اینجا میآورم. کاری که در مورد آهنگسازان و فیلمهای ایتالیایی دیگری هم انجام خواهم داد.
#کارلو_روستیکلی #فریب_خورده_و_رها_شده #پی_یترو_جرمی #انیو_موریکونه
@amiropouria
یادداشتی از امیر پوریا دربارهی ژان لویی ترنتینیان به بهانهی درگذشت او
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇
@amiropouria
متن در ادامه میآید 👇
Amir Pouria
یادداشتی از امیر پوریا دربارهی ژان لویی ترنتینیان به بهانهی درگذشت او @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
ژان لویی ترنتینیان، بازیگر بزرگ فرانسوی سالهای پس از موج نو که دو روز قبل در ۹۲ سالگی درگذشت، در سال ۲۰۰۳ دخترش ماری را در حادثهای مهیب از دست داد. ماری ۴۱ ساله که بازیگر و فرزند ترنتینان و همسر دومش نادین مارکوان معروف به نادین ترنتینیان بود، توسط برتران کانتا خوانندهی گروه راک
Noir Désir
کشته شد. مرگی دردناک که نقطهی پایان رابطهی چند ماههی کانتا و ماری بود. آن هم بر اثر عصبانیت برتران کانتا از یک اساماس که همسر سابق ماری برای او فرستاده بود!
ماری که دختر یک خانم کارگردان و یک آقای بازیگر بود، از همان کودکی در چند فیلم همبازی پدرش شد. یکی از بهترینهایش در سنین تینایجری او با فیلم پر از دریغ "تراس" (اتوره اسکولا، ۱۹۸۰) اتفاق افتاد. فیلمی که برای من ویترین بازیگران اروپایی دوران سینمای مدرن دههی ۱۹۶۰ و دهههای بعد از آن به شمار میرود: در گپ با دوستانم، از جمع آنها تحت عنوان "مارچلو اینا" حرف میزدیم و شمار قابل اعتنایی از آنها از دل دو سینمای غنی ایتالیا و فرانسهی آن سالها، در "تراس" گرد آمدهاند. فیلمیست که از جنبههای شمایلوار این چهرهها بهره میبرد، مثل فیلم بدیع دیگر اسکولا با نام زیبای "چه قدر همدیگرو دوست داشتیم" (۱۹۷۴)، به گذشته و جوانی و سیاست و جریانهای روز و اختلافات طبقاتی و فرهنگی، سرک میکشد و همهی فرازها و فرودهای زندگی معاصر را در خود جاری میکند.
ترنتینیان و دخترش در آن فیلم، نسل خود را نمایندگی میکنند. ردی که پیرمرد همچون میراثی ماندگار به جا گذاشت: شور عاشقانه را در "یک مرد و یک زن" (۱۹۶۶) در کنار آنوک آمه (بازیگر "هشت و نیم" و "زندگی شیرین" فلینی) ثبت کرد و بعد، در "یک مرد و یک زن: ۲۰ سال بعد"، رد زمان بر چهرهاش به تصویری از گذر زمان بر دو دلدادهی قدیمی پیوند خورد (آیا نباید این دو فیلم را نیاکان سهگانهی ریچارد لینکلِیتر دانست؟).
همان کارگردان، همان زن و مرد را در آستانهی ۹۰ سالگی در "بهترین سالهای یک عمر" (کلود لَلوش، ۲۰۱۹) تصویر کرد. در حالی که مرد دچار زوال عقل است و همان رابطه را هم درست به یاد نمیآورد. رنج ِ گذر ِ عمر، در هر سه فیلم انتهایی کارنامهی ترنتینیان، "عشق"، "پایان خوش" و همین، اصل داستان نقش او بود و با داستان خودش، فرقی نداشت.
ترنتینیان بیش از دو برابر دخترش عمر کرد. عادت عمومی این است که زودمرگی را ناکامی بنامیم. اما سه فیلم آخر پدر و فرجام و احوالش در سالخوردگی را ببینیم و بپرسیم کدام یک به واقع "ناکام" شد؟
#ژان_لویی_ترنتینیان
#jeanlouistrintignant
ژان لویی ترنتینیان، بازیگر بزرگ فرانسوی سالهای پس از موج نو که دو روز قبل در ۹۲ سالگی درگذشت، در سال ۲۰۰۳ دخترش ماری را در حادثهای مهیب از دست داد. ماری ۴۱ ساله که بازیگر و فرزند ترنتینان و همسر دومش نادین مارکوان معروف به نادین ترنتینیان بود، توسط برتران کانتا خوانندهی گروه راک
Noir Désir
کشته شد. مرگی دردناک که نقطهی پایان رابطهی چند ماههی کانتا و ماری بود. آن هم بر اثر عصبانیت برتران کانتا از یک اساماس که همسر سابق ماری برای او فرستاده بود!
ماری که دختر یک خانم کارگردان و یک آقای بازیگر بود، از همان کودکی در چند فیلم همبازی پدرش شد. یکی از بهترینهایش در سنین تینایجری او با فیلم پر از دریغ "تراس" (اتوره اسکولا، ۱۹۸۰) اتفاق افتاد. فیلمی که برای من ویترین بازیگران اروپایی دوران سینمای مدرن دههی ۱۹۶۰ و دهههای بعد از آن به شمار میرود: در گپ با دوستانم، از جمع آنها تحت عنوان "مارچلو اینا" حرف میزدیم و شمار قابل اعتنایی از آنها از دل دو سینمای غنی ایتالیا و فرانسهی آن سالها، در "تراس" گرد آمدهاند. فیلمیست که از جنبههای شمایلوار این چهرهها بهره میبرد، مثل فیلم بدیع دیگر اسکولا با نام زیبای "چه قدر همدیگرو دوست داشتیم" (۱۹۷۴)، به گذشته و جوانی و سیاست و جریانهای روز و اختلافات طبقاتی و فرهنگی، سرک میکشد و همهی فرازها و فرودهای زندگی معاصر را در خود جاری میکند.
ترنتینیان و دخترش در آن فیلم، نسل خود را نمایندگی میکنند. ردی که پیرمرد همچون میراثی ماندگار به جا گذاشت: شور عاشقانه را در "یک مرد و یک زن" (۱۹۶۶) در کنار آنوک آمه (بازیگر "هشت و نیم" و "زندگی شیرین" فلینی) ثبت کرد و بعد، در "یک مرد و یک زن: ۲۰ سال بعد"، رد زمان بر چهرهاش به تصویری از گذر زمان بر دو دلدادهی قدیمی پیوند خورد (آیا نباید این دو فیلم را نیاکان سهگانهی ریچارد لینکلِیتر دانست؟).
همان کارگردان، همان زن و مرد را در آستانهی ۹۰ سالگی در "بهترین سالهای یک عمر" (کلود لَلوش، ۲۰۱۹) تصویر کرد. در حالی که مرد دچار زوال عقل است و همان رابطه را هم درست به یاد نمیآورد. رنج ِ گذر ِ عمر، در هر سه فیلم انتهایی کارنامهی ترنتینیان، "عشق"، "پایان خوش" و همین، اصل داستان نقش او بود و با داستان خودش، فرقی نداشت.
ترنتینیان بیش از دو برابر دخترش عمر کرد. عادت عمومی این است که زودمرگی را ناکامی بنامیم. اما سه فیلم آخر پدر و فرجام و احوالش در سالخوردگی را ببینیم و بپرسیم کدام یک به واقع "ناکام" شد؟
#ژان_لویی_ترنتینیان
#jeanlouistrintignant
مدتیست هر جای پراگ، گلدانی شبیه حسن یوسف خودمان میبینم، با ذوقزدگی کنارش عکس میگیرم. حتی وقتی به کوچکیِ آن بچهگلدان ِ روی میز باشد. امروز که در عکسهای قدیمیام با آقای کیارستمی پرسه میزدم، دلیل احتمالی این شیفتگیام را پیدا کردم: اولین نوروز بدون او، یکی از گلدانهای بزرگ و پربرگ حسن یوسفمان را از خانه برداشتیم و به مزار او بردیم.
#زادروز #عباس_کیارستمی
@amiropouria
#زادروز #عباس_کیارستمی
@amiropouria
بازنشر گفتوگوی امیر پوریا و آرش خوشخو دربارهی ویژگیهای کمتردیدهشدهی آثار عباس کیارستمی/منتشر شده در روزنامهی "هفت صبح"/ آبان ۱۳۹۸
@amiropouria
@amiropouria