Amir Pouria
1.97K subscribers
1.08K photos
392 videos
108 files
376 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می دهد.
Download Telegram
گروهی از اهالی فرهنگ و هنر ایران: دادگاه پیگیری قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر نمایشی بود و مشروعیتی ندارد

گروهی از چهره‌های شناخته شده فرهنگ و هنر ایران در بیانیه‌ای با انتقاد از روند قضایی پیگیری قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر با نمایشی خواندن دادگاه برگزار شده پیرامون این قتل، اعلام کردند برای آن «مشروعیتی قائل نیستند».
آنها در نامه خود نوشته‌اند: «بر آنچه نهادهای حکومتی با پرونده‌ی قتل فجیع زنده‌یادان داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر کرده‌اند نه می‌توان نام «پی‌گیری‌» نهاد و نه «دادرسی». کار ایشان نه به کشف حقیقت انجامیده، نه روزنی به اجرای عدالت گشوده، نه پاسخگوی پرسش‌ها‌ و تردید‌های به‌حق جامعه بوده و نه التیامی بر زخم عمیقی بخشیده است که این جنایت هولناک بر وجدان عمومی و دل داغدار بستگان و دوستداران آن دو گران‌قدر نشانده».
این نام‌های معتبر و شناخته شده فرهنگ و هنر ایران در نامه خود خواستار «اعتراض، افشاگری و پافشاری مدام بر دادخواهی، به دور از حکم قصاص و خارج از چرخه‌ی خشونت» شدند.
بهرام بیضایی، بهمن فرمان‌آرا، پرویز صیاد، داریوش آشوری، ترانه علیدوستی، جعفر پناهی، کتایون ریاحی، مژده شمسایی، محمد یعقوبی، پگاه آهنگرانی، عباس میلانی، پرستو فروهر، حافظ موسوی و علی رفیعی از جمله امضاکنندگان این بیانیه هستند.
متن کامل این بیانیه و امضاکنندگان آن

@babakgha
نامه‌ی کانون فیلمسازان مستقل ایران یا ایفما به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا در واکنش به ذکر نشدن نام داریوش مهرجویی در بخش یادبود اسکار ۲۰۲۴:

متن و خبر فارسی:
https://iifma.net/newsdetail/18


متن و خبر اصلی:

https://deadline.com/2024/03/iranian-filmmakers-call-out-ampas-over-omission-dariush-mehrjui-in-memoriam-segment-1235859146/amp/

@amiropouria
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیر پوریا: لحظات تحویل سال، در مرور سال قبل، این فکرها بیش از هر چیز در سرم می‌چرخید. نتوانستم از به اشتراک گذاشتنش خودداری کنم

#داريوش_مهرجویی #وحیده_محمدی_فر #۱۴۰۲ #۱۴۰۳

#سال_نو_مبارک !

@amiropouria

متن یادداشت امیر پوریا در ادامه می‌آید 👇
Amir Pouria
امیر پوریا: لحظات تحویل سال، در مرور سال قبل، این فکرها بیش از هر چیز در سرم می‌چرخید. نتوانستم از به اشتراک گذاشتنش خودداری کنم #داريوش_مهرجویی #وحیده_محمدی_فر #۱۴۰۲ #۱۴۰۳ #سال_نو_مبارک ! @amiropouria متن یادداشت امیر پوریا در ادامه می‌آید 👇
ویدئو البته در سال ۱۴۰۲ گرفته نشده. اما من سال ۱۴۰۲ را جز با این توقف، جور دیگری نمی‌توانم به ذهن بسپارم.
هیچ چیز در این زمینه، تمام نشده و عادی نشده. کافی‌ست فقط همین سه قلم را به یاد بیاوریم:

در آخرین روزهای سال ۱۴۰۲،

۱- ایفما (کانون فیلمسازان مستقل ایران) بابت غیاب تصویر داریوش مهرجویی در بخش "یادبود" سینماگران درگذشته‌ی جهان در مراسم اسکار ۲۰۲۴، نامه‌ی گلایه‌آمیزی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا نوشت

۲- جمعی از هنرمندان ایرانی از جمله بهرام بیضایی، علی رفیعی، بهمن فرمان‌آرا، جعفر پناهی، مژده‌ شمسایی، کتایون ریاحی، شبنم طلوعی، محمد یعقوبی، ترانه علیدوستی و ...، در نامه‌ای آوردند:
"پایان تلخ و پُردرد زندگی داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر خود مظهر شرایط فاجعه‌باری‌ست که دگراندیشان در سرزمین ما سالیان سال است که اسیر آن شده‌اند. تنها کافی‌ست که کمی به عقب نگاه‌ کنیم؛ از به دار آویختن زنده‌یاد کیومرث پوراحمد و پرسش‌های بی‌شماری که بی‌پاسخ ماند، تا سرانجامِ دگراندیشانی که قربانی قتل‌های سياسی يا «مرگ‌های مشکوک» شدند و دادخواهی‌شان با سرکوبی و فشار «مختومه» اعلام ‌شد. این‌همه الگویی را آشکار می‌کند از حذف‌های سازمان‌یافته، موذیانه و به‌غایت دردناک که در آن حقیقت این جنایت‌ها با لاپوشانی دستگاه قضایی یک‌سره مخدوش می‌شود. جنبش پیشروی «زن، زندگی، آزادی» و همراهی پرشور هنرمندان با این قیام دوران‌ساز نقطه‌ی عطفی درخشان در حیات اجتماعی سیاسی ما رقم زد که خشم و کینه‌ی نهادهای سرکوبگرِ حکومتی را در برابر این گروه اجتماعی برانگیخته و به موج فراگیر احضار و تهدید و مجازات انجامیده است. در چنین شرایطی سکوت، بی‌تفاوتی و لاپوشانی تنها به سرخوردگی و انزوا می‌انجامد و به استمرار سرکوب و ستم دامن می‌زند"

۳- متهم ردیف اول پرونده‌ی قتل داریوش مهرجویی در گفت‌وگویی که گویا برای نخستین بار در روزنامه‌ی جام جم منتشر شد، برای دومین بار اتهامی را که پیشتر پذیرفته بود، به کلی رد کرد و حتی مدعی شد در روز قتل، در محل حادثه نبوده و تحت فشار، به ارتکاب قتل اقرار کرده است! نوبت قبلی انکار اتهامات از جانب او، روز اول دادگاه بود که از روز دوم به بعد، از انکار دست برداشت و حالا دوباره به آن برگشته است!

لحظات تحویل سال، در مرور سال قبل، این فکرها بیش از هر چیز در سرم می‌چرخید. نتوانستم از به اشتراک گذاشتنش خودداری کنم.

@amiropouria
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئوی نیم ساعته‌ی نقد تفصیلی فیلم "طفلکی‌ها/ Poor Things" در کانال یوتوب امیر پوریا
همراه با بررسی تطبیقی رمان السدیر گرِی و فیلم یورگوس لانتیموس

لینک تماشا در موبایل:
https://m.youtube.com/watch?v=Qu7sJmhZxHY&feature=youtu.be

لینک تماشا در لپ‌تاپ و کامپیوتر:
https://youtu.be/Qu7sJmhZxHY

@amiropouria
یادداشت حمید امجد درباره وضعیت سلامتی بهرام بیضایی

در دو سه روز اخیر عکسی از آقای بیضایی منتشر شده و پیرامون آن فضایی شکل گرفته که دست‌کم نتیجه‌ی فعلی‌اش بیش از هرچیز بوی شلوغ‌بازیِ ژورنالیستی و خبرسازی جعلی می‌دهد. کسانی هول‌زده در فضای مجازی گفته‌اند به‌زودی اخبار موثق و دقیقی درباره‌ی کسالت استاد خواهند داد، و بعد هم تأیید اخبارشان را از اشخاصی نامطلع و خودکارشناس‌پندار (که انگار دائم منتظر اخبار ناگوارند تا از آن اخبار بهانه‌ای برای مطرح‌کردنِ خود بسازند) گرفته‌اند و در گسترده‌ترین سطح (که از سرمنشأهای بی‌مسئولیت شروع می‌شود و به فرهنگ‌دوستانِ ساده و معصوم و بی‌خبر می‌رسد) پخش کرده‌اند. برای خبرسازانِ بی‌مسئولیت متأسفم و به علاقه‌مندانِ حقیقت با خوشحالی اعلام می‌کنم موضوع کسالتِ استاد اصلاً موضوعِ تازه‌ای نیست و «خبرِ» داغِ این دو سه روز در واقع کهنه است. دوره‌ی چندساله‌ی کسالت و درمانِ ایشان، به‌لطفِ روحیه‌ی نیرومندِ استاد و مراقبتِ فوق‌العاده‌ی همسر و نزدیکان‌شان، خوشبختانه پشت‌سر گذاشته شده و ایشان در حالِ حاضر با آمادگی و روحیه‌ای بهتر از قبل، تمرین‌های نمایش خود را از سر گرفته‌اند. به‌جای دست‌به‌دست‌کردنِ اخبارِ نادرست، می‌شود منتظرِ تماشای اجرای نمایشِ تازه‌ی استاد بود.
@babakgha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبت‌های عباس میلانی، مدیر مرکز مطالعات ایران‌شناسی دانشگاه استنفورد درباره سلامتی بهرام بیضایی و آغاز تمرین‌های نمایش «داش‌آکل به گفته مرجان» به کارگردانی او
@babakgha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیام بهرام بیضایی درباره فرامرز اصلانی که با صدای آقای بیضایی در مراسم بزرگداشت فرامرز اصلانی در واشینگتن پخش شد.
«بسیاری هنوز از قاتلان پدران خود معجزه می‌طلبند.»
@babakgha
متن کامل پیام بهرام بیضایی درباره فرامرز اصلانی

این اندک به احترام دوستی است که هیچ چیزش ساختگی نبود. فرامرز اصلانی خودش به همان بی‌ادایی خوانده‌هایش بود که در آنها انگار بیش از هر کس و همه، با خودش حرف می‌زند. یک استثنای معاصر، صدایی بی‌ادعا که در جوانی چشم‌انداز خود را ترسیم کرد و هرگز از حد خود فروتر نیامد و بلندگوی این و آن نشد. خودساخته‌ای فروتن که روزگاری پیشتر می‌توانست یکی از دوره‌گردانان کهن باشد که سخن با ساز می‌گفتند و خود، همان آهنگ ساده و پاک و روشن خود بودند. می‌توان افسوس خورد و پشت دست زد و می‌توان صدایش را بازشنید و وی را یاد کرد تا شاید در سادگی آوازش بشود پیام ساده وی را دریافت. او کسی را متهم نکرد، مسئولی برای آنچه بر سر ما آمده نتراشید، فقط بی‌گله کردن، گله کرد. شاید چون مسئول، ما همه‌ایم.
چه آینده‌ای داریم ما که درجا می‌زنیم و عقب‌گرد می‌کنیم و بسیاری بر سر یک تار مو بر سر دار می‌روند یا پشت میله‌ها می‌پوسند و بسیاری هنوز از قاتلان پدران خود معجزه می‌طلبند. گِلهٔ ناگفته وی شاید از همین دور باطل بود.
فرامرز اصلانی را به یاد می‌آورم همواره شاداب و سرراست با رفتار و منشی خوشایند که بالا و پایین صحنه یکی بود. یکی با موسیقی دلخواهش، نه در کار خودنمایی و جلوه‌فروشی. بی‌پیچیده‌گویی و طعنه و هم‌چشمی و خویشتن‌پرستی که با همه زیر و بالا، هرگز در ساخته‌هایش دامِ فریبی نبود. حتی فریبی نبود در اندک خوانده‌های سیاسی ساده‌دلانه‌اش که تجسم رویاهای همگانی بود و خوش‌باوری ناگهانی مردم دوران است وقتی هنوز پرده پندار بر آنان پس نرفته بود. هیچ آوایی نتوانست آن امیدها را از امیددهندگان بازخواهد وقتی زمانه داشت راه دیگری می‌رفت.
ناپسندترین آهنگی که فرامرز اصلانی خواند، رفتنش از دنیا بود.
@babakgha
درباره‌ی این متن کوتاه و مؤثر حمید امجد، اشاره‌ای دارم که در ادامه می‌آید
@amiropouria
Amir Pouria
درباره‌ی این متن کوتاه و مؤثر حمید امجد، اشاره‌ای دارم که در ادامه می‌آید @amiropouria

پیش از آن که همین طوری با دیدن تصویری از آقای بهرام بیضایی بزرگ، لایک کنید، مراقب باشید. متن بالای تصویر به قلم حمید امجد عزیز و متن بنده در توضیح تصویر را بخوانید، شاید درست مغایر با کاری باشد که در این چند روز با بازنشر عکس و خبر ابتلای آقای بیضایی به بیماری، یا دست‌کم با لایک و استوری کردن خبری که دیگران منتشر کردند، از شما هم سر زد.
مسئله این است که ما فهم کنیم تقلیل آدم‌ها، حتی افراد معمول به یک "خبر" که قرار است یکی دو "ای وای" و "آخِی" در هر مخاطب خبر برانگیزد، زیر پا گذاشتن آن کرامت انسانی‌ست که خود فرد و خانواده‌ و دوستانش برایش قائل‌اند. گفتم که این حتی در مورد هر فرد معمول هم صدق می‌کند؛ که ما نباید از دیدن یک عکسش درباره‌ی "چی شده" و "چرا و چطور"ش کنجکاوی یا - بی‌تعارف- فضولی کنیم و اگر خودش و نزدیکانش نخواستند، سماجت‌آمیز دنبال کسب و نشر خبر باشیم. چه رسد به کسی چون بهرام بیضایی که حفظ حریم و حرمتش، نگه داشتن قامت هنر و اندیشه‌ در ایران هفت دهه‌ی اخیر است.
در طول تمام این دوران درمان، خانم مژده شمسایی و دوستان و نزدیکان ایشان کوشیدند از تبدیل ِ زندگی فردی و فرهنگی او به یک خبر نُچ‌نُچ‌برانگیز، جلوگیری کنند. باز تأکيد می‌کنم که این حق را باید برای هر کسی قائل باشیم؛ اما در مورد مشخص بهرام بیضایی که همواره در کنار دستگاه فکری و دانش درام و مهارت تکنیکی سینما، بابت "مقاومت و مداومت"ش به شایستگی ستایش شده، روا نبود و نیست که او را در پرتو ترحم انبوه کاربران محیط مجازی قرار دادید. کسی که در بین هم‌نسلان بزرگش به صریح‌ترین شکل در مقابل حکومت ضدفرهنگ جمهوری اسلامی ایستاده، لایق بزرگ داشته شدن است؛ نه دلسوزی و آه و واویلای کسانی که ممکن است جز نامش، از رد او بر هنر ایران هیچ ندیده و نخوانده باشند.
به حمید امجد و همچنین عباس میلانی که در گفتگو با پارس تی‌وی از مراحل تمرين نمایش تازه‌ی بیضایی یعنی "داش آکل به روایت مرجان" گفت و بابک غفوری‌آذر که روشنگری کرد و می‌کند، سلام می‌گویم و خودم و شما را به مکث بر این جمله‌ی دکتر میلانی در همین گفتگو دعوت می‌کنم: "شهرت به این معنا نیست که هیچ چیزِ زندگی آدم‌ها خصوصی نیست"

@amiropouria

#بهرام_بیضایی #بهرام_بیضائی #مژده_شمسایی #حمید_امجد #عباس_میلانی #بابک_غفوری_آذر #حریم_خصوصی #حرمت_هنرمند
#داش_آکل_به_روایت_مرجان
درباره‌ی همکاری با حاکمیت شر، از کنترلچی استادیوم و سالن سینما تا مسعود فراستی!
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا در ادامه می‌آید👇
Amir Pouria
درباره‌ی همکاری با حاکمیت شر، از کنترلچی استادیوم و سالن سینما تا مسعود فراستی! @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه می‌آید👇
آن بوزینه‌ای که مانتوی دختر شجاع جیمی‌جامپ را در مشتش گرفته و نمی‌گذارد وارد زمین چمن بشود با آن بزمجه‌ای که مثلاً مهربانانه بهش می‌گوید اینجا بمان با آن بچه‌مذهبی که به حسین حسینی بعد از در آغوش گرفتن دخترک تذکر می‌دهد و "خفه شو"ی درجا و به‌جایی از حسینی، نوش جان می‌کند با آن حرام‌لقمه‌ای که به سمت تماشاگران حامی دختر و معترض به بی‌شرافتان نیروی انتظامی چیز پرتاب می‌کند با انبوه کسان دیگری که در چند سانتی‌متری واقعه فقط نگاه می‌کنند و یکی از بزها و بزمجه‌های مأمور را پس نمی‌زنند، در ماهیت چه فرقی دارند؟
این سؤال اساسیِ این روزها، این هفته‌ها و حتی اگر ادامه پیدا کند، این سال‌هاست: کسی که فکر می‌کند "من کاری به چیزی نداشتم، من داشتم وظیفه‌مو انجام می‌دادم" و بعد مثلاً به عنوان یک کنترلچی ساده‌ی سالن سینما، تذکر حجاب به خانم‌های تماشاگر هم بخشی از شغلش می‌شود، با کسی که برخورد مرگباری بر سر همان عدم رعایت حجاب اجباری ازش سر می‌زند، در ماهیت چه فرقی دارد؟
برای این نوع توجیه‌ها که در ویدئوی مربوط به فیلم "منطقه‌ی تحت حفاظت" (برنده‌ی اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان امسال) به شرحش پرداختم، چه مثال‌های دیگری در جامعه‌ی امروز ایران می‌شناسيد؟ چه نمونه‌هایی دیده‌اید؟

پی‌نوشت یک: دیروز از دید دوربینی دورتر، همین لحظه را دیده و به اشتراک گذاشته بودم و به سلامت برگشتن دخترک به سمت تماشاگران را نشانی از موفقیت "زن زندگی آزادی" و غلاف کردن بزدلان ضد انتظام و امنیت دانستم. دوربین نزدیک‌تر، آن موفقيت را انکار نمی‌کند اما دنائت و شناعت شماری از همین مأموران و حتی خایه‌مالانی که مأمور نيستند را آشکار می‌کند.

پی‌نوشت دو: حسین حسینی بعد از آقایان ناصر حجازی و وریا غفوری، سومین استقلالی عمر فوتبالی‌ام است که در برابر آزادگی‌اش زانو می‌زنم و زبان و قلم به تحسینش می‌گردانم.


@amiropouria


ویدئوی مورد اشاره در متن:


https://m.youtube.com/watch?v=vZYxaQxnQus&si=JIszBIsYtj6kGmY4


#منطقه_تحت_حفاظت
#thezoneofinterest
#هانا_آرنت #ابتذال_شر
#آیشمن
#مسعود_فراستی
#جمهوری_اسلامی
#شیطان_وجود_ندارد
#شيطان_وجود_دارد
انسان ایرانی در ایران ِ اِشغال‌شده به دست جمهوری اسلامی، صبح با تشدید "طرح حجاب و عفاف" از خواب بیدار می‌شود، اواسط روز قيمت دلار ۶۶ هزار تومان را تجربه می‌کند، غروب تصاویر و صداهای برخورد پلشت و پلید مأموران پلیس ضداخلاقش با دختران و زنان برای اجبار حجاب را می‌بیند و می‌شنود، شب با خبر پهپادها و موشک‌های پرشماری که جمهوری اسلامی به سمت اسرائیل روانه کرد، به اضطراب جنگ دچار می‌شود، نیمه‌شب انفجارهایی در اطراف شیراز و اصفهان را رصد می‌کند، از خبر بسته شدن فرودگاه‌ها و آسمان کشور به نگرانی از حبس داخلی شدیدتر می‌افتد، ساعت‌ها در صف پمپ‌ بنزین می‌ایستد و ... صبح که می‌خواند و می‌شنود هیچ تلفاتی به اسرائیل وارد نشده و قصد حمله‌ی متقابل به جمهوری اسلامی هم وجود ندارد، او می‌ماند و تأثیر مهیب این اخبار بر قیمت همه چیز.

هر جنگی بین ایران و هر "دُژمن" حقیقی یا برخاسته از اوهام زمامداران جمهوری اسلامی، چه در بگیرد و چه فقط هراسش بر ایران سایه افکند، در اصل یک جنگ داخلی‌ست. فشار و تلخی و رنج و دردش فقط برای مردم ایران می‌ماند و بس.
@amiropouria
#انتقام_سخت !!
یادداشتی درباره‌ی عملکرد رسانه‌های داخلی درباره‌ی حضور فیلم تازه‌ی کسی که ممنوع‌الکار و پیشتر، در زندان بوده در بخش مسابقه‌ی فستیوال کن: همدستی با شر را در فیلم قبلی محمد رسول‌اف ببینید

@amiropouria

متن در ادامه می‌آید 👇
Amir Pouria
یادداشتی درباره‌ی عملکرد رسانه‌های داخلی درباره‌ی حضور فیلم تازه‌ی کسی که ممنوع‌الکار و پیشتر، در زندان بوده در بخش مسابقه‌ی فستیوال کن: همدستی با شر را در فیلم قبلی محمد رسول‌اف ببینید @amiropouria متن در ادامه می‌آید 👇

هفتاد و هفتمین فستیوال کن امروز حدود یک هفته بعد از فهرست اولیه‌ی مسابقه‌ی اصلی خود، با اعلام حضور فیلم تازه‌ی محمد رسول‌اف فیلمساز "ممنوع‌الکار"شده توسط جمهوری اسلامی و بازداشت‌شده در دوره‌های مختلف، این فهرست را تکمیل کرد. اما رسانه‌های داخلی، اخبار سینمایی را در اِشغال جنگ زرگری بین یک مدیر فلان مؤسسه‌ی حکومتی و سینماگران طرف قراردادش گرفته‌اند؛ که مثلاً از حرف او داغ کرده‌اند و خطاب به نماوا، آوای "نوموخوام" و "قهر، قهر، تا روز قیامت!" سر داده‌اند.
آیا واقعاً می‌شود تصور کرد آنها قدرت تشخیص آن چه به واقع باید به گوش و چشم مردم آکنده از خشم و نارضایتی برسد را ندارند؟ یعنی مجموعه‌هایی که دو طرفش همچنان تحت مجوزهای این وزارت ارشاد و این دولت در این دوران، محصولات متقاضی مجوز رسمی تولید می‌کنند، که در آنها هنوز حجاب زنان در خانه در رأس تصاویر دروغین جامعه‌ی کنونی قرار می‌گیرد، در دنیای سینما و اتفاقات سینمایی، اهمیتی دارند؟ گیرم که یکیشان به دیگری بگوید بد، بد، بد! و آن یکی در جواب بگوید باشه بابا تو خوبی!
من تصور نمی‌کنم این رسانه‌ها و افراد، تشخیص ندهند که فیلم ساختن ِ کسی که همواره صدای مردم معترض و ستمدیده‌ی دورانش بوده و حدود ۱۵ سال است حکومت توتالیتر ایدئولوژیک، نه‌تنها حق کار و خلق، بلکه گاه حتی حق زیست شهروندی و خروج از کشور را از او سلب کرده، مهمتر از بازی‌های لفظی سخیف سینماگرانِ هنوز لَنگ ِ مجوز است. بلکه "مأموریت"شان ناديده گرفتن خبر بسیار مهم ِ فیلم ساختن ِ او و حتی بی‌توجهی به خبر راه پیدا کردنِ فیلمش به بخش مسابقه‌ی فستیوال کن ۲۰۲۴ است. نوعی همدستی با خواست ارشاد!
همین چندی پیش که درباره‌ی فیلم رعب‌آور و درخشان "منطقه‌ی تحت حفاظت" ساخته‌ی جاناتان گلِیزر، یک ویدئوی تحلیلی کار کردم، بدون در افتادن به بحث سخیف تأثيرپذیری و غیره، به نسبت میان آن و اپیزود اول "شیطان وجود ندارد" رسول‌اف پرداختم. فیلم گلیزر نشان می‌دهد که تکان‌دهندگی مفهوم "همدستی با شر" و حاکمیت آن در اپیزود اول فیلم رسول‌اف، آن را به یک جور فیلم/مفهوم کلیدی و "مادر" بدل می‌کند که تولیدش در ایران، سرزمینی که این همه همکاری ندانسته با حاکمیت شر، حکومتش را و از جمله وزارت ارشاد ضدفرهنگش را سرپا نگه داشته، بسیار درست و به‌جا بود.

اینهاست که باعث می‌شود کنجاوی‌ من برای دیدن تصویر "انسان ِ ایرانی" و "ایرانی ِ انسان" در فیلم "دانه‌ی انجیر مقدس" رسول‌اف، همپای مهمترین فیلمسازان حاضر در کن امسال باشد.

@amiropouria

#محمد_رسول_اف #زن_زندگی_آزادی #فستیوال_کن #جشنواره_کن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

بر آن چه که فکر می‌کنیم همه می‌دانند، دوباره مکث کنیم: توماج بر اساس قانون خود جمهوری اسلامی که نمی‌شود کسی را بیش از یک سال در "بازداشت موقت" نگه داشت، آزاد شده بود. ویدئویی منتشر کرد که بخش‌های مهم آن را اینجا می‌بینید. به محض وایرال شدن این ویدئو دوباره او را بازداشت کردند و حالا حکم باورنکردنی اعدام را به او اعلام کرده‌اند!!
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا در ضمیمه‌ی این ویدئو را در ادامه بخوانيد 👇
Amir Pouria
‌ بر آن چه که فکر می‌کنیم همه می‌دانند، دوباره مکث کنیم: توماج بر اساس قانون خود جمهوری اسلامی که نمی‌شود کسی را بیش از یک سال در "بازداشت موقت" نگه داشت، آزاد شده بود. ویدئویی منتشر کرد که بخش‌های مهم آن را اینجا می‌بینید. به محض وایرال شدن این ویدئو دوباره…
این حکم مطلقاً غیرقانونی و برخاسته از حقارت و بلاهت نظام و حتی خود دستگیری دوباره‌ی او، به آن چه در این ویدئو گفت برمی‌گردد. دوباره و صدباره ببینیم مگر چه گفت؟

یک. از شکنجه‌ شدنش حرف زد. اگر سیستم مدعی‌ست او را شکنجه نکرده، چرا در روز دستگیری‌اش بریده‌ای از ویدئوی او در حالت نشسته زیر دست مأموران،‌ منتشر کرد؟ و چطور افشاگری در این مورد، آن قدر برایش سنگین بود که دوباره زندانی‌اش کرد؟!  مگر می‌شود برای اثبات شکنجه نشدن کسی، او را به زندان و سپس اعدام، محکوم کرد؟ چه میزان سوررئالیسم غیرقابل‌باور را باید در وقایع جاری این سرزمین، تاب آورد؟

دو. از تمسخر قانون توسط بازجوهایش گفت و افزود خودشان را فراتر از هر قانونی می‌دانستند. اگر این حرف به حضرات و حشرات قوه‌ی قضاییه برخورده، چطور نمی‌فهمند که با اقدام فراقانونی دوباره علیه توماج، حرف او را قوی‌تر اثبات می‌کنند؟

سه. آرزوی ایران آزاد را مطرح کرد و مژده داد که پایان این حکومت نزدیک است. این را که صد برابر عمیق‌تر و محکم‌تر با کلامی سرشار از شجاعت و تنوع تعابیر، در رپ‌خوانی‌هایش آورده بود.

هر طور نگاه کنیم، برخورد با او بعد از این ویدئو تنها معنایش می‌توان این باشد که تصور می‌کردند فشارها بر او، باعث سکوت و مدارایش بعد از آزادی خواهد شد ولی توماج، ساکت‌بشو نبود. مثل بسیاری از ما و شما نبود. "ولش بذار زندگیمونو بکنیم" را برنتابید.

به این دلایل است که حکم توماج فقط علیه او نیست. علیه مفهوم آزادی‌خواهی، مطالبه‌گری و پایمردی‌ست. نباید این را تحمل و نظاره کرد.
@amiropuria

#توماج #توماج_صالحی #توماج_صالحی_را_آزاد_کنید #زندان_های_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #انقلاب۱۴۰۱ #جمهوری_اسلامی #جمهوری_اعدام