دوستان‌بهمرد «وَناویَل🌲»
609 subscribers
6.1K photos
2.26K videos
100 files
493 links
کانالی برای #دوستان_بهمرد
لبریز از مهر و دوستی
با تکیه بر فرهنگ بومی قوم #لک
با همراهی مردمان مهرپرور #سرونو
مدیر : منصور رضایی سرونوی #بهمرد

کانال دوستان بهمرد
@Behmard60042

آی دی مدیر :
🍃 @behmard_h
Download Telegram
دوستان‌بهمرد «وَناویَل🌲»
#تحریم_جشن_تولد🎂 بر طبق #درخواستهای_مکرر_مردم بیایید این وضعیت اسفبار ، که بزرگان ممالک برایمان رقم زده اند را درک کرده و در حد توان فشار موجود را با رفتاری نیکو کاهش دهیم 🙏 تقریبا" دو ماه پیش همچنین درخواستی ازم شد و حقیقتا" بیخیال شدم تا اینکه امشب…
#ادامه_پست_قبلی

خدا هر کاری که خیر عموم مردم توش هست را برامان رقم بزنه /
#نصیحت_بهمرد
تا جایی که میتوانید هزینه ها را کاهش بدین / من نوعی به شکرانه خدا و لطفش به اندازه کافی دارم ولی باید حال مستضعفی را که صبح تا غروب دنبال کار میگرده و براش نیست را درک کنم !

خودپسند و خودبین نباشیم
امروز برگ برنده با ماست
کسی از چرخ روزگار باخبر نیست
شاید فردا #زین به #پشت باشیم !!! درودهای یزدان بر تمام پاک دلان 🙏🙏

#من به شخصه در هیچ جشن تولدی شرکت نخواهم داشت /.
روی خودت کار کن
از #تلاش دست نکش
راه رو تا نیمه رها نکن

#معجزه زندگی خودت باش و
خلق کن

سعی کن سعی کن و
به حرکت #ادامه بده

نگذار #ریگی سد راهت شود
تو #سیلی ، خروشان

زندگی که همیشه در تصورته
سرسخت ترین کسی باش
که تو زندگیت می‌شناسی !

╭════•🍁•════╮
@Behmard60042
( بخش اول )
🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

نقل است از بزرگان و قدمای روستا
که در روزگار خان و خان بازی ، میان دو طایفه نفاق افتاده بود و بزرگان هر طایفه
در قلعه جمع شده و با خان در مورد چگونگی غلبه بر جانب مقابل به شور
نشسته بودند و ناگفته نماند که این چندمین جلسه بعد از چندین درگیری
بین طرفین بود !

خان از روی ایوان قلعه نگاهی به مردمش
می‌اندازد که همه گرز بدست و نمدین بر
شان آماده‌ی دستورند و برمیگردد داخل
و در جای خود که صدر مجلس است نشسته و زیر چشمی نگاهی به جماعت بزرگان انداخته و متوجه نبود بزرگی از
روستا میشود و با کمال تعجب میپرسد :

ــ انیو کلای ؟؟
یکی پاسخ میدهد : چی اَره ژیر باخَل خان !
خان بر پشتی تکیه زده و میگوید :
یَکی کِل کَنیه شون ...

بعد از دقایقی کربلایی وارد قلعه شده و
جماعت به احترامش بلند شده و او را
بسمت بالانشین مجلس تعارف میکنند و
او در کنار دست خان آرام مینشیند !

مجلس آرام و بیصداست
همه در فکرند و سرها پایین !

خان دستی به ریش میکشد و تکانی به خود داده و رو به کربلایی کرده و میپرسد :
ــ کلای سوالی درم !
کربلایی : بِپِرس خان ؛ ار بتوینم جواوه میئم
خان : کَلای نهات آدم کَی‌یه ؟؟!

کربلایی نگاهی عمیق به چهره‌ی خان
انداخته و کلاه نمدی را از سر بیرون کرده و دستی بر موهایش میکشد و آنگاه نگاهی در میان جماعت به گردش درآورده
و دوباره به چهره‌ی پریشان خان خیره
میشود و با مکث کوتاهی پاسخ میدهد :

خان سلامت بو
نهات آدم وختی مای گِ ...

#ادامه_دارد ...

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱
دوستان‌بهمرد «وَناویَل🌲»
( بخش اول ) 🔥 یاد ایام نه چندان دور #مردم_سرونو #بزرگ‌اندیشی و #سخاوت نقل است از بزرگان و قدمای روستا که در روزگار خان و خان بازی ، میان دو طایفه نفاق افتاده بود و بزرگان هر طایفه در قلعه جمع شده و با خان در مورد چگونگی غلبه بر جانب مقابل به شور نشسته…
( بخش دوم )
... #ادامه

🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

خان : کَلای نهات آدم کَی‌یه ؟؟!

کربلایی نگاهی عمیق به چهره‌ی خان
انداخته و کلاه نمدی را از سر بیرون کرده و دستی بر موهایش میکشد و آنگاه نگاهی در میان جماعت به گردش درآورده
و دوباره به چهره‌ی پریشان خان خیره
میشود و با مکث کوتاهی پاسخ میدهد :

خان سلامت بو
نهات آدم وختی مای گِ
« بِرا وه گَر بِرا وژ بِکَی »
( برادر با برادر خودش بجنگد )

و بدون ادامه ، از شدت خشم لبخندی
به نشانه‌ی خونسردی بر لب آورده و
ساکت میشود !

در میان جماعت ولوله‌ای بر میخیزد
همه از جواب کربلایی حیرانند ولی انگار
خان پاسخش را دریافته و سر به زیر افکنده و هیچ نمیگوید !!!

دقایقی به همین منوال میگذرد و خان
بلند میشود
همگی به رسم خان و رعیتی برمیخیزند

خان : یَی شال و سِتره‌ و کِلاو و کِلاشی خِلاتی
کَلایه !! پیشکَش کَنی ...
و همزمان دست بر دست کوبیده و به
آنی صدای کف زدنها سراسر قلعه را
دربرمیگیرد ...

خان : کَلای توه موشین مَی چیو بو ؟؟

کربلایی : خان سلامت بو
اَر صِلاح مَزانین تا ریشی بَدبِرای وه نام
وَناو بِهوشکنِم ؟؟!!

خان کمی می‌اندیشد
چند قدم راه میرود و برمیگردد رو به
کربلایی و اختیار کار را بدو میسپارد !

ساعتی بعد :
کربلایی سِتره پیشکشی را میپوشد و شال را بر کمر بسته و کلاه زیبای نمدین
را بر سر گذاشته و پاشنه‌ی کِلاش را ورکشیده و از خانه بیرون زده
و بسمت قلعه‌ی طایفه‌ی مقابل به راه می‌افتد ؛
تک و تنها ...

#ادامه‌دارد ...

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
دوستان‌بهمرد «وَناویَل🌲»
( بخش دوم ) ... #ادامه 🔥 یاد ایام نه چندان دور #مردم_سرونو #بزرگ‌اندیشی و #سخاوت خان : کَلای نهات آدم کَی‌یه ؟؟! کربلایی نگاهی عمیق به چهره‌ی خان انداخته و کلاه نمدی را از سر بیرون کرده و دستی بر موهایش میکشد و آنگاه نگاهی در میان جماعت به گردش درآورده…
( بخش سوم )
... #ادامه

🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

ساعتی بعد :
کربلایی سِتره پیشکشی را میپوشد و شال را بر کمر بسته و کلاه زیبای نمدین
را بر سر گذاشته و پاشنه‌ی کِلاش را ورکشیده و از خانه بیرون زده
و بسمت قلعه‌ی طایفه‌ی مقابل به راه می‌افتد ؛
تک و تنها ...

طول مسیر بین دوقلعه‌ی طوایف دقایقی بیش نبود ؛ کربلایی با گامهایی مردانه و استوار ؛ چون در سر نیت خیرخواهی داشت و لبخندی از رضایت بر چهره ، به
قلعه نزدیک شد !

صدای مردی را شنید که فریاد زد :
کَلای دِری وِرَی ایره مای !!!

کربلایی بدون توقف به چشمه‌ی سراب
( سراو ) نزدیک شد و از رویش بدآنسو
جستی زد و به طرف در قلعه روانه گردید !

خان بروی ایوان آمد و پشت سرش تعدادی از بزرگان ایستادند !
جوانان آماده‌ی نبرد ، گرز و چماق بدست
درون محوطه نشسته بودند !

در را گشودند و کربلایی وارد شد
همه‌ی حضار برخواستند و به احترام
او رو به سویش چرخیدند !

خان : ها کَلای ؟؟!! خیر بو ؟؟!!

کربلایی : در جایش ایستاد و گفت :
یاعلی خان !

خان : علی یارت کَلای ؛ بِفرما با بان !

کربلایی به داخل ساختمان قلعه وارد شد و خان او را با دست بطرف بالانشین
اتاق هدایت نمود !
همگی نشستند و بعد از لحظاتی سکوت
خان پرسید :
کَلای چه خَوَر ؟؟ شال و سِتره‌تی نوآ کِردیه ؟؟ بمارک بو ؟؟!!

کربلایی با لبخندی بسیار دلنشین و دلگرم کننده :
خان سلامت بو
حامل دوا خَیریکِم بلکِم اِی نِزاع بَین
بِرال وَناویه خَتِم خَیر کَیمِن !!
خان عه کان ایمرو مِ کِردیه‌سیه وکیل
بَین‌تان ، تا بامه خزمتت و بوشم :
بو تا تاریخ نام‌مان وه بَد ننویسی !
بو تا دواره بویمنه برا
بلکم خَتِم کَیم ، اِی گَن ماجرا
ماشالله ایمسال کشاورزی خاصه
حیفه ایجوره وه بین بچو
ووو ...

خان به واژه واژه‌ی سخنان کربلایی گوش میداد و لحظه به لحظه از آن حالت
پریشانی و گرفتگی احوال بیرون می‌آمد
تا اینکه صحبت کربلایی به پایان رسید !

خان رو به جماعت بزرگان کرد و پرسید :
هومه چَه موشینان کَلینه‌ل ؟؟

همه جواب دادند : هرچَی خان بوشی هر
عوه دورسه !

خان پاسخ داد : ایمیژ خوَشمانه مای بِرایمان پایار بو و جنگ تمام کَیم !!

کربلایی لبخندی از مهر بر لب افشان کرد و گفت : بِرا گوشت بِرا بیئری ، سوخان نِمَشکنیتی !!
و بلند شد و گفت همگی صلوات !

جماعت برخواستند و کربلایی از خان و مجمعش برای روز مشخصی دعوت بعمل آورد تا در خانه‌ی شخصی‌اش حضور یابند !

نقل است که کربلایی گوسفندانی نذر میکند و دست خوانین و بزرگان دو طایفه را در گردن هم انداخته و عداوت را از بین برده و به مردم میگوید از فردا
هرکسی دنبال کار و کشاورزی خود برود ...

ــــــــــــــــــــــــــ
روح پاک کربلایی
#برانازار_رضایی‌سرونوی همنشین نور
رحمت حضرت حق 🙏


#پایان /.

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
دوستان‌بهمرد «وَناویَل🌲»
🔺 جمع‌آوری هزینه جهت خرید سردخانه مَیّت و تکمیل و تجهیز غسالخانه‌ #سرونو صفحه یک یا علی مدد 🤝 6369 4910 1210 9248 منصوررضایی ـ بانک سپه ۱ ـ بنده‌ی حقیر خادمتان #بهمرد منصوررضایی‌سرونوی یک‌میلیون‌تومان ۲ ـ جناب آقای عزیزاله…
#ادامه‌ی واریزیهای مردم سرونو برای تجهیز غسالخانه‌ی روستا 👇 صفحه ۲

۸۳ ـ جناب آقای نقی عبدلی
۲میلیون تومان 👏

۸۴ ـ جناب آقای احسان خماهن ۳۰۰هزار تومان 👏

۸۵ ـ جناب آقای کیانوش نفسی ۲۰۰هزار تومان 👏

۸۶ ـ جناب آقای داراب ویسی ۵۰۰هزار تومان 👏

۸۷ ـ جناب آقای برومند محمدی ۲۰۰هزار تومان 👏

۸۸ ـ به نیابت از مرحوم شیخ‌حسین‌نوری
ازطرف دخترش سرکار خانم شهلا نوری ۳۰۰هزار تومان 🥀👏

۸۹ ـ جناب آقای سلمان لطفی ۵۰۰هزار تومان 👏

۹۰ ـ جناب آقای آزاد محمدی ۵۰۰هزار تومان 👏

۹۱ ـ به نیابت از مرحوم جوانمرگ اقبال جعفری از طرف برادرش فرزاد جعفری ۲۵۰هزار تومان 🥀👏

۹۲ ـ جناب آقای قدرت‌اله رستمی ۳۰۰هزار تومان 👏

۹۳ ـ جناب آقای اسدمراد مرادی ۵۰۰هزار تومان 👏

۹۴ ـ جناب آقای سیف‌الدین محمدی
یک میلیون تومان 👏

۹۵ ـ به نیابت از جوانمرگان پیام و بهنام
رضاحسینی ، از طرف محمدحسین رضاحسینی یک‌میلیون‌وپانصدهزارتومان🥀👏

۹۶ ـ جناب آقای محسن ( ولی ) کریمی ۵۰۰هزار تومان 👏

۹۷ ـ جناب آقای وحید رستمی ۲۰۰هزار تومان 👏

۹۸ ـ جناب آقای محمدحسن‌پایدارفر ۲۰۰هزار تومان 👏

۹۹ ـ جناب آقای حاجی نباتعلی لطفی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۰۰ ـ جناب اقای یونس محبی‌پور ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۰۱ ـ جناب آقای مستعلی ویسی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۰۲ ـ جناب آقای شاهمراد عمی ۴۰۰هزار تومان 👏

۱۰۳ ـ جناب آقای علیشیر کهریزی
۲میلیون تومان 👏

۱۰۴ ـ جناب آقای کوروش رستمی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۰۵ ـ جناب آقای عظیم‌علی فلاحی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۰۶ ـ جناب آقای وحید رضاحسینی به نیابت از پدر ۵۰۰هزار تومان 🥀👏

۱۰۷ ـ مداح اهل بیت حاج رضا جلیلیان ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۰۸ ـ جناب آقای صارم نجفی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۰۹ ـ جناب آقای نریمان نظری ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۱۰ ـ جناب آقای علیرضارضایی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۱۱ ـ جناب آقای سعید براتی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۱۲ ـ جناب آقای داریوش خندان ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۱۳ ـ جناب آقای رضا نوری سرونوی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۱۴ ـ جناب آقای سالار براتی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۱۵ ـ جناب آقای حمزه زارعی ۵۰۰هزار تومان + زحمت سیمانکاری دور ساختمان غسالخانه 👏

۱۱۶ ـ جناب آقای حسین‌مراد مرادی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۱۷ ـ به نیابت از مرحوم دبیر عبدلی از طرف خانم پریوش محمدی ۴۰۰هزار تومان 🥀👏

۱۱۸ ـ خانواده مرحوم حاجی سهراب محبی
یک‌میلیون تومان 🥀👏

۱۱۹ ـ جناب آقای ایوب آزادی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۲۰ ـ جناب آقای قدمیار نادری ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۲۱ ـ جناب آقای روانبخش شریفی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۲۲ ـ جناب آقای حاجی اسداله لطیفی
یک میلیون تومان 👏

۱۲۳ ـ جناب آقای حسین محمودی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۲۴ ـ جناب آقای رضا فلاحی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۲۵ ـ جناب آقای حاجی الیاس لطفی
۲میلیون تومان 👏

۱۲۶ ـ سرکار خانم شمسی فتاحی
یک میلیون تومان 👏

۱۲۷ ـ جناب آقای مجتبی کرمی
یک میلیون تومان 👏

۱۲۸ ـ جناب آقای خدادادشریفی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۲۹ ـ جناب آقای پیمان دامیار ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۳۰ ـ جناب آقای حسین کهریزی
یک میلیون تومان 👏

۱۳۱ ـ جناب آقای مجید محبی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۳۲ ـ به نیابت از سعید کاکه ، از طرف
نوید شهاب ۲۰۰هزار تومان 🥀👏

۱۳۳ ـجناب آقای پوریا شرفی ۲۵۰هزار تومان 👏

۱۳۴ ـ جناب آقای نیرومند رضایی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۳۵ ـ جناب آقای صمدالدین نظری ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۳۶ ـ جناب آقای رامین ثابتی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۳۷ ـ جناب آقای کیوان دامیان ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۳۸ ـ جناب آقای اسحاق خوشنام ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۳۹ ـ جناب آقای خسرو دامیار ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۴۰ ـ جناب آقای بهمن رضایی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۴۱ ـ جناب آقای هوشنگ رضایی
یک میلیون تومان 👏

۱۴۲ ـ جناب آقای وحید رضایی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۴۳ ـ جناب آقای عین اله شفیعی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۴۴ ـ جناب آقای صفرعلی تباش ۴۰۰هزار تومان 👏

۱۴۵ ـ جناب آقای عابدین دامیار ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۴۶ ـ به نیابت از مرحوم حقمراد کریمی
توسط فرزندش جناب آقای ولی کریمی
۵۰۰هزار تومان 🥀👏

۱۴۷ ـ جناب آقای محمد محمدی (مَخان) ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۴۸ ـ جناب آقای روح الله محمدی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۴۹ ـ جناب آقای تراب فرزامی
یک میلیون تومان 👏

۱۵۰ ـ به نیابت از مرحوم علی عباس نوری
یک میلیون تومان 🥀👏

۱۵۱ ـ جناب آقای یوسف نوری سرونوی
۲میلیون تومان 👏

۱۵۲ ـ جناب آقای علی عینی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۵۳ ـ جناب آقای فرید نجفی
۲میلیون تومان 👏

۱۵۴ ـ سرکار خانم اشرف بانو پاکدل ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۵۵ ـ جناب آقای اسفندیار زارعی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۵۶ ـ جناب آقای امیر جمشیدی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۵۷ ـ جناب آقای حمید نظری ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۵۸ ـ جناب آقای عظیم‌علی مرادی ۵۰۰ هزار تومان 👏

۱۵۹ ـ جناب آقای سیف‌اله ده‌بالا ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۶۰ ـ جناب آقای امین بگ براتی ۵۰۰هزار تومان 👏

#ادامه در صفحه ۳👇👇
#ادامه‌ی واریزیهای مردم سرونو برای تجهیز غسالخانه‌ی روستا 👇 صفحه ۳

۱۶۱ ـ به نیابت از زنده‌یاد حاج سیداقبال حسینی یک میلیون تومان 🥀🍃

۱۶۲ ـ جناب آقای آمان‌اله شفیعی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۶۳ ـ جناب آقای الله‌دوست عزیزی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۶۴ ـ جناب آقای صحبت بهرامی پاک ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۶۵ ـ به نیابت از مرحوم نجف نظری
از طرف فرزندش آقای وحید نظری
۲میلیون‌تومان 🥀👏

۱۶۶ ـ جناب آقای احمد نفیسی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۶۷ ـ جناب آقای پورمند آشوری ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۶۸ ـ جناب آقای شاهین آشوری ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۶۹ ـ جناب آقای هرمز فزونی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۷۰ ـ جناب آقای شادعلی براتی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۷۱ ـ جناب آقای کاکامراد شرفی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۷۲ ـ جناب آقای محمدرضا نظری ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۷۳ ـ جناب آقای شیرزاد خوشنام ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۷۴ ـ آقایان امیررضا و حسام دامیار ، پسران جناب آقای هوشنگ دامیار
۳میلیون‌ تومان 👏

۱۷۵ ـ جناب آقای علی پناه دامیار
یک میلیون تومان 👏

۱۷۶ ـ جناب آقای برابگ مرادی‌رفیع (خماهن) ۱۵۰هزار تومان 👏

۱۷۷ ـ جناب آقای امیر شریفی ( پسر مشهدی یزدان ) ۲۵۰هزار تومان 👏

۱۷۸ ـ جناب آقای سعید دامیار ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۷۹ ـ جناب آقای سجاد دامیار ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۸۰ ـ به نیابت از زنده یاد علی پیری ۵۰۰هزار تومان از طرف دخترش کوثر🥀👏

۱۸۱ ـ جناب آقای حشمت کرمی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۸۲ ـ جناب آقای اکبر کریمی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۸۳ ـ جناب آقای همایون رضایی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۸۴ ـ جناب آقای هوشنگ کریمی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۸۵ ـ جناب آقای سعید میری ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۸۶ ـ به نیابت از مرحوم مصطفی فلاحی
از طرف آقاسعید فلاحی
یک میلیون تومان 🥀👏

۱۸۷ ـ جناب آقای شیرمحمددارابی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۸۸ ـ جناب آقای مظفر نفسی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۸۹ ـ جناب آقای بابک بکی ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۹۰ ـ به نیابت از مرحوم سبزمراد اعمی ، از طرف آقا نصرالدین ۳۰۰هزار تومان 🥀👏

۱۹۱ ـ جناب آقای آقابگ رضایی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۹۲ ـ جناب آقای صفتیار رضایی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۹۳ ـ جناب آقای رکن الدین نفسی ۴۰۰هزار تومان 👏

۱۹۴ ـ جناب آقای میلاد کاکه ۵۰۰هزار تومان 👏

۱۹۵ ـ جناب آقای علی توسلی ۲۰۰هزار تومان 👏

۱۹۶ ـ جناب آقای صادق عبدلی
۲میلیون تومان 👏

۱۹۷ ـ از طرف خانم افسانه گل خدایی به نیابت از مرحوم پدر و برادرش مشهدی الهیار گل خدایی و مرحوم فخرالدین گل خدایی ۵۰۰هزار تومان 🥀👏

۱۹۸ ـ جناب آقای شهاب رضایی ۳۰۰هزار تومان 👏

۱۹۹ ـ جناب آقای منصور براتی ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۰۰ ـ فرشاد حاتمی‌شعار به نیابت از پدر ومادرم خسروحاتمی شعار و توران مرادی یک میلیون تومان 👏

۲۰۱ ـ جناب آقای نوروز عبدلی ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۰۲ ـ از طرف فرزاد لطیفی ،به نیابت از پدر مرحوم محمد لطیفی ۲۰۰هزار تومان 👏

۲۰۳ ـ به نیابت از مرحوم سام رضایی ، از طرف آقامجتبی ۶۰۰هزار تومان 🥀👏

۲۰۴ ـ جناب آقای مراد پایدارفر ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۰۵ ـ سرکار خانم گلین‌طلا نوری ۲۰۰هزار تومان 👏

۲۰۶ ـ جناب آقای حبیب‌اله میری
یک میلیون تومان 👏

۲۰۷ ـ به نیابت از پدر و مادر ؛
مرحومان شکر خان لطیفی و خانمی کرمی، از طرف دخترشان مهوش لطیفی ۵۰۰هزار تومان 🥀👏

۲۰۸ ـ جناب آقای نصرت‌اله خلیلی ۲۰۰هزار تومان 👏

۲۰۹ ـ جناب آقای علی رضایی‌پاک ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۱۰ ـ جناب آقای حیاتعلی جعفری ۵۰۰هزار تومان 👏

۲۱۱ ـ به نیابت از مرحوم زمان محبی ، از طرف آقا علی محبی ۵۰۰هزار تومان 👏

۲۱۲ ـ جناب آقای درویش فلاحی
یک میلیون تومان 👏

۲۱۳ ـ جناب آقای بیژن دالمن ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۱۴ ـ به نیابت از مرحوم محمدلطیفی از طرف دخترش خانم نسرین لطیفی ۲۰۰هزار تومان 🥀👏

۲۱۵ ـ جناب آقای میرحسین محبی ۵۰۰هزار تومان 👏

۲۱۶ ـ جناب آقای حبیب‌اله خلیلی ۲۰۰هزار تومان 👏

۲۱۷ ـ جناب آقای امرعلی رضایی ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۱۸ ـ جناب آقای نجات مرادی ۵۰۰هزار تومان 👏

۲۱۹ ـ جناب آقای ایمان براتی ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۲۰ ـ جناب آقای طاهر فزونی ۲۰۰هزار تومان 👏

۲۲۱ ـ جناب آقای خلعت صادقی طهنه ۵۰۰هزار تومان 👏

۲۲۲ ـ جناب آقای محمد دارابی ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۲۳ ـ جناب آقای ندیم کاکه ۵۰۰هزار تومان 👏

۲۲۴ ـ به نیابت مرحوم علی‌قدم محبی ، از طرف پدر و مادرش ۵۰۰هزار تومان 🥀👏

۲۲۵ ـ به نیابت از دوشیزه‌ی جوانمرگ فهیمه پورقاسمی ، از طرف برادرانش رضا و کریم پورقاسمی ۵۰۰هزار تومان 🥀👏

۲۲۶ ـ جناب آقای احسان دهبالا ۳۰۰هزار تومان 👏

۲۲۷ ـ جناب آقای اسماعیل قبادی ۵۰۰هزار تومان 👏

۲۲۸ ـ جناب آقای حسن مرادی
یک میلیون تومان 👏

۲۲۹ ـ به نیابت از کربلایی‌صیادنوری ، از طرف پسرش جناب آقای افراسیاب نوری
یک میلیون تومان 👏

۲۳۰ ـ جناب آقای مهرداد نظری ۳۰۰هزار تومان 👏

#ادامه در صفحه‌ی ۴ 👇
Forwarded from یوسف جعفری (جاوید)
#وناو

یه‌ی روژ پَی سیَران وَناو دامه دیشت / وَر و پشت گردیم.یه‌ی جامه جا نیشت

ار کَل و کویچه‌ل وناو روان بیم/ خوشالَر دیدار قوم‌و خویشان بیم

چن دوس‌و رفیق قدیمیِ‌م دیم / چن کس ار قومَل صمیمیِ‌م دیم

چِم تا سر سراو گُپی آوم وارد / سیر آو. ار سراو،سرونام وارد

هرچن ار دیئِن سراو خوَشال بیم / ار بعضی چیئَل خاطر ملال بیم۱

صف‌‌صف نازارل سر سراوم نَی /پیال در دکان سروناوم نیَ

شادی شور و شوق ریوارانم نَی / جووانل وه پای دیوارانم نَی

ئَه جمب وجوشه جیو جارانم نَی / بو نان ساجی دم ایوارانم نَی

پامی نرما کرد چم تا نام باخل / هم باخَلم دی کلیاوا داخل

دیم نه باخ مَنیه نه باخه وانی / نه گل‌و سوزَه نه چیمِلانی

روستای سروناو گیانمه فدای تو / داخمره باخل بهشت آسای تو

#ادامه دارد