حیف شد تنها و دور از هم  شدیم
حیف شد بی یار و بی همدم شدیم

حیف شد سودای ما سودی نداشت
حیف شد سرگشته ی عالم شدیم

خوب بودیم آسمان هم خوب بود
حیف شد ابری شد و پر غم شدیم

پای در راه و دل و دیده به هم
حیف شد زخمی و بی مرهم شدیم

هیچ توفانی به سان عشق نیست
حیف شد هجر آمد و بی هم شدیم

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

اندوه
یعنی
عاشقانه‌هایت
که
نیست!
و
کفشدوزکی که
رویا گونه
بر گرمای دستهامان
بوسه زد و
رفت!

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

#یاد_دوست

آغوش تو گهواره ای از صلح و صفا بود
مصداق لطیف واژه ی " خانه ی ما" بود

می کرد رخ از پنجره ی چشم تو خورشید
انگار که یک شعر ز دیوان خدا بود

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

دیگر رفته ای
و ابرهای سفید پنبه ای
هر روز
شکل تو را
بر تخته ی آبی آسمان
نقاشی می کنند
تا هر کجا که بروم
تصویر لبخند تو
خانه خرابم کند....

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

ویرانگرانه
طلوع می کند باز
چشمان شبت
در آسمان دلم !
که تک ستاره ی آن
تویی !

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

#اسفندانه

قلبم از جا کنده می شود.رو به رویم در دود پشت اتوبوس، می بینمت .
برایم دست تکان می دهی و به طرفم می آیی با لبخندی که دو خط زیبا را در گوشه ی چشمهایت می نشاند.
می رویم یک پیتزافروشی همان اطراف و پیتزا مخلوط سفارش می دهیم که پر از کالباسهای خرد شده است. پیتزای بی کیفیت را با اشتهای زیاد می خوریم و از هر دری حرف می زنیم.
از درون در نیمه باز رستوران باد ، عطر خیس باران را مهمان سفره ی ما می کند.
بعد در باران اسفند ماه، پیاده راه می افتیم و کنار هم مشتاقانه راه می رویم...‌‌
...
امسال باران موسیقی عجیبی دارد انگار که آواز هزاران دلداده ی خفته در خاک را می بارد، انگار جاودانگی‌شان را تکرار می کند.
...
تو در ورق های دلزده ی روزمرگی گم شدی. اسفند اما ،تو را و مرا به خاطر سپرده است در دفتر ابری‌اش تا همیشه.

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

یک روز بیاید که بهاران بدمد شاد
بی دغدغه  ی نان و پر از خنده و فریاد

نوروز به رقص آمده در کوی و خیابان
ایران همه آبادی و مردم همه آزاد

#مرجانه_جعفریان
#نوروزتان_پیروز
#بهار_1403

@chekamehsabz🍀

تلخ است دلم, و باز شیرین نشود
بی عشق , بهار خلق رنگین نشود

عطر گل نرگس از هوا می آید
بنمای رخت, که هجر سنگین نشود


#مرجانه_جعفریان



@chekamehsabz🍀

خواب می بینم درون حجم عطرآگین باران
لابه لای های و هوی خیس و تنهای خیابان
در سکوت نیمه شبهای پر از اندوه یاران
کورسویی اندکک آن دورها هرچند کم جان
می فروزد آتش امید در دلهای مستان
ابر می بارد پس آنگه عشق بر لبهای خندان

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

بهار چرخ می زند
در افسانه ها
تو فرو می ریزی
در کوچه هایی که
عشق را در حافظه اش
باور دارد
بهار  می داند قصه روئیدن را
از هیچ....
تو بر دوچرخه ی زمان
سوار بر باد
بی‌رنگ و بی‌رنگ ‌تر
غرق می شوی
در هیچ....
....
خسته ام
دیگر نمی‌نویسم

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀