زندگي پنهان ذهن
1)
"زندگي پنهان ذهن: چگونه مغز ما ميانديشد، احساس ميكند و تصميم ميگيرد" (The Secret Life of the Mind: How Our Brain Thinks, Feels and Decides) كتابي است نوشتۀ دانشمند اصالتاً آرژانتينيِ علوم اعصاب، "ماريانو سيگمان" (Mariano Sigman)، كه ابتدا در سال 2014 ميلادي با عنوان "La vida secreta de la mente" به زبان اسپانيايي نگاشته و سپس در سال 2017 ميلادي به انگليسي برگردانده شده است. اين كتاب در سال ۱۳۹۸ توسط "ماندانا فرهاديان" به فارسي ترجمه و در انتشارات "فرهنگ نشر نو" منتشرشده و تا سال ۱۴۰۲ به چاپ هشتم رسيده است. "سيگمان" در اين كتاب تلاش دارد با زباني ساده و با استناد به دستاوردهاي علوم اعصاب، حقايقي شگفت و نوين از سامانه عصبي انسان و كاركردهاي آن را ارائه دهد.
2)
"سيگمان" كه رشته تحصيلي اصلياش "فيزيك" است، از منشأ تفكر آغاز ميكند و خواننده را به كاوش در سرزمينهاي اعجابانگيز كودكي يعني زماني كه مغزِ در حال شكلگيري، سعي در كشف خود و جهان دارد، ميبرد. او با استفاده از دستاوردهاي علوم اعصاب برخي از ايدههاي فلسفي كهن در مورد ساختار ذهن انسان را نقد ميكند و الزامِ روي آوردن به نگرشي جديد را مطرح ميسازد. در كتاب بحثهايي مانند يادگيري زبان، تواناييهاي شناختي دوزبانهها، تناظر بين ادراك و عمل، شكلگيري مفاهيم اخلاقي و مطالبي ازایندست، از زاويه علوم اعصاب بررسي ميشوند و بر اساس آنها فرضيۀ برخي از تجربهگرايان عصر روشنگري مبني بر تلقي ذهن انسان تازه متولد بهمثابه "لوح سفيد"، مردود اعلام ميشود.
3)
"سيگمان" مباحث جالبي مانند هويت و آگاهي را در سه فصل از كتاب خود به بحث ميگذارد و بيشتر با اتكا به آزمايشهاي تجربي (و نه نظريههاي فلسفي) اين دو مفهوم را ميكاود. بحثهايي مانند مطالعه عصبپايه در حيطه خودآگاه و ناخودآگاه، آگاهي به خويشتن، رؤیا و خيال، اثرات مخدرها و همچنين راهكارهاي جالبي كه بر اساس اين مطالعات بهمنظور بهرهگيري از مزايا و دوري از معايب فعاليتهاي متناظر مغزي و عصبي در هرکدام از اين حالات ميتوان ارائه داد، با زبان ساده و شيواي نويسنده و البته هنر مترجم فارسي بهگونهاي بیانشدهاند كه خواننده را غرق در خواندن كتاب ميكند.
4)
فصلهاي پاياني كتاب به مفاهيم دگرگوني سامانه عصبي، آموزش، يادگيري و تدريس اختصاص دارند و رويكردهاي متوالي و موازي مغز در آموختن و تثبيت آموختهها را شرح ميدهند. نويسنده در تحليلي جالب، تدريس در مفهوم كليِ آن را ويژگي جالبي ميداند كه انسان از بدو تولد دارا است. هر نوزاد و كودكي همزمان با يادگيري به نوعی تلاش براي به اشتراكگذاري اطلاعات نيز مشغول است و اين قابليت ضمن اينكه فرآيند يادگيري و آموختن را نيز بهينه ميسازد، نوعي سازوكار تكاملي كهن در جهت افزايش بقا هم هست. "سيگمان" در ايدهاي جالب آموختن و يادگيري را نهفقط افزودن ساختارهايي جديد به مغز، بلكه به شكل همزمان حذف ساختارهايي قديميتر و نامناسبتر نيز ميداند. درمجموع اگرچه از زمان چاپ اين كتاب تاكنون دستاوردهاي جدید بسياري در حوزه مغز و سامانه عصبي حاصلشده، اما نثر شيوا و ساده كتاب به همراه رويكرد پايهاي آن، همچنان اين اثر را بهعنوان كتابي قابلتوجه و لذتبخش حفظ كرده است.
#علوم_شناختی
#علوم_اعصاب
@eventhorizon1
1)
"زندگي پنهان ذهن: چگونه مغز ما ميانديشد، احساس ميكند و تصميم ميگيرد" (The Secret Life of the Mind: How Our Brain Thinks, Feels and Decides) كتابي است نوشتۀ دانشمند اصالتاً آرژانتينيِ علوم اعصاب، "ماريانو سيگمان" (Mariano Sigman)، كه ابتدا در سال 2014 ميلادي با عنوان "La vida secreta de la mente" به زبان اسپانيايي نگاشته و سپس در سال 2017 ميلادي به انگليسي برگردانده شده است. اين كتاب در سال ۱۳۹۸ توسط "ماندانا فرهاديان" به فارسي ترجمه و در انتشارات "فرهنگ نشر نو" منتشرشده و تا سال ۱۴۰۲ به چاپ هشتم رسيده است. "سيگمان" در اين كتاب تلاش دارد با زباني ساده و با استناد به دستاوردهاي علوم اعصاب، حقايقي شگفت و نوين از سامانه عصبي انسان و كاركردهاي آن را ارائه دهد.
2)
"سيگمان" كه رشته تحصيلي اصلياش "فيزيك" است، از منشأ تفكر آغاز ميكند و خواننده را به كاوش در سرزمينهاي اعجابانگيز كودكي يعني زماني كه مغزِ در حال شكلگيري، سعي در كشف خود و جهان دارد، ميبرد. او با استفاده از دستاوردهاي علوم اعصاب برخي از ايدههاي فلسفي كهن در مورد ساختار ذهن انسان را نقد ميكند و الزامِ روي آوردن به نگرشي جديد را مطرح ميسازد. در كتاب بحثهايي مانند يادگيري زبان، تواناييهاي شناختي دوزبانهها، تناظر بين ادراك و عمل، شكلگيري مفاهيم اخلاقي و مطالبي ازایندست، از زاويه علوم اعصاب بررسي ميشوند و بر اساس آنها فرضيۀ برخي از تجربهگرايان عصر روشنگري مبني بر تلقي ذهن انسان تازه متولد بهمثابه "لوح سفيد"، مردود اعلام ميشود.
3)
"سيگمان" مباحث جالبي مانند هويت و آگاهي را در سه فصل از كتاب خود به بحث ميگذارد و بيشتر با اتكا به آزمايشهاي تجربي (و نه نظريههاي فلسفي) اين دو مفهوم را ميكاود. بحثهايي مانند مطالعه عصبپايه در حيطه خودآگاه و ناخودآگاه، آگاهي به خويشتن، رؤیا و خيال، اثرات مخدرها و همچنين راهكارهاي جالبي كه بر اساس اين مطالعات بهمنظور بهرهگيري از مزايا و دوري از معايب فعاليتهاي متناظر مغزي و عصبي در هرکدام از اين حالات ميتوان ارائه داد، با زبان ساده و شيواي نويسنده و البته هنر مترجم فارسي بهگونهاي بیانشدهاند كه خواننده را غرق در خواندن كتاب ميكند.
4)
فصلهاي پاياني كتاب به مفاهيم دگرگوني سامانه عصبي، آموزش، يادگيري و تدريس اختصاص دارند و رويكردهاي متوالي و موازي مغز در آموختن و تثبيت آموختهها را شرح ميدهند. نويسنده در تحليلي جالب، تدريس در مفهوم كليِ آن را ويژگي جالبي ميداند كه انسان از بدو تولد دارا است. هر نوزاد و كودكي همزمان با يادگيري به نوعی تلاش براي به اشتراكگذاري اطلاعات نيز مشغول است و اين قابليت ضمن اينكه فرآيند يادگيري و آموختن را نيز بهينه ميسازد، نوعي سازوكار تكاملي كهن در جهت افزايش بقا هم هست. "سيگمان" در ايدهاي جالب آموختن و يادگيري را نهفقط افزودن ساختارهايي جديد به مغز، بلكه به شكل همزمان حذف ساختارهايي قديميتر و نامناسبتر نيز ميداند. درمجموع اگرچه از زمان چاپ اين كتاب تاكنون دستاوردهاي جدید بسياري در حوزه مغز و سامانه عصبي حاصلشده، اما نثر شيوا و ساده كتاب به همراه رويكرد پايهاي آن، همچنان اين اثر را بهعنوان كتابي قابلتوجه و لذتبخش حفظ كرده است.
#علوم_شناختی
#علوم_اعصاب
@eventhorizon1
Forwarded from تنیدگی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مسئله سه جسم (The three-body problem)
.
با توضیحات #نیل_دگراس_تایسون، اخترفیزیکدان
Credit: StarTalk YouTube Channel
.
#مسئله_سه_جسم #نیل_تایسون #اخترفیزیک #نیوتون #لاپلاس #نظریه_اختلال #آشوب #نجوم #گرانش
@tanidegi
.
با توضیحات #نیل_دگراس_تایسون، اخترفیزیکدان
Credit: StarTalk YouTube Channel
.
#مسئله_سه_جسم #نیل_تایسون #اخترفیزیک #نیوتون #لاپلاس #نظریه_اختلال #آشوب #نجوم #گرانش
@tanidegi
Forwarded from Nasser Hafezi-Motlagh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال اطلاعرسانی خانه تجربه
جمعههای تجربه
هر هفته یک کتاب، یک گفتگو
.
این هفته کتاب:
#ٱیا_خدا_یک_ریاضی_دان_است؟
.
جمعه ۲۸ اردیبهشت ساعت ۱۹
.
میزبان: ناصر حافظی
مدرس دانشگاه فردوسی
پژوهشگر علومشناختی
.
ورودی: سفارش از کافه
هر هفته یک کتاب، یک گفتگو
.
این هفته کتاب:
#ٱیا_خدا_یک_ریاضی_دان_است؟
.
جمعه ۲۸ اردیبهشت ساعت ۱۹
.
میزبان: ناصر حافظی
مدرس دانشگاه فردوسی
پژوهشگر علومشناختی
.
ورودی: سفارش از کافه
Forwarded from Nasser Hafezi-Motlagh
Is God a Mathematician.pdf
2.6 MB
آیا خدا یک ریاضیدان است؟
The safest generalization that can be made about the history of western philosophy is that it is all a series of footnotes to Plato.
Alfred North Whitehead
1)
"آیا خدا یک ریاضیدان است؟" (Is God a Mathematician?) کتابی است نوشته اخترفیزیکدانِ اصالتاً رومانیایی، "ماریو لیویو" (Mario Livio)، که در سال 2009 میلادی نگاشته شده است. این کتاب در سال ۱۴۰۲ توسط "ابراهیم توبهیانی" و "سیدعبدالمجید طباطبایی لطفی" به فارسی برگردانده و در انتشارات "لوگوس" به چاپ رسیده است. عنوان چالشبرانگیز کتاب به روایت خود نویسنده برگرفته از یکی از اسلایدهای ارائهاش در دانشگاه "کرنل" (Cornell) است. "لیویو" در این کتاب ضمن مروری بر برخی از مقاطع تاریخی ریاضیات تلاش دارد بحثهایی از حیطه فلسفه ریاضی نظیر جایگاه ریاضیات در هستی و نظرات متفاوتی که ریاضیدانها در اعصار مختلف دراینباره داشتهاند را به زبانی ساده شرح دهد.
2)
به روایت نویسنده اگرچه مصر باستان و تمدن بابِل به دانشی ابتدایی و کاربردی از هندسه و ریاضیات پایه رسیده بودند و طبق اسناد تاریخی شواهدی هم از پیشرفتهای ریاضیات در چین و هند باستان وجود دارد، اما یونانیان باستان بودند که بر اساس آموختههای خود از سایر تمدنها، پیشتاز جهش در این حوزه شدند. در میان برخی از هندسهدانهای باستانی یونان، جایگاه هندسه نهفقط فراتر از یک علم معمول، بلکه بنیاد حقیقت هستی بود. حول چنین تفکراتی مکاتبی رازآمیز و مذهبگونه شکل گرفت که معروفترین آنان به پیروان "فیثاغورس" (Pythagoras) نسبت داده میشود. تأثیر این تفکرات درنهایت سبب شد که "افلاطون" (Plato) تصویری فلسفی از ریاضیات ارائه دهد که امروزه به نام ریاضیات افلاطونی میشناسیم. نقش بزرگانی مانند "تالس" (Thales)، "اقلیدس" (Euclid)، "ارشمیدس" (Archimedes) و پس از آنها "اراتوستن" (Eratosthenes) و "آریستارخوس" (Aristarchus) و بسیاری دیگر هم در این میان انکارناپذیر است.
3)
ریاضیات افلاطونی یکی از دیدگاههایی است که ریاضی را دارای هویتی مستقل از انسان و بهعنوان پدیدهای موجود در هستی میداند و از این دید انسانها فقط در جایگاه کشف آن هستند. در میان دیدگاههای اینچنینی، فرضیه متأخر "جهان ریاضی" که توسط "مکس تگمارک" (Max Erik Tegmark)، فیزیکدان سوئدی- آمریکایی، ارائهشده هم قابلتوجه است که هستی را در شکل کلان خود برابر با ساختارهای متفاوت ریاضیاتی میداند که ماده، انرژی، فضا، زمان و ... تجلیات این ساختارها در شکلهای متفاوت "چندجهانی" (Multiverse) هستند. در مقابل دیدگاههای متضادی وجود دارد که ریاضیات را علمی همسطح با سایر علوم و یا حتی از آن فراتر نوعی زبان ابداعی بشری میدانند. مکاتب مختلفی پیرو این رویکردها در فلسفه ریاضی شکلگرفتهاند که مشهورترین آنها واقعگرایی، منطقگرایی، شهودگرایی و انسانگرایی هستند.
4)
پس از عصر نوزایی و با شروع عصر روشنگری و بعد از توقف طولانی علم در قرونوسطی، نگاه به ریاضیات بهعنوان زبان طبیعت از سر گرفته شد که شاخصهای اصلی آن دیدگاههای دانشمندانی مانند "گالیله" (Galileo)، "دکارت" (Descartes)، "نیوتن" (Newton)، "لایبنیتز" (Leibniz)، "لاپلاس" (Laplace) و بعدها "اینیشتن" (Einstein) بود. اما ظهور شاخههای جدیدی مانند هندسههای نااقلیدسی، آمار و احتمالات و منطق ریاضی همواره چالش نوینی بر سر راه ریاضیات افلاطونی قرار میداد و جدل میان این دیدگاهها تا به امروز ادامه دارد. "کارل فردریش گاوس" (Carl Friedrich Gauss) ملقب به "شاهزاده ریاضیدانها" بهواسطه نقش اساسیاش در هندسههای جدید در مرکز این جدال قرار داشت. در حوزه منطق بزرگانی مانند "هیلبرت" (Hilbert)، "فرگه" (Frege)، "راسل" (Russell)، "وایتهد" (Whitehead) و "گودل" (Gödel) هرکدام در طرفی از این مجادله بودند. متخصصان آمار و احتمال و پیشروان فیزیک کوانتوم ریاضیات را از قطعیت جزمی بیرون آوردند و قوانین طبیعت را به سطح شانسی در حد تاس انداختن تقلیل دادند. در مقابل با ظهور "نظریه آشوب" (Chaos Theory) و هندسه شکنهای (Fractal) در سده بیستم تلاش برای یافتن نوع جدیدی از نظم بنیادین و غیرتصادفی در طبیعت ادامه یافت. در ابتدای سده بیست و یکم زبانشناسان شناختی نظیر "جرج لیکاف" (George Philip Lakoff) ریاضیات را نظیر سایر زبانهای بشری بهعنوان برساختی از جسمانیت و بدنمندی انسانی تصویر کردند و در مقابل ریاضیدانان و فیزیکدانان افلاطونی همچنان بر خصلت واقعی بودن ریاضیات و استقلال آن از انسان تأکید دارند.
@eventhorizon1
The safest generalization that can be made about the history of western philosophy is that it is all a series of footnotes to Plato.
Alfred North Whitehead
1)
"آیا خدا یک ریاضیدان است؟" (Is God a Mathematician?) کتابی است نوشته اخترفیزیکدانِ اصالتاً رومانیایی، "ماریو لیویو" (Mario Livio)، که در سال 2009 میلادی نگاشته شده است. این کتاب در سال ۱۴۰۲ توسط "ابراهیم توبهیانی" و "سیدعبدالمجید طباطبایی لطفی" به فارسی برگردانده و در انتشارات "لوگوس" به چاپ رسیده است. عنوان چالشبرانگیز کتاب به روایت خود نویسنده برگرفته از یکی از اسلایدهای ارائهاش در دانشگاه "کرنل" (Cornell) است. "لیویو" در این کتاب ضمن مروری بر برخی از مقاطع تاریخی ریاضیات تلاش دارد بحثهایی از حیطه فلسفه ریاضی نظیر جایگاه ریاضیات در هستی و نظرات متفاوتی که ریاضیدانها در اعصار مختلف دراینباره داشتهاند را به زبانی ساده شرح دهد.
2)
به روایت نویسنده اگرچه مصر باستان و تمدن بابِل به دانشی ابتدایی و کاربردی از هندسه و ریاضیات پایه رسیده بودند و طبق اسناد تاریخی شواهدی هم از پیشرفتهای ریاضیات در چین و هند باستان وجود دارد، اما یونانیان باستان بودند که بر اساس آموختههای خود از سایر تمدنها، پیشتاز جهش در این حوزه شدند. در میان برخی از هندسهدانهای باستانی یونان، جایگاه هندسه نهفقط فراتر از یک علم معمول، بلکه بنیاد حقیقت هستی بود. حول چنین تفکراتی مکاتبی رازآمیز و مذهبگونه شکل گرفت که معروفترین آنان به پیروان "فیثاغورس" (Pythagoras) نسبت داده میشود. تأثیر این تفکرات درنهایت سبب شد که "افلاطون" (Plato) تصویری فلسفی از ریاضیات ارائه دهد که امروزه به نام ریاضیات افلاطونی میشناسیم. نقش بزرگانی مانند "تالس" (Thales)، "اقلیدس" (Euclid)، "ارشمیدس" (Archimedes) و پس از آنها "اراتوستن" (Eratosthenes) و "آریستارخوس" (Aristarchus) و بسیاری دیگر هم در این میان انکارناپذیر است.
3)
ریاضیات افلاطونی یکی از دیدگاههایی است که ریاضی را دارای هویتی مستقل از انسان و بهعنوان پدیدهای موجود در هستی میداند و از این دید انسانها فقط در جایگاه کشف آن هستند. در میان دیدگاههای اینچنینی، فرضیه متأخر "جهان ریاضی" که توسط "مکس تگمارک" (Max Erik Tegmark)، فیزیکدان سوئدی- آمریکایی، ارائهشده هم قابلتوجه است که هستی را در شکل کلان خود برابر با ساختارهای متفاوت ریاضیاتی میداند که ماده، انرژی، فضا، زمان و ... تجلیات این ساختارها در شکلهای متفاوت "چندجهانی" (Multiverse) هستند. در مقابل دیدگاههای متضادی وجود دارد که ریاضیات را علمی همسطح با سایر علوم و یا حتی از آن فراتر نوعی زبان ابداعی بشری میدانند. مکاتب مختلفی پیرو این رویکردها در فلسفه ریاضی شکلگرفتهاند که مشهورترین آنها واقعگرایی، منطقگرایی، شهودگرایی و انسانگرایی هستند.
4)
پس از عصر نوزایی و با شروع عصر روشنگری و بعد از توقف طولانی علم در قرونوسطی، نگاه به ریاضیات بهعنوان زبان طبیعت از سر گرفته شد که شاخصهای اصلی آن دیدگاههای دانشمندانی مانند "گالیله" (Galileo)، "دکارت" (Descartes)، "نیوتن" (Newton)، "لایبنیتز" (Leibniz)، "لاپلاس" (Laplace) و بعدها "اینیشتن" (Einstein) بود. اما ظهور شاخههای جدیدی مانند هندسههای نااقلیدسی، آمار و احتمالات و منطق ریاضی همواره چالش نوینی بر سر راه ریاضیات افلاطونی قرار میداد و جدل میان این دیدگاهها تا به امروز ادامه دارد. "کارل فردریش گاوس" (Carl Friedrich Gauss) ملقب به "شاهزاده ریاضیدانها" بهواسطه نقش اساسیاش در هندسههای جدید در مرکز این جدال قرار داشت. در حوزه منطق بزرگانی مانند "هیلبرت" (Hilbert)، "فرگه" (Frege)، "راسل" (Russell)، "وایتهد" (Whitehead) و "گودل" (Gödel) هرکدام در طرفی از این مجادله بودند. متخصصان آمار و احتمال و پیشروان فیزیک کوانتوم ریاضیات را از قطعیت جزمی بیرون آوردند و قوانین طبیعت را به سطح شانسی در حد تاس انداختن تقلیل دادند. در مقابل با ظهور "نظریه آشوب" (Chaos Theory) و هندسه شکنهای (Fractal) در سده بیستم تلاش برای یافتن نوع جدیدی از نظم بنیادین و غیرتصادفی در طبیعت ادامه یافت. در ابتدای سده بیست و یکم زبانشناسان شناختی نظیر "جرج لیکاف" (George Philip Lakoff) ریاضیات را نظیر سایر زبانهای بشری بهعنوان برساختی از جسمانیت و بدنمندی انسانی تصویر کردند و در مقابل ریاضیدانان و فیزیکدانان افلاطونی همچنان بر خصلت واقعی بودن ریاضیات و استقلال آن از انسان تأکید دارند.
@eventhorizon1