نخستين دانشمند: آناكسيمندر و ميراث او
1)
"نخستین دانشمند: آناكسيمندر و ميراث او" (The First Scientist: Anaximander and his legacy) نام كتابي است نوشته فيزيكدان ایتالیایی، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، در سال 2011 ميلادي. اين كتاب در سال 2023 ميلادي با عنوان "آناكسيمندر: و زايش علم" (Anaximander: And the Birth of Science) بازنشر شده است. كتاب "نخستين دانشمند" در سال ۱۴۰۲ توسط "سيد محمدجواد سيدي" ترجمه و در انتشارات "فرهنگ نشر نو" چاپ شد. مترجمان و ناشران ديگري هم دست به ترجمه و چاپ اين كتاب زدهاند.
2)
"آناكسيمندر" فيلسوف و طبیعیدان سدهي ششم پيش از ميلاد بود كه در شهر "ملط: ميلتوس" (Miletus) ميزيست. خرابههاي اين شهر امروزه در محدوده كشور تركيه است. "آناكسيمندر" همعصر و همشهري بزرگاني مانند "تالس" (Thales) و "آناكسيمنس" (Anaximenes) بود و ايدههاي او كه متأسفانه بسياري از آنان امروزه در دست نيست، مبتني بر نوعي طبيعيانگاري و جستجوي شناخت هستي با استفاده از قوانين طبيعي است. از اين ديد شايد بتوان او را نخستين دانشمند ناميد، زيرا كه احتمالاً اولين كسي بود كه عليه تفكر كهن اسطورهاي و آسمانيگرايي گام برداشت. ايدههاي او در مورد افلاك، زلزله، تكامل، باران و ... اگرچه با نگاه علم امروزی ناقص و يا در برخي از موارد نادرست هستند، اما در جهت تبيين طبيعي پديدهها مطرحشدهاند و امروزه اين رويكرد مبنای علم مدرن را تشكيل ميدهد.
3)
"روولي" در كتاب ارزشمند خود ضمن رازگشايي از برخي ايدههاي بهجامانده از "آناكسيمندر" نگاهي بنيادي و درعینحال جذاب به فلسفه علم و مشكلات نسبيگرايي فرهنگي دارد و تمام اينها را با زباني بسيار ساده بيان كرده است. او با نثري خوشخوان شرح ميدهد كه به لحاظ سياسي و فرهنگي چگونه ساختار تمدن نوپاي "يوناني" در سايه پديدهاي به نام "دموكراسي" سبب شد نوشتار از خلوت رازگونه حكام و دولتها بيرون آيد و تبديل به ابزاري براي بيان ايدههاي اشخاص گردد و اين رويكرد سرآغاز گفتگو و نقد و جدل و درنتیجۀ همه اينها پيشرفت تفكر بشري و نگاه علمي شد. "آناكسيمندر" در اين ميان نقش بسزايي دارد تا جايي كه "ارسطو" (Aristotle) نيز بارها از او نقلقول كرده است.
4)
كتاب "نخستين دانشمند" در كنار موضوع اصلي خود نقدي جدي بر تفكرات غیرعلمی و شبهعلمي نيز هست. ناتماميت علم دليل موجهي براي ضديت با آن نيست و گزينههاي بديل علم با تمام ادعاهاي رازآميز و پر تبليغات خود هيچگاه نتوانستهاند حتي ذرهاي از دستاوردها و خدمات علم را به جامعه بشري عرضه كنند. اتفاقاً مزيت اصلي علم در غيريقيني بودن آن است كه اين امكان را به بشر ميدهد تا همواره به نقد خود و گذشتگان بپردازد و لحظهبهلحظه در شناخت خويش و جهان بازنگري كند. اين اصلاح مداوم و بهدوراز تعصب است كه علم را ارزشمند ميسازد و ارابه تمدن بشري را بهپیش ميراند. بديهي است كه دانشمنداني چون "آناكسيمندر" كه در لحظات آغازين شكلگيري اين نوع از تفكر نقش داشتهاند دين بزرگي بر تاريخ علم دارند و عدم وجود چنين كساني در تمدنهای بزرگ ديگري مانند امپراتوري چين سبب شد كه تا سدهي هفدهم ميلادي اعتقاداتي مانند تخت بودن زمين غالب باشد.
@eventhorizon1
1)
"نخستین دانشمند: آناكسيمندر و ميراث او" (The First Scientist: Anaximander and his legacy) نام كتابي است نوشته فيزيكدان ایتالیایی، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، در سال 2011 ميلادي. اين كتاب در سال 2023 ميلادي با عنوان "آناكسيمندر: و زايش علم" (Anaximander: And the Birth of Science) بازنشر شده است. كتاب "نخستين دانشمند" در سال ۱۴۰۲ توسط "سيد محمدجواد سيدي" ترجمه و در انتشارات "فرهنگ نشر نو" چاپ شد. مترجمان و ناشران ديگري هم دست به ترجمه و چاپ اين كتاب زدهاند.
2)
"آناكسيمندر" فيلسوف و طبیعیدان سدهي ششم پيش از ميلاد بود كه در شهر "ملط: ميلتوس" (Miletus) ميزيست. خرابههاي اين شهر امروزه در محدوده كشور تركيه است. "آناكسيمندر" همعصر و همشهري بزرگاني مانند "تالس" (Thales) و "آناكسيمنس" (Anaximenes) بود و ايدههاي او كه متأسفانه بسياري از آنان امروزه در دست نيست، مبتني بر نوعي طبيعيانگاري و جستجوي شناخت هستي با استفاده از قوانين طبيعي است. از اين ديد شايد بتوان او را نخستين دانشمند ناميد، زيرا كه احتمالاً اولين كسي بود كه عليه تفكر كهن اسطورهاي و آسمانيگرايي گام برداشت. ايدههاي او در مورد افلاك، زلزله، تكامل، باران و ... اگرچه با نگاه علم امروزی ناقص و يا در برخي از موارد نادرست هستند، اما در جهت تبيين طبيعي پديدهها مطرحشدهاند و امروزه اين رويكرد مبنای علم مدرن را تشكيل ميدهد.
3)
"روولي" در كتاب ارزشمند خود ضمن رازگشايي از برخي ايدههاي بهجامانده از "آناكسيمندر" نگاهي بنيادي و درعینحال جذاب به فلسفه علم و مشكلات نسبيگرايي فرهنگي دارد و تمام اينها را با زباني بسيار ساده بيان كرده است. او با نثري خوشخوان شرح ميدهد كه به لحاظ سياسي و فرهنگي چگونه ساختار تمدن نوپاي "يوناني" در سايه پديدهاي به نام "دموكراسي" سبب شد نوشتار از خلوت رازگونه حكام و دولتها بيرون آيد و تبديل به ابزاري براي بيان ايدههاي اشخاص گردد و اين رويكرد سرآغاز گفتگو و نقد و جدل و درنتیجۀ همه اينها پيشرفت تفكر بشري و نگاه علمي شد. "آناكسيمندر" در اين ميان نقش بسزايي دارد تا جايي كه "ارسطو" (Aristotle) نيز بارها از او نقلقول كرده است.
4)
كتاب "نخستين دانشمند" در كنار موضوع اصلي خود نقدي جدي بر تفكرات غیرعلمی و شبهعلمي نيز هست. ناتماميت علم دليل موجهي براي ضديت با آن نيست و گزينههاي بديل علم با تمام ادعاهاي رازآميز و پر تبليغات خود هيچگاه نتوانستهاند حتي ذرهاي از دستاوردها و خدمات علم را به جامعه بشري عرضه كنند. اتفاقاً مزيت اصلي علم در غيريقيني بودن آن است كه اين امكان را به بشر ميدهد تا همواره به نقد خود و گذشتگان بپردازد و لحظهبهلحظه در شناخت خويش و جهان بازنگري كند. اين اصلاح مداوم و بهدوراز تعصب است كه علم را ارزشمند ميسازد و ارابه تمدن بشري را بهپیش ميراند. بديهي است كه دانشمنداني چون "آناكسيمندر" كه در لحظات آغازين شكلگيري اين نوع از تفكر نقش داشتهاند دين بزرگي بر تاريخ علم دارند و عدم وجود چنين كساني در تمدنهای بزرگ ديگري مانند امپراتوري چين سبب شد كه تا سدهي هفدهم ميلادي اعتقاداتي مانند تخت بودن زمين غالب باشد.
@eventhorizon1
نظم زمان: رازگشايي معماي زمان
1)
"نظم زمان" (The Order of Time) كتابي است نوشته فيزيكدان ايتاليايي، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، كه در سال 2017 ميلادي نگاشته شده است. اين كتاب در سال ۱۳۹۸ توسط "مزدا موحد" ترجمه و در انتشارات "فرهنگ نشر نو" منتشر گرديده و تا سال ۱۴۰۲ به چاپ هشتم رسيده است. كتاب "نظم زمان" توسط مترجمان و ناشران ديگري هم ترجمه و چاپشده است. "روولي" در اين كتاب تلاش بر اين دارد كه مفهوم زمان را از ديد علم فيزيك رمزگشايي كند و البته به اين نكته هم اعتراف ميكند كه دستاوردهاي فيزيك تا امروز هنوز براي ارائه يك تصوير قطعي و حتمي از زمان كافي نيست. "روولي" مانند ساير كتابهايش با نثري شيوا و با بهرهگيري از گزينگويههاي ادبي و فلسفي نثر جذاب خود را بهپیش ميبرد.
2)
فلسفه طبيعي كه شايد مهمترين شاخص آن "ارسطو" (Aristotle) است و فيزيك كلاسيك كه نقطه شروع و تفكيكش از فلسفه طبيعي را بايد "سر آيزاك نيوتن" (Sir Isaac Newton) دانست، تصويري ملموس از فضا و زمان ارائه ميدهند كه تفسير ادراك عادي ما است. در حقيقت اين تصوير مدلسازی فلسفي و رياضي آن چيزي است كه ادراك و مشاهده ما درمییابد. بر اين اساس زمان واقعيتي است مستقل از ما و جزئي بنيادي از جهان هستي و لذا ما در درون زمان وجود داريم. طبق اين تصوير زمان كميتي يكسان در هر نقطه از هستي است و مستقل از ساير عوامل، آهنگ منظم تغييرات خود را دارد.
3)
"آلبرت اينشتين" (Albert Einstein) با ارائه نظريه نسبيت اين تصوير سنتي از زمان را در هم شكست. او اثبات كرد كه زمان وابسته به ميدان گرانشي و سرعت تغيير ميكند و لذا يك ساختار ثابت جهاني و فراگير ندارد. اين نظريه زمان را بهعنوان متغيري تابع ساير مشخصات فيزيكي درآورد و سبب زايش مفهومي به نام فضا-زمان شد. ازآنجاکه ادراك انساني تجربه مواجهه با تغييرات زماني ملموس براثر مجاورت با ميدانهاي گرانشي بسيار قدرتمند و يا سرعتهاي بسيار بالا را نداشته است، درك چنين تصويري از زمان كمي عجيب و باورنكردني است. اما جهان بر اساس ادراك محدود ما كار نميكند.
4)
با ظهور فيزيك كوانتوم داستان زمان كمي عجيبتر هم شد. در سطوح كوانتومي زمان بيمعنا است و فقط در فضاي بزرگمقیاس است كه قانون دوم ترموديناميك پيرو مفهومي به نام آنتروپي توهمي به نام زمان را ايجاد ميكند. از طرفی سازوكار ادراك انساني بر اساس سامانه عصبي هم در شکلدهی به توهمي به نام زمان نقش دارد و به همين دليل است كه ما دركي از بيزماني نداريم، زيرا مغزي كه خود سازنده مفهوم زمان است نميتواند به نبود زمان بينديشد. درمجموع زمان و فضا هيچكدام از عناصر بنيادين هستي نيستند، بلكه مجموعهاي از عوامل بر اساس وقوع رويدادها و برهمكنش آنها اين مفاهيم را در نظام ادراكي انسان ميآفريند.
@eventhorizon1
1)
"نظم زمان" (The Order of Time) كتابي است نوشته فيزيكدان ايتاليايي، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، كه در سال 2017 ميلادي نگاشته شده است. اين كتاب در سال ۱۳۹۸ توسط "مزدا موحد" ترجمه و در انتشارات "فرهنگ نشر نو" منتشر گرديده و تا سال ۱۴۰۲ به چاپ هشتم رسيده است. كتاب "نظم زمان" توسط مترجمان و ناشران ديگري هم ترجمه و چاپشده است. "روولي" در اين كتاب تلاش بر اين دارد كه مفهوم زمان را از ديد علم فيزيك رمزگشايي كند و البته به اين نكته هم اعتراف ميكند كه دستاوردهاي فيزيك تا امروز هنوز براي ارائه يك تصوير قطعي و حتمي از زمان كافي نيست. "روولي" مانند ساير كتابهايش با نثري شيوا و با بهرهگيري از گزينگويههاي ادبي و فلسفي نثر جذاب خود را بهپیش ميبرد.
2)
فلسفه طبيعي كه شايد مهمترين شاخص آن "ارسطو" (Aristotle) است و فيزيك كلاسيك كه نقطه شروع و تفكيكش از فلسفه طبيعي را بايد "سر آيزاك نيوتن" (Sir Isaac Newton) دانست، تصويري ملموس از فضا و زمان ارائه ميدهند كه تفسير ادراك عادي ما است. در حقيقت اين تصوير مدلسازی فلسفي و رياضي آن چيزي است كه ادراك و مشاهده ما درمییابد. بر اين اساس زمان واقعيتي است مستقل از ما و جزئي بنيادي از جهان هستي و لذا ما در درون زمان وجود داريم. طبق اين تصوير زمان كميتي يكسان در هر نقطه از هستي است و مستقل از ساير عوامل، آهنگ منظم تغييرات خود را دارد.
3)
"آلبرت اينشتين" (Albert Einstein) با ارائه نظريه نسبيت اين تصوير سنتي از زمان را در هم شكست. او اثبات كرد كه زمان وابسته به ميدان گرانشي و سرعت تغيير ميكند و لذا يك ساختار ثابت جهاني و فراگير ندارد. اين نظريه زمان را بهعنوان متغيري تابع ساير مشخصات فيزيكي درآورد و سبب زايش مفهومي به نام فضا-زمان شد. ازآنجاکه ادراك انساني تجربه مواجهه با تغييرات زماني ملموس براثر مجاورت با ميدانهاي گرانشي بسيار قدرتمند و يا سرعتهاي بسيار بالا را نداشته است، درك چنين تصويري از زمان كمي عجيب و باورنكردني است. اما جهان بر اساس ادراك محدود ما كار نميكند.
4)
با ظهور فيزيك كوانتوم داستان زمان كمي عجيبتر هم شد. در سطوح كوانتومي زمان بيمعنا است و فقط در فضاي بزرگمقیاس است كه قانون دوم ترموديناميك پيرو مفهومي به نام آنتروپي توهمي به نام زمان را ايجاد ميكند. از طرفی سازوكار ادراك انساني بر اساس سامانه عصبي هم در شکلدهی به توهمي به نام زمان نقش دارد و به همين دليل است كه ما دركي از بيزماني نداريم، زيرا مغزي كه خود سازنده مفهوم زمان است نميتواند به نبود زمان بينديشد. درمجموع زمان و فضا هيچكدام از عناصر بنيادين هستي نيستند، بلكه مجموعهاي از عوامل بر اساس وقوع رويدادها و برهمكنش آنها اين مفاهيم را در نظام ادراكي انسان ميآفريند.
@eventhorizon1
واقعيت ناپيدا
1)
"واقعيت ناپيدا" عنوان كتابي است از فيزيكدان ايتاليايي، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، كه در سال 2014 ميلادي نگاشتهشده است. عنوان اصلي كتاب عبارت است از: "Reality is Not What it Seems: The Journey to Quantum Gravity". اين كتاب به ترجمه "علي خدادادی شاهي" و با عنوان "واقعيت ناپيدا" توسط انتشارات "فرهنگ نشر نو" در سال ۱۳۹۹ منتشرشده و تا سال ۱۴۰۲ به چاپ ششم رسيده است. ترجمه ديگر كتاب توسط "كامياب تقيزاده" در انتشارات "چترنگ" صورت گرفته و با عنوان "روي ديگر حقيقت" منتشرشده است. موضوع اصلي كتاب فرضيه "گرانش كوانتومي" (Quantum Gravity) است.
2)
در ميان فرضياتي كه فيزيكدانان معاصر براي يافتن وحدت نسبيت و فيزيك كوانتوم ارائه دادهاند و با عناويني نظير "نظريهاي براي همهچیز" از آنها ياد ميشود، "گرانش كوانتومي" حداقل در ترجمههاي فارسي كمرنگتر بوده است. فارسيزبانان علاقهمند به فيزيك جديد بيشتر با آثار توصيفكننده يكي از فرضيات رقيب به نام "ابرريسمان" (Superstring Theory) برخورد داشتهاند. "روولي" در كتاب "واقعيت ناپيدا" ضمن اینکه تأكيد دارد هيچكدام از اين فرضيات، "نظريهاي براي همهچيز" به آن مفهومي كه فيزيكدانان میگویند، نيستند؛ اضافه ميكند كه هنوز راه زيادي تا رسيدن به آن نظريه باقي است. او اين كتابش را به شرح ساده "گرانش كوانتومي" اختصاص داده، فرضيهاي كه نويسنده، جانبداری بيشتري نسبت به فرضيه رقيب از آن دارد.
3)
"روولي" كتابش را از يونان باستان و اتميستهاي باستاني نظير "لوكيپوس" (Leucippus) و "دموكريتوس" (Democritus) آغاز ميكند. اتمگرايي باستاني اولين رويكردي است كه ماهيت هستي را گسسته و متشكل از اجزايي منفصل و ريز ميداند كه اتم ناميده ميشوند. اگرچه مفهوم امروزي اتم با مفهوم باستاني آن يكي نيست و خود اتم در مفهوم امروزي هم بنياديترين جزء مادي به شمار نميرود، اما بصيرت نهفته در ديدگاه اتمگرايان باستاني را نبايد انكار كرد. تلاش علمي براي يافتن واقعيت ساختاري هستي پس از سالها وقفه طي "قرونوسطی" (Middle Ages: medieval)، سرانجام از سر گرفته شد و ديدگاههاي "نيوتن" (Newton)، "فارادي" (Faraday) و "ماكسول" (Maxwell)، اینشتین (Einstein) و اصحاب كوانتوم هرکدام گامي بزرگ در اين جهت بود. اما همچنان نظريهاي براي پيوند دادن گرانش نسبيتي و فيزيك كوانتومي موردنیاز است كه بتواند ساختار هستي را از ريزترين تا عظيمترين اجزاء با نگاهي يكپارچه شرح دهد.
4)
"روولي" فرضيه "گرانش كوانتومي" را كه تلاش بر اتحاد گرانش و كوانتوم دارد با زباني بسيار ساده شرح ميدهد و البته بر اين نکته نيز تأكيد ميكند كه اين فرضيه هم مانند رقباي ديگرش همچنان در ابتداي راه است و مسير درازي در پيش دارد. از ديد فرضيه "گرانش كوانتومي" فضا-زمان يك بافت گسسته و دانهاي است از جنس ميدان گرانشي و در يك ساختار گرافشكل. به عبارت دقيقتر مقولاتي مانند فضا و زمان تنها يك توهم در ابعاد بزرگمقیاس هستند و در مقياسهاي ريز اصالت ندارند. بر اين مبنا جهان زنجيرهاي از اتفاقات ناشي از برهمكنشها است و نه متشكل از اجزاء جدا از هم. هر بخش از هستي در تعامل با بخشهاي ديگر و به شكل پويا معنا مييابد و خود را بسان انعكاس در آينۀ ساير بخشها درك ميكند. "روولي" نهفقط با نثري شيوا، بلكه افزون بر آن، با تسلط خود بر ادبيات و فلسفه هم به غناي مفهومي كتاب افزوده است.
@eventhorizon1
1)
"واقعيت ناپيدا" عنوان كتابي است از فيزيكدان ايتاليايي، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، كه در سال 2014 ميلادي نگاشتهشده است. عنوان اصلي كتاب عبارت است از: "Reality is Not What it Seems: The Journey to Quantum Gravity". اين كتاب به ترجمه "علي خدادادی شاهي" و با عنوان "واقعيت ناپيدا" توسط انتشارات "فرهنگ نشر نو" در سال ۱۳۹۹ منتشرشده و تا سال ۱۴۰۲ به چاپ ششم رسيده است. ترجمه ديگر كتاب توسط "كامياب تقيزاده" در انتشارات "چترنگ" صورت گرفته و با عنوان "روي ديگر حقيقت" منتشرشده است. موضوع اصلي كتاب فرضيه "گرانش كوانتومي" (Quantum Gravity) است.
2)
در ميان فرضياتي كه فيزيكدانان معاصر براي يافتن وحدت نسبيت و فيزيك كوانتوم ارائه دادهاند و با عناويني نظير "نظريهاي براي همهچیز" از آنها ياد ميشود، "گرانش كوانتومي" حداقل در ترجمههاي فارسي كمرنگتر بوده است. فارسيزبانان علاقهمند به فيزيك جديد بيشتر با آثار توصيفكننده يكي از فرضيات رقيب به نام "ابرريسمان" (Superstring Theory) برخورد داشتهاند. "روولي" در كتاب "واقعيت ناپيدا" ضمن اینکه تأكيد دارد هيچكدام از اين فرضيات، "نظريهاي براي همهچيز" به آن مفهومي كه فيزيكدانان میگویند، نيستند؛ اضافه ميكند كه هنوز راه زيادي تا رسيدن به آن نظريه باقي است. او اين كتابش را به شرح ساده "گرانش كوانتومي" اختصاص داده، فرضيهاي كه نويسنده، جانبداری بيشتري نسبت به فرضيه رقيب از آن دارد.
3)
"روولي" كتابش را از يونان باستان و اتميستهاي باستاني نظير "لوكيپوس" (Leucippus) و "دموكريتوس" (Democritus) آغاز ميكند. اتمگرايي باستاني اولين رويكردي است كه ماهيت هستي را گسسته و متشكل از اجزايي منفصل و ريز ميداند كه اتم ناميده ميشوند. اگرچه مفهوم امروزي اتم با مفهوم باستاني آن يكي نيست و خود اتم در مفهوم امروزي هم بنياديترين جزء مادي به شمار نميرود، اما بصيرت نهفته در ديدگاه اتمگرايان باستاني را نبايد انكار كرد. تلاش علمي براي يافتن واقعيت ساختاري هستي پس از سالها وقفه طي "قرونوسطی" (Middle Ages: medieval)، سرانجام از سر گرفته شد و ديدگاههاي "نيوتن" (Newton)، "فارادي" (Faraday) و "ماكسول" (Maxwell)، اینشتین (Einstein) و اصحاب كوانتوم هرکدام گامي بزرگ در اين جهت بود. اما همچنان نظريهاي براي پيوند دادن گرانش نسبيتي و فيزيك كوانتومي موردنیاز است كه بتواند ساختار هستي را از ريزترين تا عظيمترين اجزاء با نگاهي يكپارچه شرح دهد.
4)
"روولي" فرضيه "گرانش كوانتومي" را كه تلاش بر اتحاد گرانش و كوانتوم دارد با زباني بسيار ساده شرح ميدهد و البته بر اين نکته نيز تأكيد ميكند كه اين فرضيه هم مانند رقباي ديگرش همچنان در ابتداي راه است و مسير درازي در پيش دارد. از ديد فرضيه "گرانش كوانتومي" فضا-زمان يك بافت گسسته و دانهاي است از جنس ميدان گرانشي و در يك ساختار گرافشكل. به عبارت دقيقتر مقولاتي مانند فضا و زمان تنها يك توهم در ابعاد بزرگمقیاس هستند و در مقياسهاي ريز اصالت ندارند. بر اين مبنا جهان زنجيرهاي از اتفاقات ناشي از برهمكنشها است و نه متشكل از اجزاء جدا از هم. هر بخش از هستي در تعامل با بخشهاي ديگر و به شكل پويا معنا مييابد و خود را بسان انعكاس در آينۀ ساير بخشها درك ميكند. "روولي" نهفقط با نثري شيوا، بلكه افزون بر آن، با تسلط خود بر ادبيات و فلسفه هم به غناي مفهومي كتاب افزوده است.
@eventhorizon1
۷ درس كوتاه فيزيك
1)
"۷ درس كوتاه فيزيك" (Seven Brief Lessons on Physics) كتابي است نوشته فيزيكدان ايتاليايي، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، كه در سال 2014 ميلادي نگاشته شده است. اين كتاب توسط "قاسم كيانيمقدم" و در سال ۱۳۹۵ ترجمهشده و در انتشارات "مازيار" به چاپ رسيده است. مترجمان و ناشران ديگري هم دست به ترجمه و چاپ اين كتاب زدهاند. اين كتاب در حقيقت مجموعه مقالههايي است كه نويسنده در ضميمه يكشنبههاي يك روزنامه ايتاليايي (Il Sole 24 Ore) و باهدف آموزش ساده مباحث فيزيك جديد براي عموم نوشته است.
2)
نویسنده تمام تلاش خود را كرده است كه فقط به بيان محتواي مفهومي يافتههاي فيزيك نوين، آنهم به زباني بسيار ساده بپردازد و از پيچيدگيهاي رياضياتي و محاسباتي پرهيز كند. درس اول و دوم كتاب به "نسبيت" و "كوانتوم" اختصاص دارد. اين دو موضوع كه در ابتدای سده بيستم ميلادي انقلاب فيزيك جديد را رقم زدند، پس از گذشت يك سده هنوز شگفتانگيز و عجيب به نظر ميرسند. اما واقعيت اين است كه دنيا بر اساس ادراك محدود ما كار نميكند و در پشت پردۀ تصوير تاري كه ما از هستي داريم، شگفتيهاي ناشناخته بسيار زيادي وجود دارند.
3)
"روولي" درس سوم و چهارم را به "معماري كيهان" و "ذرات" اختصاص داده: دنياي بزرگترينها و ريزترينها. گسترههايي كه هنوز دانش ما در درك كامل آنها ناتوان است و دانشمندان فيزيك بيوقفه در تلاش براي يافتن توصيفي كاملتر از آنها هستند. درس پنجم كتاب با عنوان "دانههاي فضا" به فرضيه "گرانش كوانتومي" اختصاصیافته كه يكي از فرضيات موجود و البته نه قطعي براي متحد كردن گرانش نسبيتي و فيزيك كوانتوم و رسيدن به توصيفي يكپارچه براي تبيين فيزيكي هستي از ريزترين مقیاسها تا بزرگترين آنها است. از ديد "گرانش كوانتومي" بنياد هستي گسسته و دانهاي بوده و مفاهيم فضا و زمان صرفاً توهمهاي بزرگمقياسي هستند كه اصالت بنیادین ندارند.
4)
"روولي" درس ششم را به "احتمال، زمان و گرماي سياهچالهها" اختصاص داده و عنصر سوم "ترموديناميك" را هم به دوگانه "نسبيت گرانشي" و "فيزيك كوانتوم" ميافزايد. به تعبير "روولي" وجود گرما است كه سبب زاده شدن توهم زمان ميشود. او به شكل تمثيلي معتقد است اين سه عنصر سه زبان بيان فيزيك هستند و شبيه به "سنگ رشيد" (Rosetta Stone) بايد به يكديگر ترجمه شوند. رسالت فيزيكدانان امروزي يافتن ابزار ترجمه اين زبانها به همديگر است. درس هفتم و آخر كتاب "در پايان: خودمان" نام دارد و اشارهاي است به نقش و جايگاه ما انسانها در هستي كه در ميانۀ كوانتومهاي ريز و ميدانهاي گرانشي عظیم قرارگرفتهایم. نگاه او به انسان در برهمكنش با هستي، زيبا است و ارزش خواندن دارد.
@eventhorizon1
1)
"۷ درس كوتاه فيزيك" (Seven Brief Lessons on Physics) كتابي است نوشته فيزيكدان ايتاليايي، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، كه در سال 2014 ميلادي نگاشته شده است. اين كتاب توسط "قاسم كيانيمقدم" و در سال ۱۳۹۵ ترجمهشده و در انتشارات "مازيار" به چاپ رسيده است. مترجمان و ناشران ديگري هم دست به ترجمه و چاپ اين كتاب زدهاند. اين كتاب در حقيقت مجموعه مقالههايي است كه نويسنده در ضميمه يكشنبههاي يك روزنامه ايتاليايي (Il Sole 24 Ore) و باهدف آموزش ساده مباحث فيزيك جديد براي عموم نوشته است.
2)
نویسنده تمام تلاش خود را كرده است كه فقط به بيان محتواي مفهومي يافتههاي فيزيك نوين، آنهم به زباني بسيار ساده بپردازد و از پيچيدگيهاي رياضياتي و محاسباتي پرهيز كند. درس اول و دوم كتاب به "نسبيت" و "كوانتوم" اختصاص دارد. اين دو موضوع كه در ابتدای سده بيستم ميلادي انقلاب فيزيك جديد را رقم زدند، پس از گذشت يك سده هنوز شگفتانگيز و عجيب به نظر ميرسند. اما واقعيت اين است كه دنيا بر اساس ادراك محدود ما كار نميكند و در پشت پردۀ تصوير تاري كه ما از هستي داريم، شگفتيهاي ناشناخته بسيار زيادي وجود دارند.
3)
"روولي" درس سوم و چهارم را به "معماري كيهان" و "ذرات" اختصاص داده: دنياي بزرگترينها و ريزترينها. گسترههايي كه هنوز دانش ما در درك كامل آنها ناتوان است و دانشمندان فيزيك بيوقفه در تلاش براي يافتن توصيفي كاملتر از آنها هستند. درس پنجم كتاب با عنوان "دانههاي فضا" به فرضيه "گرانش كوانتومي" اختصاصیافته كه يكي از فرضيات موجود و البته نه قطعي براي متحد كردن گرانش نسبيتي و فيزيك كوانتوم و رسيدن به توصيفي يكپارچه براي تبيين فيزيكي هستي از ريزترين مقیاسها تا بزرگترين آنها است. از ديد "گرانش كوانتومي" بنياد هستي گسسته و دانهاي بوده و مفاهيم فضا و زمان صرفاً توهمهاي بزرگمقياسي هستند كه اصالت بنیادین ندارند.
4)
"روولي" درس ششم را به "احتمال، زمان و گرماي سياهچالهها" اختصاص داده و عنصر سوم "ترموديناميك" را هم به دوگانه "نسبيت گرانشي" و "فيزيك كوانتوم" ميافزايد. به تعبير "روولي" وجود گرما است كه سبب زاده شدن توهم زمان ميشود. او به شكل تمثيلي معتقد است اين سه عنصر سه زبان بيان فيزيك هستند و شبيه به "سنگ رشيد" (Rosetta Stone) بايد به يكديگر ترجمه شوند. رسالت فيزيكدانان امروزي يافتن ابزار ترجمه اين زبانها به همديگر است. درس هفتم و آخر كتاب "در پايان: خودمان" نام دارد و اشارهاي است به نقش و جايگاه ما انسانها در هستي كه در ميانۀ كوانتومهاي ريز و ميدانهاي گرانشي عظیم قرارگرفتهایم. نگاه او به انسان در برهمكنش با هستي، زيبا است و ارزش خواندن دارد.
@eventhorizon1
جهان چگونه مدرن شد؟
1)
"پیچش: جهان چگونه مدرن شد؟" (The Swerve: How the World Became Modern) کتابی است نوشتۀ پژوهشگر آمریکایی حوزه تاریخ ادبیات، "استیون گرینبلت" (Stephen Greenblatt)، و شرحی است زیبا و فاخر و ادبی در مورد جستجوی ادیبانه "پوجّو براچّولینی" (Poggio Bracciolini) در سال 1417 میلادی در یافتن منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" ( De Rerum Natura:Of the Nature of Things) نوشتۀ ادیب رومی، "تیتوس لوکرتیوس کاروس" (Titus Lucretius Carus)، در سدۀ اول پیش از میلاد مسیح. "پوجو" یک اومانیست رنسانسی و منشی سابق پاپ جان بیستوسوم (Antipope John XXIII) بود که پس از خلع پاپ از منصبش، در طی سفری ادیبانه به نسخه لاتین این کتاب دستیافت. این کتاب با عنوان "جهان چگونه مدرن شد؟" در سال ۱۳۹۷ توسط "مهدی نصرالهزاده" ترجمهشده و در نشر "بیدگل" به چاپ رسیده است. خود منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" نیز با عنوان "دربارۀ طبیعت" در سال ۱۳۹۰ توسط "میرجلالالدین کزازی" به فارسی برگردانده شده و در انتشارات "معین" منتشر گردیده است.
2)
"اپیکور" (Epicurus)، فیلسوف یونانی سدۀ چهارم پیش از میلاد، مدافع تجربهگرایی و پیرو اتمیسم "دموکریتوس" (Democritus) بود. فلسفه او بر اساس اعتقاد به وجود اجزای بنیادین مادی به نام اتم شکلگرفته بود که فناناپذیرند و هرچه در جهان هست از "پیچش" و حرکت اتمها ساخته میشود. او معتقد بود هر موجودی پس از مرگ دوباره به اتمها بازگردانده میشود و چیزی خارج از این چرخه وجود ندارد. بر همین اساس "اپیکور" در این جهان کاملاً مادی تلاش برای رهایی از درد و یافتن لذت را تجویز میکرد. این فلسفه ماهیتاً در تضاد با ایدهگرایی فلسفه "افلاطون" (Plato) و "ارسطو" (Aristotle) بود و نوعی طبیعتگرایی مادی را تجویز میکرد. فیلسوفان اپیکوریِ بعد بهویژه در امپراتوری روم شرح و تفسیرهای بسیاری بر آراء "اپیکور" و پیروانش نوشتند که شوربختانه بسیاری از آنها ازدسترفته است. یکی از این موارد منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" است که به زبانی فاخر و شعرگونه اخلاق و فیزیک وصفشده در فلسفه "اپیکور" را شرح میدهد.
3)
کشیشان مسیحی به زعامت کلیسا آثار پیشامسیحی ناهمسو با اعتقادات خود را کفرآمیز میدانستند و دست به نابودی بسیاری از آنها زدند. برخی از این آثار نیز بهمرورزمان به فراموشی سپرده شدند. اما "پوجو" در ابتدای سدۀ پانزدهم میلادی خبر نداشت که در میان کتابهای عتیقهای که در صومعهای واقع در آلمان امروزی یافته، کتابی هست که نقشی اساسی در رنسانس (نوزایی) اروپا ایفا خواهد کرد. "در مورد طبیعت چیزها" اگرچه با ایدههای اساسی مسیحیت مانند رستاخیز، رنج بهمثابه عامل تهذیب، وجود ماهیات غیرمادی و ... در تضاد بود، اما زبان فاخر شعرگونه آن به زبان لاتین مسحورکنندگی والایی داشت که بسیاری از فلاسفه و دانشمندان اروپا را شیفته خود ساخت. اگرچه تقلیل دادن وقوع رنسانس به نقش یک کتاب کار معقولی نیست، اما نقش کتاب "در مورد طبیعت چیزها" در کنار سایر آثاری که خرد باستان را بازنمایی میکردند، در این فرآیند غیر قابلچشمپوشی است.
4)
امروزه آراء "اپیکور" و "اپیکوریان" کمی سادهانگارانه و بدوی به نظر میرسد، اما نوع نگاه تجربهگرایانه و طبیعتگرانۀ آنها که در نقطه مقابل باورمندی بیچونوچرا و معنویتگرایی مسیحی قرار میگیرد راهگشای تفکر نوین فلسفی و علمی ویژهای شد که در وقوع عصر نوزایی مؤثر بود. "لوکرتیوس" که شارح ادبی این آراء است و معاصر و دوست بزرگان جمهوری روم همچون "مارکوس تولیوس سیسرو" (Marcus Tullius Cicero) بود و کتاب گرانقدرش توسط "پوجو" رستاخیزوار از نیستی به وجود بازگشت، همچنان در قالب شعر فاخرش زنده است و در شش سدۀ اخیر بسیاری از بزرگان علم و فلسفه را با این اثر ادبی مسحور کرده. "در مورد طبیعت چیزها" جدا از نوع تفکری که ارائه کرده، در زمرۀ میراث ارزشمند نوع بشر است.
@eventhorizon1
1)
"پیچش: جهان چگونه مدرن شد؟" (The Swerve: How the World Became Modern) کتابی است نوشتۀ پژوهشگر آمریکایی حوزه تاریخ ادبیات، "استیون گرینبلت" (Stephen Greenblatt)، و شرحی است زیبا و فاخر و ادبی در مورد جستجوی ادیبانه "پوجّو براچّولینی" (Poggio Bracciolini) در سال 1417 میلادی در یافتن منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" ( De Rerum Natura:Of the Nature of Things) نوشتۀ ادیب رومی، "تیتوس لوکرتیوس کاروس" (Titus Lucretius Carus)، در سدۀ اول پیش از میلاد مسیح. "پوجو" یک اومانیست رنسانسی و منشی سابق پاپ جان بیستوسوم (Antipope John XXIII) بود که پس از خلع پاپ از منصبش، در طی سفری ادیبانه به نسخه لاتین این کتاب دستیافت. این کتاب با عنوان "جهان چگونه مدرن شد؟" در سال ۱۳۹۷ توسط "مهدی نصرالهزاده" ترجمهشده و در نشر "بیدگل" به چاپ رسیده است. خود منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" نیز با عنوان "دربارۀ طبیعت" در سال ۱۳۹۰ توسط "میرجلالالدین کزازی" به فارسی برگردانده شده و در انتشارات "معین" منتشر گردیده است.
2)
"اپیکور" (Epicurus)، فیلسوف یونانی سدۀ چهارم پیش از میلاد، مدافع تجربهگرایی و پیرو اتمیسم "دموکریتوس" (Democritus) بود. فلسفه او بر اساس اعتقاد به وجود اجزای بنیادین مادی به نام اتم شکلگرفته بود که فناناپذیرند و هرچه در جهان هست از "پیچش" و حرکت اتمها ساخته میشود. او معتقد بود هر موجودی پس از مرگ دوباره به اتمها بازگردانده میشود و چیزی خارج از این چرخه وجود ندارد. بر همین اساس "اپیکور" در این جهان کاملاً مادی تلاش برای رهایی از درد و یافتن لذت را تجویز میکرد. این فلسفه ماهیتاً در تضاد با ایدهگرایی فلسفه "افلاطون" (Plato) و "ارسطو" (Aristotle) بود و نوعی طبیعتگرایی مادی را تجویز میکرد. فیلسوفان اپیکوریِ بعد بهویژه در امپراتوری روم شرح و تفسیرهای بسیاری بر آراء "اپیکور" و پیروانش نوشتند که شوربختانه بسیاری از آنها ازدسترفته است. یکی از این موارد منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" است که به زبانی فاخر و شعرگونه اخلاق و فیزیک وصفشده در فلسفه "اپیکور" را شرح میدهد.
3)
کشیشان مسیحی به زعامت کلیسا آثار پیشامسیحی ناهمسو با اعتقادات خود را کفرآمیز میدانستند و دست به نابودی بسیاری از آنها زدند. برخی از این آثار نیز بهمرورزمان به فراموشی سپرده شدند. اما "پوجو" در ابتدای سدۀ پانزدهم میلادی خبر نداشت که در میان کتابهای عتیقهای که در صومعهای واقع در آلمان امروزی یافته، کتابی هست که نقشی اساسی در رنسانس (نوزایی) اروپا ایفا خواهد کرد. "در مورد طبیعت چیزها" اگرچه با ایدههای اساسی مسیحیت مانند رستاخیز، رنج بهمثابه عامل تهذیب، وجود ماهیات غیرمادی و ... در تضاد بود، اما زبان فاخر شعرگونه آن به زبان لاتین مسحورکنندگی والایی داشت که بسیاری از فلاسفه و دانشمندان اروپا را شیفته خود ساخت. اگرچه تقلیل دادن وقوع رنسانس به نقش یک کتاب کار معقولی نیست، اما نقش کتاب "در مورد طبیعت چیزها" در کنار سایر آثاری که خرد باستان را بازنمایی میکردند، در این فرآیند غیر قابلچشمپوشی است.
4)
امروزه آراء "اپیکور" و "اپیکوریان" کمی سادهانگارانه و بدوی به نظر میرسد، اما نوع نگاه تجربهگرایانه و طبیعتگرانۀ آنها که در نقطه مقابل باورمندی بیچونوچرا و معنویتگرایی مسیحی قرار میگیرد راهگشای تفکر نوین فلسفی و علمی ویژهای شد که در وقوع عصر نوزایی مؤثر بود. "لوکرتیوس" که شارح ادبی این آراء است و معاصر و دوست بزرگان جمهوری روم همچون "مارکوس تولیوس سیسرو" (Marcus Tullius Cicero) بود و کتاب گرانقدرش توسط "پوجو" رستاخیزوار از نیستی به وجود بازگشت، همچنان در قالب شعر فاخرش زنده است و در شش سدۀ اخیر بسیاری از بزرگان علم و فلسفه را با این اثر ادبی مسحور کرده. "در مورد طبیعت چیزها" جدا از نوع تفکری که ارائه کرده، در زمرۀ میراث ارزشمند نوع بشر است.
@eventhorizon1
Engineering in Cinema 1.pdf
390.7 KB
مهندسی بر پردهی سینما
بخش نخست: پرومتئوس
نوشته: ناصر حافظیمطلق
مجله امواج برتر (نخستین ماهنامه تخصصی علوم مهندسی برق)
سال ۲۱، شماره ۱۱۰، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳، صفحه ۵۵-۵۴.
#مهندسی_بر_پردهی_سینما
@eventhorizon1
بخش نخست: پرومتئوس
نوشته: ناصر حافظیمطلق
مجله امواج برتر (نخستین ماهنامه تخصصی علوم مهندسی برق)
سال ۲۱، شماره ۱۱۰، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳، صفحه ۵۵-۵۴.
#مهندسی_بر_پردهی_سینما
@eventhorizon1