جمالِ خیال
288 subscribers
584 photos
126 videos
104 files
205 links
🖋 علوم اسلامی | تاریخ | نقد



🆔 @jamalekhial
Download Telegram
باغبانا! تشنه گل‌های بهارت تا به کی؟

حملۀ باد خزان بر لاله‌زارت تا به کی؟

زاغ های زشت، گِردِ شاخسارت تا به کی؟

آفتاب کعبه! کعبه بیقرارت تا به کی؟

چشمِ مظلومان عالم اشکبارت تا به کی؟

پرچم ثاراللَّهی چشم انتظارت تا به کی؟

کی شود عدل تو در کلّ زمین کامل شود؟

با ظهورت آیۀ #اکمال_دین کامل شود


🔸


ای خدا را دست و بازو! دست بر شمشیر کن

آیۀ «فتحاً مبین» را بر همه تفسیر کن

آفرینش را پر از گلواژۀ تکبیر کن

سرکشان را دست و پا در حلقۀ زنجیر کن

کلّ عالم را به تیغ عدل خود تسخیر کن

نارِ عاشورائیان را نورِ عالمگیر کن

ای خدا را دستِ قدرت، ای علی را نور عین!

تا به کی فریاد ما این الحسن این الحسین؟



🔸


یابن طاها! دادِ دندان پیمبر را بگیر

داد عترت، داد قرآن، داد حیدر را بگیر

داد احمد، داد محسن، داد مادر را بگیر

داد زینب، داد ثارالله اکبر را بگیر

همچو قرآن در بغل آن جسم، بی سر را بگیر

انتقام اکبر و عبّاس و اصغر را بگیر

زیر و رو کن کاخِ استبداد و حکمِ داد کن

از اسارت عمّه‌های خویش را آزاد کن


🔸


سیّدی! انسیّةُ الحورا صدایت می زند

بین آن دیوار و در، زهرا صدایت می زند

صحنۀ خونین عاشورا صدایت می زند

دور مقتل زینب کبرا صدایت می زند

کودکی در دامن صحرا صدایت می زند

تشنه‌ای گم کرده سقّا را، صدایت می زند

عالمی چشم انتظار عدلِ عالمگیر توست

پاسخ لبخند اصغر در دم شمشیر توست

🔸🔸🔸


#حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_آئینی
#ولی_عصر #درد_هجران
#انتظار #انتقام
#مصیبت_عاشورا

@jamalekhial
#وای_مادرم




تیرگی با جلوهء داور نمی دانم چه کرد

غم به جان دخت پیغمبر نمی دانم چه کرد

شعلهء آتش چو از بیت خدا بالا گرفت

باغبان با غنچهء پرپر نمی دانم چه کرد

از صدای نالهء زهرا مدینه گفت آه

این صدا با ساقی کوثر نمی دانم چه کرد

سینهء دخت نبی آیینهء وحی خداست

با چنین آیینه میخ در نمی دانم چه کرد

فاطمه دنبال حیدر، زینب از دنبال وی

مادر افتاد از نفس، دختر نمی دانم چه کرد

دست قنفذ رفت بالا، بازوی زهرا شکست

دست‌های بستهء حیدر نمی دانم چه کرد

سالها «میثم»! علی در خانهء بی فاطمه

بی کس و تنها و بی یاور نمی دانم چه کرد



#حاج_غلامرضا_سازگار #شعر_آئینی
#مرثیه #مصیبت_کوچه
#اول_مظلوم #یازهرا
@jamalekhial
رفتـی، مــرا بــه وادی غــم واگـذاشتی

تنهـای مـن! مـرا ز چـه تنهـا گذاشتی؟

یادش به خیر باد کـه نـه سال پیش بود

آن شب کـه تـو به خانۀ من پا گذاشتی

حوریـۀ بـهشت علـی! نیمه‌هــای شـب

رفتـی سوی بهشت و مـرا جـا گذاشتی

یـاسین مـن! چـقــدر غریبـانه از وطن

رفتی و سـر بـه دامـن طاهــا گذاشتی

تا ننگرم چه با تو شده، دست خویش را

هنـگام مــرگ بــر رخ زیبـا گـذاشتی

هرکس نهد ز خویش نشانی، تو بعد خود

یک قبـر بی‌نشـانه بــه دنیــا گذاشتی

دار و نــدار من همـه رفت و بـرای من

تنهـا چهـار کـودک خــود را گذاشتی



#حاج_غلامرضا_سازگار #شعر_آئینی
#مرثیه #اول_مظلوم #ساقی_بی‌کوثر

@jamalekhial
🌹 🌹 🌹 🌹


ای شده محرم به ولای ولی

فاطمۀ دوّم بیت علی

اختر تابندۀ برج شرف

همسر ارزندۀ شاه نجف

باغ گل یاس، سلامٌ علیک

مادر عبّاس، سلامٌ علیک

فخر تمام شهدا کیست تو

شیرزن شیر خدا کیست تو

معرفتت زبانزد عالم است

هر چه بگویند به وصفت کم است

مقاوم و صابر و آزاده ای

چار پسر بهر علی زاده ای

چار پسر نه، چار قرص قمر

چار ستاره چار نور بصر

ای به علی پس از وفات بتول

همچو خدیجه در سرای رسول

درود بر سه سروِ بستان تو

بر گل عبّاسی دامان تو

تو گفته ای _ ای گل باغ عفاف _

با پسر فاطمه شام زفاف:

کای همه جا چشم و چراغ همه

منم کنیز مادرت فاطمه!

تو بانوی بیت ولی گشته ای

دورِ حسین بن علی گشته ای

تا که در آن بیت مقرّب شدی

از دل و جان عاشق زینب شدی

به پاس اخلاقِ ز گل بهترت

خواند بهین دخت علی، مادرت

حق به تو یک بهشت احساس داد

دسته گلی بنام عبّاس داد

دید چو بر عرشِ ادب، قائمت

داد خدا ماهِ بنی هاشمت

حق به تو در بیت ولا راه داد

تا بتو سه ستاره یک ماه داد

ماه تو از ماه فلک خوبتر

پیش علی از همه محبوب تر

ستارگانت همه خورشید نور

چشم بد از جمالشان باد دور


🍃🍃


سزد که ناموس خدا خوانمت

مادر کلّ شهدا خوانمت

در بغلت بود گل یاس تو

یعنی قندانۀ عبّاس تو

بود چو خورشید رخش منجلی

خواستی‌اش دهی به دست علی

مشام تو شنید بوی حسین

چشم تو افتاد به روی حسین

فداییِ خون خدا خواندی‌اش

دور سر حسین گرداندی‌اش


🍃🍃


ای ادب از تو ادب آموخته

به پای مصباح هدی سوخته

دلم گرفته ذکر امّن یجیب

زیارت مدینه ام کن نصیب

که گریم از برای تو در بقیع

به یاد گریه های تو در بقیع

بقیع از اشک تو آید به جوش

صدای گریۀ تو آید بگوش

کرده به داغ چار فرزند صبر

کشیده ای چهار تصویر قبر

چشم تو از بسکه فراوان گریست

به گریۀ تو چشم مروان گریست!

تو نالۀ "وا ولدا" می زدی

اهل مدینه را صدا می زدی

بدین سخن فکند آهت طنین

که کس نگوید به من امّ البنین

من که دگر امّ بنین نیستم

مادر چار نازنین نیستم

چار گلم ز تیغ پرپر شدند

چار مَهَم به خون شناور شدند

امّ بنین باغ گل یاس داشت

دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت

ای ثمر دل، گل احساس من

ساقی اهلبیت، عبّاس من

شنیده ام دست تو از تن زدند

به فرق تو عمود آهن زدند

شنیده ام تا که تو رفتی ز دست

پشت حسین بن علی هم شکست

شنیده ام که جای من فاطمه

به دیدنت آمده در علقمه

شنیده ام شعله به خشمت زدند

شنیده ام تیر به چشمت زدند

شنیده‌ام سکینه بیتاب بود

جام به کف منتظر آب بود

شنیده ام که دشمنان صف زدند

کنار جسم بی سرت کف زدند

شنیده ام که شد ز شمشیر تیز

پیکر تو چو برگ گل ریز ریز

گریه کنم روز و شب ای نور عین

بهر تو نه، بلکه برای حسین

تو در مدینه مادری داشتی

مادر خونین جگری داشتی

اگر که پاره پاره شد پیکرت

بود به دامان برادر سرت

حسین فاطمه برادر نداشت

کشته شد و مثل تو مادر نداشت...

🍂🍃🍂🍃🍂


#شعر_آئینی #حاج_غلامرضا_سازگار
#حضرت_عباس #حضرت_ام‌البنین
#فضائل #مرثیه #یاحسین
@jamalekhial
🍃در شب آرزوها
چه آرزویی کنیم زیباتر از این؟!..
خواه شدنی باشد یا ناشدنی؟
🔹
🔸
🔹

 

کاش جانم بود قابل تا فدایت می شدم

کاش دستم می گرفتی خاک پایت می شدم

کاش ملک عالم از من بود و می کردم رها

ناز می کردم به شاهان و گدایت می شدم

کاش جسمم دفن می شد در زمین #کربلا

خاک زوار حریم با صفایت می شدم

کاش خاکم را قضا می ریخت گرد قتلگاه

تا به وقت سجده مُهر کربلایت می شدم

کاش می شد رشته رشته عضو عضوِ پیکرم

روز عاشورا طناب خیمه هایت می شدم

کاش می شد چوب محمل، استخوان‌های تنم

کاش زنگی بودم از آغاز، ای سلطان حُسن

تا که همرنگ غلام با وفایت می شدم

کاش بودم بوتۀ خاری به دشت کربلا

کآشنا با کودک بی آشنایت می شدم

کاش بودم در گلوی شیرخوارت عقده ای

تا جواب نالۀ واغربتایت می شدم

کاش راه کربلایت باز می‌شد #یاحسین

تا سگ زواّر دشت نینوایت می شدم...



#حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_آئینی #نجوای_محبت
@jamalekhial
🌺🍀🍃🌺🍀🍃🌺🍀🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
💐🍃
🍃

عید میلاد است میلاد جواد ابن الرضاست

خرّم از رویش زمین و روشن از نورش فضاست

داد ذات کبریا "ریحانه" را ریحانه‌ای

کز شمیم روح بخش او دو عالم را صفاست

نام نیکویش جواد، آبا و ابنایش جواد

سر بلند از بذل دست لطف او، جود و سخاست

گر چه در برج ولایت گشته خورشید نهم

در حقیقت اولین نور جمال کبریاست

جود را نازم که حتی خازن باغ بهشت

دست از جنّت کشیده بر سر کویش گداست

تربتش بیت الله و بیت الرّسول است و بقیع

کاظمینش هم نجف هم سامره هم کربلاست

حاجت ار داری بگو با او که نجل فاطمه است

درد اگر داری بیار این جا که این ابن الرضاست

گرد راه کاظمین خوش تر از مشک و عبیر

خاک زوّار حریمش بهتر از آب بقاست

نی عجب گر در طفولیت امام خلق شد

او امام خلق عالم پیش‌تر از پیش‌هاست

آن که فرمودش امام هشتمین: "روحی فداک"

هر چه مدح من رسا باشد، به وصفش نارساست

من نمی گویم خدا باشد ولی همچون خدا

جلوه اش بی ابتدا و رحمتش بی انتهاست

صد چو عیسی آستان بوس حریمش با ادب

صد چو موسی خادم بیت الولایش با عصاست

بحر لطفش همچو بحر رحمت حق موج زن

دست جودش همچنان دست علی مشکل گشاست

ای که دست سائلت باشد به فرق نُه فلک

وی که خاک زائرت درد دو عالم را دواست

دست من خالیست اما کفّۀ جود تو پر

کار من باشد گدایی، کار تو جود و سخاست

بر فقیر انفاق کردی پیش‌تر از آن که گفت

بر گدا اعطا نمودی بیش‌تر از آنچه خواست

تو جواد اهلبیت و ما گدای اهلبیت

جود و بخشش از جواد است و گدایی از گداست
▫️▫️▫️


#حاج_غلامرضا_سازگار [با اندکی تصرف]
#شعر_آئینی #امام_جواد #فضائل
🍃
💐🍃
🌸🍃🌸🍃
🌺🍀🍃🌺🍀🍃 @jamalekhial
🌺🍀🍃🌸🍀🍃🌺🌸🍀🍃
گریۀ عاشقان بی اثر نیست

مهدی از حال ما بی خبر نیست

بی تجلاّی خورشید رویش

روشنی در نگاه بشر نیست

او به جز شیعه یاری ندارد

شیعه را غیر خون جگر نیست

ای بسا شب که رفت و سحر شد

شام هجران ما را سحر نیست

شیعه باشد جدا از امامش

مثل طفلی که او را پدر نیست

در دل تنگ چشم انتظاران

جز غمِ مهدی منتظر نیست

یابن زهرا کجایی که بی تو

روزی از روز ما تیره تر نیست

تربت مادرت را نشان ده

قبر مادر نهان از پسر نیست



#حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_آئینی #انتظار #ولی_عصر
@jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
طبیبا وا مکن زخم سرم را

مسوزان قلب زینب دخترم را

طبیبا کار از درمان گذشته

که آتش آب کرده پیکرم را

طبیبا نسخه ننویسی که باید

اجل بر چیند امشب بسترم را

ببند آنگونه فرقم را که در قبر

نبیند فاطمه زخم سرم را

در و دیوار مسجد بود شاهد

که من گفتم اذان آخرم را

من آن یارم که شستم در دل شب

تن خونین تنها یاورم را

درود زندگی را گفتم آنروز

که زد در کوچه قنفذ همسرم را

از آن سوزم که امشب گوید آن پیر

کجا برده فلک نان آورم را؟

🍂🍁🍂


#حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_آئینی #مرثیه #اول_مظلوم
#ساقی_بی‌کوثر #یاعلی

http://Telegram.me/jamalekhial
اى دختر و خواهر ولایت
آیینه ی مادر ولایت

بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم

معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پات عفت

در کوى تو زنده ، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده

در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب

گفتند و شنیده‌اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز

حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر

قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است

قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست

گر فاطمه دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه

کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر

آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم


▫️


روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى

آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت

تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا

درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله

با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل

دل بود که بود ، محفل تو
قم گشت به دور محمل تو

آن پیر که سیّد زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود

گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت

بردند تو را - به گریه - هودَج
تا خانه موسى اِبن خزرَج

ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم قم

کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید

آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید

قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان

قم شام نبود ، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ

قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر

حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد!

بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و شام با کف

قم مهمان را عزیز خوانند
کى دختِ وِرا کنیز خوانند؟


▫️▫️▫️


#حاج_غلامرضا_سازگار
#حضرت_معصومه #فضائل #مرثیه
@jamalekhial
🍃در #شب_آرزوها
چه آرزویی کنیم زیباتر از این؟!..
خواه شدنی باشد یا ناشدنی..
🔹
🔸
🔹

 

کاش جانم بود قابل تا فدایت می شدم

کاش دستم می گرفتی خاک پایت می شدم

کاش ملک عالم از من بود و می کردم رها

ناز می کردم به شاهان و گدایت می شدم

کاش جسمم دفن می شد در زمین کربلا

خاک زوار حریم با صفایت می شدم

کاش خاکم را قضا می ریخت گرد قتلگاه

تا به وقت سجده مُهر کربلایت می شدم

کاش می شد رشته رشته عضو عضوِ پیکرم

روز عاشورا طناب خیمه هایت می شدم

کاش می شد چوب محمل، استخوان‌های تنم

کاش بودم زنگی بودم از آغاز، ای سلطان حُسن

تا که همرنگ غلام با وفایت می شدم

کاش بودم بوتۀ خاری به دشت کربلا

کآشنا با کودک بی آشنایت می شدم

کاش بودم در گلوی شیرخوارت عقده‌ای

تا جواب نالۀ واغربتایت می شدم

کاش راه کربلایت باز می‌شد یاحسین

تا سگ زوار دشت نینوایت می شدم...




#حاج_غلامرضا_سازگار
@jamalekhial