#دزد_را_بگیرید /۱
✳️خاک بر فرق من و تمثیل من
امروزه اگر بخواهند _ به حق یا ناحق _ کسی را از صحنه حذف کنند،
مخرب‌ترین داغ ننگی که _ به حق یا ناحق _ بر پیشانی‌اش می‌زنند #اتهام_دزدی است...
➕شاید پرونده‌های دیگرش "هفتاد من کاغذ" باشد،
اما وقتی بر سر زبانها بیفتد و دهان به دهان بگردد که:
#فلانی_دزد_است
خواهی نخواهی حیثیتش نابود خواهد شد..
و روکردن پرونده‌های دیگرش ساده‌تر و پذیرفتنی‌تر..
🍃مادر ما
مادر مهربان ما
مادر پهلوشکسته‌ی ما
👈به حق
همین کار را کرد
🔺🔻پرونده‌ی اصلیِ #سقیفه‌چی‌ها غصب خلافت بود
اما کو کسی که بفهمد عظمت منصب #امامت را..
و زشتیِ "تکیه بر جای بزرگان زدن به گزاف" را؟!
خاک‌نشینان چه می‌فهمند دزدیدنِ منصب آسمانی یعنی چه؟
برای اینان _ که به همین چند وجب خاک محدودند _ باید از زمین گفت..
و به این بهانه، از خلافتِ آسمانی..
✅ پس چه بهتر از این که پرونده‌ی #غصب_فدک را مقابل دیدگان مهاجر و انصار بگشاید و فریاد زند:
🔊🔊ایهاالناس... اینها دزدند....دزد..... فریبشان را نخورید..!!
@jamalekhial
⚖جزئیات این محاکمه را در پستهای بعدی پی بگیرید...
▫️
#فدک
#غصب_حقوق
✳️خاک بر فرق من و تمثیل من
امروزه اگر بخواهند _ به حق یا ناحق _ کسی را از صحنه حذف کنند،
مخرب‌ترین داغ ننگی که _ به حق یا ناحق _ بر پیشانی‌اش می‌زنند #اتهام_دزدی است...
➕شاید پرونده‌های دیگرش "هفتاد من کاغذ" باشد،
اما وقتی بر سر زبانها بیفتد و دهان به دهان بگردد که:
#فلانی_دزد_است
خواهی نخواهی حیثیتش نابود خواهد شد..
و روکردن پرونده‌های دیگرش ساده‌تر و پذیرفتنی‌تر..
🍃مادر ما
مادر مهربان ما
مادر پهلوشکسته‌ی ما
👈به حق
همین کار را کرد
🔺🔻پرونده‌ی اصلیِ #سقیفه‌چی‌ها غصب خلافت بود
اما کو کسی که بفهمد عظمت منصب #امامت را..
و زشتیِ "تکیه بر جای بزرگان زدن به گزاف" را؟!
خاک‌نشینان چه می‌فهمند دزدیدنِ منصب آسمانی یعنی چه؟
برای اینان _ که به همین چند وجب خاک محدودند _ باید از زمین گفت..
و به این بهانه، از خلافتِ آسمانی..
✅ پس چه بهتر از این که پرونده‌ی #غصب_فدک را مقابل دیدگان مهاجر و انصار بگشاید و فریاد زند:
🔊🔊ایهاالناس... اینها دزدند....دزد..... فریبشان را نخورید..!!
@jamalekhial
⚖جزئیات این محاکمه را در پستهای بعدی پی بگیرید...
▫️
#فدک
#غصب_حقوق
Forwarded from عکس نگار
🏴یتیمان فاطمه؛ تسلیت!
[🕰زمان تقریبی مطالعه: 2 و نیم دقیقه]
🍂یتیمان فاطمه!
می‌دانم پیشِ داغ‌دیده نباید رنجهای عزیزِ ازدست‌رفته‌اش را بازگو کرد..
↩️ اما اجازه می‌خواهم تا برایتان بگویم از زحمت‌هایی که مادرتان برایتان کشیده.. ۱۴ قرن پیش..
✔️بگویم آن قرآنِ گویای پیامبر، چگونه در موج حوادث، دغدغۀ #هدایتِ شما را از خاطر نبرد..
➕هر کس به جز او بود..
جز به خویشتن فکر نمی‌کرد..
اما مادر شما.. به فکر شما بود..
❓کجا؟
✅ از پشت در..
تا لحظۀ آخر..
🔻🔻
اینک فهرستی از #روشنگری های مادرِ حسن و حسین را مرور می‌کنیم ..
⚠️تا فردا [بلکه همین امروز] کسی نتواند بگوید همه چیز گل و بلبل بوده..!!
و تو هم ـ اگر گفتند ـ باور نکنی..
🍃🍂
🔰مادر دلسوخته و دلسوز ما..
از هر فرصتی نهایت استفاده را برد تا بر سرِ #سقیفه‌چی‌ها فریاد بزند که:
#شما_کافرید!!
❌و یا وادارشان کرد که خودشان به کفر خود اعتراف کنند..
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀
🥀
📓تاریخ با همه تاریکی‌اش، ناتوان از پوشاندنِ آفتاب می‌گوید:
📝فاطمه پشت درب خانه آمد و گفت: ای گمراهانِ تکذیب‌گر! حرفتان چیست؟
📝عمر گفت: چرا پسر عمویت تو را فرستاده؟! فاطمه پاسخ داد: به خاطر سرکشی و #طغیان تو ای #بدبخت!...
آمده‌ام تا حجت را بر تو و هر گمراه منحرف تمام کنم!!
📝عمر گفت: ای فاطمه رها کن این سخنان یاوه و افسانه‌های زنانه را!!! به علی بگو بیرون بیاید..
📝فاطمه گفت: ما نه با تو سرِ دوستی داریم و نه ارزشی برایت قائلیم..
آیا مرا از حزب شیطان می‌ترسانی؟ همانا #حزب_شیطان ناتوان است..
📝عمر گفت: اگر علی نیاید، هیزم می‌آورم و خانه‌تان را #با_ساکنانش آتش می‌زنم!
📝فاطمه گفت: آیا #فرزندانم را به آتش می‌سوزانی؟! عمر گفت: به خدا سوگند آری!
📝فاطمه گفت: آیا درِ خانه‌ام را خواهی سوزاند؟
عمر گفت: آری!
📝فاطمه گفت: وای بر تو عمر!
چطور این جسارت را بر خدا و رسولش روا می‌داری..
و می‌خواهی دودمان او را براندازی و نور خدا را خاموش کنی؟ که البته خدا نور خود را کامل می‌کند!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! دیگر نه محمد هست و نه فرشتگان از سوی خدا امر و نهی می آورند!
علی هم مثل همه مردم است!
خودت انتخاب کن: یا بیعت و یا سوختن دسته جمعی!
📝فاطمه با گریه گفت: پروردگارا به تو شکوه می‌کنم از ... ارتدادِ خصمانۀ امت پدرم و غصبِ حقی از ما که خودت در قرآن به نام ما سند زده‌ای!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! این سخنان حماقت‌آمیزِ زنانه چیست؟!
خدا نبوت و خلافت را با هم به شما نخواهد داد!
🥀
🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🏴یتیمان فاطمه!
هر یک از جملاتی را که خواندید به تنهایی برای اثبات #کفر فلانی بس است!
#چشم_و_گوش_باز!!
مبادا زحمات مادر را هدر دهیم!
زحمتهایش.. از پشت در تا لحظه آخر..
➕"پشت در" را گفتم..
"تا لحظه آخر" را هم منتظر باشید....
◼️◾️▪️
@jamalekhial
[🕰زمان تقریبی مطالعه: 2 و نیم دقیقه]
🍂یتیمان فاطمه!
می‌دانم پیشِ داغ‌دیده نباید رنجهای عزیزِ ازدست‌رفته‌اش را بازگو کرد..
↩️ اما اجازه می‌خواهم تا برایتان بگویم از زحمت‌هایی که مادرتان برایتان کشیده.. ۱۴ قرن پیش..
✔️بگویم آن قرآنِ گویای پیامبر، چگونه در موج حوادث، دغدغۀ #هدایتِ شما را از خاطر نبرد..
➕هر کس به جز او بود..
جز به خویشتن فکر نمی‌کرد..
اما مادر شما.. به فکر شما بود..
❓کجا؟
✅ از پشت در..
تا لحظۀ آخر..
🔻🔻
اینک فهرستی از #روشنگری های مادرِ حسن و حسین را مرور می‌کنیم ..
⚠️تا فردا [بلکه همین امروز] کسی نتواند بگوید همه چیز گل و بلبل بوده..!!
و تو هم ـ اگر گفتند ـ باور نکنی..
🍃🍂
🔰مادر دلسوخته و دلسوز ما..
از هر فرصتی نهایت استفاده را برد تا بر سرِ #سقیفه‌چی‌ها فریاد بزند که:
#شما_کافرید!!
❌و یا وادارشان کرد که خودشان به کفر خود اعتراف کنند..
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀
🥀
📓تاریخ با همه تاریکی‌اش، ناتوان از پوشاندنِ آفتاب می‌گوید:
📝فاطمه پشت درب خانه آمد و گفت: ای گمراهانِ تکذیب‌گر! حرفتان چیست؟
📝عمر گفت: چرا پسر عمویت تو را فرستاده؟! فاطمه پاسخ داد: به خاطر سرکشی و #طغیان تو ای #بدبخت!...
آمده‌ام تا حجت را بر تو و هر گمراه منحرف تمام کنم!!
📝عمر گفت: ای فاطمه رها کن این سخنان یاوه و افسانه‌های زنانه را!!! به علی بگو بیرون بیاید..
📝فاطمه گفت: ما نه با تو سرِ دوستی داریم و نه ارزشی برایت قائلیم..
آیا مرا از حزب شیطان می‌ترسانی؟ همانا #حزب_شیطان ناتوان است..
📝عمر گفت: اگر علی نیاید، هیزم می‌آورم و خانه‌تان را #با_ساکنانش آتش می‌زنم!
📝فاطمه گفت: آیا #فرزندانم را به آتش می‌سوزانی؟! عمر گفت: به خدا سوگند آری!
📝فاطمه گفت: آیا درِ خانه‌ام را خواهی سوزاند؟
عمر گفت: آری!
📝فاطمه گفت: وای بر تو عمر!
چطور این جسارت را بر خدا و رسولش روا می‌داری..
و می‌خواهی دودمان او را براندازی و نور خدا را خاموش کنی؟ که البته خدا نور خود را کامل می‌کند!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! دیگر نه محمد هست و نه فرشتگان از سوی خدا امر و نهی می آورند!
علی هم مثل همه مردم است!
خودت انتخاب کن: یا بیعت و یا سوختن دسته جمعی!
📝فاطمه با گریه گفت: پروردگارا به تو شکوه می‌کنم از ... ارتدادِ خصمانۀ امت پدرم و غصبِ حقی از ما که خودت در قرآن به نام ما سند زده‌ای!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! این سخنان حماقت‌آمیزِ زنانه چیست؟!
خدا نبوت و خلافت را با هم به شما نخواهد داد!
🥀
🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🏴یتیمان فاطمه!
هر یک از جملاتی را که خواندید به تنهایی برای اثبات #کفر فلانی بس است!
#چشم_و_گوش_باز!!
مبادا زحمات مادر را هدر دهیم!
زحمتهایش.. از پشت در تا لحظه آخر..
➕"پشت در" را گفتم..
"تا لحظه آخر" را هم منتظر باشید....
◼️◾️▪️
@jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
🏴یتیمان فاطمه؛ تسلیت!
[🕰زمان تقریبی مطالعه: 2 و نیم دقیقه]
🍂یتیمان فاطمه!
می‌دانم پیشِ داغ‌دیده نباید رنجهای عزیزِ ازدست‌رفته‌اش را بازگو کرد..
↩️ اما اجازه می‌خواهم تا برایتان بگویم از زحمت‌هایی که مادرتان برایتان کشیده.. ۱۴ قرن پیش..
✔️بگویم آن قرآنِ گویای پیامبر، چگونه در موج حوادث، دغدغۀ #هدایتِ شما را از خاطر نبرد..
➕هر کس به جز او بود..
جز به خویشتن فکر نمی‌کرد..
اما مادر شما.. به فکر شما بود..
❓کجا؟
✅ از پشت در..
تا لحظۀ آخر..
🔻🔻
اینک فهرستی از #روشنگری های مادرِ حسن و حسین را مرور می‌کنیم ..
⚠️تا فردا [بلکه همین امروز] کسی نتواند بگوید همه چیز گل و بلبل بوده..!!
و تو هم ـ اگر گفتند ـ باور نکنی..
🍃🍂
🔰مادر دلسوخته و دلسوز ما..
از هر فرصتی نهایت استفاده را برد تا بر سرِ #سقیفه‌چی‌ها فریاد بزند که:
#شما_کافرید!!
❌و یا وادارشان کرد که خودشان به کفر خود اعتراف کنند..
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀
🥀
📓تاریخ با همه تاریکی‌اش، ناتوان از پوشاندنِ آفتاب می‌گوید:
📝فاطمه پشت درب خانه آمد و گفت: ای گمراهانِ تکذیب‌گر! حرفتان چیست؟
📝عمر گفت: چرا پسر عمویت تو را فرستاده؟! فاطمه پاسخ داد: به خاطر سرکشی و #طغیان تو ای #بدبخت!...
آمده‌ام تا حجت را بر تو و هر گمراه منحرف تمام کنم!!
📝عمر گفت: ای فاطمه رها کن این سخنان یاوه و افسانه‌های زنانه را!!! به علی بگو بیرون بیاید..
📝فاطمه گفت: ما نه با تو سرِ دوستی داریم و نه ارزشی برایت قائلیم..
آیا مرا از حزب شیطان می‌ترسانی؟ همانا #حزب_شیطان ناتوان است..
📝عمر گفت: اگر علی نیاید، هیزم می‌آورم و خانه‌تان را #با_ساکنانش آتش می‌زنم!
📝فاطمه گفت: آیا #فرزندانم را به آتش می‌سوزانی؟! عمر گفت: به خدا سوگند آری!
📝فاطمه گفت: آیا درِ خانه‌ام را خواهی سوزاند؟
عمر گفت: آری!
📝فاطمه گفت: وای بر تو عمر!
چطور این جسارت را بر خدا و رسولش روا می‌داری..
و می‌خواهی دودمان او را براندازی و نور خدا را خاموش کنی؟ که البته خدا نور خود را کامل می‌کند!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! دیگر نه محمد هست و نه فرشتگان از سوی خدا امر و نهی می آورند!
علی هم مثل همه مردم است!
خودت انتخاب کن: یا بیعت و یا سوختن دسته جمعی!
📝فاطمه با گریه گفت: پروردگارا به تو شکوه می‌کنم از ... ارتدادِ خصمانۀ امت پدرم و غصبِ حقی از ما که خودت در قرآن به نام ما سند زده‌ای!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! این سخنان حماقت‌آمیزِ زنانه چیست؟!
خدا نبوت و خلافت را با هم به شما نخواهد داد!
🥀
🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🏴یتیمان فاطمه!
هر یک از جملاتی را که خواندید به تنهایی برای اثبات #کفر فلانی بس است!
#چشم_و_گوش_باز!!
مبادا زحمات مادر را هدر دهیم!
زحمتهایش.. از پشت در تا لحظه آخر..
➕"پشت در" را گفتم..
"تا لحظه آخر" را هم منتظر باشید....
◼️◾️▪️
@jamalekhial
[🕰زمان تقریبی مطالعه: 2 و نیم دقیقه]
🍂یتیمان فاطمه!
می‌دانم پیشِ داغ‌دیده نباید رنجهای عزیزِ ازدست‌رفته‌اش را بازگو کرد..
↩️ اما اجازه می‌خواهم تا برایتان بگویم از زحمت‌هایی که مادرتان برایتان کشیده.. ۱۴ قرن پیش..
✔️بگویم آن قرآنِ گویای پیامبر، چگونه در موج حوادث، دغدغۀ #هدایتِ شما را از خاطر نبرد..
➕هر کس به جز او بود..
جز به خویشتن فکر نمی‌کرد..
اما مادر شما.. به فکر شما بود..
❓کجا؟
✅ از پشت در..
تا لحظۀ آخر..
🔻🔻
اینک فهرستی از #روشنگری های مادرِ حسن و حسین را مرور می‌کنیم ..
⚠️تا فردا [بلکه همین امروز] کسی نتواند بگوید همه چیز گل و بلبل بوده..!!
و تو هم ـ اگر گفتند ـ باور نکنی..
🍃🍂
🔰مادر دلسوخته و دلسوز ما..
از هر فرصتی نهایت استفاده را برد تا بر سرِ #سقیفه‌چی‌ها فریاد بزند که:
#شما_کافرید!!
❌و یا وادارشان کرد که خودشان به کفر خود اعتراف کنند..
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀
🥀
📓تاریخ با همه تاریکی‌اش، ناتوان از پوشاندنِ آفتاب می‌گوید:
📝فاطمه پشت درب خانه آمد و گفت: ای گمراهانِ تکذیب‌گر! حرفتان چیست؟
📝عمر گفت: چرا پسر عمویت تو را فرستاده؟! فاطمه پاسخ داد: به خاطر سرکشی و #طغیان تو ای #بدبخت!...
آمده‌ام تا حجت را بر تو و هر گمراه منحرف تمام کنم!!
📝عمر گفت: ای فاطمه رها کن این سخنان یاوه و افسانه‌های زنانه را!!! به علی بگو بیرون بیاید..
📝فاطمه گفت: ما نه با تو سرِ دوستی داریم و نه ارزشی برایت قائلیم..
آیا مرا از حزب شیطان می‌ترسانی؟ همانا #حزب_شیطان ناتوان است..
📝عمر گفت: اگر علی نیاید، هیزم می‌آورم و خانه‌تان را #با_ساکنانش آتش می‌زنم!
📝فاطمه گفت: آیا #فرزندانم را به آتش می‌سوزانی؟! عمر گفت: به خدا سوگند آری!
📝فاطمه گفت: آیا درِ خانه‌ام را خواهی سوزاند؟
عمر گفت: آری!
📝فاطمه گفت: وای بر تو عمر!
چطور این جسارت را بر خدا و رسولش روا می‌داری..
و می‌خواهی دودمان او را براندازی و نور خدا را خاموش کنی؟ که البته خدا نور خود را کامل می‌کند!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! دیگر نه محمد هست و نه فرشتگان از سوی خدا امر و نهی می آورند!
علی هم مثل همه مردم است!
خودت انتخاب کن: یا بیعت و یا سوختن دسته جمعی!
📝فاطمه با گریه گفت: پروردگارا به تو شکوه می‌کنم از ... ارتدادِ خصمانۀ امت پدرم و غصبِ حقی از ما که خودت در قرآن به نام ما سند زده‌ای!
📝عمر گفت: بس کن فاطمه! این سخنان حماقت‌آمیزِ زنانه چیست؟!
خدا نبوت و خلافت را با هم به شما نخواهد داد!
🥀
🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🏴یتیمان فاطمه!
هر یک از جملاتی را که خواندید به تنهایی برای اثبات #کفر فلانی بس است!
#چشم_و_گوش_باز!!
مبادا زحمات مادر را هدر دهیم!
زحمتهایش.. از پشت در تا لحظه آخر..
➕"پشت در" را گفتم..
"تا لحظه آخر" را هم منتظر باشید....
◼️◾️▪️
@jamalekhial