Dîsan
Ez û dîsan
Xeyalek xweş
Ez û dîsan
Siya merxê
Ez û disan du destên te
Ketim çerxê
Ketim çerxê
Ez û dîsan
Şemalek hat
Were kalê
Were berxê
Ez û dîsan
Sema û tu
Ez û arê
Xeva û tu
Ez û dîsan
Tu î kalê
Te ez koştim
Dîsan carê
Ez û dîsan
Şerab û lêv
Lêvên sor û
Sor ên sor sêv
Ez û dîsan
Li ber êgir
Ji min dil bir
Ji min dil bir
Ez û dîsan
Hembêz û tu
Mey a nab a
Bihêz û tu
Ez û dîsan
Çi mest im ez
Piyan im ez
Bi hest im ez
Ez û dîan
Lêvan nêz ke
Ramosanan
Tu bi rêz ke
Ez û dîsan
Dil û agir
Memên e al
Hestê min bir
Ez û dîsan
Şeva rengîn
Çavên te da
Stêrk min dîn
Ez û dîsan
Evîndarî
Ez û tu û
Şeva tarî
#Mecîd_Rehwerd
@kaniyadil
Ez û dîsan
Xeyalek xweş
Ez û dîsan
Siya merxê
Ez û disan du destên te
Ketim çerxê
Ketim çerxê
Ez û dîsan
Şemalek hat
Were kalê
Were berxê
Ez û dîsan
Sema û tu
Ez û arê
Xeva û tu
Ez û dîsan
Tu î kalê
Te ez koştim
Dîsan carê
Ez û dîsan
Şerab û lêv
Lêvên sor û
Sor ên sor sêv
Ez û dîsan
Li ber êgir
Ji min dil bir
Ji min dil bir
Ez û dîsan
Hembêz û tu
Mey a nab a
Bihêz û tu
Ez û dîsan
Çi mest im ez
Piyan im ez
Bi hest im ez
Ez û dîan
Lêvan nêz ke
Ramosanan
Tu bi rêz ke
Ez û dîsan
Dil û agir
Memên e al
Hestê min bir
Ez û dîsan
Şeva rengîn
Çavên te da
Stêrk min dîn
Ez û dîsan
Evîndarî
Ez û tu û
Şeva tarî
#Mecîd_Rehwerd
@kaniyadil
Audio
دلی من مندا کەس روونانە
تەنێ رها من تویی
بەدەوتیا گشتی دنێ
شیرینێ سا من تویێ
رەوشا تە ڤیندار کرم
ئەز سۆر گولا وارێ دلان
سۆند کو دنێ دا ب خودێ
دلخوەشیا من تویی
ژ ئەرد ئاسمێن تو سەری
ژ من را ژین خوش بشر
نها تو ل کو دگەرێ
کڤۆکا من بزڤر
تو بینە بیر کەنگێ تە ئەز
ددو خوە خستم دە لێ
دەما تە بەر هێلیێ دا
گولیێن خو دلنشت دکر
ژە تە دوور سا من ژین و وار
تمێشە سار لێ گولێ
برێنێن دنیێ ل من پار
دلێ من ئار لێ گولێ
نکام بژیم ئەز بێ تە سا
تو تم شیانا منی
ئەز و دلی بەندا تە دا
تم بێ هەدار لێ گولێ
خوزی تو ئیشەڤ خویابی
کو شاد بم ئەز ژی بتە
بسای کو هەستا من ل
ڤر ژ دەست خەمان سەرکوتە
خوزی تو بێوی کو ببینی
بێ تە ئەز چوونی مە
خوزی تو بهەسی ب من کو
ئەز نەمێم دوور ژ تە
هەلبەست و دەنگ؛
#ئەلی_هەیدەری
@kaniyadil
تەنێ رها من تویی
بەدەوتیا گشتی دنێ
شیرینێ سا من تویێ
رەوشا تە ڤیندار کرم
ئەز سۆر گولا وارێ دلان
سۆند کو دنێ دا ب خودێ
دلخوەشیا من تویی
ژ ئەرد ئاسمێن تو سەری
ژ من را ژین خوش بشر
نها تو ل کو دگەرێ
کڤۆکا من بزڤر
تو بینە بیر کەنگێ تە ئەز
ددو خوە خستم دە لێ
دەما تە بەر هێلیێ دا
گولیێن خو دلنشت دکر
ژە تە دوور سا من ژین و وار
تمێشە سار لێ گولێ
برێنێن دنیێ ل من پار
دلێ من ئار لێ گولێ
نکام بژیم ئەز بێ تە سا
تو تم شیانا منی
ئەز و دلی بەندا تە دا
تم بێ هەدار لێ گولێ
خوزی تو ئیشەڤ خویابی
کو شاد بم ئەز ژی بتە
بسای کو هەستا من ل
ڤر ژ دەست خەمان سەرکوتە
خوزی تو بێوی کو ببینی
بێ تە ئەز چوونی مە
خوزی تو بهەسی ب من کو
ئەز نەمێم دوور ژ تە
هەلبەست و دەنگ؛
#ئەلی_هەیدەری
@kaniyadil
Roja pênûsê pîroz be🌺
رۆژا پێنووسێ، پیرۆز بە
روز قلم، مبارک باد😘
قەلەم، بنڤیس و چیرۆکا مه پار که
برا بێدەنگی ژ هەردا مه بار که...
بهێل با بشکڤه کەسک و زەر و سۆر
وەقەس کو چار دەمسالان، بهار که!
روز چهاردهم تیرماه، در ایران عزیز ما، روز قلم نامیده میشود. این روز را، به همهی اهل قلم این سرزمین خجستهباد میگویم و بهطور ویژه، به نویسندگان، شعرا، پژوهشگران، روزنامهنگاران و یکایک قلمبهدستان کورد در هرجای جهان، پیروز باد عرض میکنم.
اما دلیل انتخاب چهاردهم تیرماه به عنوان «روز قلم» چیست؟
در سایت انجمن قلم ایران، به دو دلیل برای انتخاب چهاردهم تیرماه به عنوان روز قلم اشارە شدەاست: اولین دلیل، جشن تیرگان و به رسمیت شناختن کاتبان در زمان هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی است و دلیل دوم روز سیارهی عطارد یا همان تیر است که به عنوان کاتب ستارگان شناخته میشود.
گفته میشود آرش کمانگیر در روز سیزدهم تیرماه به قلهی دماوند رفت، تیر در چلۀ کمان گذاشت و به سمت توران پرتاب و مرز ایران و توران را مشخص کرد.
همچنین گفته میشود در همین روز بود که هوشنگ پیشدادی، کاتبان را به رسمیت شناخت و به مردم دستور داد تا در روز جشن، لباس کاتبان را بپوشند و مقام آنان را عزیز دارند. (آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی، فصل نه، عید تیرگان).
مناسبت این روز هرچه باشد، مهم این است که بدانیم و بپذیریم؛ قلم و نگارش، برای ملت ما ارزشی است تاریخی و حیاتی. ملتی که نتواند به زبان خودش بنویسد و بخواند، محکوم به نابودی و فراموشی است. ما کوردها، در طی هزار سال گذشته، به رغم اینکه شعرایی چون علی حریری و احمد خانی و... در شمال کوردستان، و ابن غریب و جعفرقلی و... را در خراسان داشتهایم و بسیاری از کاتبان و مفسرین و مترجمین همچون ابویوسف یعقوب الکردی نیشابوری (صاحب کتاب معروف البلغه/ متوفی474 قمری)، نیز کورد بودهاند، ولی به دلایلی نتوانستهایم به رسمالخطی واحد برسیم و قلممان را در خدمت شناسایی و تثبیت میرات فرهنگی و ادبی و تقویت بنیادهای زبان مادری خودمان بهکار گیریم و مردممان را از پریشانحالی، ناآگاهی و خودستیزی ناخواسته، درآوریم.
به هر روی، امروز با همیشههای غمبار گذشته فرق میکند. امروز در سایهی انفجار اطلاعات و فراوانی درگاههای ارتباطی و امکان عرضهی پتانسیلها، برای ما کوردها، دیگر بهانه و توجیهی جهت رکود و سکوت قلمی و زبانی باقی نماندهاست.
این روز عزیز، بر قلمهایی که خادم فداکار میراث فرهنگی بشریت و معرف ظرفیتهای عالی و انسانی کردیت هستند، مبارک؛
رۆژا پێنووسێ، ل گشتی خەباتکار و نڤیسکار و هەلبەستڤان و رۆژنامەڤان و خزمەتگوزارێن قەلەمێ یێن کورد، پیرۆز بە.
#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
رۆژا پێنووسێ، پیرۆز بە
روز قلم، مبارک باد😘
قەلەم، بنڤیس و چیرۆکا مه پار که
برا بێدەنگی ژ هەردا مه بار که...
بهێل با بشکڤه کەسک و زەر و سۆر
وەقەس کو چار دەمسالان، بهار که!
روز چهاردهم تیرماه، در ایران عزیز ما، روز قلم نامیده میشود. این روز را، به همهی اهل قلم این سرزمین خجستهباد میگویم و بهطور ویژه، به نویسندگان، شعرا، پژوهشگران، روزنامهنگاران و یکایک قلمبهدستان کورد در هرجای جهان، پیروز باد عرض میکنم.
اما دلیل انتخاب چهاردهم تیرماه به عنوان «روز قلم» چیست؟
در سایت انجمن قلم ایران، به دو دلیل برای انتخاب چهاردهم تیرماه به عنوان روز قلم اشارە شدەاست: اولین دلیل، جشن تیرگان و به رسمیت شناختن کاتبان در زمان هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی است و دلیل دوم روز سیارهی عطارد یا همان تیر است که به عنوان کاتب ستارگان شناخته میشود.
گفته میشود آرش کمانگیر در روز سیزدهم تیرماه به قلهی دماوند رفت، تیر در چلۀ کمان گذاشت و به سمت توران پرتاب و مرز ایران و توران را مشخص کرد.
همچنین گفته میشود در همین روز بود که هوشنگ پیشدادی، کاتبان را به رسمیت شناخت و به مردم دستور داد تا در روز جشن، لباس کاتبان را بپوشند و مقام آنان را عزیز دارند. (آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی، فصل نه، عید تیرگان).
مناسبت این روز هرچه باشد، مهم این است که بدانیم و بپذیریم؛ قلم و نگارش، برای ملت ما ارزشی است تاریخی و حیاتی. ملتی که نتواند به زبان خودش بنویسد و بخواند، محکوم به نابودی و فراموشی است. ما کوردها، در طی هزار سال گذشته، به رغم اینکه شعرایی چون علی حریری و احمد خانی و... در شمال کوردستان، و ابن غریب و جعفرقلی و... را در خراسان داشتهایم و بسیاری از کاتبان و مفسرین و مترجمین همچون ابویوسف یعقوب الکردی نیشابوری (صاحب کتاب معروف البلغه/ متوفی474 قمری)، نیز کورد بودهاند، ولی به دلایلی نتوانستهایم به رسمالخطی واحد برسیم و قلممان را در خدمت شناسایی و تثبیت میرات فرهنگی و ادبی و تقویت بنیادهای زبان مادری خودمان بهکار گیریم و مردممان را از پریشانحالی، ناآگاهی و خودستیزی ناخواسته، درآوریم.
به هر روی، امروز با همیشههای غمبار گذشته فرق میکند. امروز در سایهی انفجار اطلاعات و فراوانی درگاههای ارتباطی و امکان عرضهی پتانسیلها، برای ما کوردها، دیگر بهانه و توجیهی جهت رکود و سکوت قلمی و زبانی باقی نماندهاست.
این روز عزیز، بر قلمهایی که خادم فداکار میراث فرهنگی بشریت و معرف ظرفیتهای عالی و انسانی کردیت هستند، مبارک؛
رۆژا پێنووسێ، ل گشتی خەباتکار و نڤیسکار و هەلبەستڤان و رۆژنامەڤان و خزمەتگوزارێن قەلەمێ یێن کورد، پیرۆز بە.
#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
قلم، قامت بلند دانایی و آگاهی
🖋اسماعیل حسین پور
🔸آن گاه که «جنبش اول که قلم درگرفت» و دل آگاهان شورآفرین، با معجزۀ قلم، نقاب از رُخ اندیشه گشودند و «سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند»؛ آن روز که صاحب قلم، با «ن والقلم و مایسطرون» و «علم بالقلم» هزار دریچه از نور، بر روی ما خاکیان گشود؛ نیک پیداست که در این معجزۀ شگفت زلال و بی زوال، چه رازی نهفته است.
🔸در آن سپیده دم که صفیر گلوله ای در کوچۀ "قطب الدولۀ" تهران پیچید و قلب سید محمد کردستانی - متخلص به میرزادۀ عشقی - را در سی سالگی، نشانه رفت. آن روز که فرخی یزدی - شاعر آزادی خواه این سرزمین - در زندان قصر، مثنوی بلند غربت قلم را غریبانه سرود و تا این سالیان که مختاری ها و پوینده ها و... جان بر سرِ قلم نهادند؛ غم سترگ قبیلۀ قلم، بر شانه های نحیف این سرزمین سنگینی می کند.
🔸قلم، این یادگار و امانت عزیز خداوند، قامت بلند دانایی است. سفیر و صفیر صداقت و راستی، شعلۀ گره خورده با شرف، سیمرغ آشیان گزیده بر قاف اندیشه و روح جهان به جلوه آورده است که خداوند، به نامش و آنچه می نگارد؛ سوگند می خورد. پاسداشت قلم و اصحاب قبیلۀ قلم، پاسداشت دانایی، آگاهی، روشنایی و رهایی است.
🔸رسالت قلم، روشنگری، بیدارگری، ستم ستیزی، راستی ستایی و امیدآفرینی است. با قلم می شود از عدالت گفت. از راستی و انصاف. از بیت المال و حق مردم. با قلم می شود از غم مردم گفت. با قلم می شود مثل مردم بود. می شود مثل آنان زیست؛ مثل آنان گریست؛ مثل مردم کولبری کرد؛ مثل مردم، کارگری کرد. با قلم می شود بر سفره ای تهی، مهمان شد. کنار غریبی یک کودک ترازو به دست،؛ که از ناترازی روزگار دل آزرده است نشست؛ با قلم می شود راوی رنج های یک ملت بود. می شود در حسرت روزهای بی اشک و شک بود.
🔸با قلم می توان امیدآفرید. با قلم می توان، نان را، آزادی را، رهایی را، عادلانه قسمت کرد. با قلمِ امیدآفرین می توان ملتی خسته و دل گسسته و بی رمق را، توش و توانی دوباره بخشید. برای شان از امید و روشنایی گفت و:«الیس الصبح بقریب» را به یقین گفت. با قلم امیدبخش، می توان آسمان را، آبی تر از باور بامداد، ترسیم کرد و برای کودکان فردای این سرزمین، رنگین کمانی از مهر به ارمغان آورد.
🔸آنچه به قلم جان می دهد؛ قلم را زنده، زبانزد و بالنده می کند؛ مردمی بودن قلم است. قلمی که مردم را نبیند و بر سفرۀ سلاطین لقمه چین شود؛ قلمی که چشم به دهان صاحبان زر و زور و تزویر داشته باشد؛ قلمی که طوطی صفت باشد و آنچه دیگران بگویند بنویسد؛ قلمی که بین او و دردهای مردم، به بلندای دماوند، فاصله افتاده باشد؛ قلم نیست. سنگی است که بر دست ها سنگینی می کند.
🔸در پایان با تبریک روز قلم محضر اصحاب اندیشه، دانایی و آگاهی، یاد همۀ شهدای راه قلم و همۀ جان بر سرِ قلم نهادگان را عزیز می داریم و بر روان آن روشن باوران و مظلوم یاوران، درود می فرستیم.
@Kaniyadil
🖋اسماعیل حسین پور
🔸آن گاه که «جنبش اول که قلم درگرفت» و دل آگاهان شورآفرین، با معجزۀ قلم، نقاب از رُخ اندیشه گشودند و «سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند»؛ آن روز که صاحب قلم، با «ن والقلم و مایسطرون» و «علم بالقلم» هزار دریچه از نور، بر روی ما خاکیان گشود؛ نیک پیداست که در این معجزۀ شگفت زلال و بی زوال، چه رازی نهفته است.
🔸در آن سپیده دم که صفیر گلوله ای در کوچۀ "قطب الدولۀ" تهران پیچید و قلب سید محمد کردستانی - متخلص به میرزادۀ عشقی - را در سی سالگی، نشانه رفت. آن روز که فرخی یزدی - شاعر آزادی خواه این سرزمین - در زندان قصر، مثنوی بلند غربت قلم را غریبانه سرود و تا این سالیان که مختاری ها و پوینده ها و... جان بر سرِ قلم نهادند؛ غم سترگ قبیلۀ قلم، بر شانه های نحیف این سرزمین سنگینی می کند.
🔸قلم، این یادگار و امانت عزیز خداوند، قامت بلند دانایی است. سفیر و صفیر صداقت و راستی، شعلۀ گره خورده با شرف، سیمرغ آشیان گزیده بر قاف اندیشه و روح جهان به جلوه آورده است که خداوند، به نامش و آنچه می نگارد؛ سوگند می خورد. پاسداشت قلم و اصحاب قبیلۀ قلم، پاسداشت دانایی، آگاهی، روشنایی و رهایی است.
🔸رسالت قلم، روشنگری، بیدارگری، ستم ستیزی، راستی ستایی و امیدآفرینی است. با قلم می شود از عدالت گفت. از راستی و انصاف. از بیت المال و حق مردم. با قلم می شود از غم مردم گفت. با قلم می شود مثل مردم بود. می شود مثل آنان زیست؛ مثل آنان گریست؛ مثل مردم کولبری کرد؛ مثل مردم، کارگری کرد. با قلم می شود بر سفره ای تهی، مهمان شد. کنار غریبی یک کودک ترازو به دست،؛ که از ناترازی روزگار دل آزرده است نشست؛ با قلم می شود راوی رنج های یک ملت بود. می شود در حسرت روزهای بی اشک و شک بود.
🔸با قلم می توان امیدآفرید. با قلم می توان، نان را، آزادی را، رهایی را، عادلانه قسمت کرد. با قلمِ امیدآفرین می توان ملتی خسته و دل گسسته و بی رمق را، توش و توانی دوباره بخشید. برای شان از امید و روشنایی گفت و:«الیس الصبح بقریب» را به یقین گفت. با قلم امیدبخش، می توان آسمان را، آبی تر از باور بامداد، ترسیم کرد و برای کودکان فردای این سرزمین، رنگین کمانی از مهر به ارمغان آورد.
🔸آنچه به قلم جان می دهد؛ قلم را زنده، زبانزد و بالنده می کند؛ مردمی بودن قلم است. قلمی که مردم را نبیند و بر سفرۀ سلاطین لقمه چین شود؛ قلمی که چشم به دهان صاحبان زر و زور و تزویر داشته باشد؛ قلمی که طوطی صفت باشد و آنچه دیگران بگویند بنویسد؛ قلمی که بین او و دردهای مردم، به بلندای دماوند، فاصله افتاده باشد؛ قلم نیست. سنگی است که بر دست ها سنگینی می کند.
🔸در پایان با تبریک روز قلم محضر اصحاب اندیشه، دانایی و آگاهی، یاد همۀ شهدای راه قلم و همۀ جان بر سرِ قلم نهادگان را عزیز می داریم و بر روان آن روشن باوران و مظلوم یاوران، درود می فرستیم.
@Kaniyadil
ئیشەڤ
شەڤ ئیشەڤ تاریە، سارە، خەڤا یە
شەڤێ چوویە هەما چاڤێ م پا یە
ئەز ئشکەستم خوە دا، بێ دەنگ و بانگی
نە ئیشەڤ، هەر شەڤێ هالێ م ڤا یە...
امشب
شب، امشب سرد و تاریک و خاموش است
شب، گڐشتە است اما چشم من بیدار است
در خویش شکستم، بی صدا و شیون
نە تنها امشب، که همهشب حال من این است!
#دوکتور_سادق_فەرهادی
@Kaniyadil
شەڤ ئیشەڤ تاریە، سارە، خەڤا یە
شەڤێ چوویە هەما چاڤێ م پا یە
ئەز ئشکەستم خوە دا، بێ دەنگ و بانگی
نە ئیشەڤ، هەر شەڤێ هالێ م ڤا یە...
امشب
شب، امشب سرد و تاریک و خاموش است
شب، گڐشتە است اما چشم من بیدار است
در خویش شکستم، بی صدا و شیون
نە تنها امشب، که همهشب حال من این است!
#دوکتور_سادق_فەرهادی
@Kaniyadil
زبان عشق*
بفهم ای دل، که این دانش حیاتی است؛
مدار زندگی، بر «بیثباتی» است!
جەهان، ئاشە و ئنسان ئاڤه، بفکر؛
خمیر آب و نانش، التقاتی است
قە مینا شێئرێ من، ل ناڤ دو لێڤان
بروندادش؛ همین کوردی و تاتی است
مینا ناسنامەیا گشتی غەریبان؛
ابیورد است و لاییناش کلاتی است...
ژ پۆرێ گەورێ من گاشە بخوینی
خدایم، آسیابانی دهاتی است...
***
جەهانا من تو یی، جان و دلێ من
بە جز تو، هر چه دارم، وارداتی است
گولێ ژی، بێ ته ناخوازم، کو زانم؛
وجودش جامد و مغزش نباتی است!
گولا کەسک و زەر و سورێ وەلاتان
زبانت، پرچم گلهای آتی است؛
هولست و هەز که و لۆ که ژ دل دا؛
زبان عاشقان، این سرخ ذاتی است...
#سپاهی_لایین
....
*این ابیات، تغزلی است در تحسین تنیدگی دو زبان کوردی و پارسی به هم. چنین تجاربی در اصطلاح قدما «ملمع» تعریف میشوند و ملمع، اجمالا شعری است که به دو زبان سروده شود.
@Kaniyadil
بفهم ای دل، که این دانش حیاتی است؛
مدار زندگی، بر «بیثباتی» است!
جەهان، ئاشە و ئنسان ئاڤه، بفکر؛
خمیر آب و نانش، التقاتی است
قە مینا شێئرێ من، ل ناڤ دو لێڤان
بروندادش؛ همین کوردی و تاتی است
مینا ناسنامەیا گشتی غەریبان؛
ابیورد است و لاییناش کلاتی است...
ژ پۆرێ گەورێ من گاشە بخوینی
خدایم، آسیابانی دهاتی است...
***
جەهانا من تو یی، جان و دلێ من
بە جز تو، هر چه دارم، وارداتی است
گولێ ژی، بێ ته ناخوازم، کو زانم؛
وجودش جامد و مغزش نباتی است!
گولا کەسک و زەر و سورێ وەلاتان
زبانت، پرچم گلهای آتی است؛
هولست و هەز که و لۆ که ژ دل دا؛
زبان عاشقان، این سرخ ذاتی است...
#سپاهی_لایین
....
*این ابیات، تغزلی است در تحسین تنیدگی دو زبان کوردی و پارسی به هم. چنین تجاربی در اصطلاح قدما «ملمع» تعریف میشوند و ملمع، اجمالا شعری است که به دو زبان سروده شود.
@Kaniyadil
#پێنووس
ڕزگاربــــوونا مـــــــە پێنووسە
ژ شــــــەڤا مـــــــە را فانووسە
پێنووس دیـــرۆک و پێشەڕۆژ;
ئــــەو ژی وەک ئاخێ نامووسە
#قلم
رهـــایی مــا، با قلــم ممکن است
که بـــرای شب مـا فانوس است
قلــم, تـاریـخ و آینــدە است
و همانند خاک، ناموس ماست
✍ #ئەلی_رەجەبزادە_گولیل
@Kaniyadil
ڕزگاربــــوونا مـــــــە پێنووسە
ژ شــــــەڤا مـــــــە را فانووسە
پێنووس دیـــرۆک و پێشەڕۆژ;
ئــــەو ژی وەک ئاخێ نامووسە
#قلم
رهـــایی مــا، با قلــم ممکن است
که بـــرای شب مـا فانوس است
قلــم, تـاریـخ و آینــدە است
و همانند خاک، ناموس ماست
✍ #ئەلی_رەجەبزادە_گولیل
@Kaniyadil
ئازادی
ب «ئازادی»، دبێژم جارەکی دن؛
کو غەیره ته، نەگهیشتم یارەکی دن...
وەقەس دلتەنگ و دەرگیرێ تە مامه
کو وەختا من نەما سا کارەکی دن!
#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
ب «ئازادی»، دبێژم جارەکی دن؛
کو غەیره ته، نەگهیشتم یارەکی دن...
وەقەس دلتەنگ و دەرگیرێ تە مامه
کو وەختا من نەما سا کارەکی دن!
#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
دەردێ ته
خوەدێ زانه، تو ژی زانی و ئەز ژی
کو دەردێ ته ل خوه دێخم، وە هەز ژی!
تو ژی هەز که ژ من، ڤا بەسە سا من
وەکی دن، با بچێرن گا و پەز ژی...
#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
خوەدێ زانه، تو ژی زانی و ئەز ژی
کو دەردێ ته ل خوه دێخم، وە هەز ژی!
تو ژی هەز که ژ من، ڤا بەسە سا من
وەکی دن، با بچێرن گا و پەز ژی...
#سپاهی_لایین
@Kaniyadil
خوەزی
تە مینا خەونەکێ هەر شەڤ دبینم
دبیـنم سـا تـە را شـێئران دخـویـنم
چقەس شـیرینە خەونـا ئاشـقانـە
خوەزی ئەز تم ل خەونێ دا بمینم
#یاسر_ئبراهیمی
@Kaniyadil
تە مینا خەونەکێ هەر شەڤ دبینم
دبیـنم سـا تـە را شـێئران دخـویـنم
چقەس شـیرینە خەونـا ئاشـقانـە
خوەزی ئەز تم ل خەونێ دا بمینم
#یاسر_ئبراهیمی
@Kaniyadil
Forwarded from Yehya Elewîferd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هه والتی
#یههیا_ئهلهویفهرد
#دوستی
#یحیی_علوی_فرد
#شعر_کردی_کورمانجی #شعر_کردی #کردی_خراسان #کردی_کرمانجی
#شعر_خردسال #شعر_کودک #شعر_نوجوان #شعر_کودک_و_نوجوان #شعر_کودک_کردی #شعر_کودک_کردی_کرمانجی
#Hevalitî
#yehya_elewîferd
#helbestên_bo_zarokan
#Yehya_Elewîferd
#helbestên_bo_nûciwanan #helbestên_bo_piçûkan #helbestên_kurdî #helbestên_Kurdiya_kurmancî #kurdiya_kurmancî #kurdiya_Xorasanê #Kurdistan #îlam #sine #Kirmaşan #Urmiye #Makû
#یههیا_ئهلهویفهرد
#دوستی
#یحیی_علوی_فرد
#شعر_کردی_کورمانجی #شعر_کردی #کردی_خراسان #کردی_کرمانجی
#شعر_خردسال #شعر_کودک #شعر_نوجوان #شعر_کودک_و_نوجوان #شعر_کودک_کردی #شعر_کودک_کردی_کرمانجی
#Hevalitî
#yehya_elewîferd
#helbestên_bo_zarokan
#Yehya_Elewîferd
#helbestên_bo_nûciwanan #helbestên_bo_piçûkan #helbestên_kurdî #helbestên_Kurdiya_kurmancî #kurdiya_kurmancî #kurdiya_Xorasanê #Kurdistan #îlam #sine #Kirmaşan #Urmiye #Makû