توسعە: کانال اختصاصی سید هاشم هدایتی
533 subscribers
314 photos
61 videos
127 files
139 links
در این کانال یادداشت های شخصی اینجانب حول مباحث توسعە, با تمرکز بر کردستان و گاهی هم اشعار و دلنوشتەها و ...درج می شود. منتظر نظر و پیشنهادهای شما هستم.

t.me/KDproblems لینک کانال
Download Telegram
آسیب شناسی جنبش ژینا!(۱)
تاثیر اعتراضات اخیر بر روند توسعه در کردستان


۱.براساس نظریات, مدل ها و الگوهای توسعه, عوامل متعدد و متنوعی مسیر توسعه یافتگی یک جامعه را هموار می سازند. گرچه به تناسب نحله های فکری و خاستگاه های نظریه پردازان توسعه,  ترکیب این عوامل متفاوت معرفی شده است اما در مجموع عواملی شناسایی شده اند که از سوی اکثربت صاحب نظران تاثیرشان بر روند توسعه انکار ناپذیر است از جمله: پول و سرمایه, نیروی انسانی توسعه گرا, دانش و فناوری, فرهنگ حمایت کننده, ساختار و سازماندهی, مدیریت, نهاد قانونگذاری و سیاستگذاری توسعه گرا, منابع طبیعی, نهاد سیاسی قدرتمند حامی  توسعه, امنیت, ثبات و پایداری و...
۲. اگر درکنار عوامل فوق الذکر, رفاه, آزادی و عزت نفس را سه رکن توسعه بدانیم ـ شاید بتوان براساس نظریه تودارو ـ که ابعاد اقتصادی, اجتماعی, فرهنگی و سیاسی را در بر می گیرد در مورد ارتباط بین  شرایط اجتماعی و سیاسی و امنیتی ماه های اخیر با روند توسعه در کشور و از جمله در کردستان سخن گفت!
۳. پیش از ورود به اصل بحث باید دانست که بیش از هفتاد سال پیشینه برنامه ریزی توسعه در ایران, به ویژه مشاهده نتایج حاصله از برنامه های هشت سال جنگ و شش برنامه پنجساله پس از انقلاب و مقایسه موقعیت کردستان با سایر استان ها به استناد شاخص های کمی و کیفی توسعه, گویای این حقیقت تلخ است که اقدامات استراتژیک مشخصی برای توسعه کردستان, از سوی مدیران و سیاستگذاران توسعه کشورـ حتی در زمان هایی که امنیت و ثبات  کامل وجود داشته است ـ  انجام نگرفته است و کردستان هنوز هم جزو توسعه نایافته ترین مناطق کشور به شمار می رود! بدون تردید وجود اعتراضات ماه های اخیر نیز می تواند بهانه ای باشد برای مدیران ناکارامد و تبعیض گرا,  که در تداوم روند هفتاد ساله, به همان اندک فعالیت های مختلف در مسیر توسعه کردستان روی خوش نشان ندهند.
۴. در یک ارزیابی اجمالی وبدون نیاز به هیچ آمار و اطلاعات کمی می توان  گفت: اعتراضات ماه های اخیر, هم می تواند بر روند توسعە جامع کردستان اثرات مثبت داشتە باشد, هم اثرات منفی: از جنبەای می تواند در راستای تقویت عزت نفس و رسیدن به آزادی های نسبی اجتماعی وفرهنگی, تاثیرات مثبتی برجای بگذارد, اما از جنبە منفی به دلیل کاستن از امنیت سرمایه گذاری, می تواند مانعی در راه توسعه, به ویژه در مورد سرمایه گذاری و اقدامات اقتصادی و به ویژه ایجاد اشتغال, به شمار آید. البته این ظاهر قضیه است. برای بحث ریشه ای تر در این مورد تلاش خواهم کرد به تدریج  زنجیره یادداشت هایی را تحت عنوان" آسیب شناسی جنبش ژینا " و ابعاد مثبت و منفی اعتراضات اخیر در کشور, با تمرکز بر کردستان به نگارش در آورم. باتاکید براین نکته که معیار ارزیابی من  در این مورد از یک سو دانش مندرج در کتاب" جنبش اجتماعی چیست؟ تالیف پرفسور هنک جانستون " و از سوی دیگر مشاهدات نگارندە و نیز یافتەهای ناشی از مطالعات شخصی وی خواهد بود که سال هاست در قالب مقالات ویادداشت های متعدد و دو کتاب منتشر شده( مسئلە شناسی توسعە کردستان و درآمدی بر موانع استراتژیک توسعە در کردستان) در معرض دید خوانندگان آثار خود قرار داده ام. درضمن مدتی پیش چکیده یا خلاصه کتاب(جنبش اجتماعی چیست) را درکانال توسعه قرار دادم. علاقه مندان می توانند در همین کانال به آن دسترسی پیدا کنند.

توسعه:کانال اختصاصی سیدهاشم هدایتی
@KDproblems
Forwarded from شارنامه
🔺کارنامه دمکراسی 2022: نروژ شاگرد اول و افغانستان شاگرد آخر جهان

واحد اطلاعات اکونومیست بر اساس چهار شاخص آزادی های مدنی، فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی و کارامدی دولت، معدل کشورها را در درس دمکراسی اندازه گرفته است.
✔️کمترین نمره صفر و بالاترین نمره هم 10 است.
بر این اساس کشورها به چهار دسته ی اقتدارگرا، ترکیبی، دمکراسی معیوب و دمکراسی کامل تقسیم می شوند.
✔️نروژ با کسب نمره ی 9/75 کامل ترین دمکراسی جهان است.
نیوزیلند، فنلاند، سوئد و ایسلند با معدل های بالای 9 در رده های بعدی هستند.
✔️افغانستان با کسب نمره ی 0.32 بدترین کشور جهان است. پس از آن کشورهای میانمار و کره شمالی با معدل های 1/02 و 1/08 قرار دارند.
✔️ایران با نمره ی 1/95 جایگاه خوبی ندارد و پایین تر از عربستان با نمره 2/08 ایستاده است.
معدل چین و روسیه دو کشور سرنمون اقتدارگرایی به ترتیب 2/26 و 3/24 است.
✔️ترکیه با معدل 4/35 رسما غیردموکراتیک محسوب می شود.
نمره اوکراین هم 5/57 است.
✔️ژاپن، تایوان، استرالیا و کره جنوبی دمکراسی های خوب شرق آسیا هستند.
✔️هند، آمریکا و فرانسه، با پسرفتی محسوس، دمکراسی های معیوب محسوب می شوند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 نمونه ای از گزارش های سیدحنظله هدایتی از شرایط کودکان کار
🔹 تقدیم به حنظله عزیز و همه پدرهای دردمند هم میهن, به ویژه آن پدرانی که فررندان شان چشم به راه آزادی شان از بند و اسارت هستند.
🔹 حنظله جان! هم پدرت و هم پسرت به تو افتخار می کنند. روزت مبارک!
🔹 کاش در روز پدر به خاطر چشم روشنی فرزندان, همه زندانیان "پدر " را و به خاطر چشم روشنی "پدران" همه زندانیان فرزند را آزاد می کردید
🔹 توسعه: کانال اختصاصی سید هاشم هدایتی
t.me/KDproblems
Forwarded from شارنامه
🔺زلزله ای علیه مرزهای سیاسی و تمامیت ارضی

زلزله مرز نمی شناسد. شاید تنها پدیده ی طبیعی که مرزهای قراردادی را در می نوردد.
زلزله ی 7/8 ریشتری بامداد امروز نمونه ای از نقض گسترده ی تمامیت ارضی توسط نیروهای سرکش طبیعت است.
ویرانی گسترده ای که در چند کشور و اقلیم مجزا ببار آورده، مانع " ملی کردن " نام آن می شود.
وحشت مهمان چند کشور شده و شمار زیادی در ترکیه و سوریه کشته شده اند.
کشته هایی از ترک ها، کردها و عرب ها!
نقشه ی ویرانی هم فراتر از ایدئولوژی ها و آرمان های سیاسی است:
از دیاربکر پایتخت ملی گرایی کردی تا غازی انتب; نماد ایستادگی و قهرمانی ترک ها در جنگ استقلال و تا حلب و حما و لاذقیه که روزگاری خاستگاه کادرهای حزب بعث و اخوان المسلمین بودند.
زلزله ی خاورمیانه نامی برازنده تر برای آن است.
اما آیا ذهنیت های زنگار زده و متصلب را هم به لرزه در آورده؟ زمامداران تنگ چشم ظلوم و عنود را بر سر عقل آورده؟
شک دارم! اردوغان هم اکنون به فکر دوختن کیسه رای برای انتخابات اردیبهشت از آوارهای آن است.
بشار در اندیشه ی حیف و میل و مصادره ی کمک های بین المللی است.
کردهای بی دولت را نمی دانم...
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
آسیب شناسی جنبش ژینا(۲)
پیشینەی اعتراضات


۱. به محض برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در دهم فروردین ۱۳۵۸ نطفه مخالفت با سیستم سیاسی جدیدی که می خواست جایگزین رژیم شاهنشاهی بشود, از سوی مخالفانش بە ویژە دو جریان سیاسی متشکل بسته شد: اول وابستگان و صاحبان منافع در رژیم پیشین, دوم برخی از گروه ها و احزاب سیاسی که به واسطه ایدئولوژی چپ, ذاتا با ترکیب( جمهوری اسلامی) مشکل داشتند. از آن روز تا کنون, به تدریج در مقاطع مختلف, به واسطه اعمال سیاست ها و عملکرد نظام انقلابی حاکم, گرو ها و دسته جات دیگری از مردم به صف منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی پیوستند از جملە: ملی ـ مذهبی ها, حزب توده ای ها, برخی از رهبران اهل سنت ایران, بخش هایی از گروه های قومی و ملیت های ایرانی, بخش هایی از صاحبان ثروت و سرمایەگذاران, تجار و صنعتگران, بخش هایی از نویسندگان, ادبا, شعرا و هنرمندان, بخش هایی از زنان آزادیخواە, بخش قابل توجهی از سیاسیون درون نظام ـ تحت عنوان جریان اصلاح طلبی ـ گروه های دانشجویی, جریان های صنفی به ویژه کارگران, معلمان و اساتید دانشگاه ها, فعالان مدنی و اجتماعی و غیرهم, که غالبا به صورت مدنی و مسالمت آمیز فعالیت داشته و بعضا به خشونت گرایید, نظیر: رشته ترورهای مجاهدین خلق در شهرهای مختلف کشور و یا حوادث ناگواری که در  کردستان, ترکمن صحرا, بلوچستان و آذربایجان رخ داد!.

۲. متاسفانە از همان ابتدا برخورد حکومت با منتقدان و مخالفان خود به دور از مدارا, تحکم آمیز, خشن و همراه با زندان و اعدام و سرکوب مخالفان و یا حذف از صحنه رقابت بوسیله نظارت استصوابی و فیلترینگ سخت انتخابات بود تا جایی که در سالیان اخیر تمام منافذ سیاست ورزی مسالمت آمیز و مدنی را بر روی فعالان سیاسی بسته و هیچ منتقد و مخالفی را بر نتافته است. در ادامه این روند اتفاق مهمی که رخ داد اضافه شدن ده ها میلیون جوان و نوجوان دختر وپسر وابسته به نسل های نوظهور به خیل جمعیت ایران بود که از یک سو هیچ سنخیتی بین آمال و آرزوهای خود و انقلابیون دهه های چهل و پنجاه ندیده واز دیگر سو باکوله باری از ناکامی روش های مدنی و مسالمت آمیز پیشنیان خود مواجهه اند! و رسیدیم بە آنچە کە بە نظر می رسد نتیجه طبیعی روند چهار دهه پیش است!

۳. پرهیز مسئولان حکومتی از ایجاد فضای گفتگو بین خود و منتقدان و مخالفان به ویژه برخورد سخت حکومت با مطالبات نسل های جدید در یک دهه اخیر که در سال های ۸۸ و ۹۸ و  سرانجام در سال ۱۴۰۱ به اوج خود رسید وضعیت کشور را به وضعیت بحرانی رسانیده است. اعتراضات فراگیر سال ۱۴۰۱ که در شهریور ماه ودر پی مرگ غم انگیز مهسا(ژینا) امینی دختر بیست ساله سقزی در مرکز گشت ارشاد ناجا در تهران رخ داد بر شدت بحران افزود و مشروعیت سیستم حاکم ـ که تضعیف شده دست ناکارآمدی دولت بود ـ را ضعیف تر کرد.

۴. شدت اعتراضات, که متاسفانه صدها کشته و زخمی و هزاران بازداشتی و زندانی را در پی داشت در دو منطقه کردستان و بلوچستان بسیار بیشتر از سایر مناطق کشور بوده و هنوز هم با فراز و نشیب هایی ادامه دارد. در مورد چرایی شدت یافتن اعتراصات این دو منطقه در ادامه این زنجیره یادداشت ها سخن خواهم گفت.

توسعه: کانال اختصاصی سیدهاشم هدایتی
@KDproblems
Forwarded from رامیاری
"زلزله و انسان خردمند"

#غریب_سجادی

۱: اگر زمانی "آسمان" و آنچه در آن می‌گذشت به معمای بزرگ زندگی بشر و محور رایزنیها و و محرک تخیلات و ریشه‌ی اسطوره‌زائی‌هایش بود امروز "زمین" و آنچه که در آن می‌گذرد و گذشته است کانون این توجه است.
انسان همواره در طول تاریخ بر آن بوده تا بر تکیه بر خرافات؛ اسطوره‌؛ دین و... پاسخی برای پدیده‌های "زیست جهان"ی که در آن زندگی میکند پیدا کند، مخصوصا واقعه‌ی ترسناک و رمز آلودی همچون #زلزله همیشه مورد توجه انسان بوده چرا که خارج از اراده بشری بوده و تبعاتش هولناک...
هندوها بر این باور بودند که هشت فیل نیرومند زمین را بر پشت خود حمل می‌کنند. زمانی که یکی از این فیل‌ها خسته می‌شود سرش را تکان می‌دهد و به این ترتیب زلزله به وقوع می‌پیوندد.
یونانیان باستان #پوزئیدون خداوند آبها و دریاها و یکی از دوازده ایزد قله اُلمپ‌ را مسئول زمین‌لرزه در سطح زمین می‌دانند. او می‌تواند با نیزه سه شاخه خود به زمین ضربه بزند و سبب پدید آمدن زلزله گردد.
مردم #ایران بر این باور بودند که زلزله با موقعیت شاخ گاوی که زمین را به دوش می‌کشد بستگی دارد. این گاو بر روی یک ماهی بزرگ در دریا زندگی می‌کند و زمانی که خسته می‌شود و یا پلیدی گیتی را در برمی‌گیرد گاو ناشکیبایی کرده و زمین را از یک شاخ خود به شاخ دیگر منتقل می‌کند و زمین در اثر این انتقال می‌لرزد.
در افسانه‌های مردم #ژاپن یک گربه‌ماهی غول‌پیکر در گِل‌های زیرزمینی جزایر ژاپن زندگی می‌کند و فقط "خدای کاشیما" می‌تواند "نامازو" را از حرکت بازدارد. #کاشیما که در افسانه‌های ژاپنی الهه رعد و برق و شمشیر خدا بر روی زمین است با کمک سنگ‌های سنگین گربه‌ماهی را به پایه‌های زمین فشار می‌دهد و زمانی که این الهه دچار سهل‌انگاری یا خستگی شود نامازو با دم خود به زمین ضربه می‌زند و سبب بروز زمین‌لرزه می‌شود.
و...
۲: اما با فرار رسیدن عصر #مدرنیته انسان غربی کوشید برای توضیح پدیده‌ها به جای چنگ زدن به خرافات و اسطوره‌ها دستاویزی در عقل بجوید. به عبارت دیگر مدرنیته برای تثبیت خود به تنها مرجعیت قابل اعتماد که همان خرد بشری بود توسل جست و به نام "روشنگری" کوشید دست سنت، افسانه، اسطوره و حتی دین را در امور، بی مقدار جلوه دهد و بر آن غلبه کند. از زمان #دکارت به بعد فلسفه مدرن نقطه تمرکزش را متوجه خودآگاهی و ذهن کرد. انسان مدرن با تکیه بر #عقل بر روی آیینه خم شده تا نقش و تصویر خود را به عنوان "فاعل شناسا" مشاهده کند و این امر سر آغازی جدیدی بود برای اتکا به عقل و خرد بشری برای تمشیت امور و شکل گیری ذهنیت مدرنی که به تعبیر #هابرماس این ذهنیت توانست عرصه تجربه‌ی روزانه دنیائی که ما در آن زندگی می‌کنیم را از پایه متافیزیکی و دینی جدا کند.
تداوم این رویکر و باور به خرد و عقلانیت در نهایت منجر به توانمندی انسان در مقابل طبیعت، جامعه و دولت شد. فن آوری و #تکنولوژی مدرن زیربنای قدرتمندی انسان در برابر طبیعت را به وجود آورد و #حقوق-شهروندی زیربنای قدرتمندی انسان در مقابل جامعه و دولت را فراهم کرد.
از همین رو دیری نپائید که نوع نگاه به جهان و انسان و اهمیت عقل و خرد بشری مبنائی شد برای تقسیم جوامع به مدرن و عقب مانده...
۳: زلزله‌های ویرانگری که هر از گاهی دامن مردم خاورمیانه و بسیاری دیگر از کشورها را می‌گیرد وجه مشترک بسیاری از این زمین لرزها برای کشورهای توسعه نیافته ویرانگری محض است و اما در مقابل کشورهائی زلزله خیز توسعه یافته همچون ژاپن، زمین لرزه‌های بالای ۸ ریشتر هم بعضا به امری عادی برایشان تبدیل شده است چرا که ژاپن دیگر زلزله را ناشی از فشار گربه ماهی غول پیکر  و یا خشم خدایان به خاطر پلیدی و بی حجابی نمی‌داند بلکه توجیه علمی برای آن پیدا کرده و از همه مهمتر به جای آنکه تکنولوژی را ابزاری برای تسلط صرف و  سرکوب مردم و وسیله‌ای برای تجاوز به آزادی درونی آنها تبدیل کند توانسته آن را به خدمت مردمان و توسعه کشورش در بیاورد تا بر طبیعت مسلط شود برای رسیدن به یک وضعیت بهتر...
هر چند در مقابل در کشورهای توسعه نیافته دیگر کسی زلزله را با شاخ گاو، دم اسب و خرطوم فیل توضیح نمی‌دهد اما واقعیت آن است که علی رغم تکرار این وقایع و فاجعه‌هایش، مهمترین امر غایب در فرایند تصمیم گیری و مدیریت بلایای طبیعی در سطح خرد و کلان به حاشیه رفتن عقلانیت، علم، تکنولوژی و فن آوری است و تا زمانی که این سیکل ادامه داشته باشد هر از گاهی باید خود را برای سرودن مرثیه جدید برای فاجعه‌های تکراری آماده کنیم.
@gharibsajadi62
گاهی فکر می کنم که(۱۴) " اگر در برخی کشورها از دین به عنوان ابزار برای کسب و حفظ قدرت حاکمان استفاده نمی شد آیا درجه و میزان توسعه یافتگی آن کشورها و نیز میزان جاذبه دین, همین مقدار بود که الان هست

@KDproblems
آسیب شناسی جنبش ژینا(3)
جریان های دخیل در اعتراضات


اگر بخواهم بە دور از خودسانسوری واقعیت های جنبش ژینا را بە تصویر بکشم باید بگویم باتوجە بە پراکندگی و تنوع مطالبات مطرح شدە, عناصر و افراد و گروه های درگیر در آن نیز متنوع و گاه متضاد به نظر می رسد. سخن گفتن از تک تک آنان نه از عهده ی صاحب این نوشته برمی آید و نه دراین مقال بگنجد لذا به اختصار به معرفی برخی از این جریان ها می پردازم. یحتمل ممکن است برخی  برداشت هایم از نگاه خواننده محترم نادرست به نظر برسد. ضمن پوزش و احترام به این بزرگواران همچنان لحظه شماری می کنم گزارش ها و مقالاتی که به صورت علمی و کارشناسانه تر به بررسی این حرکت مهم و اثرگذار بپردازند را ببینم. گروه های دخیل:
گروه اول - همانطوری که بارها تحلیلگران و کنشگران بیان داشته اند هسته اصلی جنبش ژینا و آغازگران آن را دختران وپسران جوان و نوجوان دهه هفتاد وهشتاد، و حتی دهه نودی ها( در بخش های بعدی در مورد ترکیب جمعیتی این گروه سخن خواهم گفت) تشکیل دادند. نسلی که در دنیای جدید سیر می کند، فضای مجازی بخش مهمی از زندگی اوست، با بسیاری از علایق نسل های پیشین، مرزبندی عمیق نگرشی دارد. مرگ غم انگیز مهسا امینی(ژینا) بهانه ای شد برای شورش نسل جدید علیه مواردی از قبیل; پوشش و حجاب اجباری,  محدودیت های رابطه دختر وپسر،  کنترل رفتارهای اجتماعی مردم در فضای مجازی و تعرض به حریم خصوصی افراد، که از سوی حکومت به یک رویه شبه قانونی تبدیل شده است. این موارد به عنوان محور مطالبات این نسل قرار گرفته است. از یک دهه پیش به صورت پراکنده اما این بار به صورت فراگیر و جدی درقالب رفتار مدنی در کف خیابان و در ادامه ـ در عکس العمل به رفتار ماموران دولتی و متاثر از تبلیغات پردامنه رسانه های خارج نشینان ـ گاه به صورت خشونت آمیز پیگیری شد.  کشف حجاب علنی توسط بخش قابل توجهی از زنان و چهره های مشهور پسلبریتی ها، که حمله مستقیم به اراده سخت برخی تابوسازی های حاکمیت تلقی می شود،  بعد دیگری از اعتراضات بود. ناگفته نماند در بسیاری از این موارد نسل های پیشین نیز –به جز بخش سنتی جامعه – نوعی همدلی و همراهی با دهه هفتاد - هشتادی ها داشتند!
گروه دوم - بخشی از انقلابیون سال 57 و هواداران نظام که به مرور دریافتند روش های انقلابیگری در هیچ جامعه ای پاسخ گوی نیازهای واقعی مردم نبوده و درایران نیز به همین سمت پیش می رود، قریب دو دهه پس از انقلاب به این نتیجه رسیدند باید در پی اصلاح بود. اینان قریب دودهه ونیم با روش مدنی و اصلاح طلبانه و به دور از خشونت خواهان تغییرات رفتاری، فرایندی و حتی ساختاری بودند اما سیستم اجازه تحقق خواسته های این گروه از قعالا سیاسی و مدنی را نداد و مهمترین مجرای فعالیت اینان که "انتخابات آزاد" بود را مسدود کرد. انکار نمی توان کرد به جز اندکی شیفته قدرت مابقی اصلاح طلبان حقیقی به انحاء مختلف همدلی و همراهی خود را با جنبش ژینا اعلام کردند. مصاحبا ها و بیانیه های مکرر شخصیت های دینی، سیاسی و فرهنگی، موضع گیری های احزاب و جبهه اصلاحات و روزنامه نگاران و خبرنگاران و سایر اقشاری که هیچ راه اثربخشی جز تغییرات تدریجی و مسالمت آمیز برای نجات کشور را سراغ نداشتند همه نشانگر این همراهی بود. حتی ابخشی از کسانی از این جریان که راهی خارج شده بودند با همین نگاه از خواست های جوانان و نوجوانان کف خیابان حمایت کرده و سرکوب خشونت بار آن از سوی دولتی ها را محکوم کردند. وجه ممیزه این جریان با سایر خارج نشینان, ناهمراهیشان با هرگونه خشونت وتاکید بر رفتار مدنی بود!
گروه سوم شامل دو جریان شناخته شده و باسابقه هواداران سلطنت پهلوی و گروه های چپ است که به صورت مسلحانه، از همان روزهای اول انقلاب با حکومت جدید مبارزه کردند. این دو جریان با شدت و حدّت زیادی از اعتراضات جوانان کف خیابان  اعلام حمایت کردند. بمباران رسانه ای، انعکاس مرتب اخبار با بزرگ نمایی های رسانه ای، تحلیل و مصاحبه های پی در پی رهبران و شخصیت های شاخص این دوجریان که با وصف اختلاف نظرهای عمیق فکری و سیاسی همصدا شده و درپی بازتعریف چالش کهنه چهل ساله به بهانه حمایت از جوانان کف خیابان برآمدند.  البته این همراهی تا سه ماه اول بود و به تدریج به تصور اینکه جنبش عنقریب به پیروزی رسیده و نظام ساقط می شود بر سر نشستن بر کرسی قدرت به چالش افتادند و با متهم کردن یکدیگر به تکروی, انسجام چند ماهه اول شان از بین رفت. رهبران این جریان مطالبات نسل جوان را همان مطالبات چهل سال پیش دانستند که در روز برگزاری رفراندوم موجب آغاز جنگ و درگیری چهل ساله شده بود. این همراهی موجب شد روش مدنی جوانان کف خیابان با مداخله برخی از هواداران آن دو جریان – به ویژه مجاهدین خلق و گروه های کمونیست - تا حدی به خشونت بگراید!.....ادامه معرفی گروه های دخیل در قسمت  های بعدی.
@KDproblems
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️هادی خانیکی در این گفتار، "گفتگو" را راهِ قدرتِ یک جامعه می‌داند.

♦️وی دیگر پذیری را رمزِ گفتگو به شمار می‌آورد🔺️

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal
حنظلەی عزیزتر از جانمان!

🔹چهل و هفت روز از بازداشتت گذشت. دلمان برایت پر می کشد.
🔹خبر آزادی ها و بازگشت زندانیان به آغوش خانواده ها بسیار ما را خوشحال کرده و چشم های منتظرمان را بی قرارتر. می دانیم تحت فشار هستی برای اقرار به کار نکرده.
🔹 می دانیم این چهل و هفت روز مثل چهل و هفت سال گذشت، پُر از اضطراب و فشار و دلتنگی‌.
🔹 امیدواریم  هرچه زودتر به آغوش ما بازگردی و دلمان به دیدارت شاد شود.
🔹حنظله جان!
بدان ما بی اندازه دوستت داریم، به تو افتخار می کنیم و تو همیشه سرافراز و سربلند خواهی بود.

فرزندت: هیوا
همسرت: بشری
خواهرانت: نسیبه, ماری, مرضیه و حسنا

#حنظله_هدایتی
#سید_حنظله_هدایتی
آسیب شناسی جنبش ژینا(قسمت چهارم)
ادامه جریان های دخیل در اعتراضات


در بخش پیش به سه جریان دخیل درجنبش اشاره شد.اکنون به سه جریان دیگر می پردازم:
گروه  چهارم - شبکه های ماهواره ای شناخته شده فارسی زبان خارج از کشور که گردانندگان آن ها مجموعه هایی نامتجانس از اصلاح طلبان پیشین خارج نشین، سلطنت طلبان، سمپات های احزاب چپ  مخالف رژیم ج.ا.ا.، روزنامه نگاران و فعالان سابق مدنی و سیاسی کشور اند, رسانه هایی کاملا سیاسی بوده که گویی در ماه های اخیر مهمترین نقش خود را در خشن کردن اعتراضات خیابانی تعریف کردند. بە کاربردن روش های یک جانبه گرایی شبیه رسانه های رسمی ایران در انعکاس اخبار، تحلیل های جهت دار غیر حرفه ای، تحریک هیجانات جوانان ونوجوانان پرشور  از آن جمله بود. این رسانه ها  علاوه براستفادە سیاسی از برخی سلبریتی های تازه وارد به عرصه سیاست و برخی افراد کارمند رسانه های وابسته به کشورهای متبوع, با بزرگ نمایی حوادث و تحلیل های جهت دار از آن ها و برجسته کردن آن در انظار جهانیان نقش آفرینی کردند. این تحریکات هزینه های جانی و اسارت و  زندانی شدن و آزار دیدن را برای کنشگران کف خیابان افزایش داد. این درحالی است که در این مدت مبلغان و مروجان و مجریان  این رسانه ها کوچکترین صدمه ی جانی و زندان و آزاری را ندیدند. گردانندگان این شبکه ها – که من هنوز متوجه نشدم اگر وابسته سازمانی به دولت ها نیستند این همە هزینه برای فعالیت های ۲۴ ساعتی را از چه منابعی تامین می کنند! – با تولید و انتشار اخبار جهت دار, گویا تعمدا کوشیدند جنبشِ مدنیِ حق طلبِ آزادیخواهِ انسان محور جوانان کف خیابان ایران را به عنوان  یک جریان خشونت طلب معرفی کنند. این در حالی است که گردانندگان محترم این شبکه ها در کمال امنیت و آرامش و آسایش از هزارا کیلومتر دورتر, بە همراە برخی سیاسیون وابسته به جریان های سلطنت طلب و چپ افراطی و چهره های محبوب ورزشی و هنری, معتر ضان داخلی, به ویژه جوانان کف خیابان را با هزینه های زیادی مواجە کردند!
برخی از این شبکه ها که تلاش برای سقوط رژیم پهلوی, حمایت از به کرسی نشاندن رهبران انقلاب ۵۷ و نقش آفرینی تداوم درگیری های داخلی چهل سال گذشته ایران را در کارنامه خود دارند, در تمام روزهای اعتراضات خیابانی جوانان, با تلاش شبانه روزی و با جهت گیری های خاص و گفتگو با افراد وابسته به جریان های  خشونت جو، در به خشونت کشاندن اعتراضات مدنی جوانان کف خیابان نقش پررنگی ایفا کردند!

گروه پنجم ـ  سازمان های بین المللی و دیپلماسی کشورهای جهان به ویژه دو بلوک عمده ( آمریکایی، اروپایی). مهمترین نقش سازمان های بین المللی که درچارچوب منافع کشورهای مسلط بر آن ها عمل می کنند, تبلیغات خالی, به دور از هرگونه حمایت انسانی از اعتراضات کف خیابان بود. تک تک  دولت های غربی نیز گاه با مصاحبه ها و سخنرانی های  مسئولان حکومتی به تهدیدهایی روی آوردند اما حتی یک کشورشان  گامی برای کاهش آلام و سختی های جوانان کف خیابان برنداشت, الا اینکە اینان نیز مروج و عامل تشدید خشونت شدند. به نظر می رسد سخنان  آنان صرفا برای گرفتن امتیازات بیشتر بود. غربی ها این بار نیز ثابت کردند همواره مصالح خودرا بر مصالح ایرانیان ترجیح می دهندو دل بستن به حمایت آنان ثمری جز پشیمانی بە همراە ندارد!

گروه ششم ـ انصاف به قلم من حکم می کند از نقش و موضع گیری شجاعانه و ضد خشونت دهها تن از فعالان ایرانی خارج از کشور نام ببرم که در کنار رهبران حزب دمکرات کردستان ایران مکررا جوانان را از ورود به خشونت ـ که دامی بود ساخته دست تندروهای دو طرف ـ  برحذر داشتند. رفتار رهبران حزب دمکرات از آن جهت قابل توجه است که علیرغم توپ باران و موشک باران چند باره مراکز اقامت شان در اقلیم کردستان, برعهد سی ساله ی خود مبنی بر دوری از عملیات نظامی در درون مرزهای ایران, پایبند مانده و توطئە تندروها را خنثی کردند!
در یک جمعبندی کلی می توان گفت:  بار اصلی تلاش و هزینه های مترتبه را نیروهای داخلی متحمل شدند وبهره برداری های سیاسی و تبلیغاتی نیز نصیب دولت ها، سازمان ها ، گروه ها و کسانی شد که در خارج از گود, هیچ هزینه ای را برای جنبش جوانان متحمل نشدند.... ادامە دارد

@KDproblems
ئایدولوژیای ژن (13).pdf
644.6 KB
ئایدولوژیای ژن.pdf
روانگەکانی بەڕێز عەبدوڵڵا ئۆجەڵان
سەبارەت بە دروشمی: ژن. ژیان. ئازادی
ـ ـ ـ ـ
پێشنیار ئەکەم ئەو کەسانەی پێیان خۆشە زیاتر سەبارەت بە دروشمی" ژن - ژیان ـ ئازادی" زانیاری بە دەس بهێنن ئەو نامیلکەیە کە لەسەر ڕوانگەو بۆ چوونەکانی بەڕێز عەبدوڵڵا ئۆجەڵان نووسراوە بخوێننەوە
هەڵە نیە ئەگەر بڵێین زۆرینەی ئەو کەسانەی لە خۆپیشاندانەکاندا یان لە فەزای مەجازیدا بانگەوازی ئەو دروشمەیان کردووە هێشتا زانیاری قووڵیان لەو بارەوە بە دەس نەهێناوە و بەس دروشمەکە دووپات دەکەنەوە. بۆیە پێویستە بۆ دەرکی ئەو دروشمە نەزەریەی" ئایدیۆلۆژی ژن" بناسین.
بەبروای من ئەو نامیلکە زۆر گرینگە و ئەگەر خەڵک بەڕاستی لێ تێبگەن و بیانەوێت وە شوێنی بکەون, حوکم و بۆچوونەکەی وەک پارادایمێک هەموو پەرەنسیپە کۆمەڵایەتییە زانستییەکان تێک ئەدات
ـ ـ ـ ـ
توسعە: کانال اختصاصی سید هاشم هدایتی
@KDproblems
آسیب شناسی جنبش ژینا(قسمت پنجم)
ریشە های اعتراضات

در مورد ریشه های اعتراضات مدنی که پس از پیروزی انقلاب ۵۷ هر از چند گاهی در گوشه یی از ایران سربلند کردە و در سال جاری بە اوج خود رسید سخنان بسیاری از زبان تحلیلگران و صاحبان اندیشه و قلم بیان شده است. برخی از همان ابتدا ورود دین را عرصه حکمرانی و اداره کشور به مصلحت ندانسته و پس از چهل و چهار سال با قاطعیت بیشتری این موضوع را به رخ می کشند. برخی شیوه حکمرانی و نحوه گزینش مسئولان کشور در سطوح مختلف را عامل این نارضایتی ها دانستە و "پذیرش سیادت علم و تاسی به روش دمکراتیک و انتخابات آزاد" را راه هایی معرفی می کنند که می توانست به تدریج جامعه را به سمت پیشرفت برده وبر میزان رضایتمندی آحاد مردم افزوده و به کاهش اعتراضات مردمی کمک کند. صاحب این قلم مهمترین ریشه های اصلی نارضایتی های منجر به اعتراضات مدنی مردم در مقاطع مختلف و به ویژه در ماه های اخیر را در سه عامل زیر می بیند:
۱. تحمیل: انسان ذاتا از دو چیز بیزار است: یک. منع شدن از چیزهایی که دوست دارد. دوم وقتی چیزی  بر وی تحمیل شود. در فرایند تحمیل, مردم مجبور به پذیرش چیزهایی می شوند که راضی به آن نیستند, و از چیزهایی منع می شوند که طالب آن هستند. در عمر بیش از چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی با استناد به برخی اصول لایتغیر قانون اساسی ـ که چهار دهه پیش در شرایط هیجانی و بحرانی توسط کسانی از نسل های دهه ی بیست و سی تدوین شده است- و پذیرش تفسیر همین قوانین توسط کسانی از همان نسل و حتی نسل های پیش از آنان به عمل آمده است, اکثریت مردم به ویژه نسل های ده های پنجاه وشصت و هفتاد و هشتاد و نود, مجبور به رعایت قوانین و عملکرد نسل انقلابی شده اند. این تحمیل ها را باید ریشه اصلی و علت العلل بسیاری از نارضایتی ها و اعتراضات مردمی ایران – به ویژه نسل های جوانتر آن دانست!

۲. تبعیض: تردید نباید کرد شاه بیت انقلاب بهمن ۵۷ "عدالت" بود. از سال شصت به بعد روند تبعیض و نابرابری در حوزه های مختلف و به بهانه های مختلف شروع شد: پیروان ادیان و مذاهب متفاوت با دین و مذهب رسمی کشور، به ویژه جمعیت کثیر اهل سنت در استان های مرزی  به انحای مختلف به حاشیه رانده شدند؟ و در ادامه تبعیض آشکاری که در قانون اساسی نسبت به ممنوعیت کسب مقام ریاست جمهوری اعمال شده بود، عملا این ممنوعیت تا وزارت و سفارت و استانداری و حتی رده های پایین در سازمان های حساس پیشروی کرد. مراسم مذهبی شان تحت کنترل و مورد دخالت نهادهای دولتی قرار گرفت.  درواقع اینان به عنوان نامحرم و شهروند درجه دو مورد بی مهری های مستمر و مکرر قرار گرفتند. از سوی دیگر  نسبت به زبان های محلی در مناطقی که زبان مادری مردم فارسی نبود, تبعیض آشکار روا دیده شد وحتی اجازه اجرای اصل نیم بند ۱۵ قانون اساسی مبنی برآموزش ادبیات زبان های قومی و محلی داده نشد. در مشارکت سیاسی و توسعه و سرمایه گذاری  ـ والبته توزیع ثروت ـ نیز تبعیض آشکاری بین مناطق اهل سنت و سایر مناطق کشور به وجود آمد. تبعیض بین طبقات و اقشار مختلف و  ایجاد ویژه سالاری برای اقشار خاص و تبعیض شدید بین زنان ومردان در جامعه، تبعیض بین نسل های جوان با نسل انقلاب در گزینش پست های مهم و حساس دولتی، از جمله مصداق های تبعیض در کشور است. شاید بتوان ریشه شدت یافتن اعتراضات در مناطق کردستان وبلوچستان در مقایسه بادیگر مناطق و نیز شدت نارضایتی درمیان زنان و نسل های جوان را مرتبط با این عامل دانست!

۳. تحقیر: اگر در گذشته اِعمال تحقیر موجب اعتراض نمی شد علت آن را باید در عدم درک و ناآگاهی نسبت به آن جستجو کرد. تحقیر هم شبیه فقر است مادام به خودآگاهی نسبت به آن نرسی هیچ عکس العملی دربرابر آن نخواهی داشت. نسل های جوان تر جامعه، بدون تردید به خوداگاهی بیشتری نسبت به حقوق انسانی شان رسیده اند. تحقیر در جامعه ایرانی پیشینه دورو درازی دارد: تحقیر زنان از سوی مردان، تحقیر کوچکترها از سوی بزرگترها، تحقیر زیردستان از سوی مافوق ها، تحقیر ملیت های کم جمعیت از سوی ملیت حاکم و موارد دیگر.  نمونه بارز این تحقیر را درهمین حوادث اخیر به ویژه درمسئله ی مرگ مهسا امینی می توان دید که سیستم حتی حاضر نشد کوچکترین عکس العملی نسبت به تخلفات عاملان این خشونت عریان داشته باشد در حالیکه نسبت به اعمال خشونت  معترضان , به ویژه در مناطق کردستان و بلوچستان, به شدیدترین وجه ممکن عکس العمل از خود نشان داد.  مجموعه این تحقیرها درزمانه ما با خودآگاهی نسل های جوانتر پیوند خورده است و تحمل نمی شود!
از این جهت می توان گفت به نسبت شدت و یا کاستن از دامنه ی  تحمیل, تبعیض و تحقیر در جامعه, درصد نارضایتی و اعتراضات مردمی نیز کم و زیاد خواهد شد!
@KDproblems
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️مینو مرتاضی لنگرودی در این گفتار، در خصوصِ مواجهه سیاستمداران با جنبشهای زنان سخن می‌گوید🔺️

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal
آسیب شناسی جنبش ژینا(قسمت ششم)
شعار زن, زندگی, آزادی


از همان روزهای اول از مجاری ناشناخته " زن، زندگی، آزادی" به عنوان شعار محوری جنبش ژینا معرفی و مورد استقبال قاطبه مردمان معترض و حامیان آنان در سراسر ایران و جهان قرار گرفت. گرچه نحوه طراحی و دست نشان کردن این شعار برای این اعتراضات هنوز جای پرسش دارد اما فراگیر شدن آن درکمترین زمان ممکن و درنوردیدن مرزهای ایران از نکات جالب توجه و البته قابل تامل است!

۱. عبدالله اوجالان رهبر حزب پ ک ک ترکیه سال ها پیش شعار زن زندگی و آزادی را در برخی از نوشته های خود از جمله دو کتاب مهم: "درآمدی بر ژنولوژی: ترجمە بە زبان فارسی و کتاب ئایدیۆلۆژیای ژن" به تفصیل شرح و بسط داد. از نظر اوجالان, زندگی زمانی معنای واقعی خود را بدست می آورد که زن، در محوریت آن قرار بگیرد. وی براین باور است کە آزادی( بیشتر نگاهش به آزادی کردستان است) زمانی می تواند تحقق یابد که زن به آزادی برسد. براین اساس جنبش آزادیبخش کردستان ترکیه با نقش آفرینی برابر زنان و مردان کُرد و با محوریت زنان شکل گرفته است.  فارغ از میزان درستی یا نادرستی این استدلال که درجای خود پرداختن به آن از سوی اندیشمندان عرصه ی سیاست بسیار ضروری است، شکافتن و تحلیل ترکیب واژگان این شعار و تطابق آن با شرایط جامعه ایران و نیز تناسب آن با ویژگی های اعتراضاتی که به نام جنبش ژینا در حافظه جهانیان ثبت شده است، ضروری و حائز اهمیت است! 

۲. براساس آنچه رهبر نظریه پرداز کُردهای ترکیه در آثار خود مطرح کرده است، شعار" زن، زندگی و آزادی" نه صرفا یک شعار معمولی برای تظاهرات و اعتراضات خیابانی، بلکه به مانند یک پارادایم، یک نظریه معرفتی و یا یک ایدئولوژی تلقی شده و درصورت تحقق می تواند بنیان های زندگی  هر جامعه ای را زیرو رو کند.
بسیار مهم است جانبداران ویا مخالفان ایدئولوژی زن دریابند نظریه ی(دابڕان =جدایی) اوجالان  چه انقلابی در روابط و مناسبات اجتماعی کنونی ما برپا خواهد کرد! اوجالان بر این باور است که زن محور حیات بشری و آغازگر تشکیل جامعه بوده و رسیدن به راز زندگی, در علم زن شناسی یا ژنولوژی متعین است. وی نظریه خود را ایدئولوژی رهایی زن می نامد، زنی که از نظر وی هزاران سال است تحت سلطه نابه جای مرد قرار گرفته است. وی با مطالعه پیشینه نقش زن در تاریخ به این نتیجه رسیده است که صرفا در سایه ایدئولوژی زن, فرزانگی ایزدبانو احیا می شود.

۳. از نکات بسیار مهم نظریه اوجالان زیر سوال رفتن کیان خانواده به سبک وسیاق کنونی است. وی "زندگی مشترک آزاد و همسطح زنان و مردان" را به سیستم پدر سالار ترجیح داده و "همسر گزینی آزاد" را جایگزین بردگی زن درنظام خانوادگی تحت سلطه مردان می داند و به صراحت اعلام می کند اگر بخواهیم در مورد آزادی و رهایی زن سخن بگوئیم باید به شیوه ای جدی و سختکوشانه از دستگاه رسمی خانواده کنونی که زن را خفه کرده و نَفَسَش را بریده است انتقاد کنیم.  اوجالان درکتاب خود ضرورت روشنگری زن را مورد تاکید قرار داده و می گوید: اگر زن متوجه شود تاریکی موجود – ناشی از سلطه بیرحمانه مرد بر زن- برروی آن برساخته شده است می تواند آن تاریکی و سیستم برده داری را درهم شکند. اوجالان براین باور است نظام کنونی خانواده, زن را ضعیف کرده است و همین موجب تضعیف جامعه بشری و از جمله جامعه کردستان شده است. از نظر وی زن ضعیف یعنی توقف زندگی.  لذا اگر زنان توانمند و دانا شوند زندگی نیز رستگار خواهد شد.

۴. ذکر چند نمونه از دیدگاه های پایه گذار شعار " زن, زندگی و آزادی" نشان می دهد این شعار که شاه بیت ایدئولوژی رهایی زن و برایند نظریه ژنولوژی اوجالان است,  یک رویکرد جدید به زندگی و جامعه بشری است  و نمی توان آن را درحد مبارزه با یک سیستم سیاسی و یا اعتراضات صنفی و حتی طبقاتی تنزل داد.
صاحب این قلم تردید دارد کسانی که در پنج ما گذشته در هر کوی و برزن ایران شعار زن, زندگی و آزادی را سردادند, شناخت عمیقی از نظریه معرفتی زن شناسی اوجالان داشته باشند بدین خاطر تنزل این نظریه در حد شعارهای کف خیابان را جفای بزرگی به این نظریه پرداز بزرگ کرد از یکسو و به دلبستگان به آن شعار از سوی دیگر تلقی می کند.
درپایان این یادداشت کوتاه شاید با احتیاط بتوان گفت; شعار زن زندگی و آزادی نیازمند یک پیشنیاز فرهنگی و یا بهتر است بگویم فرهنگ سازی است..برای فهم ودرک بیشتر و فراهم کردن فضای گفتگو پیراموک این موضوع در آینده ی نزدیک پی دی اف کتاب دیگر عبدالله اوجالان( درآمدی برژنولوژی به زبان فارسی) را در کانال خود درج خواهم کرد. امیدوارم این اقدام بتواند به تنویر افکار عمومی در مورد شعار"زن, زندگی و آزادی" کمک کند و منصفانه نقد شود.
انصاف حکم می کند از برادر و دوست پنجاه ساله ام سیدناصح نقشبندی تشکر کنم که این دو منبع ارزشمند را در اختیارم قرار داد.

توسعه; کانال اختصاصی سیدهاشم هدایتی
@KDproblems
🔹جان پدر!
🔹امروز در تقویم ایران روز بعثت پیامبر رحمت است
🔹ودر زادگاه تو نیز عید معراج پیامبر مهربانی است
🔹انتظار داشتیم به احترام پیامبر رحمت اجازه دهند امروز در کنار خانواده ات باشی
🔹 اما گویا رحمت و مهربانی در این دیار ستمدیده  سال هاست غریب افتاده است"
🔹بازهم توکلمان بر خداست