توسعە: کانال اختصاصی سید هاشم هدایتی
532 subscribers
314 photos
61 videos
127 files
140 links
در این کانال یادداشت های شخصی اینجانب حول مباحث توسعە, با تمرکز بر کردستان و گاهی هم اشعار و دلنوشتەها و ...درج می شود. منتظر نظر و پیشنهادهای شما هستم.

t.me/KDproblems لینک کانال
Download Telegram
بین سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۱، یک گروه از محققین دانشگاه هاروارد، به دعوت رئیس وقت سازمان برنامه، برای کمک به تدوین برنامه سوم به ایران می‌آیند.
مهمترین نقطه نظرات اصلی آنها در مورد ایران و ایرانیان، پس از ترک کشور، این ۲۰مورد است

✍️ دانش توسعه پایدار
*مادامی که که  ایرانیان خلق و خوی دیکتاتوری دارند محال است از شر حکام دیکتاتور رهایی یابند.*
محسن رنانی.

نوروز گذشته توانستم خواندن کتاب «نقد و تحلیل دیکتاتوری» نوشته «مانس اشپربر» را به پایان برسانم.

این روانشناس آلمانی، کتاب را در ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی پیش از آنکه هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده که کسی مانند هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. این کتاب که منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها ناچار شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد که کمونیست‌‌های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند.

این کتاب توسط کریم قصیم به فارسی ترجمه و درسال۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است، انتشارات دماوند در سال ۶۴ تعطیل شد.

اشپربر در این کتاب که متنی بسیار روان و گیرا دارد، با تحلیل *روان‌شناختی شخصیت و رفتار دیکتاتورها نشان می‌دهد که آنها به خودی خود دیکتاتور نمی‌شوند، آنها پیامد رفتار توده‌هایی هستند که خوی دیکتاتوری بخشی از آنهاست.*

*برای آن که دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه دیکتاتوری توده‌ها از میان برود.*

*یادمان نرود که ما ایرانی‌ها رابطه خوبی با ضعیف‌تر از خودمان نداریم.* ببینید بچه‌هایمان به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سواره‌ها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در کار خودمان فرمانروایی می‌کنیم. بقال حاکم است، نانوا حاکم است، راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه‌‌ و همه در کار خود می‌خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می‌گیریم به جای آن که تحویل پلیس‌‌اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می‌زنیم، پلیس‌مان وقتی خطاکاری را دستگیر می‌کند اول او را می‌زند.
هر جای خیابان که دوست داشتیم پارک می‌کنیم.
وقتی کسی با ما تصادف کرد با چماق پیاده می‌شویم.
وقتی داخل کوچه‌ای باریک رانندگی می‌کنیم، حتما باید راننده مقابل دنده عقب بگیرد تا ما رد شویم چون کوچه ارث پدرمان بوده!

*اینها همه نشانه‌‌های خوی دیکتاتوری نهفته‌ای است که در همه ما وجود دارد.*
اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک دیکتاتور در گذر زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند. به گونه‌ای که دیکتاتور رفته رفته دچار سادیسم (دیگر آزاری) و سپس مازوخیسم (خود آزاری) می‌شود.

اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که *دیکتاتورها دچار «ترس تهاجمی» هستند* و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است *اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایده «دشمن‌انگاری هر کس با ما نیست»* از سوی دیکتاتورها رهاورد ترس عمیقی است که در آنها نهفته است. او از قول افلاطون می‌نویسد «هر کس می‌تواند شایسته‌دلیری باشد بجز دیکتاتور» و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روان‌شناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که دیکتاتوری ویژگی است که در نبود شجاعت پیدا می‌شود. و *این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد.* ولی وقتی توده‌های دارای خوی دیکتاتوری با یکی از دیکتاتورها همراهی می‌کنند و از او پشتیبانی می‌کنند، از او یک فرمانروای به تمام معنی دیکتاتور می‌سازند.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در گذر زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای نفرتشان از عده‌ای، دیکتاتوری را یاری می‌کنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌‌ها به علت نفرت از همین دیکتاتور، او را به کمک دیکتاتور دیگری به چوبه‌دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه *دیکتاتورها با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه ‌‌حل‌های عامه پسندــ اما غیر قابل اجراــ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند، چرا که آموخته‌اند وقتی راه حل‌شان به نتیجه نرسید به‌ راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی ‌به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنان‌شان چقدر قدرتمند‌ هستنند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.*

اشپربر البته تحلیل‌اش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند ولی برخی مثال‌هایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.

با این ‌حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر  و استالین را بر می‌داریم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است. گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیله رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
t.me/KDproblems
مجتبی شکوری - گفت و گو
📻@podchi
۸ دقیقە و ۲۳ ثانیە است
من چند بار گوش کردم
لطفا شما هم گوش کنید
حرف هایش مفید است

پادکست دکتر مجتبی شکوری - گفت و گو

📻@podchi منبع #دکتر_شکوری
تجارب تلخ و شیرین
یک انسان معمولی(قسمت اول)

سیدهاشم هدایتی

🔹 توضیح: به اشتراک گذاری اندوخته های گرانقیمت, یک رسالت انسانی است! آنچە در این پست می بینید بخشی از تجارب تلخ و شیرینی است که هر روز یکی از آن ها در وضعیت واتساپ و نیز صفحه اینستاگرام بنده درج شده بود. به امید خدا تا توان باشد به این کار ادامه خواهم داد!

🔹"به هر میزان سخنان کسی را پیش دیگران نقل کردم از حرمتم کاسته شد"

🔹"هرگاه بدون تسلط بر موضوعی در مورد آن اظهار نظر کردم سرافکنده شدم
"

🔹"هرگاه به دیده احترام بە دیگران نگریستم خودم نیز مورد احترام واقع شدم"

🔹"تلاش برای ادامەی دوستی های یکطرفه موجب سبک شدن و کاهش قدر و منزلت من شد. و این فرق دارد با رعایت اخلاق انسانمدارانه"

🔹"هرگاه به ناحق دیگران را مورد قضاوت قرار داده ام طولی نکشیده است  خود در آن موقعیت قرار گرفته ام"

🔹"هرگاه برای به دست آوردن چیزی یا جایگاهی خود را به آب و آتش زده ام کمتر موفق شده ام"

🔹"دیگر نگران به ناحق مورد قضاوت قرار گرفتن نیستم. تجربه به م گفت: حقیقت آشکار خواهد شد. یادگرفتم  لازم نیست برای دفاع از خود حریص باشم"

🔹"عجلە کردن در تصمیم گیری ها بارها و بارها مرا به ورطه ی پشیمانی کشانیده است.  تعجیل جز ندامت ثمری ندارد"

🔹"هر گاه برای کاشت یک دانه, چشمم به دهان و دستم در جیب دیگران بود جز شکست محصولی  نصیبم نشد"

🔹" تجربە بە من آموخت: در بازی هایی کە تاس زندگی با من همراە نیست, بهترین روش بازی کردن, کنارە گرفتن از آن بازی است "

🔹" بە ضرب المثل 'دارۆغەی خوا هالە بازاڕا'باور دارم کە: در واقعیات زندگی با هر دستی به دیگری ضربه بزنی, از همان دست ضربه خواهی خورد"

🔹" هرگاه اندازه خودم از دستم خارج شد باختم. خودبزرگ بینی و خودکم بینی مثل هم زیانبارند"

🔹" بە جز آنچە خارج از اختیار مان بە ما رسیده است, در برابر تک تک لحظات زندگیمان مسئول هستیم"

🔹" قدرشناس ها و قدرناشناس ها هردو بر روی میزان امیدواری من بە زندگی تاثیر داشتە اند. یکی سازندە و دیگری مخرب."

🔹" هر زمان زیادە از حد بە خود غرە شدم چنان بر زمین خوردم کە تا مدت ها نتوانستم سر پا بایستم "

🔹" تمرکز بر امور روز مرە و فراموش کردن هدف های بلند مدت گرچە ممکن است گاهی هدف های کوتاە مدتم را تامین کردە باشد اما در کل بە زیانم بودە است "

🔹" بسیاری از جدل ها  با افراد و جریان ها ناشی از عدم شناخت متقابل است. جهل ریشه تمام جدل هاست"

🔹" بزرگ ترین دشمنان من کسانی بودەاند کە توانستە اند با عصبانی کردنم شانس درست تصمیم گرفتن را از من بگیرند "

🔹" بسیار کم اند کسانی کە دوستی شان را بر پایە منافع و سودی کە برای شان دارید تنظیم نکرده باشند. قدردانشان هستم "

🔹" هرگاە پشت سر کسی حرف زدم جز پشیمانی و شرمندگی چیزی نصیبم نشد. آثار سوء غیبت را بارها با چشم خود دیدە ام"
»

t.me/KDproblems
تجارب تلخ و شیرین یک انسان معمولی
(قسمت دوم)

سیدهاشم هدایتی

🔹 توضیح: به اشتراک گذاری اندوخته های گرانقیمت, یک رسالت انسانی است! آنچە در این پست می بینید بخشی از تجارب تلخ و شیرینی است که هر روز یکی از آن ها در وضعیت واتساپ و نیز صفحه اینستاگرام بنده درج شده بود. به امید خدا تا توان باشد به این کار ادامه خواهم داد
!

🔹"بخشیدن آنانی که به ما جفا کردەاند, آسان است اما بسیار سخت است کسانی رابخشید که بە ما تهمت ناروا زدەاند"

🔹"زندگی عرصه آزمون ماست. عضو هر گروه انسانی که باشیم عمل مان به نام خودمان ثبت است. هر کس پاسخگوی عمل خود است.

🔹"هر وقت "خود بزرگ بینی" جایگزین "اعتماد به نفس" شود فرد را با کلە بە زمین می زند"

🔹"قدرت طلبی شبیه اسب سرکش و رام نشده ای است که اگر کسی تسلیم آن بشود سرانجام زمینش خواهد زد"

🔹"هر بار که  در برابر نقدهای تلخ و شیرین مخاطبانم سر فرود آوردم, سربلندی های زیادی نصیبم شد!

🔹"چقدر چندش آور می شویم وقتی کە خودمان را از دیگران, انسان تر می پنداریم"

🔹«هرگاە از کاستی های خود چشم بر می دارم نگاهم فقط کاستی های دیگران را می بیند. و چه بد!»

🔹«چه بسیار زمان هایی که با دیدن یک عیب در کسی این عیب را مبنای قضاوت در مورد کل شخصیت وی قرار داده ام و چه خطای بزرگی!»

🔹« تنهایی گاهی خوب است و حتی لازم! شاید فقط در تنهایی است که بە داشتەهای درونی مان پی می بریم»

🔹«گاهی بە جز صبر هیچ راە حلی برای یک مسآله وجود ندارد!»

🔹« من به تغییر باور دارم اما واقعیت های جامعه به من قبولاند که جنس آدم ها, تغییر ناپذیر است!»

🔹« حسودی, بخیلی, خسیسی, سفله(سپڵە), و امثالهم کە ریشە در ذات آدم ها دارند تغییر نمی کنند مگر به ندرت!»

🔹« دو راه حل برای آرامش به ذهنم می رسد: گاهی تنها بودن باخود و همیشه مضر نبودن برای دیگران»

🔹«انسان های فرهیختەی زیادی دیدم کە در نتیجە مجادلە با افراد نادان, تحقیر, و حیثیت شان خدشه دار شد!»

🔹«اگر قرار شد کسی کاری برایت انجام دهد و توانست اما در زمان خود انجام نداد یعنی انجام نمی دهد. منتظر نباش!»

🔹« زمانی به این درد مبتلا بودم: فکر می کردم همیشه حق با من است. مخالف من نادان است و از حیثیت ساقط


🔹« بارها به چشم خود دیده ام:  وقتی سنگی بوسیلە نادانی بە چاهی انداختە می شود, صدها عاقل توان بیرون آوردنش را ندارند!»

🔹» مشاهدە هزاران مورد حوادث زیانبار و آزار دهندە بە من ثابت کرد کە جهل و تعصب جاهلانه ریشه غالب بدبختی هاست !»

🔹» زمان هایی کە قبل از انجام یک کار مهم با افرادی شایستە مشورت کردەام کمتر دچار پشیمانی شدەام ! »

t.me/KDproblems
داخی کۆچی  ناخڵافت، ماگەسەو  هەروا لە دڵ
هەردەجۆشێ و هەر دەجۆشێ  تا دەمێ بمخاتە گڵ

لە درێژەی تەمەنی شەست و چوار ساڵی خۆما مەرگی دەیان و سەدان دۆسی دوور و نزیکی خۆم دیوە کە نیشانەی هەرکامیان ها لە سەر دڵمەوە، بەڵام داخی هەندێکیان وەک زامی ناسۆر  قەت ساڕێژ نابن.
مەرگی ناوەخت و ناخڵافی دوکتور ئازادی جەلالی زادە یەکێک لەوانەسە!
قەت ناتوانم لە بیری بکەم، خۆی و باوکی و باوای بە ناهەق لەناو چوون. شکم نیە ڕۆحی هەر سێکیان شادە بەڵام بە هیوام سەبەبکارانی مەرگیان نە لەم دونیا و نە لەو دونیا ڕووی خۆشی بە خۆیانەوە نەبینن
سڵامی خوا لە تۆ. ئازاد گیان. ئەو ڕۆژەی لەدایک بوویت، ئەو ڕۆژانەی ژیایت و ئەو ڕۆژەی کۆچی دواییت کرد
مامۆی بە تاسەت سەی هاشم
١٤٠٢/٨/٣
نان و ئازادی!*
بەختیار عەلی
**

گومان لەوەدا نییە، خەڵکی تێکڕا ڕقێکی قووڵیان لە فاشیستە عەرەبەکان بوو. هەموو ئامادەبوون ئازادی بگۆڕنەوە بە نان. دەتوانم بڵێم، هیچ کات ڕێناکەوێت میللەتێک تێکڕا لەسەر شتێک بەو جۆرە تەبابن، بەڵام سەر سفرەش حوکمی خۆی هەیە. چەند ئادەمیزادەکان سووربن ئازادی بگۆڕنەوە بە نان، بەڵام دوای چەند ژەمێک برسێتی ڕاستەقینە، مرۆڤەکان دەبێت لەو هەوای جۆش و حەماسەتە بێنەدەرێ و بۆ ژەمە خواردنێکی باش بگەڕێن. خەڵکی کاتێک دەڵێن ئازادی گرنگترە لە نان، مەبەستیان هەم ئازادی زۆر و هەم نانی زۆرە، نەوەک ئازادییەکی کەمیان هەبێت و بەرامبەر بەوەش هیچ نەخۆن و زاد لە سەر سفرەیان نەبێت. چونکە هەموو دەزانن کەسانی مردوو ئازادییان پێویست نییە، دەبێت هیچ نەبێت بەشی ئەوە زیندووبن بتوانن شانازی بەوەوە بکەن، جارێک توانیویانە و شەهامەتی ئەوەیان بووە، نان ببەخشن و ئازادی وەدەستبهێنن.

* لە کەناڵی چەم و چیام وەر گرتووە
**ڕۆمانی" کەشتیی فریشتەکان ٢ "
t.me/KDproblems
کردستان و گفتمان توسعه

🔹سال گذشته در جریان اعتراضات مردمی، در سلسله یادداشت های آسیب شناسی جنبش ژینا به برخی از گفتمان های فعال در عرصه رقابت بین نیروهای طرفدار، منتقد و مخالف جمهوری اسلامی اشاره کردم و به صورت گذرا در مورد نقش آفرینی هریک سخن گفتم، از جمله گفتمان های: مدنی و دموکراسی خواهی، ناسیونالیسم محلی، ناسیونالیسم ایرانشهری، اصلاح طلبی، سرنگونی طلب و انقلابی. بدیهی است هریک از این گفتمان ها دارای ویژگی ها و اصول و مبانی و شیوه کنشگری خاص خود هستند. متاسفانه در این میان "گفتمان توسعه" به عنوان یکی از گفتمان های مهم و شاید کاهش دهنده برخوردها و تنش ها، سهوا یا عمدا، مورد غفلت قرار گرفته است، گفتمانی که در صورت شناخته شدن و میدان داری می توانست و می تواند بخش زیادی از اصطکاک ها را به همراهی تبدیل و از هدر رفتن توان و امکانات طرف های درگیر ممانعت کند.
🔹"گفتمان توسعه" دارای رویکردی علمی و خشونت پرهیز است. ایجاد رفاه، دستیابی به اشتغال کامل مجموعه عوامل انسانی و اقتصادی، دستیابی به عزت نفس برای آحاد مردمان، آزادی انسان از هر قید و بند اسارتگر از مهمترین ویژگی های گفتمان توسعه است. نوگرایی و مدرنیسم، اعتنای جدی به توسعه منابع انسانی در کنار بهره گرفتن از دستاوردهای علمی و تکنولوژی از اجزای لاینفک گفتمان توسعه است.
🔹به باور صاحب این قلم در شرایط کنونی – با توجه به محدودیت های بسیار و تقریبا غیرقابل حذف برای فعالان سیاسی کُرد– تمسک به گفتمان توسعه می تواند جامعه کُردستان را به سوی پیشرفت و پویایی رهنمون شود. امری که متاسفانه و صد دریغا بیش از چهل سال است از فضای گفتمانی فعالان سیاسی کُرد رخت بربسته است. کاش احزاب و سازمان های سیاسی و مدنی کردستان – در هر نقطه از سر زمین کردستان – به این قناعت برسند که پیگیری گفتمان توسعه می تواند مردم ما را از انفعال سیاست زده کنونی به سمت امید و برون رفت از فضای یاس و نا امیدی سوق دهد
🔹نظر به اهمیت گفتمان توسعه، خواهم کوشید در حد فهم و آگاهی خود در زنجیره یادداشت های تحت عنوان "چه باید کردهای توسعه کردستان" ابعاد ریزتری از فرایند توسعه کُردستان را در معرض دید هم میهنان عزیزم قرار دهم با این امید که متولیان توسعه ی کشور و همه فعالان سیاسی و اجتماعی – با هر نگاه و برداشتی – دست در دست هم داده و با ایجاد هم افزایی به توسعه و رشد جامعه یاری رسانند. به نظر می رسد گفتمان توسعه تنها گفتمانی است که می تواند همه نیروهای سیاسی، با دیدگاه های متفاوت را در کنار هم قرار داده و از هدر رفتن منابع ارزشمند انسانی و اقتصادی جلوگیری کند!

t.me/KDproblems
4_5931495589786162225.pdf
3 MB
🔹تکایەکی برایانە!

تکاکارم لەو برا و خۆشکە کوردانەی وەک چالاکی سیاسی و مەدەنی ناسراون ئەگەر کتێبی شەهریاری ماکیاولییان نەخوێندۆتەوە بە وردی بیخوێننەوە
هیچ سیاسەتمەدارێک بۆی نیە ئیشی سیاسی بکات و سەرنجی ئەو کتێبەی نەدات
لەڕاستیدا شەهریاری ماکیاولی هێشتا هەر یەکێکە لە بنەماکانی سیاسەت لە هەموو وڵاتەکاندا
ڕابوردووی کورد، بە تایبەت مێژووی سەدساڵەی ئەو نەتەوە چەوساوە  پێمان دەڵێت هەر نەتەوەیەک دەرسی سیاسەت فێر نەبێت بە هیچ نابێت!

t.me/KDproblems
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹یک نقطه از کتاب توسعه

دکتر سریع القلم

لطفا بشنویم و اندیشه کنیم

ببینیم تک تک ما در این باب چه نقشی داریم!

t.me/KDproblems
چه باید کردهای توسعه کردستان(1)

🔹در مورد توسعه، سخن بسیار است و غالبا از منظرهای مختلف و گاه متضاد: اینکه توسعه چیست؟ اهداف آن کدام است؟ ابعاد و اجزای آن کدامند؟ مسیر تقدم و تاخر این اجزا چگونه است و اولویت با کدام جنبه آن است؟ فرایند توسعه و مراحلی که باید طی شود تا یک کشور یا منطقه توسعه یافته تلقی شود. شاخص هایی نیز برای سنجش میزان توسعه یافتگی تعریف شده است تا جایی که دیگر نمی توان بدون ارایه مستندات مربوط به شاخص های توسعه، کشور یا منطقه ای را توسعه یافته یا توسعه نایافته معرفی کرد. با وجود کاستی هایی که در زمینه ارایه آمار و اطلاعات در مورد شاخص های توسعه وجود دارد اما به طور نسبی می توان به ارزیابی میزان توسعه هر جامعه ای مبادرت ورزید.

🔹در مورد میزان توسعه یافتگی کردستان، موانع و عوامل آن نیز تا کنون حرف های زیادی زده شده است. در کنار سایر تحلیلگران توسعه کردستان، صاحب این قلم نیز در این حوزه پیش تر دوکتاب تالیف و در تنظیم دوکتاب هم سهیم بوده و ده ها مقاله و یادداشت نظری و یا مستند به آمار و اطلاعات موجود را در نشریات و فضای مجازی منتشر کرده است. فارغ از کامل یا ناقص بودن اطلاعات موجود، سازمان های متولی نیز سالانه اطلاعاتی را دراختیار مردم و تحلیلگران قرار می دهند. مهمتر از همه مردمان این دیار نیز خود بهترین ارزبابی کننده میزان توسعه یافتگی منطقه خود هستند.

🔹به نظرم می رسد تکرار آن سخنان سودی برای جامعه کردستان ندارد. گرچه امیدوارم متولیان دولتی و نهادهای عمومی و بخش خصوصی توسعه کردستان با شفاف سازی وضعیت واقعی توسعه کردستان را به اطلاع مردم برسانند اما انکار نمی توان کرد هر رهگذر غیر متخصصی هم با مشاهده واقعیات کردستان و مقایسه آن با مناطق توسعه یافته یا توسعه نایافته می تواند ارزیابی نسبی از میزان توسعه یافتگی کردستان داشته باشد.

🔹نگارنده بنا ندارد در این یادداشت ها وارد چالش مربوط به ارزیابی میزان توسعه یافتگی کردستان شود اما به عنوان فردی که بیش از سه دهه است به لحاظ رشته تحصیلی ونیز تجارب شغلی مرتبط با توسعه فعالیت داشته است به این قناعت رسیده است که کردستان با داشتن هزاران تحصیلکرده و کارشناس و صاحب نظر و صدها کارآفرین موفق و ارتقای سطح آگاهی آحاد مردم در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، و تحولات نسبی در حوزه های کشاورزی، صنایع و معادن و خدمات، در مسیر توسعه قرار گرفته است اما هنوز تا رسیدن به حداقلی از شاخص های قابل قبول، راه درازی در پیش دارد. در واقع پیمودن راه توسعه همانند همه پدیده های بشری امری نسبی است و هیچ جامعه ای نمی تواند مدعی تحقق صددرصد شاخص های توسعه باشد زیرا این راه، راهی باز و دائمی و پویا و غیرقابل توقف است.

🔹امیدوارم متولیان توسعه کردستان و سازمان هایی که آمار و اطلاعات در اختیار دارند گزارشی مقایسه ای دستکم در مورد چند شاخص مهم توسعه نظیر: اشتغال عوامل اقتصادی، درآمد سرانه، میزان سرمایه گذاری های ریالی و ارزی، میزان به کارگیری تکنولوژی و امثالهم ارایه و کردستان را با مناطق دیگری از کشور مقایسه و مردم را از آخرین وضعیت توسعه کردستان آگاه سازند.

🔹با این وصف همانطوری که در یادداشت قبلی اشاره کردم بنا دارم در زنجیره یادداشت هایی با عنوان" چه باید کرد های توسعه کردستان" هرآنچه از دانش و تجربه خود و گفتگو با برخی خبرگان منطقه به دست آورده ام روش ها، طرح ها، فعالیت ها و اقدامات و زمینه های مختلفی که می توانند به توسعه منطقه یاری رسانند را به تحریر درآورده و دراختیار علاقه مندان قرار دهم. امیدوارم از سر صدق بنویسم و بر دل های صادق بنشیند و خاری از پایی درآورد و سنگی از سر راهی بردارد و روزنه ای باشد در تاریکی.

🔹نامناسب نمی دانم خاضعانه از خوانندگان محترم این یادداشت ها درخواست کنم در صورت تمایل هرسخنی حاوی پیشنهادی – ولو کوچک و محدود – پیرامون توسعه کردستان به نظرشان می رسد را با حقیر درمیان بنهند تا در صورت رضایت با نام خودشان در یادداشت های آینده مورد استفاده قرار دهم. مختصر اینکه بنویسند: "کدام کار می تواند به توسعه کردستان کمک کند؟"

t.me/KDproblems
چطور یک مکتب اقتصادی کل علم اقتصاد را تسخیر کرد؟

✔️ هاجون چانگ (Ha-Joon Chang) استاد پژوهشی کالج سواسِ دانشگاه لندن است. در سال ۲۰۱۳، مجلۀ پراسپکت، او را به‌عنوان یکی از ۲۰ متفکر برتر جهان معرفی کرد.

🔴 وقتی هاجون چانگ در سال ۱۹۸۶ برای خواندن اقتصاد از کرۀ جنوبی به بریتانیا رفت، مهم‌ترین چیزی که آزارش می‌داد، فرهنگ غذایی به‌شدت بسته و محافظه‌کارانۀ انگلیسی‌ها بود. غذاهای انگلیسی کم‌تنوع و بدمزه بودند و به سختی می‌شد رستورانی پیدا کرد که سبک دیگری از غذا را ارائه دهد. در عوض در دانشگاه با معرکۀ آرای جالب‌توجهی بین مکاتب اقتصادی مختلف مواجه بود که دربارۀ هر موضوعی با هم وارد کارزارهای فکری می‌شدند و به علم اقتصادی پویایی می‌دادند.

🔴 چانگ که طی این سال‌ها به استاد اقتصاد برجسته‌ای تبدیل شده است، گمان می‌کند امروز داستان برعکس شده. فرهنگ غذایی انگلستان متنوع و رنگارنگ شده است، ولی علم اقتصاد تقریباً به‌طور کامل به انحصار یک شیوۀ فکری درآمده است.

🔴 تا دهۀ ۱۹۷۰، علم اقتصاد را طیف متنوعی از «مکاتب» فرا گرفته بود. اگر بخواهیم فقط مهم‌ترین‌ها را نام ببریم، عبارت‌اند از کلاسیک، نئوکلاسیک، کِینزی، توسعه‌گرا، اتریشی، شومپیتری، نهادگرا، و رفتارگرا که هر یک حاوی دیدگاه‌ها و روش‌های پژوهشِ متفاوتی بودند. این مکاتب اقتصادی -یا رویکردهای گوناگون به اقتصاد- دیدگاه‌های متمایزی داشتند؛ به این معنی که دارای ارزش‌های اخلاقی و جهت‌گیری‌های سیاسی مغایر با هم بودند، و در همان حال نحوۀ عملکرد اقتصاد را نیز به شیوه‌های متفاوت می‌فهمیدند.

🔴 گاهی، مکاتب اقتصادی متعارض در «تقابل‌های مرگ‌بار» روبه‌روی هم قرار می‌گرفتند. مثلاً اتریشی‌ها در مقابل مارکسیست‌ها در دهۀ ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، یا کِینزی‌ها در مقابل نئوکلاسیک‌ها در دهۀ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰. در مواقع دیگر، روابط متقابلشان صلح‌جویانه‌تر بود و طی گفتگوها و آزمایش‌های علمی استدلال‌هایشان را قوی‌تر می‌کردند.

🔴 اما، از دهۀ ۱۹۸۰، اقتصاد وضعیت غذای بریتانیایِ قبل از دهۀ ۱۹۹۰ را پیدا کرده است. یک سنت، یعنی اقتصاد نئوکلاسیک، تنها گزینۀ موجود در منو است. مانند سایر مکاتب، این مکتب هم نقاط قوت خود را دارد؛ همچنین دارای محدودیت‌هایی جدی است. غلبۀ اقتصاد نئوکلاسیک دلایل مختلفی دارد. بخشی از آن‌ها به عواملی آکادمیک مثل سیطرۀ روزافزون ریاضیات در اقتصاد برمی‌گردد، اما برخی هم غیرآکادمیک است. در واقع «سیاست زور» نیز به‌طور جدی در شکل‌گیری این پیشرفت نقش داشته است.

🔴 بی‌میلی ذاتی مکتب نئوکلاسیک به زیر سؤال بردنِ توزیع درآمد، ثروت و قدرت، که زیربنای همۀ نظم‌های اجتماعی و اقتصادی موجود هستند، آن را مقبولِ نخبگان حاکم کرده است.

🔴 اقتصاد نئوکلاسیک امروزه چنان مسلط است که اصطلاح «اقتصاد» مترادف با آن شده است. طوری که امروزه تعداد اندکی از اقتصاددانان نئوکلاسیک، حتی وجود مکاتب دیگر را به رسمیت می‌شناسند، تصدیق شایستگی‌های فکری آن‌ها که جای خود دارد. آن‌ها می‌گویند برخی ایده‌ها، مانند اقتصاد مارکسیستی، «اصلاً اقتصاد محسوب نمی‌شوند». و اندک دیدگاه‌های مفیدِ دیگر مکاتب نیز قبلاً در همین اقتصاد نئوکلاسیک، ادغام شده‌اند. حرف این نیست که اقتصاد نئوکلاسیک بد است، مسئله این است که تسلط صرفاً یک مکتب اقتصادی بد است.

🔴 سیطرۀ کامل یک نوع مکتب اقتصادی، نه‌تنها تأثیر بدی روی علم اقتصاد می‌گذارد، بلکه برای زندگی ما نیز مضر است، چرا که نظریۀ اقتصادی حاکم هنجارهای فرهنگی را نیز شکل می‌دهد. مثلاً با تسلط اقتصاد نئوکلاسیک که تصور می‌کند انسان‌ها خودخواه هستند، رفتار خودخواهانه عادی شده است و افرادی که به شیوه‌ای نوع‌دوستانه عمل می‌کنند به‌عنوان «آدم‌های ساده‌لوح» مورد تمسخر قرار می‌گیرند، اما اگر نظریه‌های اقتصادی رفتارگرا یا نهادگرا حاکم بودند، معتقد می‌شدیم که انسان‌ها انگیزه‌های پیچیده‌ای دارند که خودخواهی فقط یکی از آن‌هاست.


📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چرا رستوران علم اقتصاد اين روزها فقط يک غذا دارد؟» که در شمارۀ بیست‌وهشتم فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۳ آبان۱۴۰۲ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ هاجون چانگ است و شهریار سرفلاح آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در سایت ترجمان

به كانال برنامه ريزي استراتژيك بپیوندید؛
https://t.me/Strategic_Planning_with_Raji
چه بایدکردهای توسعه کردستان(2)
مزیت های رقابتی: کشت گندم

🔹 لازمه حرکت به سمت توسعه، درهر جامعه ای، شناسایی ظرفیت های موجود آن است. در مسیر توسعه کردستان نیز شناخت ظرفیت های موجود به عنوان پیش نیاز، حائز اهمیت است . در هفتاد سال  پیشینه برنامه ریزی و توسعه حکومتی در کشور، طی مطالعات متعدد زمینه ها و پتانسیل های توسعه در کردستان شناسایی شده است و برای بخشی از آن ها برنامه ها و طرح هایی نیز به مرحله اجراء درآمده است اما به دلیل موفقیت های ناکافی در این عرصه و تغییرات مستمری که به تدریج در شناسایی ظرفیت های جدید و انتظارات مردم بوجود می آید، ضروری است در هر مقطع، با توجه به میزان توسعه یافتگی، راهکارهای جدیدی ارائه شود. پیشنهادهای جدیدی کە نه صرفا از زبان کارشناسان سازمان های دولتی بلکه از زبان افکار عمومی کردستان ارائه شود. برای کمک بە این فرایند دراین یادداشت ها، ضمن پرهیز از بحث های صرفا تئوریک و نظری، به مواردی اشاره می شود که در واقعیات جامعه کُردستان قابلیت اجرا دارند.

🔹 در نگرش سنتی برنامه ریزی، مزیت های نسبی به ظرفیت های طبیعی جامعه تلقی می شود اما از منظر استراتژیک، تاکید بر این است که اولا ظرفیت های نسبی قابلیت تبدیل به "مزیت های رقابتی" را داشته باشند، ثانیا دانش و توانمندی های منابع انسانی  و فرصت های پیش رو نیز مورد توجه قرار بگیرد. با این نگاه در این زنجیره یادداشت ها به ظرفیت هایی (نظیر: خاک. آب، هوا، نیروی انسانی و فرصت های محیطی) اشاره می کنم که در حال حاضر و با توجه به واقعیات جامعه، قابلیت تبدیل به مزیت رقابتی را دارند. بدیهی است برای عملیاتی شدن این موارد طراحی و اجرای فرایندهای قانونی و اجرایی لازم می نماید که قاعدتا به دلیل حاکم بودن سیاست تمرکزگرایی در مدیریت توسعه کشور مسئولیت اصلی آن بر دوش دولت خواهد بود. با این وصف این به معنای سلب اختیار و حذف بخش خصوصی و نهادهای مدنی نیست و هرکدام از این سه رکن می بایست مستقلا و تعاملا نقش خود را ایفا کنند. امیدوارم پس از گذشت بیش از هفتاد سال از آغاز برنامه ریزی و توسعه در ایران و تجارب تلخ و شیرین، سرانجام تعامل بین این سه رکن جامه عمل بپوشد:

🔹 اینکه هنوز کشاورزی در راس اقتصاد کردستان قرار دارد واقعیتی انکار ناپذیراست، هم به واسطه میزان سرمایه نهفته درآن و هم میزان اشتغال و حجم درآمدزایی. با این وصف به نظر می رسد هنوز هم بخش کشاورزی کردستان برای رسیدن به اشتغال کامل، ظرفیت های ناشناخته زیادی دارد. به عنوان مثال به برخی از آن ها اشاره خواهم کرد:

🔹 خام فروشی گندم: به استناد آمارو اطلاعات رسمی  گندم  مهمترین محصول کشاورزی کردستان است. بیش از 600 هزار هکتار از زمین های استان کردستان زیر کشت گندم قرار دارد که متاسفانه فقط حدود 30 هزار هکتار آن آبی است. طبق اعلام استانداری کردستان در سال 1402 بیش از  یک میلیون  و سیصد هزار تن گندم در کردستان تولید شده است( رتبه اول تولید دیم گندم در کشور)  که یک میلیون و یکصد و پنجاه هزار تن  مازاد بر نیاز استان(با ارزش قریب بیست هزار میلیارد تومان) از سوی مراکز خرید گندم خریداری شده است. استان کردستان بیش از ده درصد تولید گندم کشور را تولید می کند و در سال های اخیر همواره جزو سه استان گندم خیز کشوربوده است.

🔹 با توجه به اینکه کشت گندم یکی از مهمترین مزیت های رقابتی کردستان است، پیشنهاد می شود:
اولا از خروج گندم خام کردستان به خارج از منطقه، ممانعت بە عمل آید. با توجه به تکنولوژی موجود امکان نگهداری آرد در محل وجود دارد و می توان ضمن تکمیل ظرفیت کارخانجات کنونی آرد در استان، ده ها کارخانه تولید آرد جدید نیز احداث و با احداث سیلوها و انبارهای مدرن گندم و آرد، امکان نگهداری آن را فراهم و به اشتغال هزاران جوان بیکار کردستانی کمک کرد. استفاده کنندگان از گندم کردستان می توانند کارخانجات خود را به این منطقه منتقل سازند.
ثانیا با ایجاد کارخانجات فراوری آرد نظیر تولید ماکارونی، آردهای صنعتی،  انواع کیک و کلوچه وسایر محصولات آردی، این بخش از صنایع را گسترش داده و درآمد سرانه کردستانی ها را افزایش داد. در این راستا می توان علاوه بر سرمایه گذاران داخلی و ایرانیان خارج از کشور، از سرمایه گذاران خارجی همسایه نظیر اقلیم کردستان عراق نیز دعوت به عمل آورد تا سرمایه های خود را در صنایع تبدیلی گندم کردستان به جریان بیندازند 

                      t.me/KDproblems
تجارب تلخ و شیرین یک انسان معمولی(قسمت سوم)

سیدهاشم هدایتی

🔹 توضیح: به اشتراک گذاری اندوخته های گرانقیمت, یک رسالت انسانی است! آنچە در این پست می بینید بخشی از تجارب تلخ و شیرینی است که هر روز یکی از آن ها در وضعیت واتساپ و نیز صفحه اینستاگرام بنده درج شده بود. به امید خدا تا توان باشد به این کار ادامه خواهم داد
!

🔹« افسوس دیر متوجه شدم، مسئول همه چیز و همه کس نیستم و لازم نیست در مورد همه چیز و همه کس نظر بدهم!»
🔹« وجود تعصب بارها موجب شد از درک حقیقت عاجز باشم و آنچه را دوست داشتم به نام حقیقت معرفی کنم!»
🔹« زمان زیادی گذشت تا دریابم همیشه روزگار باب میل من حرکت نمی کند. گاهی باید چشم را بست و خود را به سرنوشت سپرد!»
🔹« تجربه به من آموخت برای قضاوت در مورد نحوه راه رفتن دیگران باید کفش های آنان را به پا داشته باشم!»
🔹« بارها به دلیل ندیدن پشت صحنه در تحلیل وقایع به خطا رفته ام. دیدن مو هنر نیست درک پیچش مو مهم است!»
🔹« در طول سالیان زندگی خود اطمینان یافتم که هرگز نمی توان رازی را برای همیشه از همگان مخفی نگه داشت!»
🔹« دادگاه درون پا بر جاست: هر کار کردم جزایش را دیدم: اگر نیک بود،خوشحالی و اگر بد بود، بدحالی!»
🔹« رویاپردازی همیشه به من حس خوش داده اما واقع بینی آرامش را برایم به ارمغان آورده است !»
🔹« یک راز مهم:  "اول باید تمام وظایف خود را انجام داده سپس دست به دعا شده و خواهان استجابت شوم" !»
🔹« هر جا بیشتر خودنمایی کردم بیشتر از چشم ها افتادم. مشک آن است که خود ببوید !»
🔹« کاش هنگام دردمندی به جای فریاد و باخبر کردن دیگران، خود به داد خود می رسیدم!»
🔹«مادام عینک مطلق گرایی بر چشم دارم آرامش را از خود و اطرافیانم گرفته ام. !»
🔹«کاش زودتر یاد می گرفتم احترام کردن به عزیزانم، ضروری تر از دوست داشتن شان است !»
🔹«کاش درک می کردیم: همه ما در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوت انجام می دهیم!»
              
🔹«کاش به جای آن همه اصرار برای تغییر دیگران، بیشتر به فکر تغییر دادن خود بودم !»
🔹«کاش به جای نفی مخالفان، آنان را درک می کردم  قطعا به آرامش بیشتری می رسیدم!»

🔹« تجربه می گوید با موعظه و توصیه نمی شود جامعه را موفق کرد.  الگوی عملی لازم است

🔹« کاش هرگز جرات توهین به دیگران را نمی یافتم. هربار توهین کردم، تحقیر شدم!»
🔹« هرگز ندیدم  انسان های شرافتمند، مخالفان خود را با القاب رکیک و ناپسند معرفی کنند!»
🔹« کاش آنقدر شجاعت داشتم که بپذیرم، شکست. همواره بخشی از زندگی انسان ها است!»
t.me/KDproblems
داخەکەم بۆ کۆچی دوایی
مامۆستای بیرمەند و ڕەنج کێشم
مامۆستا عەتاوڵای ئەحمەدپەنا
هێشتا دەنگە زوڵاڵ و پر لە هەست و خۆشەویستی و بۆچوونە مرۆڤ دۆستانەکەی لە کەلاسی دەرسی دانشی ئیجتماعی دەبیرستانی شەوانەی سەقز لە ساڵەکانی ١٣٥٤بەدواوە لە ناو مێشک و دڵمدا دەنگ ئەداتەوە
زۆر زۆر بەداخەوە پاش شۆڕشی ۵۷ کەوتە بەر پەلاماری بێ ڕەحمی و مەحرووم کرا لە ئەویندارییەکەی کە بریتی بوو لە تەدریس و فێرکردنی ڕۆڵەکانی
من زۆر  بەختەوەر بووم قەت پێوەندم لە گەڵی ئەو دانشمەندە بیرقووڵەدا نەپچڕا و تا سێ حەوتە پێش کۆچی دوایی بەردەوام لە فەزای مەجازیدا بەهرەمەند ئەبووم لە دەرس و ئامژگاری و مێهرەبانی و سەرچاوەی خۆشەویستی ئەو پیاوە مەزن و مرۆڤ دۆستە
بە ئەو پەڕی خەم و پەژارەو مل کزییەوە سەرەخۆشی ئەکەم لە بنەماڵەی بەڕێزی ئەحمەدپەنا و وەکیلی، بە تایبەت کاک هێرش و کاک هۆشیاری کوڕی
هیوادارم دەس نویس و نووسراوە بە نرخەکانی لە چاپ بدرێن تا گۆشەیەکی بچووک لە بیرو بۆچوونە قووڵ و دلنەوازەکەی وەک یادگارییەک لە کتێبخانەکانی وڵاتەکەماندا بمێنێتەوە

سەید هاشمی هیدایەتی
t.me/KDproblems
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تکایه ئەو فایلە ببینن
بەڕاستی جێ شانازییە بۆ کورد و بۆ زمانی کوردی

t.me/KDproblems
توسعه کردستان و ضرورت تحلیل حوادث مهم تاریخ معاصر!

🔹 سی سال پیش, پس از اتمام دورە کارشناسی مدیریت، با حضور در اداره کل تعاون کردستان درگیر مقوله مهمی شدم به نام توسعه. از آن زمان تاکنون هرازچندگاهی با نگارش مقالات علمی و یادداشت های کارشناسی، و البته انتشار چند عنوان کتاب مرتبط، کوشیده ام در مورد ماهیت توسعە، فرایند و عوامل موثر بر آن به ویژه در کردستان. ادای وظیفه کنم. به گمانم پی بردن به شناخت عوامل تاریخی اثرگذار بر روند و وضعیت توسعه کردستان از اهمیت زیادی برخوردار است که غالبا مورد غفلت قرار گرفته است. انکار نمی توان کرد که توسعه در خلاء شکل نمی گیرد بلکه عوامل متعدد و متنوعی در گذر زمان بر میزان موفقیت آن تاثیر می گذارند. به نظر می رسد بدون درک ارتباط بین وضعیت توسعه و شناخت حوادث تاریخی امکان برنامه ریزی برای توسعه وجود ندارد.

🔹 انتظار می رود تحلیلگران آشنا با تاریخ و تاریخ دانان حرفه ای و نکته سنج در این زمینه نقش آفرینی کنند و با معرفی و تحلیل حوادث مهم اثرگذار بر روند توسعه کردستان، با برنامه ریزان حوزه توسعه در جهت مدیریت حال و آینده توسعه، همفکری کنند. نظر به اینکه هنوزدر این زمینه آثار تحلیلی، تاریخی قابل توجه ای عرضه نشده است شاید بتوان گفت در غیاب مورخان حرفه ای، یکی از راهکارهای ممکن و مفید، پرداختن به تاریخ شفاهی است. در این باب هرکس می تواند با شناخت اجمالی از قواعد تاریخ نگاری با ضبط و ثبت خاطرات افراد شاخص به ویژه شخصیت های اثرگذار بر عوامل اقتصادی. سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پنجاه سال اخیر، ذهن مردم و متخصصان حوزه توسعه را روشن و به توانمند کردن مدیریت توسعه کردستان کمک کند

🔹 بدیهی است عوامل متعددی در در تاریخ، به ویژه در پنجاه سال اخیر بر وضعیت توسعه مناطق کردنشین ایران تاثیر گذاشته اند که پرداختن به هریک از آنان می تواند برای آینده این مناطق مفید باشد. در این باره می توان لیست بلندی تهیه کرد و دراختیار افراد و گروه های فعال در جامعه مدنی قرار داد. به منظور پرهیز از اطاله کلام به مواردی از آن اشاره می کنم:

🔹 عوامل اثرگذار بر روند توسعه کردستان در پنجاه سال اخیر:
#. پدیده انقلاب اسلامی در سال ۵۷ با مجموعه عناصر و اجزای آن
#. مبارزه مسلحانه گروه های مسلح در کردستان
#. شکل گیری اسلام سیاسی در کردستان به منزله جریانی که داعیه حکمرانی دینی داشته و برای دستیابی به قدرت مبارزه سیاسی می کند
#. تشدید جریان ناسیونالیسم کُردی فعال در عرصه سیاسی و نظامی(کوردایه تی)
#. حضور فعال جریان های چپ مارکسیست، لنینیست و مائوئیست در دهه اول انقلاب.
#. جریان های سنتی مذهبی ( روحانیت، تشیخ و تصوف، نهاد مسجد و جمعه و جماعت و تکایا و خانقاه ها)
#. جبهه بندی: پدیده انقلاب _ ضدانقلاب و ایجاد دو دستگی ناشی از آن در میان کُردها
#. وجود کثرت و تفاوت مذهبی میان کُردها، به ویژه شیعه و سنی
#. مرزی بودنه مناطق وسیعی از کردستان
#. بحران ناشی از جنگ و درگیری‌های دهه اول انقلاب در غرب کشور و برخوردهای افراطی ناشی از آن به ویژه پاکسازی های زیانبار در آموزش و پرورش و حذف نیروهای توانمند بومی از دایره مدیریت ارشد استان
#. ویژگی سیستم سنتی کشاورزی و تحولات ناشی از اصلاحات ارضی اوایل دهه چهل و فقر سرمایه و ضعف زیرساخت های ایجاد واحدهای بزرگ صنعتی
#. نهاد قانونگذار و نمایندگان مناطق کردنشین در مجلس در دوره های مختلف
#. جریان روشنفکری؛ نویسندگان. شعرا، هنرمندان و نخبگان علمی و ادبی
#. فعالان زن و جریان های شبه فمنیستی و جوانان و ورزشکاران
#. نهادها و موسسات علمی و پژوهشی. تکنوکرات ها؛ مهندسان، پزشکان، تجار و بیزنس من ها
#. فرهنگ و زیرساخت های ذهنی جامعه در مورد توسعه
#. مقوله امنیت سرمایه گذاری و عوامل مختل کننده آن وعوامل متعدد دیگر
#. واقعیت این است که ما در مورد هیچ یک از عوامل بالا متن و مستندات تحلیلی قابل اعتنایی نداریم و جامعه به شدت نیازمند ارتقای سطح شناخت خود در چنین مواردی است.
t.me/KDproblems