معرفی عارفان
959 subscribers
31.8K photos
11.5K videos
3.15K files
2.61K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در درگه ما دوستی یک دله کن
هر چیز که غیر ماست آنرا یله کن
یک صبح به اخلاص بیا بر در ما
گر کار تو بر نیامد آنگه گله کن


ابوسعید
وقتی دو انسان پخته و معنوی به هم دل می‌بازند، یکی از بزرگ‌ترین پارادوکس‌های زندگی اتفاق می‌افتد.

یکی از زیباترین پدیده‌های جهان هستی رخ میدهد؛ آنها با هم هستند و در عین حال به شدت مستقل و تنها هستند! آن‌قدر به هم نزدیکند که انگار هر دوی آنها یک نفرند. امّا در عین حال با هم بودن‌شان فردیت‌شان را نابود نمی‌کند. با هم هستند و تنها هستند. با هم بودن‌شان کمک می‌کند کە تنها باشند.

دو انسان پخته و معنوی اگر عاشق هم شوند، بدون حس مالکیت، بدون سیاست، بدون ریاکاری، به هم کمک می‌کنند کە آزاد باشند!

مردن از عشق
#فرانک_بورسیل
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

#حضرت_حافظ

غزل ۱۷۹ از خواجه شیراز لسان الغیب حافظ

رسید مژده که《ایام غم》نخواهد ماند
《ان الانسان لفی خسر》
《چنان》نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
《سوال : به چه اشاره می کند؟
جواب : از نظر دولت قرآن به :
قریب مضمون قران کریم :
و قالوا اسکن انت و زوجک الجنه و کلا و اشربا ما شئتکما
ولا تقربا هذه الشجره 》

من ار چه در نظر《یار》《خاکسار》شدم=
《الله ولی الذین امنوا》
《الله : اهبطوا انت و زوجک الجنه...و در زمین سکونت کنید》
《رقیب》نیز چنین محترم نخواهد ماند
《علت چنان نماندن من : ابلیس》

چو《پرده دار》به شمشیر می‌زند همه را
《قریب مضمون (کمک فرمایید درست بنویسم) :
انظرنی الی یوم القیامه ، انت من المنظرین ،
قالُُوا تَالله لَاُغوینَهم اجمعین
الا عبادک منهم اجمعین》
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چُو بر صحیفه هستی ، رقم نخواهد ماند

سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند=
با وجود این سرود جمشید متنبه نشد و غرور ورزید!

غنیمتی شمر ای شمع ، وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم ، نخواهد ماند=
همانطور که فرصت شمع تا صبح است ،
فرصت ما هم تا پایان عمر است که که موقع آن می تواند هر دم باشد!.

توانگرا دل درویش خود به دست آور=
توانگرا دل نا آباد خود را به می عمارت کن
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

بدین《رواق زبرجد》نوشته‌اند به زر
《قرآن؟!آسمان؟!》
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

ز مهربانی جانان طَمَع مَبَر حافظ=
درست است که از مهربانی الله می باشد که به تو ای توانگر ،
فرصت داده است که توانگر باشی و ظلم کنی ، ولی انتظار
نداشته باش که این فرصت جاودان باشد،
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند=
توانگرا فرصتت برای کارهای ظالمانه ات پایان پذیر است.




حافظ
مجنون خواست که پیش لیلی نامه نویسد. قلم در دست گرفت و این بیت گفت:

خیال تو مقیم چشم است.
و نام تو از زبان خالی نیست.
و ذکر تو در صمیم جان جای دارد.
پس نامه پیش کی نویسم؟ چون تو در این محل‌ها می‌گردی.
قلم بشکست و کاغذ بدرید.

فیه مافیه
حضرت مولانا
گل چو خندید محال است دگر غنچه شود
سر چو آشفته شد از عشق، به‌سامان نشود

صائب_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سر به شانه‌ی خدا بگذار
تا قصه‌ی عشق را
چنان زیبا ‌‌بخواند
که نه از دوزخ بترسی
و نه از بهشت به رقص در‌آیی
قصه عشق ،
همین انسان بودن ماست..

شبتون مملو آرامش
فرداتون زیبا...
خدای من
امروزمان را مثل هر روز،
با نام و یادت آغاز میکنیم؛
مـا را به عطای خـود
از دیـگران بی نیاز گردان🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور


بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده رحمتگر

#سوره_انعام_آیه_۳
وَهُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ (٣)

اوست خداوند در آسمانها و در زمین؛ پنهان و آشكار شما را می‌داند؛ و از آنچه (انجام می‌دهید و) به دست می‌آورید، با خبر است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمام خوبیها را برایتان آرزو میکنم
نه تمام خوشیها را

زیراخوشی آنست که تو میخواهی و
خوبی آنست که خدابرای تومیخواهد

پنج شنبه تون بخیر
هرازگاهی خودت را هرس کن،تمام سختیهایت، دردهایت، خاطرات بدت را باغبانی کن .سبک کن فکرت را ، ازهرچه آزارت مي دهد. وقتى ذهنت رو آروم كنى، ميتونى صداى خدا رو بشنوى .

جان دلم از نژاد چشمه باش،

بگذار آدمها تا
می توانند سنگ باشند،

مهم این است که تو
جاری باشی و از آنها بگذری...

خوشبخت کسی هست
که شکوه رفتارش آفریننده‌ی
لبخند بر لب‌های دیگران باشد.

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد پنج شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

پروردگارا
یک صبح زیبای دیگر را با ترنم
دلنشین پرندگانت آغاز نمودم
شکر، برای یک روز زیبای دیگر
شکر، برای بوی خوش زندگی
شکر و هزاران شکر،
برای وجود ارزشمند عزیزانم
شکر، برای سلامتی جسم و جان
شکر، برای رزق و روزی حلال و بی نیازی
بارالها
چتر رحمتت را بر سرخانواده و دوستانم همیشه بازنگه دار و بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن
آمین

🌺🌺🌺

شاد باشی
اگر کوهم! خراب از قصهء فرهاد خواهم شد
کنار نام اهل عشق، من هم یاد خواهم شد

دلیل از من مخواه، از سرنوشت پیله ها پیداست
که از زندان دنیا عاقبت آزاد خواهم شد

تمام عمر کوهم خواندی و آتشفشان بودم
سکوتم گرچه سر تا پا، شبی فریاد خواهم شد

مسیحای تو بر من گرچه دیگر جان نمی بخشند
اگر یکدم بیاید بر مزارم شاد خواهم شد

به خاک افکندی ام در خون و قول سوختن دادی
چه بهتر! بعد از این خاکستری در باد خواهم شد

#فاضل_نظری
#کتاب
#روضه_عشاق
یک خلیفه ی خودخواه مغرور بلندپرواز اموی مجبورشد این عبارت معروف را بگوید که: از این ایرانیها شگفت دارم ، هزارسال حکومت کردند و ساعتی به ما محتاج نبودند، و ما صد سال حکومت کردیم و لحظه ای از آنها بی نیاز نشدیم...

📕 دو قرن سکوت
#عبدالحسین_زرین_کوب

عبدالحسین زرین‌کوب(٢٩ اسفند ۱۳۰۱ – ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم برجستهٔ ایران معاصر بود. آثار او به‌عنوان مرجع عمده در مطالعات تصوف و مولوی‌شناسی شناخته می‌شود وی از تاریخ‌نگاران برجستهٔ ایران است و آثار معروفی در تاریخ ایران و نیز تاریخ اسلام دارد. این آثار به‌دلیل بیان ادبی و حماسی تاریخ از آثار پرفروش در میان ایرانیان هستند.
در نیزار ..
پرنده ای اندوهگین می خواند
گویی چیزی را به یاد آورده !

           که بهتر بود فراموش کند ...


#تسورا_یوکی
اگر بخواهی نعمتی در تو زیاد شود،
باید آنرا ستایش کنی.
حتی وقتی گیاهی راستایش کنی،
بهتر رشد میکند
تقدیر کنید،
ستایش کنید، تأیید کنید
تا نعمتهای خدا بسوی شما سرازیر شود


دکتر الهی قمشه ای
دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

حافظ
۰

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم


بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به《میخانه》
《"دوش" از "مسجد" سوی《میخانه" آمد "پیرِ" ما》
دوش : حدود زمانی عهد الست
مسجد : جایی در قبل از هبوط انسان و بعد از خلقت او
که مورد سجده ی ملائک قرار گرفت
میخانه : جای می که آنرا ذکرالله بدست آوردم.
به می عمارت دل کن : می عمارت دل را هدف قرار داده است.
۱ - میخانه می تواند دنیا هم باشد که محل نزول ذکرالله است.
۲ - می تواند محل کسانی باشد که با می دل را عمارت کرده اند.
پیرِ ما = حضرت آدم
که از پای《خم》ت روزی به حوض کوثر اندازیم=
《خم : اگر می ذکرالله باشد ؟! خم کجاست؟جواب : جایی که همه ی ذکر های الهی مجتمعند؟ 》
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی :
یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت

حافظ
۲۴ شهریور سالروز درگذشت اوریانا فالاچی

( زاده ۸ تیر، ۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ فلورانس – درگذشته ۲۴ شهریور، ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶ فلورانس) روزنامه‌نگار، نویسنده و مصاحبه‌گر سیاسی

او که در دوران جنگ جهانی دوم به‌عنوان یک چریک ضدفاشیسم فعالیت داشت، آنچه بیش از همه به شهرتش کمک کرد، مجموعه مصاحبه‌های مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا پهلوی، ملک‌حسین، ایندیراگاندی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی‌بوتو، روح‌اله خمینی، گلدامایر، معمر قذافی، جرج حبش، و هنری کیسینجر بود.
وی در زمان زمامداری موسولینی " دیکتاتور ایتالیا " زاده شد و ۹ ساله بود که جنگ جهانی دوم آغاز شد. آن‌زمان پدرش که از موسولینی نفرت داشت، وارد جنبش مقاومت زیرزمینی شد. اوریانا هم گرچه بعدها نوشت که دو طرف جنگ تفاوت چندانی نداشتند اما به پدر کمک می‌کرد و تا پایان جنگ تجربه‌های وحشتناکی را پشت سر گذاشت. هنوز ۲۰ ساله نشده بود که نوشتن در روزنامه‌ها را آغاز کرد و به‌قول خودش قدرت واژه‌ها را کشف کرد. او به‌خاطر قدرت بیان بالا، درک خاص سیاسی و جسارت فوق‌العاده، به سرعت از نویسنده ستون کوچکی در یک روزنامه محلی، به خبرنگاری بین‌المللی که برای تعدادی از معتبرترین نشریات اروپا قلم می‌زد تبدیل شد. هرجای دنیا که در آن زمان کانون خبری و رسانه‌ای جنگ قدرت بین زورمداران بود، او را به خود جذب می‌کرد.

جوایز:
فالاچی در پی سالها فعالیت حرفه‌ای‌اش، موفق به دریافت جوایز معتبر بسیاری "از جمله مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکونی، جایزه آمبرگنو درو؛ معتبرترین جایزه شهر میلان، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و ..." شد. او همچنین یک بار کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.

فعالیت‌ها:
در ایران نام اوریانا فالاچی در اواخر دهه چهل با ترجمه آثارش علیه جنگ ویتنام و حکومت‌های دیکتاتوری باقی‌مانده در اروپا "یونان، اسپانیا و پرتغال" مطرح شد. وی یک بار در سال ۱۳۵۱ برای مصاحبه با محمدرضا پهلوی و بار دیگر در سال ۱۳۵۸ برای مصاحبه با روح‌اله خمینی و مهندس بازرگان به ایران سفر کرد. این مصاحبه‌ها، آخرین بار درسال ۱۳۸۳ همراه با مصاحبه معمر قذافی، آریل شارون و لخ والسا در ایران منتشر شد.
او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه عمر را به استراحت بپردازد.
زمانی که حادثه یازده سپتامبر روی داد، اوریانا نتوانست در برابر این وسوسه بزرگ مقاومت کند. کتابی در اکتبر ۲۰۰۲ از او به‌چاپ رسید به‌نام خشم و غرور که در آن خواهان نابودی آنچه امروزه به‌نام اسلام مطرح است شده‌است. انتشار این کتاب سبب شد که فالاچی در سن ۷۲ سالگی آرامش خود را از دست بدهد و مجبور باشد همواره تحت محافظت نیروهای پلیس قرار بگیرد.
مسلمانان در ایتالیا و فرانسه پس از انتشار این کتاب او را تهدید به‌مرگ کردند. اما پاسخ او این بود که: «من از ۹ سالگی با درد و مرگ دست و پنجه نرم کرده‌ام. در ویتنام، در لبنان، مکزیک، بولیوی یا هرجای دیگر. اما از سال ۱۹۹۲ که زیر تیغ جراحی برای بهبود سرطان قرار گرفته‌ام هر روز می‌میرم.»

کتاب‌شناسی:
هفت گناه هالیوود، لُنگانِسی (میلان) ۱۹۵۸
جنس ضعیف، ریتزولی (میلان) ۱۹۶۱

پنه‌لوپه به‌جنگ می‌رود، ریتزولی (میلان) ۱۹۶۲
نفرت‌انگیز، ریتزولی (میلان) ۱۹۶۳
اگر خورشید بمیرد، درباره برنامه فضایی آمریکا، ریتزولی (میلان) ۱۹۶۶
زندگی، جنگ و دیگر هیچ،  گزارشی از جنگ ویتنام بر اساس تجارب شخصی، ریتزولی (میلان) ۱۹۶۹
آن روز در ماه، ریتزولی (میلان) ۱۹۷۰
نامه به‌کودکی که هرگز زاده نشد، مجموعه‌ای از مصاحبه با شخصیت‌های سیاسی جهان، ریتزولی (میلان) ۱۹۷۶
یک مرد، داستان الکساندروس پاناگولیس، انقلابی یونانی، ریتزولی (میلان) ۱۹۷۹
ان‌شاءاله، ریتزولی (میلان) ۱۹۹۰
خشم و غرور ۲۰۰۱
اوریانا فالاچی در ۷۷ سالگی  درگذشت.
۲۴ شهریور سالروز درگذشت عبدالحسین زرین‌کوب

( زاده ۲۹ اسفند ۱۳۰۱ بروجرد -- درگذشته ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ تهران ) ادیب، تاریخنگار، نویسنده و مترجم.

او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا سال پنجم در زادگاهش گذراند و برای کلاس ششم عازم تهران شد و رشته ادبی را برگزید و در سال ۱۳۱۹ تحصیلات دبیرستانی را به‌پایان رسانید. او سال بعد به بروجرد بازگشت و به‌تدریس در دبیرستانهای خرم‌آباد و بروجرد پرداخت.  در همین دوره نخستین کتاب او به‌نام فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران در بروجرد منتشر شد.
وی در سال ۱۳۲۴ پس از آنکه در امتحان ورودی «دانشکده علوم معقول و منقول» و «دانشکده ادبیات» حائز رتبه اول شده ‌بود، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۷  دوره لیسانس ادبیات فارسی را با رتبه اول به‌پایان رساند و سال بعد وارد دوره دکتری رشته ادبیات دانشگاه تهران شد. او در سال ۱۳۳۴ از رساله دکتری خود باعنوان نقد شعر تاریخ و اصول آن که زیرنظر بدیع‌الزمان فروزانفر تألیف شده ‌بود، با موفقیت دفاع کرد. دکتر زرین‌کوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عده‌ای از فضلای زمان، همچون محمد معین، ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب‌خویی برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دائرةالمعارف اسلام "چاپ هلند" دعوت شد.
وی از سال ۱۳۳۵ با رتبه دانشیاری کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و عهده‌دار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکده‌های ادبیات و الهیات شد. او چندی نیز در «دانشسرای عالی تهران» و «دانشکده هنرهای دراماتیک» تدریس کرد و از سال ۱۳۴۱ به‌بعد در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاه‌های آکسفورد، سوربن، هند و پاکستان و در سالهای ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در آمریکا به‌عنوان استاد میهمان در دانشگاه‌های کالیفرنیا و پرینستون به‌تدریس پرداخت.
وی در سالهای ورودش به دانشکده، با خانم قمر آریان آشنا شد. قمر آریان در گفت‌وگویی که در سال ۱۳۸۳ در روزنامه جام‌جم چاپ شد، تعریف کرد که آشنایی آنها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافته‌ بود و سرانجام از آریان خواستگاری کرد. به‌گفته آریان، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، پدرش گفت که به‌.خوبی با زرین‌کوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما گمان می‌کرده که نویسنده آن مقالات باید مردی ۵۰ ساله باشد.
آریان و زرین‌کوب در سال ۱۳۳۲ ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند "زرین‌کوب رتبه نخست و آریان دوم در کنکور دکتری بود" و پس از فارغ‌التحصیلی، سالهای سفرشان آغاز شد. قمر آریان سالهای بسیاری را همراه با همسرش در هند و چندین کشور اروپایی و عربی گذراند.
زرین‌کوب کتابی تحت عنوان دو قرن سکوت درمورد حوادث و اوضاع تاریخیِ ایران در دو قرن اول اسلام " از حمله عرب تا ظهور دولت طاهریان" نگاشته و در سال ۱۳۳۶ در چاپ دوم کتاب به بسیاری از پرسشهای مطرح‌شده توسط منتقدان و نیز شبهات وارده‌ بر مطالب چاپ اول کتاب پاسخ داده‌است.
دکتر عبدالحسین‌ زرین‌کوب در ۷۷ سالگی درگذشت.