مانگ میرزایی
573 subscribers
97 photos
6 videos
2 files
29 links
Download Telegram
خب به نظرم وقتشه که جلسات کوچینگمونو به طور رسمی شروع کنیم.
اگر کسی کوچینگ فردی خواست باهام درمیون بذاره شرایطش رو بهش میگم.
اماااا یه برنامه خفن‌تر داریم.

جلسات دو ساعته کوچینگ گروهی (۵نفره)
جلسه‌ اولمون مثل یک کارگاه خودآگاهی خواهد بود.

امتیازات جلسه گروهی اینه که افراد تبادل نظر میکنن و به هم کمک میکنن که همه چی روون‌تر جلو بره.

اما جلساتمون قانون داره و همه باید به رازداری پایبند باشن و هیچکسم حق قضاوت و برچسب زدن نداره تا همه بتونن راحت و بدون ترس حرفاشونو بزنن و از جلسه دستاوردهای خوب خودشونو داشته باشن.

بهتره کسایی که شرکت میکنن یه مدت حداقل دو ماهه ادامه بدن تا به نتیجه مثبتی برسن اما اگر مثلا تو گروهشون راحت نباشن میتونن دراپ کنن و مجبور نیستن جایی باشن که حس خوبی ندارن.

اگر دوست دارید تو اولین گروهمون باشید بهم پیام بدید.

ظرفیت گروه فقط ۵ نفر هست. تایم جلسات معمولا عصرها و احتمالا جمعه! و هزینه هر جلسه برای هر نفر فقط ۵۶ هزار تومن.

جلسات هم توی اپ میت برگزار میشه و ترجیح بر اینه که با تصویرتون حضور پیدا کنید و به طور فعال همراه باشید و صحبت کنید اما اگر کسی خواست فقط صداش باشه اوکیه.

درمورد باقی جزئیات هم با خود بچه‌ها تو گروه‌هاشون صحبت خواهیم کرد.

برای ثبت نام جلسه کارگاه خودآگاهی به @maang94 پیام بدین.
اولین گروهمون تشکیل شد
مطمئنم کنار هم رشد می‌کنیم و کلی از هم یاد میگیریم

اگر تو هم همراهی بهم پیام بده @maang94
بچه‌ها هرکس میخواد کوچینگ گروهی یا فردی دریافت کنه تو چند خط انگیزه، هدف و خواسته‌ش رو برام بنویسه لطفاً🙏

تو همون pv خودم
یکی از بچه‌ها چند روز پیش بهم گفت از وقتی برگشتی حس می‌کنم حالت بهتره و آروم تری!
خیلیا میگن بهم و خودمم کاملا حسش می‌کنم.
میدونی؟ من هرچی داشتم و نداشتمو یهو باهم از دست دادم. هرچیزی که چند سال هرروز ذره ذره ساخته بودم یهو پوچ شد و از دستم رفت. من تروماهایی رو تجربه کردم که اضطراب مرگم رو بیدار کرد.
و بعد اون انگار آروم گرفتم و پذیرش رو زندگی کردنو تمرین کردم.

الان دیگه با پوست و گوشت و استخونم میدونم هیچی موندنی نیست. دیگه خیلی از دست و پا زدنام کمتر شده :)
هر جمعه عصر جلسه کوچینگ گروهی خواهیم داشت. توی این جلسات روی مهارت‌های زندگی شما کار می‌کنیم. هزینه هر جلسه برای هر فرد فقط ۵۶ هزار تومنه! اگر دوست دارید به گروه ما بپیوندید و جلسات رو باشید به @maang94 پیام بدید و انگیزتون از شرکت تو جلسات رو تو چند خط واسه‌م بنویسید.
امروز یه مراجع داشتم که برای کبد چرب اومد مشاوره تغذیه بگیره.
اولش گفتم بیماری خاص دیگه‌ای ندارید؟ گفت نه!
بعد یکی یکی سوالا رو پرسیدم رفتم جلو و فهمیدم که گواتر داره، دیسک کمر و دیسک گردن داره، دو سال پیش کرونایی گرفته که ۴۰ روز بستری بوده و هنوز که هنوزه بخاطرش حالش بد میشه و همین امروزم بیحال بود و در طول مشاوره حس میکردم کلا نمیشنوه من چی میگم و الان غش میکنه میفته!

مونده بودم که آخه زن! وقتی میگم سابقه بیماری خاص چرا فکر میکنی باید بگی هیچی؟

تازه ورم و میکروب معده هم داشت

و تک تک این موارد رژیم غذایی فرد و برنامه فعالیت بدنیشو تغییر میده خب🚶‍♀️🚶‍♀️
امروز خیلی پرماجرا بود اما تو روزای پرماجراتر واقعا وقت نمی‌کنم عکس و اینا بگیرم و تو پست و استوری بیام ماجراها رو تعریف کنن.
بلاگرا چجوری میتونن؟ من nmt
یه چیزیو میخواستم بیام بهتون بگم!

من قدیما اینجوری بودم که فکر میکردم جوون مرگ میشم! و حتی سر همین ترس تصادف افتاد به جونم و فوبیای رانندگی پیدا کردم و هنوز نه گواهینامه گرفتم و نه هیچوقت رانندگی کردم!!

یه کم زمان گذشت پی بردم که من از پیری میترسم و ترجیح میدم پیر نشم برای همین فکر میکنم تو جوونی یه طوریم میشه و میمیرم!!


باز زمان گذشت و من بعد علاقمندی به روانشناسی و افتادن تو مسیرش و تجربه کردن جلسات مشاوره و کوچینگ و ... در حال حاضر اینجوریم که میگم دلم میخواد صد سال عمر کنم و تا آخر عمرمم درحال مطالعه و تحقیق و تدریس و تالیف در موضوع روانشناسی و انجام روان درمانی باشم!

هنوز از پیری و مریضی و تنهایی و از پا دراومدن و سربار شدن و غیره وحشت دارما اما انگار یه معنایی برای زندگیم پیدا کردم که اونقدر برام دلخواهه که میگم تا زمانی که خیلی پیر بشمم میخوام که کش بیاد و ادامه پیدا کنه!
تازه روان درمانگر شدن منو بند کرد به زندگی تو ایران! قبلا ایران موندن برام به معنی محکوم بودن به بدبختی بود. الان به این معنیه که وقتی کوچ یا درمانگر باشی به افرادی که زبان مادریشون باهات یکیه بهترین خدمتو میتونی بکنی و بهترین جایی که میتونی حضوری کار کنی و به آدما کمک کنی مملکت خودته.
آدمایی که تو اپیزود ۴۳ دیالوگ باکس از خاطره‌هاشون با موسیقی‌ها میگن صداهاشون بینهایت زیباست!
نه گوینده نیستن اما با تمام قلبشون روایت میکنن.
گفته بودم یکی از فیلدهای مورد علاقه‌م تو روانشناسی، زوج درمانیه؟
وارد طاقچه بشید و این کتاب‌هایی برای شروع روانشناسی رو ببینید. کتاب‌های خوندنی و عالی‌ایه!
اگر طاقچه نداری از طریق این لینک میتونی نصبش کنی.


http://www.taaghche.com/invitation/fie564916
هنوز وقتی می‌بینم یکی که همسن منه، چون از همون زمان کنکور رفته روانشناسی خونده و علاقه‌شو تو همون مسیر پیدا کرده، الان ارشدشم گرفته و شماره نظام روانشناسی هم داره و دوره‌هاشم گذرونده و داره کار درمان و حتی تدریس انجام میده، حسرتم برانگیخته میشه که چرا وقتی ۱۸ سالم بود هیچ تصوری از علاقه‌م به روانشناسی نداشتم؟ چرا حتی جزو انتخابامم نبود؟ من که راحت می‌تونستم تو بهترین دانشگاه‌های سراسری روانشناسی قبول شم!
این فکرا میاد و میاد و میاد و مغزمو می‌خوره و در نهایت میگم اوکی مانگ! نشده!
تو اون زمان تو رشته تجربی مدرسه فرزانگان، تو محیط خانواده، بدون سوشال مدیا، بدون حضور آدم‌های نزدیک زندگیت که روانشناسی رو بهت بشناسونن، از کجا میخواستی بدونی روانشناسی دوست داری و میخوای بری سمتش؟ حالا مگه اول دبیرستان رشته انسانی و برای دانشگاه ادبیات دوست داشتی گذاشتن بری بخونی؟ شد؟
در نهایت هرچی شده تو دیگه از ۲۷ سالگی مسوولیت زندگیتو خودت به عهده گرفتی و یه سال نشستی فکر کردی و دو دوتا چهارتا کردی و فهمیدی که آره واقعا دلت میخواد روانشناس و روان درمانگر بشی. حالا سختیاشم باید تحمل کنی و صبوریشو به خرج بدی.
چون مسیرت تازه شروع شده و خیلی طولانیه و گاهی سختی داره.
بخشی از سختیشم به خاطر همون درسیه که قبلاً خوندی اما خب رشته و کار تغذیه این شانسو بهت داده که تجربه مراجع دیدن و مشاوره دادن داشته باشی.
با عجله و مقایسه کردن خودت با بقیه فقط مانع سر راهت میچینی.
آروم باش و از مسیرت لذت ببر. به خودت ببال که انتخابتو زندگی می‌کنی. انتخابی با تمام عقل و احساست. چیزیو زندگی میکنی که معتقدی پَشِن توعه! (Passion علاقه و اشتیاق)

اول صبحی اینا رو نوشتم که شماام بخونید. چون میدونم این احساس بین خیلیامون مشترکه. و تو فضایی که ما میایم موفقیتامونو به اشتراک میذاریم و شاید با تک تک اون موفقیتا به دیگران همین حسا رو میدیم، من با خودم قرار گذاشتم از نقص‌ها و مشکلات و احساسات و افکار منفیمم بگم.

چون در نهایت هممون مث همیم. و وجودمون یکپارچه نور و روشنی نیست و زوایای تاریکی هم داره.
اگر اینستا ندارید این کپشن پست امروز صبح من بوده!
داشتم به خودم می‌گفتم مانگ روی هرچیزی که بهش باور و ایمان داری کار کن!
تو بارها تو مسیری قرار گرفتی که ته دلت مردد بودی و فکر می‌کردی اشتباهه و خب جز هزینه روانی چیزی برات نداشته.
پس آروم و آگاهانه فقط مسیری رو برو جلو که قلباً ایمان داری درسته!
من بعد مدیتیشن دلم میخواد برم به منِ تایمایی که مدیتیشن نمی‌کنم بگم عزیزم بیا چند دیقه مدیتیشن کنیم شاید آروم‌تر شدی!