زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طُره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
قد برافراز که از سرو کنی آزاد

#حافظ

#ز

ز بس نشستم و با شب، حدیثِ غم گفتم



زغصه  رنگ  من و  رنگ  شب  پرید  بیـا

#سیمین‌_بهبهانی


#ز

ز تو چشم مهربانی دگر ای فلک ندارم

شب هجر بود ممکن، که سحر کنی نکردی

#سراج‌_الدین‌_آرزو

#ز

شبتون پر ستاره

زن ڪہ باشی
نگاهت گیࢪ میڪند
بہ یڪ لبخند؛
دلت بند میشود
بہ یڪ نگاه؛
نبضت تند میزند
بہ یڪ صدا؛
و تمامِ زندگی‌ات خلاصہ میشود
بہ یڪ
"مࢪد"



#لیلا_مقࢪبی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#ز

زاهد به سوی کعبه و راهب به سوی دِیر
آری منِ دیوانه، سر کوی تو دارم

#فروغی بسطامی


#ز

زندگی نوشتنی زیاد داره...
اما گاهی هیچ چیزے براے
وصفش پیدا نمیکنی
که بنویسی جز سکوت و در
انزواے خود گریستن...


#سمیرامقدم

#ز

«زنی که شعر می‌فهمد را
نمی‌توانید به شیوه‌ی پیش پاافتاده دوست بدارید...»

#آه‌موحسین_اونلو

#ز

ز #چشمش مستیِ دنباله‌دارے قسمتِ من شد

ڪه شد نومید صبحِ محشر از بیداریِ هوشم...

#صائب_تبریزی

#ز