زمستان هم رو به پایان است
و آنچه تمامی ندارد
به انتظار نشستن برای چیزی دیگر است.
فصلی دیگر،روزی دیگر،فرقی نمیکند
ما همیشه از پایان هرچیز ترسیدیم
و همین ترس از پایان مارا زودتر به انتها رسانید.
هرکجا که بودیم این دل،جایِ دیگری نفس کِشید
هوای دیگری در سر داشت.
زمستان هم رو به پایان است بهار دوباره
می آید و بازهم پایانش مارا آزرده خواهد کرد.
باور کن ما آغاز هرچیز را نفهمیدیم
بس که به پایان آن اندیشیدیم. 🫳
#حاتمه_ابراهیم_زاده
#ز
و آنچه تمامی ندارد
به انتظار نشستن برای چیزی دیگر است.
فصلی دیگر،روزی دیگر،فرقی نمیکند
ما همیشه از پایان هرچیز ترسیدیم
و همین ترس از پایان مارا زودتر به انتها رسانید.
هرکجا که بودیم این دل،جایِ دیگری نفس کِشید
هوای دیگری در سر داشت.
زمستان هم رو به پایان است بهار دوباره
می آید و بازهم پایانش مارا آزرده خواهد کرد.
باور کن ما آغاز هرچیز را نفهمیدیم
بس که به پایان آن اندیشیدیم. 🫳
#حاتمه_ابراهیم_زاده
#ز
ز تو چشم مهربانی دگر ای فلک ندارم
شب هجر بود ممکن، که سحر کنی نکردی
#سراج_الدین_آرزو
#ز
شبتون پر ستاره
شب هجر بود ممکن، که سحر کنی نکردی
#سراج_الدین_آرزو
#ز
شبتون پر ستاره
زن ڪہ باشی
نگاهت گیࢪ میڪند
بہ یڪ لبخند؛
دلت بند میشود
بہ یڪ نگاه؛
نبضت تند میزند
بہ یڪ صدا؛
و تمامِ زندگیات خلاصہ میشود
بہ یڪ
"مࢪد"
#لیلا_مقࢪبی
#ز
نگاهت گیࢪ میڪند
بہ یڪ لبخند؛
دلت بند میشود
بہ یڪ نگاه؛
نبضت تند میزند
بہ یڪ صدا؛
و تمامِ زندگیات خلاصہ میشود
بہ یڪ
"مࢪد"
#لیلا_مقࢪبی
#ز