.
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست!
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطر من
گریه میانگیزد ...
#هوشنگ_ابتهاج
#نون
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست!
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطر من
گریه میانگیزد ...
#هوشنگ_ابتهاج
#نون
بس در انحصار این شب دلگیر
ماندم، نگاه بسته به روزن،
همچون گیاه رسته بن چاه!
یک یک ستاره ها به سر من
چون اشک پر شدند و
چکیدند....
#هوشنگ_ابتهاج
#بس
ماندم، نگاه بسته به روزن،
همچون گیاه رسته بن چاه!
یک یک ستاره ها به سر من
چون اشک پر شدند و
چکیدند....
#هوشنگ_ابتهاج
#بس
.
آه، این درد مرا می فرسود:
«او به دل عشق دگر می ورزد؟»
گریه سر دادم در دامن او
های هایی که هنوز
تنم از خاطره اش می لرزد!
بر سرم دست کشید
در کنارم بنشست
بوسه بخشید به من
لیک می دانستم
که دلش با دل من سرد شده ست ...!
#هوشنگ_ابتهاج
#آ
آه، این درد مرا می فرسود:
«او به دل عشق دگر می ورزد؟»
گریه سر دادم در دامن او
های هایی که هنوز
تنم از خاطره اش می لرزد!
بر سرم دست کشید
در کنارم بنشست
بوسه بخشید به من
لیک می دانستم
که دلش با دل من سرد شده ست ...!
#هوشنگ_ابتهاج
#آ
امشب به قصهٔ دل من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی ...
#هوشنگ_ابتهاج
#الف
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی ...
#هوشنگ_ابتهاج
#الف
.
در بگشایید، شمع بیارید، عود بسوزانید
پرده به یک سو زنید از رخ مهتاب
شاید این غبار از راه رسیده
آن همنشین گمشده باشد
#هوشنگ_ابتهاج
#دال
در بگشایید، شمع بیارید، عود بسوزانید
پرده به یک سو زنید از رخ مهتاب
شاید این غبار از راه رسیده
آن همنشین گمشده باشد
#هوشنگ_ابتهاج
#دال