مسلم حسن شاهی راویز
1.68K subscribers
49 photos
12 videos
1 file
14 links
Download Telegram
Forwarded from اعلیحضرت‌نامه
🎥 افتتاحیهٔ محفل طنز #قندیشه
شنبه، ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
از ساعت ۲۲ تا ۲۳:۳۰
instagram.com/ghandisheh/live
👆👆
«پرواز در پیله» «قلم زرین» را به کرمان آورد


مجموعه شعر «پرواز در پیله» سروده حامد حسین‌خانی برگزیده هجدهمین دوره جایزه «قلم زرین» شد.


به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان، آیین اختتامیه هجدهمین دوره جایزه ادبی «قلم زرین» با حضور محمدمهدی دادمان رئیس حوزه هنری، محسن پرویز رئیس انجمن قلم، عباسعلی براتی‌پور، جواد شمقدری و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در انجمن قلم ایران برگزار شد.

در این مراسم، برگزیدگان هجدهمین دوره جایزه «قلم زرین» معرفی شدند که مجموعه شعر «پرواز در پیله» سروده حامد حسین‌خانی شاعر کرمانی در بخش «شعر بزرگسال» هجدهمین دوره جایزه «قلم زرین» عنوان کتاب برگزیده سال را به خود اختصاص داد.

آخرین کتاب حامد حسین‌خانی « پرواز در پیله» مجموعه‌ای است از غزل‌، رباعی و نیمایی‌هایی که در ۹۴ صفحه توسط انتشارت شانی برای اولین بار در سال ۹۸ منتشر شد.

از دیگر آثار حامد‌حسین‌خانی می‌توان به «مرا که برگ شدم»، «یکشنبه صبح»، «بخواب فروردین»، «از این بهشت موازی»، «چالاک چشم‌های توام»، «واژه‌های وحشی» و «آخرین آغاز» اشاره کرد.

گفتنی است؛ هجدهمین دوره جایزه «قلم زرین» به بررسی آثار منتشر شده در پنج بخش شعر و داستان کودک و نوجوان، شعر و داستان بزرگسال و نقد و پژوهش در سال 98 پرداخته است.



https://b2n.ir/733785
هیچ کس با ما درین بازار همکاری نکرد
آشنا بیگانه شد با یار همکاری نکرد

مابه لطف بخشداری باسواد ومحترم
بر فنا رفتیم وفرماندار همکاری نکرد

درد دلها بود ما را با جناب بخشدار
نامه ها دادیم و او یک بار همکاری نکرد

ما به او محتاج بودیم او به ما محتاج نه
از همین رو هرچه شد اصرار همکاری نکرد

امتیاز آب آشامیدنی را لغو کرد
شد به دست عده ای ابزار همکاری نکرد

آمدم هجوش کنم دیدم زبانم لال شد
خواستم مدحش کنم خودکار همکاری نکرد

طنز را چون شربت تلخی به او دادیم ما
وای بر حالش اگر بیمار همکاری نکرد

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسن_شاهی
کلید اصلی حل معما دست چینی هاست
همیشه یک کلید المثنی دست چینی هاست

به جای نافه از چین سبحه و سجاده آوردند
به می سجاده رنگین کن مصلی دست چینی هاست

چه قدر این روزها بوی کباب گربه می آید
نمیدانم کجای کشور ما دست چینی هاست

خبر ها حاکی از آنست اگر چه از تو پنهانست
که تا سی سال دیگر ریش بابا دست چینی هاست


دعای کارگر کی می تواند کار گر افتد
درین دنیا که نان کار فرما دست چینی هاست

من وتو بیخودی بر قبر کوروش سجده می کردیم
که هرچه دست کوروش بوده حالا دست چینی هاست

چه بیم از موج بحر او را که باشد شیخ کشتیبان
شب تاریک و بیم موج ودریا دست چینی هاست

خدا رحمت کند مرحوم مغفور مصدق را
که او حتی نمی دانست دنیا دست چینی هاست

مهم اینست ما از نعمت این سفره محرومیم
چه فرقی می کند دست شما یا دست چینی هاست

#مسلم _حسن _شاهی

@moslemhasanshahi
شعری زیبا از استادسید علی میر افضلی ☝️☝️☝️
یک کلاغ خوش خبر زیراب مارا میزند
کرده مارا خون جگر زیراب ما رامیزند


هرکجا ایشان ببیند عده ای را دورهم
میشود صاحب نظر زیراب ما را میزند


وقتی آقای فلانی می دهد گیر سه پیچ
شک ندارم یک نفر زیراب مارا میزند



پیش ازین با تیشه میزد ریشه ی مارا ولی
تازگیها با تبر زیراب مارا میزند



دوستان سابقم از پشت خنجر می زدند
این یکی از پشت سر زیراب مارا میزند


هرچه برکردار او کمتر توجه میکنم
می رود او بیشتر زیراب ما را میزند


بر حقوقش هم نیفزودند مسئولین امر
پس چرا او این قدر زیراب ما را میزند


چاکرش هستیم اگر چون توت تر مارا فروخت
نوکرش هستیم اگر زیراب ما را میزند

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسن_شاهی
تقدیم به روح بلند
استاد شجریان

به رغم میل کسان ربّنا نمی میرد
خطاست گفته ی نیچه خدا نمی میرد

صدا که کوچک دیوار های صوتی نیست
سکوت می رود اما صدا نمی میرد

زبان مشترک مردم جهان عشق است
به عشق هرکه شود مبتلا نمی میرد

چرا عزای عمومی نمی شود اعلام
برای اینکه محمد رضا نمی میرد

اگرچه معتقدم کلُ مَن علیها فان
ولیک اهل هنر جاودانه می میرد

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسن_شاهی
فصل بهار بود و زمستان ادامه داشت
سرما نمی رسید به پایان ، ادامه داشت

بابا به آب می زد و آتش برای نان
آب از سرش گذشت و غمِ نان ادامه داشت

گرگی تمام گلّه ی ما را درید و رفت
اما دروغ گفتن چوپان ادامه داشت

یک ذرّه منحرف نشد از راه راست شیخ
تا آن زمان که راه شهیدان ادامه داشت

آن روز اگر که شرّ بشر در میان نبود
شاید هنوز سجده ی شیطان ادامه داشت

شاعر قدم زنان غزلش را ادامه داد
سیگار ته کشید و خیابان ادامه داشت

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسن_شاهی
"
آنانکه کار غیر زبانی نمیکنند
هرگز وداع عالم فانی نمیکنند

سرگرم سود و سفره و سجاده ی خودند
احساس هیچ دل نگرانی نمی کنند

با خنده و کرشمه و شادی مخالفند
پروردگار را عصبانی نمیکنند

در جلسه ی زنانه سلامی و والسلام
با هر بهانه چشم چرانی نمیکنند

چوپان اگر دروغ نگوید سگان نر
باگرگهای ماده تبانی نمیکنند

چل سال بیش رفته که ما هنگ کرده ایم
مارا چرا به روز رسانی نمیکنند

#مسلم_حسن_شاهی

@moslemhasanshahi
....*قصیده ی برداشت...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزگار لامروّت تا مرا از یاد برد
هرچه با خود داشتم جز خاطر ناشاد برد

تا عیارم را به میل خود بسنجد بارها
همچو آهن پاره ام درکوره ی حدّاد برد

در کمال ناجوانمردی اثاث البیت من
سال ماضی دزد با بانگ مبارک باد برد

خرت وپرتی چندباقی مانده ازآن دستبرد
یک دوروز بعد از محبس چو شد آزاد برد

رفته بودم تاکه استخدام درشرکت شوم
رونوشت مدرک تحصیلی ام را باد برد

موقع خانه تکانی دفتر شعر ترم
همسر بی ذوق دست نان خشکی داد برد

یادگاری داشتم انگشتری از جد خویش
در هجوم سیل رندی تا کند امداد برد

جنس با ارزش هرآنچ از عهد ماضی داشتم
با زبان چرب خود سمساری شیاد برد

چلچراغ خانه ام را یادگاری نوعروس
یادبودی فرش زیرانداز را داماد برد

پوستینی مانده بود از مال دنیا بر تنم
آن هم آقازاده بهر کهنه ی نوزاد برد

منقلی و انبری همراه یک گونی زغال
گوشه ی انبار بود آن هم یکی معتاد برد

میخ کفشم را برون آورد رندی کاسه لیس
بامدادان بهر نعلین یکی زاوتاد برد

در کمر بودم کمربندی ز چرم ساغری
ساقی محفل بهای ساغری بگشاد برد

فی المثل گر بحث عضوی بود زاعضا مثل گوش(!)
مال من هر چند کم ماما گه میلاد برد

نصف خونم را جناب محتکر در شیشه کرد
نصف دیگر در حجامتگاه خود فصاد برد

جامه دان عمه را میراث فرهنگی گرفت
عقدنامه ی زن عمو را مرکز اسناد برد

سنگ قبری نیز قبل از مرگ کردم دست وپا
شهرداری گفت:مشکل می کند ایجاد برد

هر پس اندازی که بودم نیز بهر مالیات
طبق قانون تا حکومت را شدم منقاد برد

آنچه میراث طبیعی مثل نفت و گاز بود
گه به رسم پیشکش سوریه گاهی چاد برد

خانه ی عشقی پی افکندم که چاه فاضلاب
کرد طغیان گشت جاری ناگه از بنیاد برد

بی کس آنسانم که تنها گربه ی در خانه ام
بچه هایش را پس از چندی که راحت زاد برد

در لباس دوست ظاهر گشت شیطان رجیم
سوی نابودی مرا با حیله ی ارشاد برد

جلد کفتر بودم اما سنگ زد بالم شکست
گوش من بگرفت و سوی نطعم این جلاد برد

قرنها باید که بخت ساعدش جبران کند
آنچه از عمر من این لیلاج و آن نرّاد برد

خانه بر بادی کز اول بود بغدادش خراب
فیل ما تا کرد یاد هند در بغداد برد

مرگ هم مانند ماموران گمرک در فرنگ(!)
رشوت از من خواست تا از این خراب آباد برد

سرنوشتش بر کند سبلت به منقاش آن که او
همچو من از خاطر خود زحمت استاد برد

کار دنیا جمله وارون است نیکو گفته اند :
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهادبرد

تیره روزی بین که بحران میانسالی به زور
هر چه با من بود طبع شعر و استعداد برد.

*عباس خوش عمل کاشانی


طنزی زیبا👆👆👆👆👆👆بخوانید ولذت ببرید



#مسلم_حسن_شاهی

@moslemhasanshahi
جامعه وقتی بخواهد دفع بیماری کند
باید اول با پزشک خویش همکاری کند

کار سنگین،مزد اندک،سقف امکانات صفر
کیست آیا از پرستاران پرستاری کند

اقتصاد ومرگ ومیر ازدست دولت خارج است
مردم ما را خدا باید نگهداری کند

شرکت عنبر نسارا که به جای واکسن
رفته از اطراف قبرس خر خریداری کند

جای تقدیر است اگر یک روز طب سنتی
باده خوردن را برای خلق اجباری کند

عقل می گوید برادر جان نرو دنبال عشق
عقل می ترسد شما را عشق سیگاری کند

مشکل مسکن به امید خدا حل می شود
شهردار شهر اگر کمتر زمین خواری کند

شک نکن در کشور ما می شود قحط الرجال
قاضی احکام الهی را اگر جاری کند

@moslemhasanshahi

#مسلم_حسن_شاهی
سخنی با خودمان

در خبرها آمده که چینی‌ها در منطقۀ آزاد رفسنجان، آزادانه، مزرعۀ استخراج ارز دیجیتال راه انداخته‌اند و در سال «جهش تولید» با سهمیۀ برق مردم رفسنجان، بیت کوین تولید می‌کنند. این قطعه، بر اثر این خبر سروده شده است. گفته می‌شود که برای تولید هر بیت کوین، معادل مصرف سالانه 24 خانه، برق نیاز است. نام قدیم رفسنجان، بهرام‌آباد بوده است.

چنگیز، شبی رفت به خواب پسرانش
فرمود که از کار من اندرز بگیرید
گر این طرفِ مرز به جایی نرسیدید
کام دل خود، زآن طرفِ مرز بگیرید
کوروش اگر از مردم چین باج ستانده‌ست
باج از خلفِ رستم و گودرز بگیرید
مأکول، از آن مردمِ بیچاره ستانید
محصول، از آن قوم کشاورز بگیرید
از بحر و بَرش، ماهی و مرغ و مس و آهن
بی ترس برآورده و، بی لرز بگیرید
بیدار در آن خطّۀ بهرام کسی نیست
از مزرعه‌اش نیمه‌شبان «ارز» بگیرید
با اسب گرفتیم چموشانِ عجم را
این‌ها که خموشند، بدین طرز بگیرید

آن برق فروشی که خودش برق ندارد
بی‌مایه‌ترش از علف هرز بگیرید
چنگیز همین مردم بیگانه پرستند
یعنی خودمانیم، چنین فرض بگیرید!

سید علی میر افضلی

۲۵ دی ۱۳۹۹



@sbyabanaky


طنزی زیبا از استاد سید علی میرافضلی عزیز👆👆👆👆👆

@seyedalimirafzali
#سیدعلی_میرافضلی

@moslemhasanshahi
#مسلم_حسن_شاهی
در عصر برده داری کاری نمی توان کرد
جز صبر وبردباری کاری نمی توان کرد

با زخم های سطحی باید کنار آمد
با زخمهای کاری،کاری نمی توان کرد

وقتی خدا بخواهد گاو حسن بزاید
با قرص اضطراری کاری نمی توان کرد


از دوستان بی شرم آبی نمی شود گرم
از فرط بی بخاری کاری نمی توان کرد

برگشته ایم آرام فعلا به صدر اسلام
غیر از شتر سواری کاری نمی توان کرد

حتی اگر مصدق باشد رئیس جمهور
با نفت ده دلاری کاری نمی توان کرد

امن وشراب بی غش ،معشوق و جای خالی
در ساعت اداری کاری نمی توان کرد


گفتی نمی توان کرد گفتیم می توان کرد
حق با شماست آری کاری نمی توان کرد

@moslemhasanshahi
#مسلم_حسنشاهی_راویز
روده درازی

قبلا که ما فضای مجازی نداشتیم
چیزی به نام روده درازی نداشتیم

دزدان اگر که مدعی هم نمی شدند
در مملکت نیاز به قاضی نداشتیم

صد مرتبه به دست اکابر فلک شدیم
با آنکه امتحان ریاضی نداشتیم

ایمانمان قوی تر ازین بود پیش ازین
چون صنعت مجسمه سازی نداشتیم

بهتر همان که بسته شود این فضای باز
کاری به غیر مسخره بازی نداشتیم


@moslemhasanshahi

#مسلم_حسنشاهی_راویز
من با نام @‌‎hasanshahimoslem‌‏ در Instagram هستم. برای دنبال کردن عکس‌ها و ویدیوهای من این برنامه را نصب کنید. ‌‎https://www.instagram.com/invites/contact/?i=nh2to10yjqqx&utm_content=mvdngy9‌
مسلم حسن شاهی راویز pinned «من با نام @‌‎hasanshahimoslem‌‏ در Instagram هستم. برای دنبال کردن عکس‌ها و ویدیوهای من این برنامه را نصب کنید. ‌‎https://www.instagram.com/invites/contact/?i=nh2to10yjqqx&utm_content=mvdngy9‌‏»
وقتش فرا رسیده که قربانی ام کنید
لطفا مرا گرفته و زندانی ام کنید

آب از سرم گذشته خدا را برادران
فکری به حال بی سر وسامانی ام کنید

با منبر وخطابه هدایت نمی شوم
دیگر چه قدر خرج مسلمانی ام کنید؟

در زندگی که بنده تریبون نداشتم
باشد که بعد مرگ سخنرانی ام کنید

ای کاش ادعای رفاقت نداشتید
یک بار شد نصیحت مجانی ام کنید؟

(دردم نهفته به زطبیبان مدعی)
لازم نکرده بیمه ی درمانی ام کنید


hasanshahimoslem

https://t.me/moslemhasanshahi

#مسلم_حسن_شاهی__راویز