زبان نایینی
970 subscribers
4.01K photos
1.37K videos
205 files
358 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#حومه_نایین
.
سلام
شب خوش
روستای پریکان
چندی پیش درباره این روستا در کانال شما خواندم.
دیروز گذر کردم و عکسی گرفتم . بیانگر سبک زندگی روستاییان کویر است .
با سپاس از همراه محترم(شریف)
@naein_nameh
#اخبار_نایین
#حومه_نایین
.
حرکتی زیبا و پسندیده در درمانگاه چوپانان

روز گذشته بز کوهی پناهگاه حیات وحش عباس‌آباد چوپانان مورد هجوم گرگ قرار میگیرد که البته بزکوهی موفق به فرار میشود.
محیطبانان روستای چوپانان حین گشتزنی متوجه بزکوهی شده و حیوان مجروح را جهت درمان به چوپانان منتقل میکنند...
جراحات حیوان توسط پرسنل درمانگاه بخیه و پانسمان شد و بزکوهی فعلا تحت نظر دوران نقاهت را میگذراند

سپاس از محیطبانان کوشا و پرسنل خیرخواه درمانگاه چوپانان
با سپاس از جناب اقا ذبیح مرتضوی
@naein_nameh
#حومه_نایین
.
بچه تهرونم که باشی
ریگای چوپونون اتومات جذبت میکنه...
که چوپنون ریگ دامنگیر داره😅
آرین و آرتین سعیدی🧿🧿
نوروز ۱۴۰۲
(آقا ذبیح مرتضوی)
@ naein_nameh
#آن_روزها
#حومه_نایین
#تاریخچه_نایین
.
🔴 شوشوشت و شوروفت*

🖌 سید مهدی حسینی کِجانی



از جمله حوادث غریبه و وقایع اتفاقیه در تابستان سال  ۱۳۳۷  هجری شمسی در روستای کجان، طغیان شدید رودخانه بود که منجر به جاری شدن سیلاب ویرانگر گردید .

هنگام عصر اتفاق افتاد ، ناگهانی و غافلگیر کننده ، در یک چشم بهم زدن از راه رسید و طومار همه را در هم پیچید و رفت .

در دور دست ، بی رحمانه آنقدر  آسمان بارید ،که بارانِ مهربان، سیلی شد زمین کَن و ویرانگر و با خود برد خانه ها و دار و درخت را و باقی گذارد گِل و لای و ویرانی .

از تأثیرات آن ، تخریب و ویرانی قنوات جاریه بود و درختانِ کهن را از اصل و ریشه برگردانید و تمامی محصولات زراعات و باغ ها را نابود کرد.
« کأن لم یکن شیئا مذکورا» 


جانوران و خزندگانی که در مراتع و کشتزارها و حاشیه رودخانه بدون مزاحمت مردم ، امورات خود را می گذراندند منظور و نمایان شده و وارد زندگی مردم شدند .

در اثر. این سیلِ ویرانگر ، نمی توان باور کرد که پیش از این حادثه ، در این دشت های سرسبز و در این باغات، محصولی وجود داشته است .
بقول حافظ:
ز تند باد حوادث نمی توان دیدن
در این چمن که گُلی بوده است یا سمنی

قرآن کریم تعبیر " عالِیَهاسافلها "بکار برده است :
هنگامی که امر ما فرا رسید آنجا را زیر و زبر کردیم و بارانی از سنگ گِل های بر هم نهاده بر آنها نازل کردیم ...


ساکنین روستا که زندگی ایشان از راه زراعت و باغداری بود  همه آزرده حال و مشوّش الاحوال گردیدند.

شاهدان متفق القول هستند که با توصیف آن سیل عظیم ،مخاطب جزءِ اندکی از حادثه را در ذهنش مجسم خواهد کرد ، که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل :

دختر کدخدا می گوید من فقط توانستم همراه سایر اعضای خانواده از خانه خارج شویم و به دنبال مکان امنی بودیم که به خانه مرحوم آقا حسین پناه بردیم . عده ای دیگر هم آمده بودند . شب را در آنجا بسر بردیم . روز بعد که برای سرکشی رفتیم جز گِل و لایی که همه جا را در بر گرفته بود چیزی بچشم نمی آمد .


یکی دیگر از اهالی، مشاهدات خود را اینگونه بیان می کند:

یَکباره وا ( باد ) و طیفونوش شورو که. آسمون مشدی آئرو سیا گِرتا ،تیره و تار گِرتا، آسمون غورومبه وبعدوش جی سیل دِر کفت.
وارون وسیل هیمِه رَهیش اُوُ ( آب ) و جارو کَ . شووشوشت و شووروفت.

تابِسون بُو، هیمِه دیرختا مَشتی میوه.
هُنوم یک چکه از آئروا دِر نکفته بو ،
از رعد و برق و آسمون غورومبه دی بو گو  وارونی تند و  سیل آسیایی قورارو اویو.

ما گو رو بیلندی وابویِم.
یَکبار یک صودایی عجیب وغریبی ور شو.
ما گو‌ مالی ایترسایه بویِم.
سیلی وحشتناکی بو .
ما گو هَکوَکه(متعجب) وامونته بُویِم.

ماشینی حاج مهتی خان رو اُو وا سیل دارا شوبه.
هر چی دیرخت تو مسیر وابو شیمَرته بو و هِمرَهی سیل دارا تگ اوتومه.


آن یکی می گويد، هرچه عُمری اندوخته بودیم را ،یک شبه سیلاب برد.

کاشکی ای سیل، کمی آرامتر می تاختی
یورشت ، گوسفندانم را تا ته باغستان برد

دیگری می گوید: به مسیر صدا چشم دوختم و دیدم سیل مثل هیولایی خشماگین و شلنگ انداز کشتزارها را در می نوردد و پیش می آید‌. آنقدر فرصت برای فرار از مسیر سیل داشتم که خودم را به جای امنی برسانم و به تماشای این غول بی شاخ و دم بایستم.


سیل نعره زنان نزدیک و نزدیک تر شد و با قدرت تمام خودش را به دیوار باغ ها می کوبید و دیوارها در یک چشم به هم زدن از هم می پاشید .

پیشِ این سیلاب ، کِی دیوار می‌ماند بجا . جایی که خانه ها را ویران کرده ، تخریب دیوارِ باغ سهل است . در حاشیه رودخانه اگر خانه داشتی ، آن سان به باد رفت که گویی نداشتی .
از همین روست که سعدی، وجودِ ناپایدار و فانیِ آدمی را به خانه ای تشبیه کرده که بر سرِ راهِ سیل قرار دارد:
وجودِ عاریتی ، خانه ایست بر رهِ سیل ...


* شُست و روفت
@naein_nameh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
#حومه_نایین
#آرند
.
روستای قدیمی و زیبای آرند، به لطف کریمانه پروردگار مهربان بعد از سالها امسال پر آب و کوهها و دشت ها سبز و دل انگیز است.
@naein_nameh
#حومه_نایین
.

به نام چوپانان



من خاکیم چون کوچه های خاکی شهرم
من با غرور و کبر  و هر فعل دنی قهرم

آزاد اندیشم مثال دشت چوپانان
این قطعه‌ی پاک و مقدس، مرکز ایران

من پرتلاطم مثل توفان همچو بارانم
متروکه ام چون حجت آباد و کبودانم

چون آفتاب داغ و سوزانش، نوازشگر
چون مردمان قانع و آرااااااام، سازشگر

من جاریم چون جویهایش دلبرودلکش
همچون کشاورزان خوبش ساده و بیغش

از خاطرات خووب لبریزم چو توتستان
ابرم، وجودی دارم از یادش بهارستان

چون مالکین سالهای دووور، دلسوزم
در مکتب مهر و وفاشان، دانش آموزم

مفتون و شیدایم چو ریگستان زیبایش
چون باغ بستان بوته گلهای دل آرایش

من سرفرازم همچو کاج و سرو نستوهش
خاموش، اما مخزن اسرار، چون کوهش

درگاه چوپانان پرستش، سجده را باید
هرگز نبودم من کنارش، نیم‌من شاید

نبضم به نام نامی آبادیم نبض است
روحم به یادآوردن مام وطن سبز است

کوته سخن، ختم کلام شعر این باشد
دنبال فردوس برین هستی؟ همین باشد

۱۴۰۲/۳/۱۴
ذبیح مرتضوی
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
#حومه_نایین
.
شهر بافران
در میان عوام بخصوص پیر زنان و پیرمردان در خصوص کلمه "دایی جان" که بین اهالی بافران کاربرد داشته حکایت و خاطره ای باقی مانده که نشانگر واقعیتی در این زمینه است.
از زبان پیرزنی به نام ارجمند ( معروف به ارجو، دختر ابراهیم علی مردان) حکایت شده ، افاغنه مردم بافران را از دم تیغ می گذرانند و تنها فردی از طایفه کاشفی که مردی رشید و سوارکار معروفی بوده زنده نگه می دارند.کاشفی با ترفند و حیله موفق می شود فرار کند . این فرار در حوالی نیستانک بوده و به بافران بازگشته و با تنها دختر باقی مانده از کشتار که در بیقوله ای پنهان شده به نام" شَمَل " ازدواج می کند،
( فرهنگ نایین ص ۱۴۴)
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
#حومه_نایین
.
نیستانک
در چهارشنبه هشتم شوال 1301 هجری قمری وارد نیستانج گردیدم. نیستانج از آثار برزو نبیره رستم دستان است. اینجا در 
عهد سلاطین عجم نیزار و محل شکار گراز بوده است. برزو قناتی در دو فرسخی اینجا کند و به اسم خود نامگذاری کرد، که 
هنوز آب دارد. قلعه نیستانک را نیز برزو بر پا نمود و عمله کار از کیج دارلملک مکران (بین کرمان و سیستان) آورده است. 
مسجد جامع هم از بناهای عمربن عبدالعزیز است. بعد از نماز عصر حاجی حسین نیستانجی را ملاقات کردم و مدتی صحبت 
داشتیم.  به اتفاق حاجی حسین به زیارت مسجد حضرت صاحبالزمان رفتیم. این مسجد بر حسب اشاره حضرت امام 
حسن بنا شده است. بعد از مراجعت از آن مسجد باز با مشارالیه به مسجد جامع آمده و سوالاتی نمودم. خلاصه شب 
گذشت و مجال خواب به تنگ اندر آمد و از صحبت حاجی حسین هم سیر نمیشوم. ناچار وداع گفته ساعت پنج شبگیر  نمودم.
(صفرنامه میرزا علی خان
صفا ْ السلطنه نایینی)
@naein_nameh
#نایین_نامه
#حومه_نایین
.
اسفند تزیینی که با مواد رایگان توسط بانوان هنرمند تهیه می شود .
@naein_nameh
#حومه_نایین
.
چوپانان
شکر خدای را عز و جل...
یک دونه جو صدتا خوشه داده و هر خوشه ۶۰تا دونه جو

لطف خدا و زحمت بنده ی خدا
خدابرکت و سلامتی بده انشااله
اکبر حاج حسین
با سپاس از اقا ذبیح مرتضوی
@naein_nameh