زبان نایینی
978 subscribers
4.03K photos
1.38K videos
207 files
359 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَر = تفاله خرما پس از گرفتن شیره ان
هُر = تنقلات و خوردنی های ناجور که دل درد بیاورد.
هِر = همان هَر فارسی
تمثیل:
هرچی گو مشاوات میواته
هرچی می پیاسات می ساته
هرچیزی که می توانستم گفته ام
هر چیزی که می باید ساخت ، ساخته ام
البته گاهی خوردنی زیاد و سنگین را " هَر و دُل" نیز می گویند.
هِرّه، هَره = چینش اجر دور دیوار به شکل های زیبا از قبیل دندان موشی
هَراس،اَئراس = بافتن
تمثیل:
زبیده یک گلیم بیش هَراسه
زبیده گلیم دیگری بافته است
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
کُپه، قُپه =یک پیاز کامل سیر و امثالهم
حَبّه =یک جزء از کپه
ناگفته نماند که تقسیم املاک و آب قنات اغلب روستاها نیز براساس شش دانگ و هر دانگ برابر با دوازده حبه نام گذاری شده است.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#آموزش_گویش_نایینی
.
هَرا و گیرا = آرایش و پیرایش
مترادف این واژه که بیشتر برای بانوان به کار می رود ، " خوی واسات" به معنی به خود رسیدن و سر و وضع را مرتب کردن است.
هُرچن، اُرچن = راه پله
تمثیل:
یورتُم کوکلیش( کُپلی) پُر بیلندو
بی هُرچن و روروو و بِندو
ترجمه:
اطاقم گنبد سقفش زیاد بلند است
بی راه پله و ابگیر و هِره است
بناهای ناشی برای پوشیدن سقف اطاق با خشت مجبور بودند در ارتفاع بیشتر سقف را هم بیاورند.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هُرَسّی = صدای فرو ریختن چیزی
هَروفت = جارو کردن
تمثیل : سابات و حیاط و کیچه ی دل
ریبنده و شال و پیچه ی دل
نَوروز اِرسه هَروفت داره
دِرشوری و شوشت و روفت داره
ترجمه:
سابات و حیاط و کوچه دل ، همراه با پوشاک ( روبنده، شال، پیچه)
با رسیدن نوروز نیاز به نظافت و شستن دارد.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَف رِنگ = نوعی گلیم که در انارک و برخی نقاط نایین بافته می شود.
هَف هولوک = هفت سوراخ، پناهگاه اضطراری
هَف جون = سخت جان ، مانند ، کویه هف تا جون داره
هَف قیلم = آرایش هفت قلم
تمثیل :
آرایش زنان
نه زیور و هفت قلم آرایش
نه (۹) زیور در ارایش زنان عبارت بود از :
۱-سر آویز
۲-گوشواره
۳سلسله
۴حلقه ی بینی
۵-انگشتر
۶-,گلوبند
۷-بازو بند
۸-خلخال
۹-سوار
در همین بخش «هفت زینت» نیز شامل :
هفت قلم ارایش مشهور در هفت عضو است که  ابرو، چشم، دست، پا، رخسار و لب می باشد.
(تاریخ نایین بلاغی  ص۲۷۱)
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَف پُشتم را وِسو=برای هفت پشتم بس است
هف کیفنُش پیسنایه=هفت کفن پوسانده
هَف کوه سیاه =هفت کوه سیاه، تمثیل:
پِشتی هف کوه سیاه
امر غیر ممکن و محال
هَف بورادرون= دُب اکبر
هفتای =هفتاد
هفصی =هفتصد

تصویر از تالاب گاوخونی و بازگشت فلامینگو ها

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَکفتمون، هَکفت =آفتابی شدن هوا، دل انداختن، رخ دادن،
تمثیل: کی گه دی اِتُفاق هَکَفت
کی این اتفاق رخ داد
هووا هَکفت =هوای طوفانی آرام شد
هَکّ و هَکّ =بریده شدن نفس، شدید شدن ضربان قلب بر اثر فعالیت شدید، نفس زدن سگ و بیرون آوردن زبان هنگام تشنگی
هَک وَکَه = بی طاقت شده از خستگی و تشنگی ، تعجب بسیار از شنیدن خبر غیر منتظره


@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَکیشای، هَکیشایمون = دراز کشیدن، کشیدن، استعاره ای برای دراز کردن و تنبیه کردن
هَلخشای = لیز خوردن ، لغزیدن
هَر و دُل = هله هوله، تنقلات
هِلی کوز، هِلی پیک = دانه هل بی مغز، استعاره از هیچ چیز و چیز ناقابل
هَمالای = آهسته و دزدکی به جایی وارد یا خارج شدن
تمثیل : رُو مَلو هَمالا ایشی
مثل گربه بی صدا رفت
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
امروز ساعتی مانده به ظهر با وقت آرند
ذُرَکو
زُرَکو=تگرگ
آیا از ریشه ذرت حاصل شده ؟
نمیدانم،با ذ نوشته میشود یا ز باز هم نمی دانم
کاش دستی از آستین بیرون می آمد و کتابت زبان نایینی را سامان می بخشید.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#آموزش_گویش_نایینی
.
هُمباج=شریک، انباز
تمثیل:
وَختی هَتکنشا بِند و بَشنُش
هُمباجی اِشمگیرفت جَشنُش
وقتی (فرش دل با رسیدن نوروز) تکانده شده
به اتفاق یکدیگر می توانیم جشن انرا بگیریم
.
هُمبار = اهسته، هموار
تمثیل:
هُمبارتر ایهنگار گو وَچه بیار یَه
اهسته تر حرف بزن که بچه بیدار می شود
.
هُمبو = ویران
تمثیل :
برجی کوهی اقا هُمبو گِرتا
اُمبار اُو ( منبعی اُو) و جو گِرتا
برج روی کوه اقا ویران شد، فرو ریخت
جایش منبع اب و جوی شد
.
هِمبونو = همیان، کیسه پوستی
تمثیل :
به بوهنی هِمبونو اَر شو
به بهانه همیان به اسیاب می رود

@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سخن_روز
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
سبحان مَن یری اَثر النّمل فی الصّفا
پاک و منزه است خدایی که اثر پای مورچه را بر سنگ صاف می بیند.
بنا به گویش چوپانان "تاکسیو"
در زبان محلی نایین این نوع سوسک را
"گال تُرنه " می گویند.

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#آموزش_گویش_نایینی
.
هَزّال =تخمین زننده
در گذشته دو سوم محصول از مالک مزرعه و یک سوم متعلق به زارع یا رعیت داشته است. برای جلوگیری از اختلاف کسانی در زمینه برآورد محصول بخصوص سردرختی تخصص داشتند. اغلب مورد وثوق مالک و زارع بودند . براساس برآورد هزال سهم مالکانه پرداخت می شد.
هَشکمبه = شکمبه گاو یا گوسفند
هَشکمبه فیرخ = کسی که دارای شکم بزرگ و پرخور است
هُشنه، اُوشنه = چوب بلند و سبک برای پایین کردن محصول گردو و بادام از درخت.
گاهی به افراد بلند قامت نیز گفته می شد.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هُشوا = نوعی نان روستایی که در ان سبزی به کار می رود. معروفترین ان از سیر وحشی ( کُلاسیر) که از سبزه بهاری و خود رو است در خمیر استفاده می شود.
تمثیل :
هُشوا، دِلُم توشوا
کنایه از محبوبیت این نوع نان
هُشوا بندی = سبد با روکش پارچه ای که به کمک ان نان را به تنور می چسبانند.
هَشوده = هلهله، انچه بانوان بدون کلام در جشنها می سرایند.
هُشه = خوشه گندم یا جو
هاشی = بچه شتر
هَنیگشتمون = نشستن
هَنیگ = بنشین
هُش = لفظی برای بازداشتن الاغ از حرکت
هُنج = لفظی برای حرکت الاغ و چارپایان است
تمثیل :
یَه هُش وئزی صی هُنجو
یک هُش بهتر از صد هُنج است
کنایه از راحت طلبی و ترجیح استراحت

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هُلاری، هولاری =سنگینک، دانه گیاهی شبیه نخود فرنگی که در گندمزار می روید.
هَلباله گُشو = گوش دراز، اغلب به بزهای نژاد پاکستان که گوش های بزرگ دارند گفته می شود.
هَلشمه گِرتا = نان داغ که رویهم قرار گیرد و حالت خمیری پیدا کند‌.
هَلگاله = برگه هلو یا زردآلو، تُرشاله
هم عارس = جاری، همسران دو برادر
هم ذوما = باجناق، همریش، همسران دو خواهر
هَنای = گذاشتن، هَنه = بگذار ( فعل امر)
هِنداجمون = تهیه و تدارک، آمادگی انجام کاری

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هورُنو = دودکش، روزنه سقف
واژه ای بسیار قدیمی که از دو بخش "هور"و " نور" تشکیل شده است. هور به معنی خورشید و در نتیجه حاصل ان " هور و نور" است.
.
در هنگام دشنام و پرخاش گاهی به طرف مقابل می گویند《لندهور》
اما غافل از این که این دشنام کلمه ای از دوران مهرپرستی است و نه تنها مذموم نیست بل ممدوح و نیک است، و حکایت ان بدین قرار است:
در برهان جامع آمده که لندهور نام پادشاهی بوده عظیم الشان در هند و اعتقاد برهمنان انست که چون آفتاب به مادر او نظر کرد به این فرزند حامله شد و پارسیان او را لند (فرزند) هور(خورشید) به معنی پسر آفتاب خواندند.
@nadin_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَوزه = خزه، جلبک
در کناره های استخر و حوض که اب ماندگاری دارد خزه می روید.
تمثیل:
باغی دِلمُو گُو سَوزَه داره
حوضش نه سَلُ و نه هوزه داره
استاد ابراهیمی انارکی از باغ دل که سبز و خرم است سخن گفته که نه لایه رسوبی( سَل) و نه سبزی جلبک دارد.
هولا =مستراح، توالت
تمثیل
"هولا سِر اُو بازار "
دستشوئی عمومی که در جوار سراب بازار و نزدیک مسجد خواجه قرار داشت. اکنون بازسازی و مرتب شده است.
"هولا بِر آره"
کسیکه چاه توالت را تخلیه می کند، زمین رسی و نیاز کشاورزان به کود انسانی عاملی بود که چاه مستراح را روی مقداری خاک تخلیه و کود معرجی درست می کردند.

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هُولُک =سوراخ
هوماد= تل، بلندی هایی در صحرا
هوناس = نفس نفس زدن
هونُم = هنوز
هویچایه = شل و وارفته، یخ کرده
تمثیل:
های هویچایی( گفته رهگذری بعد از خود را راحت کردن بدون توجه به اطراف و لو رفتن او که حکایتی دارد)
هیجه = کنه مرغی

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هیشچه یا ایشچه =
موجودی بسیار سنگین و غول آسا
در  این خصوص باور عوامانه ای هست که هنگام خواب این موجود افسانه ای و سنگینی بی حد او بر روی انسان اگر بینی او را گرفته و ادرس گنج را بخواهیم خواهد گفت.
اما چنان سنگین است که راه نفس بسته و حالت خفگی به انسان دست میدهد، طنزی هست که شخصی در این وانفسا پرسیده گند ( بجای گنج) کجاست و هیشچه گفته گوشه باغچه، لذا صبح از خوشالی با بیل به باغچه رجوع نموده و انجا خرابکاری بچه را می بیند.
تصویر( نایبند طبس)
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هِن =هستند، ( نَهن = نیستند)
هِنّ ، اِهِنّ = لفظ اعلام ورود به جایی
هِم وِرکَرت = هم زدن اش و مخلوط کردن چیزی
تمثیل:
بُرزواییش ( برزاوند بخشی از اردستان)
هِم ورکیره =حرف مفت می زند، سخن نامطبوع و بیجا
هِم ودارت= کاری را تمام کردن، جمع و جور کردن به لفظ عامیانه
هِم نِه = دهانت را ببند، ساکت باش ( لفظ تحقیری و توهین آمیز برای جلوگیرن از سخن)

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#آموزش_گویش_نایینی
.
هِیّی =زود، باشتاب
هِیّ بو = زود باش
تمثیل:
هِی یُک ، هِی یُک اَروّنّه
چی چی خوره ، ویشوّنه
ویشوّنه هَتیت تا گا تِم
وچه ایزانه شیما تِم
ترجمه:
ای شتر ماده تندرو، چه میخوری؟
پنبه دانه می خورم
پنبه دانه را بدهید تا به گاو بدهیم
چون گوساله آورد ان را به شما بسپاریم
( شعر از استاد ابراهیمی انارکی)

تصویر از هاجر خانم مدافع حیات وحش در کویر که قبلا معرفی شده اند.

@naein_nameh