کانون قرآن و عترت
466 subscribers
2.84K photos
487 videos
18 files
267 links
▫️◽️◻️



🟡کانون دانشجویی🧑‍🎓، فرهنگی📚 و مذهبی📿
«قرآن و عترت» دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

🌐 آدرس صفحه کانون در اینستاگرام:
🔺 https://instagram.com/quet_kums?utm_medium=co

📩 آیدی ادمین کانال جهت ارتباط و انتقادات و پیشنهادات:
🔺 @Hnazar20
Download Telegram
🌸بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم🌸

🔶«بزرگی» پسری داشت، روزی به وی گفت: من حاجتی دارم، اگر آن را بگویم انجام می دهی؟ پسر گفت: بلی.

پدر گفت: هر شب که به خانه می آیی، اعمال روز خود را برای من شرح بده.

شب که شد، پسر مقداری از اعمال خود را ذکر کرد و از گفتن بعض دیگر خودداری نمود. پدر به او گفت: من بنده ضعیفی از بندگان خدا هستم، وقتی تو اعمال خود را نمی توانی به من بگویی، چطور در روز قیامت به خدا می گویی و چگونه اعمالت را در محضر خلایق می خوانی؟

📚برگرفته از قصص الله، ج 1، تألیف: برادران میرخلف زاده



#حکایت
#تلنگر

•|@Quet_kums|•


🟢گویند در مجلس معاویه، یکی از بزرگان خاموش بود و هیچ نمی گفت. معاویه گفت: چرا سخن نمی گویی؟ گفت: چه گویم؛ اگر راست گویم، از تو بترسم و اگر دروغ گویم، از خدا. پس در این مقام، سکوت سزاوارتر است.

🔔به‌جا‌سخن‌بگوییم

#حکایت
#تلنگر


•|@Quet_kums|•
🖌روزی امام علی علیه السلام به مسجد کوفه وارد شد، دید عده ای زانو به بغل گرفته اند و در گوشه ای نشسته اند، پرسید: اینها کیستند؟

گفته شد: اینها رجال الحق (مردان خدا) هستند.

فرمودند: به چه دلیل آنها مردان حق هستند؟

گفته شد: از این رو که دارای نجابت و عزت نفس هستند، اگر کسی به آنها غذا داد، شکر می کنند وگرنه صبر می کنند، هیچ گاه تقاضا نمی کنند و دست گدایی به سوی کسی دراز نمی نمایند.

امام علی علیه السلام فرمود: سگ های کوفه هم چنین هستند، آنگاه امام علیه السلام آنها را از مسجد بیرون کرد و به آنها فرمود: بروید کار کنید.

#حکایت
#کار
•|@Quet_kums|•


🟠چون حضرت موسی (علیه السلام) دعا کرد که یا رب، فرعون را هلاک کن.
از حق تعالی ندا آمد ای موسی، او را زودتر باید هلاک می‌ کردیم اما او هر روز سفره‌ ای می‌ گستراند  و بندگان، نعمت از او می‌ خورند.
به عزت من که تا او نان و نعمت بر خلق تمام می‌ دارد، او را هلاک نکنم.
حضرت موسی (علیه السلام) گفت پس مهلت او کی تمام می‌ شود؟
گفت آنگاه که نان دادن از خلق بازگیرد.
#حکمت‌خدا

منبع: سیاست نامه، خواجه نظام الملک طوسی📚


#حکایت
#تلنگر


•|@Quet_kums|•
🔔‍ حکایتی بسیار جالب

🟠ﻓﺮﺩﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻧﻘﺎﺵ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻓﻨﻮﻥ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺧﺖ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ﻭ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﻡ.
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪ، ﯾﮏ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ،
ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻗﻠﻤﯽ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻫﮕﺬﺭﺍﻥﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﺮﺩﺍﮔﺮ ﻫﺮﺟﺎﯾﯽ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﯾﮏ ﻋﻼﻣﺖ ﺑﺰﻧﻨﺪ...

ﻏﺮﻭﺏ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻋﻼﻣﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩ.

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﻋﯿﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﮑﺸﯽ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ...
ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺘﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ :
"ﺍﮔﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻗﻠﻢﺍﺻﻼﺡ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ "

ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﮔﻔﺖ :ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺟﺮﺍﺕ ﺍﺻﻼﺡ ﻧﻪ.

#حکایت

•|@Quet_kums|•
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸


🔸یکی از بزرگان می گفت: در سفر به فرانسه از خانمی که مسلمان شده بود، پرسیدم: چگونه مسلمان شدید؟
گفت: من سال ها پیش مقیم الجزایر بودم، یک روز از جاده ای عبور می کردم که در کنار آن مزرعه ای بود. دیدم کسی رو به سمتی ایستاده و حرکاتی انجام می دهد. کنجکاو شدم و از دیگران پرسیدم: این حرکات چیست؟ گفتند: نماز می خواند. کنجاوتر شدم و سراغش رفتم، پرسیدم چه می کنی، چه می گویی و چه می خواهی ؟
وقتی متوجه شدم که در اسلام ارتباط با خالق این اندازه آسان و این قدر عمیق و لطیف است، تکان خوردم و این بود علت اصلی مسلمان شدن من .


📚نقل از: حسین دیلمی، هزار و یک نکته درباره نماز، نکته 658

#حکایت
#تلنگر


•|@Quet_kums|•
#داستان_های_بحار_الانوار

🔸رسول خدا صلی الله علیه و آله را خبر دادند که سعد بن معاذ فوت کرده.
▫️پیامبر صلی الله علیه و آله با اصحابشان از جای برخاسته، حرکت کردند.
▫️با دستور و نظارت حضرت ،
سعد را غسل دادند. 
▫️پس از انجام مراسم غسل و کفن، او را در تابوت گذاشته و برای دفن حرکت دادند. 
▫️در تشییع جنازه او رسول خدا صلی الله علیه و آله با پای برهنه و بدون عبا حرکت می‌کرد.
▫️گاهی طرف چپ و گاهی طرف راست تابوت را می‌گرفت ، تا نزدیکی قبر سعد رسیدند .
▫️حضرت ، خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسایل دیگر را بیاورند!
▫️سپس با دست مبارک خود ، لحد را ساختند و خاک بر او ریختند و
▫️در آن خللی دیدند آنرا بر طرف کردند و پس از آن فرمودند: 
🔸من می‌دانم این قبر به زودی کهنه و فرسوده خواهد شد، لکن خداوند دوست دارد هر کاری که بنده اش انجام می‌دهد محکم باشد. 
🔹در این هنگام، مادر سعد کنار قبر آمد و گفت: 
▫️- سعد! بهشت بر تو گوارا باد! 
🔸رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: 
▫️- مادر سعد! ساکت باش! با این جزم و یقین از جانب خداوند حرف نزن!
🔸اکنون سعد گرفتار فشار قبر است و از این امر آزرده می‌باشد. 
آن گاه از قبرستان برگشتند. 
مردم که همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند، عرض کردند: 
یا رسول الله!
کارهایی که برای سعد انجام دادید نسبت به هیچ کس دیگری تاکنون انجام نداده بودید : شما با پای برهنه و بدون عبا جنازه او را تشییع فرمودید. 
🔸رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمودند : 
▫️ملائکه نیز بدون عبا و کفش بودند. از آنان پیروی کردم. 
عرض کردند: 
▫️گاهی طرف راست و گاهی طرف چپ تابوت را می‌گرفتید!

🔸حضرت فرمودند : 
چون دستم در دست جبرئیل بود ، هر طرف را او می‌گرفت من هم می‌گرفتم! 
عرض کردند: 
🔸 یا رسول الله صلی الله علیه و آله بر جنازه سعد نماز خواندید و با دست مبارکتان او را در قبر گذاشتید و قبرش را با دست خود درست کردید، باز می‌فرمایید سعد را فشار قبر گرفت؟ 
🔸حضرت فرمودند: 
🔸- آری، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همین است!

📚بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، ج ۶    ص ۲۲۰ و ج ۲۲  ص ۱۰۷ و ج ۷۳  ص ۲۹۸

#حکایت

•|@Quet_kums|•
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸


🔸امام صادق علیه السلام می فرماید:

روزی حضرت عیسی علیه السلام بربالای بلندی ایستاده بود.

ابلیس بر او عیان شد و گفت:

تو که می گویی خداوند برهرکاری تواناست، از این بلندی خودت را پائین بینداز تا خداوند تو را نگه دارد.

حضرت فرمود:

سزاوار نیست بنده ای بخواهد خدا را آزمایش کند، بلکه اوست که بندگانش را می آزماید. آن معجزات را خداوند به من اجازه داده و این را اجازه نفرموده است.



#حکایت📚
#تلنگر


•|@Quet_kums|•
🖌حکایت:
سادگى يا پيچيدگى؟

امتحان پايانى درس فلسفه بود.

استاد فقط يك سؤال مطرح كرده بود! سؤال اين بود:

شما چگونه مى‌توانيد مرا متقاعد كنيد كه صندلى جلوى شما نامرئى است؟

تقريباً يك ساعت زمان برد تا دانشجويان توانستند پاسخ‌هاى خود را در برگه امتحانى‌شان بنويسند، به غير از يك دانشجوى تنبل که تنها 10 ثانيه طول كشيد تا جواب را بنويسد!

چند روز بعد كه استاد نمره‌هاى دانشجويان را اعلام كرد،آن دانشجوى تنبل بالاترين نمره كلاس را گرفته بود!!

او در جواب فقط نوشته بود :

«كدام صندلى؟!»

🔹نتيجه:
مسائل ساده را پيچيده نكنيد!

گابریل گارسیا مارکز📚

#حکایت

•|@Quet_kums|•
🌸بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌸


🖌ابوبصیر نقل کرده است: روزی به امام کاظم عرض کردم که امام زمان را چگونه می توان شناخت؟ امام فرمود: امام زمان را به چند چیز می توان شناخت. یکی از آنها سخن گفتن امام به هر زبانی است.
در حال صحبت بودیم که مردی از جانب خراسان آمد و پس از سلام شروع به صحبت کردن به زبان عربی کرد. و حضرت پاسخ او را به زبان خراسانی داد. مرد خراسانی گفت به خدا سوگند من به این جهت با شما به زبان عربی صحبت کردم که تصور می کردم شما زبان خراسانی نمی دانید. اکنون می بینم که شما فصیح تر از من به زبان خراسانی صحبت می کنید. حضرت فرمود: اگر من این زبان را بهتر از تو ندانم پس فضیلت و علم من بر تو چگونه است و چگونه مستحق خلافت و امامت هستم؟ سپس امام فرمود: کلام و زبان هیچ قبیله ای بر ما پوشیده نیست


#حکایت📚
#تلنگر

•|@Quet_kums|•