اندیشههایی از "هربرت مارکوزه" در نقد جامعهی نوین در کتاب "انسان تک ساحتی":
- هر چند جامعهی نوین، تجسم عقلانیت به نظر میرسد؛ اما این جامعه در کل غیرعقلانی است.
- تکنولوژی فینفسه دشمن انسان نیست اما بدین صورت که در جامعهی سرمایهداری نوین به کار بسته میشود دشمن انسان است و جاده صافکن توتالیتاریسم.
- جامعهی جدید انسان را تک بعدی و تک ساحتی مینماید و از بعد انسانی انسان غافل است.
- فرهنگی که در اختیار تودهها قرار میگیرد، به صورت بستهبندی شده توسط رسانههای همگانی انتشار مییابد و جای هیچگونه خلاقیتی را برای مخاطبان باقی نمیگذارد.
- جامعهی مصرفی و رفاهی معاصر، با برآوردن نیازها و خواستههای کاذب و تحمیل شده بر افراد، مانع نقد و انتقاد میگردد و محیطی توتالیتار از لحاظ فکری و ارزشی ایجاد میکند. افکار عمومی و رسانههای گروهی، ابزار چنین محیطی هستند.
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
- هر چند جامعهی نوین، تجسم عقلانیت به نظر میرسد؛ اما این جامعه در کل غیرعقلانی است.
- تکنولوژی فینفسه دشمن انسان نیست اما بدین صورت که در جامعهی سرمایهداری نوین به کار بسته میشود دشمن انسان است و جاده صافکن توتالیتاریسم.
- جامعهی جدید انسان را تک بعدی و تک ساحتی مینماید و از بعد انسانی انسان غافل است.
- فرهنگی که در اختیار تودهها قرار میگیرد، به صورت بستهبندی شده توسط رسانههای همگانی انتشار مییابد و جای هیچگونه خلاقیتی را برای مخاطبان باقی نمیگذارد.
- جامعهی مصرفی و رفاهی معاصر، با برآوردن نیازها و خواستههای کاذب و تحمیل شده بر افراد، مانع نقد و انتقاد میگردد و محیطی توتالیتار از لحاظ فکری و ارزشی ایجاد میکند. افکار عمومی و رسانههای گروهی، ابزار چنین محیطی هستند.
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
بزرگسالی هم به طور مداوم و بی هیچ گسستی، و هم به طور ناقص، امتداد کودکی است. میتوان گفت این کودکانه کردن بزرگسالان مستقیما با تاثیر بازار پیوند دارد. زیرا زندگی، در جامعهی ما، تا حدی مترادف است با امکان خرید کردن. خریدن چه چیزی؟ دست آخر، اسباببازی، اسباببازیهای بزرگ، چیزهایی که ما دوست داریم و بقیهی آدمها را هم تحت تاثیر قرار میدهد. و جامعهی معاصر به ما دستور میدهد که این چیزها را بخریم، که بخواهیم هر قدر از آنها را که میتوانیم بخریم. اینک، فکر خریدن چیزها، فکر بازی کردن با چیزهای جدید، ماشینهای جدید، کفشهای مارکدار، تلویزیونهای غولپیکر، آپارتمانهای نورگیر، گوشیهای هوشمند با روکش طلا، گذراندن تعطیلات در کرواسی، فرشهای ایرانی بدلی و همهی اینجور چیزها، خصوصیت بارز میل کودکان یا نوجوانان است. وقتی این مسئلهی خرید کردن به بزرگسالان هم مربوط میشود، حتی اگر تا اندازهای، دیگر هیچ مرز نمادینی بین جوان بودن و بزرگسال بودن برقرار نمیماند. یکجور تداوم یکدست است. بزرگسالان به کسانی تبدیل میشوند که کمی بهتر از جوانان میتوانند اسباببازیهای بزرگ بخرند. تفاوت، بیشتر کمّی است تا کیفی.
برگرفته از کتاب: زندگی حقیقی (فراخوانی برای فاسد کردن جوانان)
نویسنده: آلن بدیو
مترجم: احسان پورخیری، حسین طیّب
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
برگرفته از کتاب: زندگی حقیقی (فراخوانی برای فاسد کردن جوانان)
نویسنده: آلن بدیو
مترجم: احسان پورخیری، حسین طیّب
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
اکنون سکوت
دیروز سکوت
شاید فردا هم سکوت
اکنون میدانم
که گیاهان و نوزادانِ انسان در سکوت
رشد میکنند
این که میگویم نه به خاطرِ غروبهایِ سنگین
و دلتنگی است
و دوری از کسی
که سالها در حافظهی پهناورت حفظش کردی
و خوب میدانی
تا لحظهی مرگ نخواهی دیدش
دیگر هستیِ من برایِ بقا و ادامهیِ سکوت است
همهی سازها و موسیقیِ ملتها
سکوت و تنهایی محض را مینوازند
نه اینکه تو را به سکوت بیاورند
در شبهایِ طویل بیمارستان
در ایستگاههایِ راهآهن
که با یک چمدان خالی ایستاده بودم
و نه مسافر بودم و نه در انتظار کسی بودم
سکوت مرهم و شاهد من بود
هرچه از قلبم از دستها و از چشمانم حرف بزنم
طرحی ناقص از سکوت است
هر وقت هم با مرگ قرار دیدار داشتم
سکوت شاهد ما بوده است
عقربهی ساعتها را در سکوت به جلو و عقب میبرم
زمان تسخیر میشود
و تنهایی من
با سکوت آغشته میشود
و این مقدمهی شعری میشود که می خواهم بنویسم.
✒️ احمدرضا احمدی
📷 Savelie Antipov
#واژه
#شعر
#نگاره
#عکس
🌱 @Ri_sheh 🌱
دیروز سکوت
شاید فردا هم سکوت
اکنون میدانم
که گیاهان و نوزادانِ انسان در سکوت
رشد میکنند
این که میگویم نه به خاطرِ غروبهایِ سنگین
و دلتنگی است
و دوری از کسی
که سالها در حافظهی پهناورت حفظش کردی
و خوب میدانی
تا لحظهی مرگ نخواهی دیدش
دیگر هستیِ من برایِ بقا و ادامهیِ سکوت است
همهی سازها و موسیقیِ ملتها
سکوت و تنهایی محض را مینوازند
نه اینکه تو را به سکوت بیاورند
در شبهایِ طویل بیمارستان
در ایستگاههایِ راهآهن
که با یک چمدان خالی ایستاده بودم
و نه مسافر بودم و نه در انتظار کسی بودم
سکوت مرهم و شاهد من بود
هرچه از قلبم از دستها و از چشمانم حرف بزنم
طرحی ناقص از سکوت است
هر وقت هم با مرگ قرار دیدار داشتم
سکوت شاهد ما بوده است
عقربهی ساعتها را در سکوت به جلو و عقب میبرم
زمان تسخیر میشود
و تنهایی من
با سکوت آغشته میشود
و این مقدمهی شعری میشود که می خواهم بنویسم.
✒️ احمدرضا احمدی
📷 Savelie Antipov
#واژه
#شعر
#نگاره
#عکس
🌱 @Ri_sheh 🌱
- امیال جنسی سرکوب شده بیشتر به جامعه آسیب زده است تا رابطهی جنسی پیش از ازدواج. "امانوئل سوودنبورگ"
- برای گفتن 《من دوستات دارم》، شخص اول باید بداند که چگونه بگوید 《من》. "آین راند"
- عشق چگونه نیروی بزرگ خود را نشان میدهد؟ با تبدیل حماقت به خرد، یا خرد به حماقت. "ارسطو"
- برابری حقیقی بین زن و مرد تنها زمانی میتواند شکل واقعی به خود بگیرد که استثمار هر دوی آنها از سوی سرمایه از بین برود. "فردریش انگلس"
- عشق وجود خارجی ندارد. آنچه که وجود دارد نیاز به تماس جنسی است، و ضرورت عقلانی برای داشتن یک همراه در زندگی. "لئو تولستوی"
- احساسات نباید اسیر عهد و پیمانهای بیمعنایی چون ازدواج شود. "دنی دیدرو"
- ازدواج برای بسیاری از زنان شیوهای رایج به منظور گذراندن زندگی است، و میزان رابطهی جنسیِ ناخواسته در دایرهی ازدواج احتمالا بسیار بیشتر از فاحشگی است. "برتراند راسل"
- ازدواج به معنای مضمحل کردن حقوق یک طرف و دو برابر کردن وظایفاش است. "آرتور شوپنهاور"
- ازدواج، گور عشق است. "هنری وارد بیچر"
برگرفته از کتاب: فلاسفهی ناکام در عشق
گردآورنده: اندرو شافر
مترجم: هوشنگ جیرانی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
- برای گفتن 《من دوستات دارم》، شخص اول باید بداند که چگونه بگوید 《من》. "آین راند"
- عشق چگونه نیروی بزرگ خود را نشان میدهد؟ با تبدیل حماقت به خرد، یا خرد به حماقت. "ارسطو"
- برابری حقیقی بین زن و مرد تنها زمانی میتواند شکل واقعی به خود بگیرد که استثمار هر دوی آنها از سوی سرمایه از بین برود. "فردریش انگلس"
- عشق وجود خارجی ندارد. آنچه که وجود دارد نیاز به تماس جنسی است، و ضرورت عقلانی برای داشتن یک همراه در زندگی. "لئو تولستوی"
- احساسات نباید اسیر عهد و پیمانهای بیمعنایی چون ازدواج شود. "دنی دیدرو"
- ازدواج برای بسیاری از زنان شیوهای رایج به منظور گذراندن زندگی است، و میزان رابطهی جنسیِ ناخواسته در دایرهی ازدواج احتمالا بسیار بیشتر از فاحشگی است. "برتراند راسل"
- ازدواج به معنای مضمحل کردن حقوق یک طرف و دو برابر کردن وظایفاش است. "آرتور شوپنهاور"
- ازدواج، گور عشق است. "هنری وارد بیچر"
برگرفته از کتاب: فلاسفهی ناکام در عشق
گردآورنده: اندرو شافر
مترجم: هوشنگ جیرانی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
- مرگ، نابودی مطلق است. ما تجمع بیدوام ماده هستیم؛ حتی اگر خدایی هم بود توقع این که زندگی دومی برای هر یک از ما فراهم کند، میانداختش به زحمت عظیم دفترداری و حسابکتاب بیحد.
- چهقدر دیشب زجر کشیدم. شکنجهی محض. کلمهای نیست که حق مطلب را ادا کند؛ ضجهای مگر.
آیا کلمات واقعا به درد میخورند؟ اصلا میشود با کلمات توضیح داد درد یا احساسات چه بر سر ما میآورد؟ کلمات فقط وقتی سر میرسند که همهچیز تمام شده است. وقتی دیگر آبها از آسیاب افتاده. دروغین و بیجان؛ کلمات فقط از خاطرهها میگویند.
- ببین چهطور آرزوهای ما آب میروند تا در حصار تَنگ کنونیمان جا شوند. امروز دیگر حتی نمیخواهم حالم بهتر شود. فقط همینطور که هست بماند.
- آه درد من! همه چیز من باش. بگذار در تو، با تو، سرزمینهایی را ببینم که از دیدارشان محرومم کردهای. فلسفهی من باش. علم من باش.
- زندانی، آزادی را زیباتر از آنچه هست میپندارد.
- عقیم شدن؛ شاید تنها کلمهای است برای توصیف جمود وحشتناکی که ذهن دچارش میشود.
برگرفته از کتاب: در وادی درد
نویسنده: آلفونس دوده
مترجم: عماد مرتضوی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
- چهقدر دیشب زجر کشیدم. شکنجهی محض. کلمهای نیست که حق مطلب را ادا کند؛ ضجهای مگر.
آیا کلمات واقعا به درد میخورند؟ اصلا میشود با کلمات توضیح داد درد یا احساسات چه بر سر ما میآورد؟ کلمات فقط وقتی سر میرسند که همهچیز تمام شده است. وقتی دیگر آبها از آسیاب افتاده. دروغین و بیجان؛ کلمات فقط از خاطرهها میگویند.
- ببین چهطور آرزوهای ما آب میروند تا در حصار تَنگ کنونیمان جا شوند. امروز دیگر حتی نمیخواهم حالم بهتر شود. فقط همینطور که هست بماند.
- آه درد من! همه چیز من باش. بگذار در تو، با تو، سرزمینهایی را ببینم که از دیدارشان محرومم کردهای. فلسفهی من باش. علم من باش.
- زندانی، آزادی را زیباتر از آنچه هست میپندارد.
- عقیم شدن؛ شاید تنها کلمهای است برای توصیف جمود وحشتناکی که ذهن دچارش میشود.
برگرفته از کتاب: در وادی درد
نویسنده: آلفونس دوده
مترجم: عماد مرتضوی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
- همیشه دوست داشتم فکر کنم، بفهمم، بخونم، بحث کنم، اما زندگی این فرصت رو بهم نداد. در عوض، همین که خواستم روسپی بشم، همهی درهای پیشرفت به روم باز شد.
- به نظر تو اگه من نباشم، در وضعیت اسفبار کنونیات، اتفاق مثبتی میافته؟
- آدم نباید در بند اون باشه که عوام دربارهاش چی میگن.
- کاسه و کوزهی نقره و لباس فاخر فقط به درد نمایش میخوره، نه زندگی. من همیشه گفتهام آدم باید چیزی بخوره که نه تناش رو به زحمت بندازه نه روحاش رو؛ به دست آوردناش هم آسون باشه.
- فقط احمقهایی که خیال میکنند مقامی قُدسی دارند از شوخی و انتقاد میترسند.
- سکون در برابر حوادث؛ عوام اسماش رو میذارن تقدیر و مشیت خداوند.
- پدرم به من شانس زندگی و حیات داد، پس بهش احترام میذارم. اما قرار نبوده و نیست که من در راه برهان اون قدم بردارم.
- من برای حفظ این زندگی هر کاری میکنم.
+ حفظاش نکن. حفظاش نکن. یا درستاش کن یا خراباش کن.
- اون حکومتی که تعیین کنه آدمها چی باید بگن یا چگونه باید فکر کنند، در واقع شکلی از بردهداری مدرن رو اعمال میکنه.
- به نظر من بهجای محکوم کردن مردم یا این و اون، باید با آگاهیبخشی به همه، به سمت یک شکوفایی پیش بریم. احمق فرض کردن مردم نه یک خطا که جنایته.
+ آگاه کردن این مردم، مردمی که همهی هدفشون در زندگی رسیدن به امیال جنسی و سیر کردن شکمشونه، هزار سال زمان میبره.
- بی حقیقتی وضع موجود رو نمیشه از راه اقدامهای سیاسی بزرگ و کوچیک ریشهکن کرد. تنها کاری که باید کرد اینه که فرد فرد جامعه رو اصلاح کرد. مهم، انسان به عنوان انسانه. صرف نظر از این که به مقامی رسیده باشه یا نه. انسانی که با دانایی و بینایی رشد کنه و به آزادی واقعی و حقیقی برسه، میتونه در برابر خدایان هم بایسته.
- آدم برای این که ظلم نبینه آیا کافیه که ظلم رو نخواد یا واجبه که خودش رو نیرومند کنه؟
- تو بهم یاد دادی ببینم، بشنوم، بفهمم، فکر کنم.
- تودهی مردم زیاد حرف میزنند.
برگرفته از نمایشنامه: سقراط
نویسنده: حمیدرضا نعیمی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
www.instagram.com/Like_a_director
- به نظر تو اگه من نباشم، در وضعیت اسفبار کنونیات، اتفاق مثبتی میافته؟
- آدم نباید در بند اون باشه که عوام دربارهاش چی میگن.
- کاسه و کوزهی نقره و لباس فاخر فقط به درد نمایش میخوره، نه زندگی. من همیشه گفتهام آدم باید چیزی بخوره که نه تناش رو به زحمت بندازه نه روحاش رو؛ به دست آوردناش هم آسون باشه.
- فقط احمقهایی که خیال میکنند مقامی قُدسی دارند از شوخی و انتقاد میترسند.
- سکون در برابر حوادث؛ عوام اسماش رو میذارن تقدیر و مشیت خداوند.
- پدرم به من شانس زندگی و حیات داد، پس بهش احترام میذارم. اما قرار نبوده و نیست که من در راه برهان اون قدم بردارم.
- من برای حفظ این زندگی هر کاری میکنم.
+ حفظاش نکن. حفظاش نکن. یا درستاش کن یا خراباش کن.
- اون حکومتی که تعیین کنه آدمها چی باید بگن یا چگونه باید فکر کنند، در واقع شکلی از بردهداری مدرن رو اعمال میکنه.
- به نظر من بهجای محکوم کردن مردم یا این و اون، باید با آگاهیبخشی به همه، به سمت یک شکوفایی پیش بریم. احمق فرض کردن مردم نه یک خطا که جنایته.
+ آگاه کردن این مردم، مردمی که همهی هدفشون در زندگی رسیدن به امیال جنسی و سیر کردن شکمشونه، هزار سال زمان میبره.
- بی حقیقتی وضع موجود رو نمیشه از راه اقدامهای سیاسی بزرگ و کوچیک ریشهکن کرد. تنها کاری که باید کرد اینه که فرد فرد جامعه رو اصلاح کرد. مهم، انسان به عنوان انسانه. صرف نظر از این که به مقامی رسیده باشه یا نه. انسانی که با دانایی و بینایی رشد کنه و به آزادی واقعی و حقیقی برسه، میتونه در برابر خدایان هم بایسته.
- آدم برای این که ظلم نبینه آیا کافیه که ظلم رو نخواد یا واجبه که خودش رو نیرومند کنه؟
- تو بهم یاد دادی ببینم، بشنوم، بفهمم، فکر کنم.
- تودهی مردم زیاد حرف میزنند.
برگرفته از نمایشنامه: سقراط
نویسنده: حمیدرضا نعیمی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
www.instagram.com/Like_a_director
نشاید | عینالقضات
ارژنگ آقاجری | سیاوش ولیپور
📜 نشاید
📔 نامههای عینالقضات همدانی
✒️ عینالقضات همدانی
🎙 ارژنگ آقاجری
🎼 سیاوش ولیپور
#آوا
🌱 @Ri_sheh 🌱
www.instagram.com/Like_a_director
📔 نامههای عینالقضات همدانی
✒️ عینالقضات همدانی
🎙 ارژنگ آقاجری
🎼 سیاوش ولیپور
#آوا
🌱 @Ri_sheh 🌱
www.instagram.com/Like_a_director
هرگونه آزادی، نخست مستلزم شناخت انواع بردگی است.
حال آن که امروزه مردم بهخاطر تامین نیازهای روزمره که شاید مهمتر از اندیشیدن دربارهی آزادی و بردگی به نظر میرسد با یادآوری این مسائل خود را ناراحت نمیکنند. این طرز فکر بزرگترین اشتباه است. زیرا تاریخ پیوسته در کار دگرگون ساختن شرایط و مقتضیات جوامع بشری است. تنها هدف ارزندهی تاریخ، جانشین ساختن نیازهای صحیح بهجای غلط در یک جامعه است. بهوجود آوردن شرایط تاریخی در صورتی میسر است که شیوهی تامین بازدارنده نیازها بدانگونه که در جامعههای امروز متداول است متروک گردد. ویژگی جامعههای صنعتی پیشرفته در سرکوبی نیازهایی است که به خاطر نیل به آزادی و رهایی پدید آمده از آن جمله است. نیاز آزاد شدن از قید و بند هایی که آسایش و رفاه نامیده میشوند.
برگرفته از کتاب: انسان تک ساحتی
نویسنده: هربرت مارکوزه
مترجم: محسن مویدی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
www.instagram.com/Like_a_director
حال آن که امروزه مردم بهخاطر تامین نیازهای روزمره که شاید مهمتر از اندیشیدن دربارهی آزادی و بردگی به نظر میرسد با یادآوری این مسائل خود را ناراحت نمیکنند. این طرز فکر بزرگترین اشتباه است. زیرا تاریخ پیوسته در کار دگرگون ساختن شرایط و مقتضیات جوامع بشری است. تنها هدف ارزندهی تاریخ، جانشین ساختن نیازهای صحیح بهجای غلط در یک جامعه است. بهوجود آوردن شرایط تاریخی در صورتی میسر است که شیوهی تامین بازدارنده نیازها بدانگونه که در جامعههای امروز متداول است متروک گردد. ویژگی جامعههای صنعتی پیشرفته در سرکوبی نیازهایی است که به خاطر نیل به آزادی و رهایی پدید آمده از آن جمله است. نیاز آزاد شدن از قید و بند هایی که آسایش و رفاه نامیده میشوند.
برگرفته از کتاب: انسان تک ساحتی
نویسنده: هربرت مارکوزه
مترجم: محسن مویدی
#واژه
#متن_مانا
🌱 @Ri_sheh 🌱
www.instagram.com/Like_a_director
Forwarded from خانهی فیلم "ریشه"
برشی از مانیفست "خانهی فیلم ریشه":
《اما سنگ بنای این خانه "تفاوت" است و تلاش تا به اندازهی مرزهای محدود خودش پارادیم را تغییر دهد.
در اینجا سینما تعریفی دیگرگون دارد ورای نمادها، شمایل و نمایهها.
سینما در "خانهی فیلم ریشه" تجربهای است رادیکال. عصیانی برای کشف کردن و نقطهی عزیمتی از بدفهمی (Misunderstanding) به ارتباط (Communication). رازی است گشوده رو به دنیایی تازه. گونهای فلسفیدن برای آفرینش فضای فکری و انگارههای متفاوت. جلوهگاه تنهایی و ادراک. آشکار ساختن و واسازی. پژواکی از ادبیاتِ مواجهگر، بیانگر و روایتگر که با افزایش حساسیت، بر شیوهی نگریستنِ غریزی اثر میگذارد.
آینهای که با گذار از قلمرو داستان و تصویر برایت این امکان را فراهم میسازد تا خودت را بر پرده ببینی و دیگری را و تمرین کنی دیگربودگی را.
در این خانه، هر آن چیزی که با دوربین فیلمبرداری ثبت شده باشد، سینما نام نمیگیرد؛ همانگونه که سینما، فیلم ضبط شده نیست.
سینما، آغاز است.》
روزی در گذشتهای نهچندان دور، مانیفستی برای "خانهی فیلم ریشه" نوشتیم و فعالیتهایمان را در این فضا شروع کردیم. فارغ از معرفی کارگردانها و فیلمها و مستندها و کتابهای سینمایی، 11 جلسهی نقد و تحلیل فیلم برگزار کردیم و یک نمایش روی صحنه بردیم. امروز هم دست در دست معترضان به جبر و تحمیل و خودکامگی و برای همراهی و همصدایی با آنهایی که شعارشان "زن، زندگی، آزادی" است، فهرستی از فیلمهای سینمایی ارزشمند و قابل تامل در حوزه زنان را معرفی میکنیم. در تکتک این فیلمها یا قهرمان، زن است یا موضوع زناناند.
ما باور داریم که قدرتمندترین سلاح، آگاهی است.
نام فیلم/ نام کارگردان
1. درود بر مریم/ ژان لوک گدار
2. داگویل/ لارس فونتریه
3. رقصنده در تاریکی/ لارس فونتریه
4. نیمفومانیاک/ لارس فونتریه
5. روزتا/ برادران داردن
6. دو روز، یک شب/ برادران داردن
7. آنسوی تپهها/ کریستین مونجیو
8. چهار ماه، سه هفته و دو روز/ کریستین مونجیو
9. افی بریست/ راینر ورنر فاسبیندر
10. اشکهای تلخ پترا فون کانت/ راینر ورنر فاسبیندر
11. معلم پیانو/ میشائیل هانکه
12. موشت/ روبر برسون
13. فریادها و نجواها/ اینگمار برگمان
14. صحرای سرخ/ میکلآنجلو آنتونیونی
15. شناسایی یک زن/ میکلآنجلو آنتونیونی
16. ژان دیلمان/ شانتال آکرمن
17. ایدا/ پاوو پاولیوکوفسکی
18. جنگ سرد/ پاوو پاولیوکوفسکی
19. آبی/ کریشتف کیشلوفسکی
20. قرمز/ کریشتف کیشلوفسکی
21. زندگی دوگانهی ورونیکا/ کریشتف کیشلوفسکی
22. آینه/ آندری تارکوفسکی
23. گرترود/ کارل تئودور درایر
24. مصائب ژاندارک/ کارل تئودور درایر
25. ورا دریک/ مایکلی
26. علفزار گریان/ تئو آنگلوپولوس
27. پاترپانچالی/ ساتیا جیت رای
28. هیروشیما عشق من/ آلن رنه
29. کلوئه از 5 تا 7/ آگنس واردا
30. بندتا/ پاول ورهوفن
31. کتاب سیاه/ پاول ورهوفن
32. رما/ آلفونسو کوارون
33. سه بیلبورد خارج از ابینگمیزوری/ مارتین مکدونا
34. باربارا/ کریستین پتزولد
35. زنی در جنگ/ بندیکت ارلینگسون
36. فریدا/ جولی تایمور
37. آبروی از دست رفتهی کاترینا بلوم/ شلوندورف و فون تروتا
38. بدترین آدم دنیا/ یوآخیم تریر
39. وحشی/ ژان مارک ولی
40. او زیبا است وقتی عصبانی است/ ماری دور
41. کارامل/ نادین لبکی
42. خواهر کوچک ما/ هیروکازو کوریدا
43. وقتی زنی از پلهها بالا میرود/ میکیو ناروسه
44. زنی که دوید/ هونگ سانگ سو
45. سگکشی/ بهرام بیضائی
46. چریکهی تارا/ بهرام بیضائی
47. ده/ عباس کیارستمی
48. خانهی پدری/ کیانوش عیاری
49. لاکپشتها هم پرواز میکنند/ بهمن قبادی
50. شطرنج باد/ محمدرضا اصلانی
#فیلم
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_حجاب_اجباری
#مهسا_امینی
@Ri_sheh3
《اما سنگ بنای این خانه "تفاوت" است و تلاش تا به اندازهی مرزهای محدود خودش پارادیم را تغییر دهد.
در اینجا سینما تعریفی دیگرگون دارد ورای نمادها، شمایل و نمایهها.
سینما در "خانهی فیلم ریشه" تجربهای است رادیکال. عصیانی برای کشف کردن و نقطهی عزیمتی از بدفهمی (Misunderstanding) به ارتباط (Communication). رازی است گشوده رو به دنیایی تازه. گونهای فلسفیدن برای آفرینش فضای فکری و انگارههای متفاوت. جلوهگاه تنهایی و ادراک. آشکار ساختن و واسازی. پژواکی از ادبیاتِ مواجهگر، بیانگر و روایتگر که با افزایش حساسیت، بر شیوهی نگریستنِ غریزی اثر میگذارد.
آینهای که با گذار از قلمرو داستان و تصویر برایت این امکان را فراهم میسازد تا خودت را بر پرده ببینی و دیگری را و تمرین کنی دیگربودگی را.
در این خانه، هر آن چیزی که با دوربین فیلمبرداری ثبت شده باشد، سینما نام نمیگیرد؛ همانگونه که سینما، فیلم ضبط شده نیست.
سینما، آغاز است.》
روزی در گذشتهای نهچندان دور، مانیفستی برای "خانهی فیلم ریشه" نوشتیم و فعالیتهایمان را در این فضا شروع کردیم. فارغ از معرفی کارگردانها و فیلمها و مستندها و کتابهای سینمایی، 11 جلسهی نقد و تحلیل فیلم برگزار کردیم و یک نمایش روی صحنه بردیم. امروز هم دست در دست معترضان به جبر و تحمیل و خودکامگی و برای همراهی و همصدایی با آنهایی که شعارشان "زن، زندگی، آزادی" است، فهرستی از فیلمهای سینمایی ارزشمند و قابل تامل در حوزه زنان را معرفی میکنیم. در تکتک این فیلمها یا قهرمان، زن است یا موضوع زناناند.
ما باور داریم که قدرتمندترین سلاح، آگاهی است.
نام فیلم/ نام کارگردان
1. درود بر مریم/ ژان لوک گدار
2. داگویل/ لارس فونتریه
3. رقصنده در تاریکی/ لارس فونتریه
4. نیمفومانیاک/ لارس فونتریه
5. روزتا/ برادران داردن
6. دو روز، یک شب/ برادران داردن
7. آنسوی تپهها/ کریستین مونجیو
8. چهار ماه، سه هفته و دو روز/ کریستین مونجیو
9. افی بریست/ راینر ورنر فاسبیندر
10. اشکهای تلخ پترا فون کانت/ راینر ورنر فاسبیندر
11. معلم پیانو/ میشائیل هانکه
12. موشت/ روبر برسون
13. فریادها و نجواها/ اینگمار برگمان
14. صحرای سرخ/ میکلآنجلو آنتونیونی
15. شناسایی یک زن/ میکلآنجلو آنتونیونی
16. ژان دیلمان/ شانتال آکرمن
17. ایدا/ پاوو پاولیوکوفسکی
18. جنگ سرد/ پاوو پاولیوکوفسکی
19. آبی/ کریشتف کیشلوفسکی
20. قرمز/ کریشتف کیشلوفسکی
21. زندگی دوگانهی ورونیکا/ کریشتف کیشلوفسکی
22. آینه/ آندری تارکوفسکی
23. گرترود/ کارل تئودور درایر
24. مصائب ژاندارک/ کارل تئودور درایر
25. ورا دریک/ مایکلی
26. علفزار گریان/ تئو آنگلوپولوس
27. پاترپانچالی/ ساتیا جیت رای
28. هیروشیما عشق من/ آلن رنه
29. کلوئه از 5 تا 7/ آگنس واردا
30. بندتا/ پاول ورهوفن
31. کتاب سیاه/ پاول ورهوفن
32. رما/ آلفونسو کوارون
33. سه بیلبورد خارج از ابینگمیزوری/ مارتین مکدونا
34. باربارا/ کریستین پتزولد
35. زنی در جنگ/ بندیکت ارلینگسون
36. فریدا/ جولی تایمور
37. آبروی از دست رفتهی کاترینا بلوم/ شلوندورف و فون تروتا
38. بدترین آدم دنیا/ یوآخیم تریر
39. وحشی/ ژان مارک ولی
40. او زیبا است وقتی عصبانی است/ ماری دور
41. کارامل/ نادین لبکی
42. خواهر کوچک ما/ هیروکازو کوریدا
43. وقتی زنی از پلهها بالا میرود/ میکیو ناروسه
44. زنی که دوید/ هونگ سانگ سو
45. سگکشی/ بهرام بیضائی
46. چریکهی تارا/ بهرام بیضائی
47. ده/ عباس کیارستمی
48. خانهی پدری/ کیانوش عیاری
49. لاکپشتها هم پرواز میکنند/ بهمن قبادی
50. شطرنج باد/ محمدرضا اصلانی
#فیلم
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_حجاب_اجباری
#مهسا_امینی
@Ri_sheh3