📜 بهش گفتم وقتی داری ریمل میزنی ، چمشاتو میبندی ، دلم تنگ میشه براشون . گفت حتی همون دو ثانیه ؟ گفتم مخصوصا همون دو ثانیه . گفت دیگه ریمل نمی‌زنم . دیگه ریمل نزد ... غیر از اون روز که اومد بگه داره میره . گریه کرد ، ریملش ریخت . گفتم بفرما ، زشت شدی . گفت…

📜 پیر میشی ، زیبا و دلبر با گیسوان سپید ... یه غروب جمعه که دلت گرفته ، داستان دیوونگی‌های منو برای نوه‌ت تعریف میکنی . اون باورش نمیشه ، فکر میکنه اینا فقط یه قصه‌ست ... دلت میشکنه ، به من فکر میکنی ... دیگه صورتم یادت نمیاد ! حرفام ، صدام ... فقط به یاد…

📜 میخواستم بعد صد قرن برات از عشق بنویسم ، نشد . همش آغشته‌ی اندوهم این روزا .‌ می‌خواستم بهت بگم بین دوتا قصه‌ی آخرم ، چقدر پیر شدم ... چقدر دلتنگم برای وقتی که یادم نرفته بود ، سرمستی جزو کارای روزمره‌م باشه . بگم بیا بخندون ، خیلی وقته نخندیدم . خیلی…

یه شکل از دوست هست که خیلی قشنگه ؛ سعی میکنه ثانیه به ثانیه ازت حمایت کنه و بهت حس ارزشمند بودن بده . این دوست داشتن ، باعث میشه هر روز خودت رو از روز قبل بیشتر دوست داشته باشی . شاید درست‌ترین شکل عشق همین باشه ♥️ #دلنوشته ✍🏼 Txnevis ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔖…