📚 #یک_تکه_کتاب
"قبول نداری خیلی معرکه است که از شر همه چی و همه کس خلاص شوی و بروی جایی که هیچ‌کس تو را نشناسد؟ گاهی دلم می‌خواهد همین کار را بکنم..."
📕چوب نروژی
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
"قبول نداری خیلی معرکه است که از شر همه چی و همه کس خلاص شوی و بروی جایی که هیچ‌کس تو را نشناسد؟ گاهی دلم می‌خواهد همین کار را بکنم..."
📕چوب نروژی
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
"هر یک از ما چیزی از دست می‌دهیم که
برایمان عزیز است
فرصت‌ها، امکانات و احساساتی که هرگز نمی‌توانیم برشان گردانیم
این قسمتی از آن چیزی است که به آن می‌گویند: زنده بودن."
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
برایمان عزیز است
فرصت‌ها، امکانات و احساساتی که هرگز نمی‌توانیم برشان گردانیم
این قسمتی از آن چیزی است که به آن می‌گویند: زنده بودن."
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
📚 #یک_تکه_کتاب
"مرگ یک رؤیا، یک جورایی می‌تواند
از مرگ یک موجود زنده غم‌انگیزتر باشد."
📕 اول شخص مفرد
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
"مرگ یک رؤیا، یک جورایی می‌تواند
از مرگ یک موجود زنده غم‌انگیزتر باشد."
📕 اول شخص مفرد
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
📚 کافکا درکرانه
✍ #هاروکی_موراکامی
نشر آرشیو روز
#رمان_خارجی (ژاپنی) #فانتزی
۵۴۲صفحه
📕درباره کتاب:
کتاب کافکا در کرانه که در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز جای دارد، روایتگر دو داستان موازی است که در ظاهر به هم مرتبط نیستند، اما در نهایت در نقطه‌ای به هم پیوند می‌خورند.
شخصیت‌های اصلی داستان «کافکا تامورا و ساتورو ناکاتا» هستند.
ماجرای كافكا كه براي پيدا كردن مادر و خواهرش و فرار از نفرين پدر از خانه گريخته و ناكاتا كه به دلیل اتفاقاتی در کودکی‌اش و فرورفتن به کما و بیرون آمدن از آن توانايی گفت‌وگو با گربه‌ها و گرفتن الهام از غيب را دارد، در کتاب پیش رو به تصویر کشیده می‌شود.
در ميانه‌ی روايت يكی از این دو مرتكب قتل می‌شود و اتهام آن دامن شخصيت ديگر را می‌گيرد.
💰قیمت پشت جلد: ۲۵۰/۰۰۰
💰قیمت با تخفیف: ۲۰۰/۰۰۰
ارتباط با من 👈 @shine_boook
t.me/shine_book 📖
✍ #هاروکی_موراکامی
نشر آرشیو روز
#رمان_خارجی (ژاپنی) #فانتزی
۵۴۲صفحه
📕درباره کتاب:
کتاب کافکا در کرانه که در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز جای دارد، روایتگر دو داستان موازی است که در ظاهر به هم مرتبط نیستند، اما در نهایت در نقطه‌ای به هم پیوند می‌خورند.
شخصیت‌های اصلی داستان «کافکا تامورا و ساتورو ناکاتا» هستند.
ماجرای كافكا كه براي پيدا كردن مادر و خواهرش و فرار از نفرين پدر از خانه گريخته و ناكاتا كه به دلیل اتفاقاتی در کودکی‌اش و فرورفتن به کما و بیرون آمدن از آن توانايی گفت‌وگو با گربه‌ها و گرفتن الهام از غيب را دارد، در کتاب پیش رو به تصویر کشیده می‌شود.
در ميانه‌ی روايت يكی از این دو مرتكب قتل می‌شود و اتهام آن دامن شخصيت ديگر را می‌گيرد.
💰قیمت پشت جلد: ۲۵۰/۰۰۰
💰قیمت با تخفیف: ۲۰۰/۰۰۰
ارتباط با من 👈 @shine_boook
t.me/shine_book 📖
📚 تکه کتاب
بستن چشم‌هایت چیزی را تغییر نمی دهد.
هیچ چیز فقط به خاطر اینکه تو آنچه را دارد اتفاق
می‌افتد نمی‌بینی، ناپدید نمی شود.
در حقیقت بار دیگری که چشم‌هایت را باز کنی اوضاع
حتی خیلی بدتر خواهد بود.
دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم این‌چنین است.
چشم‌هایت را کاملا باز نگه‌دار.
فقط یک ترسو چشم‌هایش را می‌بندد.
📕کافکا در کرانه
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
بستن چشم‌هایت چیزی را تغییر نمی دهد.
هیچ چیز فقط به خاطر اینکه تو آنچه را دارد اتفاق
می‌افتد نمی‌بینی، ناپدید نمی شود.
در حقیقت بار دیگری که چشم‌هایت را باز کنی اوضاع
حتی خیلی بدتر خواهد بود.
دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم این‌چنین است.
چشم‌هایت را کاملا باز نگه‌دار.
فقط یک ترسو چشم‌هایش را می‌بندد.
📕کافکا در کرانه
✍ #هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
📚تکه کتاب
وقتی توفان تمام شد، یادت نمی‌آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت، مطمئن نیستی توفان واقعا تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از توفان بیرون آمدی، دیگر آنی نیستی که قدم به درون توفان گذاشت...
📕کافکا در کرانه
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
وقتی توفان تمام شد، یادت نمی‌آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت، مطمئن نیستی توفان واقعا تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از توفان بیرون آمدی، دیگر آنی نیستی که قدم به درون توفان گذاشت...
📕کافکا در کرانه
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
📚تکه کتاب
«کافکا، آن بیرون چه می‌بینی؟»
از پنجره‌ی پشت سر او به بیرون نگاه می‌کنم.
«درخت‌ها را می‌بینم، آسمان و مقداری ابر. تعدادی پرنده روی شاخه‌های درخت‌ها.»
«هیچ‌چیز غیرعادی نیست. درست است؟»
«درست است.»
«اما اگر می‌دانستی شاید نتوانی فردا دوباره این را ببینی، همه‌چیز ناگهان خاص و گرانبها می‌شد، نمی‌شد؟»
📕کافکا در کرانه
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
«کافکا، آن بیرون چه می‌بینی؟»
از پنجره‌ی پشت سر او به بیرون نگاه می‌کنم.
«درخت‌ها را می‌بینم، آسمان و مقداری ابر. تعدادی پرنده روی شاخه‌های درخت‌ها.»
«هیچ‌چیز غیرعادی نیست. درست است؟»
«درست است.»
«اما اگر می‌دانستی شاید نتوانی فردا دوباره این را ببینی، همه‌چیز ناگهان خاص و گرانبها می‌شد، نمی‌شد؟»
📕کافکا در کرانه
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
📚تکه کتاب
«کافکا، در زندگی هر کس یک نقطه‌ی بدون بازگشت وجود دارد. و در موارد خیلی کمی، نقطه‌ای است که دیگر نمی‌توانی جلوتر بروی. و وقتی به آن نقطه رسیدیم، تنها کاری که می‌توانیم بکنیم در آرامش پذیرفتن واقعیت است. این‌طوری زنده می‌مانیم.»
📕 کافکا در کرانه
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
«کافکا، در زندگی هر کس یک نقطه‌ی بدون بازگشت وجود دارد. و در موارد خیلی کمی، نقطه‌ای است که دیگر نمی‌توانی جلوتر بروی. و وقتی به آن نقطه رسیدیم، تنها کاری که می‌توانیم بکنیم در آرامش پذیرفتن واقعیت است. این‌طوری زنده می‌مانیم.»
📕 کافکا در کرانه
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
📚#یک_تکه_کتاب
نصف اشتباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می‌کنیم و
وقتی که باید احساس کنیم، فکر می‌کنیم!
📕به آواز باد گوش بسپار
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖
نصف اشتباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می‌کنیم و
وقتی که باید احساس کنیم، فکر می‌کنیم!
📕به آواز باد گوش بسپار
✍#هاروکی_موراکامی
t.me/shine_book 📖