صبح و شعر
615 subscribers
2.1K photos
262 videos
322 files
3.13K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
#انسان_خوب در #شاهنامه
‎دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
‎بهر ششم

🔸 #سیاوش.
🔻سیاوش به‌سبب اختلافی که با پدرش کاووس پیدا می‌کند به افراسیاب پادشاه توران که دشمن ایران است پناهنده می‌شود.
اختلاف آنها دو موجب دارد:
🔺یکی سودابه زن پادشاه است که به او نظر ناپاک دارد و چون وی به خواهشش تن در نمی‌دهد، به دسیسه و تحریک بر ضد او می پردازد، و کاووس گرچه بر بیگناهی پسرش واقف است، جانب سودابه را از دست نمی‌نهد.
🔻دوم، جنگ با افراسیاب. در جنگی که بین ایران و توران درگرفته، سیاوش به افراسیاب قول آشتی داده است، ولی پدر موافق نیست. شاهزاده چون حاضر نیست که پا بر سر پیمان خود نهد، چاره‌ای جز این نمی‌بیند که از ایران دور شود و به توران پناه برد.
🔹در توران زمین نخست او را با مهربانی و احترام می‌پذیرند، لیکن پس از چندی، حسودان و بدخواهان، افراسیاب را نسبت به او بدبین می کنند و در نتیجه، شاهزاده در اوج جوانی کشته می‌شود.
سیاوش نیز مانند ایرج فدای خوبی و #صلح_جویی و برازندگی خود می‌گردد و مانند ایرج از مردم توران کسانی که او را می‌بینند و می‌شناسند، به او گرایش پیدا می‌کنند، و همین خود موجب تازه‌ای برای تسریع در کشتن او می‌شود. سیاوش از همهٔ مردان شاهنامه آراسته‌تر است، در دلیری و زیبائی و جوانمردی و فرهنگ هیچکس به پایهٔ او نمی‌رسد.

🔸رفتار او در خاک بیگانه با متانت و بزرگ منشی همراه است. رستم پس از مرگش در حق او می‌گوید:

ز شاهان کسی چون سیاوش نبود چو او راد و آزاد و خامُش نبود
چو بر گاه بودی بهاران بُدی
به بزم افسر شهریاران بُدی
به رزم اندرون شیر و ببر و پلنگ ندیده است کسی همچو او تیز چنگ

( مرگ سیاوش 51-54)

🔹رستم که تربیت او را بر عهده داشته هم به او آئین رزم می‌آموزد و هم آئین بزم ( نشستنگه و مجلس میگسار)، همچنین تشخیص خوب از بد و داد از بیداد، و آئین سخن گفتن و فرمانروائی را (85-90) و اینها چیزهائی بوده‌اند که یک شاهزاده می‌بایست فرا گیرد.
اگر سیاوش بی هیچ مقاومتی تن به کشته شدن می‌دهد، برای آن است که نمی‌خواهد با افراسیاب که پادشاه و پدرزن و میزبان اوست به پیکار پردازد.
برای او هم امکان جنگیدن هست و هم امکان فرار، ولی به هیچیک توسل نمی‌جوید، و در وضعی شبیه به وضع ایرج، و با روحیه ای سقراط وار به مرگ تسلیم می شود نظر او نیز آن است که از سرنوشت راه گریزی نیست.
🔺🔻🔺
‎ادامه دارد...

@sobhosher