صبح و شعر
606 subscribers
2.1K photos
261 videos
322 files
3.12K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

*٢شنبه : #نثر_فارسى *

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

چه تنهایی عجیبی! پدر خیال می کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست.نمی دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می شود حس کرد.
ص٣٢

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست.
چون نمی تواند به هیچ کس جز همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق میکند،تنهایی تو کامل تر می شود...

تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.
ص١٧٧

📚: #سمفونی_مردگان
🖋:#عباس_معروفی فراخور گرامى زادروزش💐

▪️فايل pdf و فايل صوتى به همراه پاراگرافهاى ديگرى از كتاب در كانال صبح و شعر 👇🏻👇🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼
درود و ادب،
حال دلتان خوب؛ گذر لحظه هاتان دلچسب🙏🏻💐
🌀

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

💠 دوشنبه
💠 ٢٧ اردیهشت ۱۴۰۰ ش
💠 ٥ شوال ۱۴۴۲ ق
💠 ۱٧ مِی ۲۰۲۱م

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
📖
به درخت های خشک پیاده رو خیره شد: برف شاخه ها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما می شکستشان. آدم ها هم مثل درخت بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه های آدم وجود داشت و سنگینی اش تا بهار دیگر حس می شد. بدیش این بود که آدم ها فقط یک بار می مردند.و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود.
ص١٧
#سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی

@sobhosher
📖
من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه ی من دوست داشت ؟! آیا کسی می تواند بفهمد که دوست داشتنِ او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند ... ؟
آدم پر می شود، جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند.... نخواهد دلش برای آدمِ دیگری بلرزد و هیچ گاه دچارِ تردید نشود !

#سمفونی_مردگان
✍🏻 #عباس_معروفی

@sobhosher
📖

ایاز می گفت: «یک زمان بود که بچه آدم جزو اموالش حساب می شد. نادر شاه داد جفت چشم های پسرش را در می آورند. اما حالا، برادر، اختیار خودت دست خودت نیست......»

ص١٧٠

#سمفونی_مردگان
✍🏻 #عباس_معروفی

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

٢شنبه با #نثر_فارسى

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━


اورهان ساکت ماند. نمی خواست تنها بماند.می ترسید رای پیرمرد بر گردد. گفت: «گرگ های این فصل رحم ندارند.»
پیرمرد سیگاری با سیگار روشن کرد: «گرگ ها هیچ وقت رحم ندارند.تو آبادی بالا، سه تا آدم را روز روشن خورده اند.»
ص٤٨

اما روزگار همیشه یکجور نبود. روزهای خوب بود و روزهای بد هم بود. و ما بزرگ تر که می شدیم بدتر می شد.

ص٧٢

📚 #سمفونی_مردگان
✍🏻 #عباس_معروفی

 ━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، روزتان زيبا🙏🏻💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

يك برگ كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•━

می دانی اولین #بوسه ی جهان، چطور کشف شد؟
دستهاش تا آرنج گلی بود. گفت: "در زمان های بسیار قدیم، زن و مردی پینه دوز، یک روز هنگام کار، بوسه را کشف کردند.
مرد دستهاش به کار بود. تکّه نخی را به دندان کَند. به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بیانداز.
زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود. آمد نخ را از لب های مرد بردارد، دید دستش بند است.
گفت چه کار کنم و ناچار با لب برداشت... شیرین بود، ادامه دادند ..."

✍🏻: #عباس_معروفی
📚: سال بلوا

📎فایل pdf کناب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، امروز به‌روز و فرخ روز #رشن_ایزد
چو هور سپهر آورد روز رَش
ترا زندگى باد پدرام و خَوش

گل #نسترن #نماد روز #رشن_ایزد است.

🌺🌺🌺🌺

روز جهانی 💋خجسته💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
Forwarded from ربات حذف ✂️
سال_بلوا.pdf
1.9 MB
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#مشاهير

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

گفته بود: “کاش آدم می‌توانست با مرگ مبارزه کند.”
گفتم: “چه جوری؟“
گفت: “جوری که نخواهد بمیرد. یک تقلای حسابی.”
گفتم: “ممکن نیست. مرگ همیشه یک جور نیست. هر دفعه شکل تازه‌ای دارد.”

📚: سمفونی مردگان

از مرگ نمی‌ ترسیدم، از گیر افتادن می‌ترسیدم.
دم را که فرو می‌ دادم تا بازدم نمی‌دانستم چه بلایی سرم می‌آید، در هراس این بی‌خبری می‌‌خواستم از تنم فرار کنم.
می‌‌خواستم پر باز کنم و یکباره بگریزم، اما توی تنم گیر افتاده بودم.“

📚: تماما مخصوص

✍🏻: #عباس_معروفی رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان بود.
در دهه شصت رمان سمفونی مردگان را می‌نویسد رمانی با سبک روایی خاص که با کهن‌الگوها و اسطوره‌های زنده در حافظه جمعی ایرانی پیوند دارد
دو عنصرِ زمان و راوی؛ و دو چارچوبِ اسطوره و تاریخ؛ یک فضایِ خیالی می‌سازند که روایت را فراتر از خط داستانی‌اش می‌برند و سمفونی مردگان را در عرصه ادییات ایران ماندگار می‌کنند.

جوایز:
جایزه هلمن هامت (مشترکاً با
هوشنگ گلشیری) ۱۹۹۶
• جایزه روزنامه‌نگار آزاده سال، اتحادیه روزنامه‌نگاران کانادا، ۱۹۹۶
• جایزه «بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ»، برای رمان سمفونی مردگان ۲۰۰۱
• برنده جایزه بنیاد ادبی
آرنولد تسوایگ در سال ۲۰۰۲

روز یکم شهریور ماه۱۳۹۹ بود که معروفی با انتشار پستی در اینستاگرام، از ابتلای خودش به سرطان گفت. او در کپشن این پست می‌نویسد:

سیمین دانشور به من گفت: “غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی!“
و من غصه خوردم.
اینجا در بیمارستان شریته برلین، حالا یازده جراحی را پشت سر گذاشته‌ام، از دوشنبه وارد مرحله‌ی پرتو درمانی می‌شوم؛ در تونلی تاریک به نقطه‌های روشنی فکر می‌کنم که اگر برخیزم، هفت کتاب نیمه‌کاره‌ام را تمام کنم و باز چند تا درخت بکارم.
هفت جراح و متخصص زبده عمل جراحی را انجام دادند. جراح فک و دهان گفت: “بدن شما چهل ساله است، هیچ بیماری و خللی در تن شما نیست؛ سرطان لنفاوی هم یک بدبیاری بوده. پش گِهبت“
گفتم: “در طب ایرانی به این بدبیاری می‌گویند غمباد.“
خندید.
در روز دهم شهریور سال ۱۴۰۱،سمفونی مرگ این بار برای عباس معروفی نواخته شد. گرامی یاد و مانا نامش☘️🖤

📎فایل pdf کتاب «تمامامخصوص را در صبح و شعر بخوانید.👇🏻👇🏻👇🏻
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼درود و ادب، به‌روز و فرخ روز #مهر_ایزد فروغ و گرما‌بخش عشق و زندگی‌تان🌞💐🙏🏻

«دو مهر است با من که چو آفتاب
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».

گل #بنفشه #نماد #مهرایزد است.


━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

@sobhosher
Forwarded from اتچ بات
#دکلمه_ها 🎼🎶🎵🍃🌾


روح خردسال من
سال‌های سال
کودک ساده‌ای بود
که باور می‌کرد کلمه
خداست
روزگار
قطار تاریکی بود
که روح مرا زیر گرفت.
روح خردسال من کودک است هنوز
کودکی زخمی
زخمی‌تر از تن تو
به قطار رفته نگاه می‌کند
مغبونِ تبذیر عشق
مبهوت این روزگار
از پنجره می‌پرسد:
شام آخر
یادت هست؟
ما
دو نفر بودیم.

✍🏻🎤: #عباس_معروفی مانا ياد و نامش🙏🏻🖤☘️

@sobhosher
يك #حبه_شعرپارسى با #چاى_انگليسى
☕️
✍🏻: #عباس_معروفی
برگردان: وحيد بيداريان

@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

اورهان می‌خواهد همچون آیدین باشد، اما نمی‌تواند.
تیغ خشم و درد و رنج حاصل از این ناکامی، می‌بُرد و سرخی خون فواره می‌زند.»
آیدین می‌رود.
در حالی که نیشی بر دل، استخوانی در گلو و خاری در چشم دارد.
چنین رفتنی برازنده و ستودنی است. زیرا مانع شدن از ریزش اشک در مقابل حضور دژخیم، حداقل ادای دین به خویشتن و به قشری است که به آن تعلق دارد.

📚: #سمفونی_مردگان
🖋:#عباس_معروفی فراخور گرامى زادروزش💐
مانا نام و یادش🙏🏻
▪️فايل pdf و فايل صوتى به همراه پاراگرافهاى ديگرى از كتاب در كانال صبح و شعر 👇🏻👇🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher