━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
لا نريد أن نكون أبطالًا أكثر ،
لا نريد أن نكون ضحايا أكثر،
لا نريد أكثر من أن نكون بشرًا عاديين.
نمیخواهیم که بیش از این قهرمان باشیم
و نمیخواهیم که بیشتر قربانی بشویم
چیزی بیشتر از اینکه :
انسان هایی عادی باشیم نمیخواهیم.
✍🏻: #محمود_درویش
ترجمه: محمدرضا موسوی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
لا نريد أن نكون أبطالًا أكثر ،
لا نريد أن نكون ضحايا أكثر،
لا نريد أكثر من أن نكون بشرًا عاديين.
نمیخواهیم که بیش از این قهرمان باشیم
و نمیخواهیم که بیشتر قربانی بشویم
چیزی بیشتر از اینکه :
انسان هایی عادی باشیم نمیخواهیم.
✍🏻: #محمود_درویش
ترجمه: محمدرضا موسوی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
پدر
من
از تو
دو دست دارم
من
از تو
لب دارم
پس چرا نمیتوانم
ببوسم
ببوسم ببوسم ببوسم
و هر بار
درد نکشم؟
✍🏻: #ولادیمیر_مایاکوفسکی [ زادهی ۱۹ ژوئیه سال ۱۸۹۳ در گرجستان - درگذشت ۱۴ آوریل سال ۱۹۳۰ در روسیه ]
برگردان: مدیا کاشیگر
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
پدر
من
از تو
دو دست دارم
من
از تو
لب دارم
پس چرا نمیتوانم
ببوسم
ببوسم ببوسم ببوسم
و هر بار
درد نکشم؟
✍🏻: #ولادیمیر_مایاکوفسکی [ زادهی ۱۹ ژوئیه سال ۱۸۹۳ در گرجستان - درگذشت ۱۴ آوریل سال ۱۹۳۰ در روسیه ]
برگردان: مدیا کاشیگر
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
چه میدانی تو از دوست داشتن؟
چه میدانی تو از سادهترین چیزها
روزها خورشیدهایی بزک شدهاند
که شبانه خوابِ سرخ گلها را میبینند
و همهی آتشها چون دود به آسمان میروند
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
تو را در انتهای اتاقها جستهام
آنجا که چراغی روشن بود
پاهایمان همراه هم طنین نمیانداختند
و نه آغوشمان که بر روی هم بسته ماندند
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
تو را در پنجرهها جستهام
بوستانها بیهوده از رایحهها پُرند
کجا، کِی میتوانی باشی؟!
به چه چیزِ زندگی باید دل بستن در میانهی بهار؟!
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
چه میدانی تو از انتظار طولانی و از زیستن فقط برای نامیدنات همیشه همان و همیشه متفاوت و از سوی من فقط ملامت و نکوهیدن چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
باید که از یاد بَرَم و زندگی کنم همچون پاروزنی بیپارو میدانی چهقدر طولانیست زمانِ مردن زمان بهخود گوش دادن و از پا درآمدن میشناسی تو آیا شوربختی دوست داشتن را؟
✍🏻: #لویی_آراگون
ترجمه: جواد فرید
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
چه میدانی تو از دوست داشتن؟
چه میدانی تو از سادهترین چیزها
روزها خورشیدهایی بزک شدهاند
که شبانه خوابِ سرخ گلها را میبینند
و همهی آتشها چون دود به آسمان میروند
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
تو را در انتهای اتاقها جستهام
آنجا که چراغی روشن بود
پاهایمان همراه هم طنین نمیانداختند
و نه آغوشمان که بر روی هم بسته ماندند
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
تو را در پنجرهها جستهام
بوستانها بیهوده از رایحهها پُرند
کجا، کِی میتوانی باشی؟!
به چه چیزِ زندگی باید دل بستن در میانهی بهار؟!
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
چه میدانی تو از انتظار طولانی و از زیستن فقط برای نامیدنات همیشه همان و همیشه متفاوت و از سوی من فقط ملامت و نکوهیدن چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
باید که از یاد بَرَم و زندگی کنم همچون پاروزنی بیپارو میدانی چهقدر طولانیست زمانِ مردن زمان بهخود گوش دادن و از پا درآمدن میشناسی تو آیا شوربختی دوست داشتن را؟
✍🏻: #لویی_آراگون
ترجمه: جواد فرید
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
قلت: أما زال يجرحك الجرح، يا صاحبي ؟
قال لي: لا أُحسُّ بشيء ،فقد حوَّلت فكرتي
جسدي دفتراً للبراهين، لا شيء يثبت أَني أنا
غَيْرُ موتٍ صريحٍ على الجسر،
أَرنو إلى وردة في البعيد ، فيشتعل الجمر
أرنو إلى مسقط الرأس، خلف البعيد،
فيتسع القبرُ......
گفتم: هنوز زخمات تو را میرنجاند رفیق!
گفت : چیزی احساس نمیکنم،
تفکرم، پیکرم را به دفترچهی از شواهد
تبدیل کرده است،
هیچ چیز اثبات نمیکند من؛ منام
مگر مرگی آشکار بر روی پل،
به گلی در دوردستها نگاه میکنم
آتش میگیرد زغال برافروخته
به زادگاه ام نگاه می کنم،
در پس دور
و بزرگ می شود قبر
✍🏻: ##محمود_درویش
ترجمه: محمدرضا موسوی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
قلت: أما زال يجرحك الجرح، يا صاحبي ؟
قال لي: لا أُحسُّ بشيء ،فقد حوَّلت فكرتي
جسدي دفتراً للبراهين، لا شيء يثبت أَني أنا
غَيْرُ موتٍ صريحٍ على الجسر،
أَرنو إلى وردة في البعيد ، فيشتعل الجمر
أرنو إلى مسقط الرأس، خلف البعيد،
فيتسع القبرُ......
گفتم: هنوز زخمات تو را میرنجاند رفیق!
گفت : چیزی احساس نمیکنم،
تفکرم، پیکرم را به دفترچهی از شواهد
تبدیل کرده است،
هیچ چیز اثبات نمیکند من؛ منام
مگر مرگی آشکار بر روی پل،
به گلی در دوردستها نگاه میکنم
آتش میگیرد زغال برافروخته
به زادگاه ام نگاه می کنم،
در پس دور
و بزرگ می شود قبر
✍🏻: ##محمود_درویش
ترجمه: محمدرضا موسوی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
فإلى أين نذهب يا حبيبتي؟
وكيف نعلق إشارات الحب على صدورنا ؟
ونحتفل بعيد القديس فالنتاين..
في عصر لا يعرف ما هو الحب ؟
به کجا برویم دلبرم؟!
چگونه بیاویزیم بر سینههامان
نشانههای عشق را...؟!
و جشن بگیریم ولنتاینِ مقدس را
در عصری که
ناشناخته است عشق...؟!
✍🏻: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
برگردان: سعید هلیچی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
فإلى أين نذهب يا حبيبتي؟
وكيف نعلق إشارات الحب على صدورنا ؟
ونحتفل بعيد القديس فالنتاين..
في عصر لا يعرف ما هو الحب ؟
به کجا برویم دلبرم؟!
چگونه بیاویزیم بر سینههامان
نشانههای عشق را...؟!
و جشن بگیریم ولنتاینِ مقدس را
در عصری که
ناشناخته است عشق...؟!
✍🏻: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
برگردان: سعید هلیچی
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
ای من!
ای زندگی!
درمیان این همه پرسشهای مکرر
در میان زنجیره بی پایان بی ایمانان
در شهرهای آکنده از ابلهان
به چه باید دل خوش کرد؟!..
✍🏻: #والت_ویتمن
انجمن شاعران مرده _ پیتر ویر
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
ای من!
ای زندگی!
درمیان این همه پرسشهای مکرر
در میان زنجیره بی پایان بی ایمانان
در شهرهای آکنده از ابلهان
به چه باید دل خوش کرد؟!..
✍🏻: #والت_ویتمن
انجمن شاعران مرده _ پیتر ویر
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
اگر خواندی که شعرم دلبری بود
پراز عشق و محبت پروری بود
سخن میراث دارم از نیاکان
زبان مادری من دری بود
✍🏻: #محمد_میرزایی
گرامیداشت زبان مادری ❤️🥰
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher
#شعرجهان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
اگر خواندی که شعرم دلبری بود
پراز عشق و محبت پروری بود
سخن میراث دارم از نیاکان
زبان مادری من دری بود
✍🏻: #محمد_میرزایی
گرامیداشت زبان مادری ❤️🥰
━•··•✦❁💠❁✦•··•━
@sobhosher