#مهم_و_تاریخی...
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
.
متن نامه ای تاریخی که بختيار برای آیتالله خمينی فرستادند به اين شرح
است:
«هفتم شهريور ماه ۵۶- حضرت آيت الله خمينی دامت برکاته؛
خاطر مبارک شايد از انتشار اعلاميه مورخ ۲۲ خرداد ۵۶ که با امضای اينجانب و آقايان دکتر کريم سنجابی و داريوش فروهر در تهران انتشار يافته است اطلاع حاصل
فرموده ايد...
ما در مقابل خلق و خدا بيان اين حقايق را ادای وظيفه ملی ودينی خود دانسته ايم و اوضاع کشور را همانطوری که هست بگوش هموطنان خود ودنيای خارج رسانديم...
در اين ايام که برای چند روز اقامت در فرانسه بودم با دوستان وهمفکران خود تبادل نظر کردم
واکنون به وسيله دوست مبارز خود آقای ابوالحسن بنی صدر اين عريضه را به حضور آن حضرت تقديم
می دارد...
عطف نظر به گذشته و سوابق امضا کنندگان نامه ی مذکور خواستم استدعا نمايم که به منظور وسعت بخشيدن به مبارزات وايجاد هماهنگی بيشتر بين افراد ملت مسلمان در صورتی که مقتضی بدانيد به هر نحو که صلاح باشد ما را در اين راه خير،
هدايت و حمايت فرمائيد.
گفته شده شما می توانید جلو این آشوب و هرج و مرج را بگیرید ،پس از شما تقاضا داریم جلوی سقوط کشور را بگیرید و به قضاوت تاریخ اعتقاد داشته باشید...
باسلام و تهيت [تحيت]، ارادتمند شاپور بختيار.».
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
.
متن نامه ای تاریخی که بختيار برای آیتالله خمينی فرستادند به اين شرح
است:
«هفتم شهريور ماه ۵۶- حضرت آيت الله خمينی دامت برکاته؛
خاطر مبارک شايد از انتشار اعلاميه مورخ ۲۲ خرداد ۵۶ که با امضای اينجانب و آقايان دکتر کريم سنجابی و داريوش فروهر در تهران انتشار يافته است اطلاع حاصل
فرموده ايد...
ما در مقابل خلق و خدا بيان اين حقايق را ادای وظيفه ملی ودينی خود دانسته ايم و اوضاع کشور را همانطوری که هست بگوش هموطنان خود ودنيای خارج رسانديم...
در اين ايام که برای چند روز اقامت در فرانسه بودم با دوستان وهمفکران خود تبادل نظر کردم
واکنون به وسيله دوست مبارز خود آقای ابوالحسن بنی صدر اين عريضه را به حضور آن حضرت تقديم
می دارد...
عطف نظر به گذشته و سوابق امضا کنندگان نامه ی مذکور خواستم استدعا نمايم که به منظور وسعت بخشيدن به مبارزات وايجاد هماهنگی بيشتر بين افراد ملت مسلمان در صورتی که مقتضی بدانيد به هر نحو که صلاح باشد ما را در اين راه خير،
هدايت و حمايت فرمائيد.
گفته شده شما می توانید جلو این آشوب و هرج و مرج را بگیرید ،پس از شما تقاضا داریم جلوی سقوط کشور را بگیرید و به قضاوت تاریخ اعتقاد داشته باشید...
باسلام و تهيت [تحيت]، ارادتمند شاپور بختيار.».
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی..
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
سخنان و ایده های محمد رضا شاه پهلوی در مورد ایران و کشورهای جهان ...
محمدرضا شاه :
این وضع که سیرهای جهانِ ثروتمندان، هر روز سیر تر بشوند،
و گرسنگان جهانِ فقیران، هر روز گرسنه تر، قابل ادامه نیست....
باید کشورهای صنعتی و توانگر، سرانجام درک کنند که عصر تحصیل درآمدهای
بی حساب از جیبِ مردم محروم و ستمزدۀ جهان سوم بسر آمده است....
باید کمربندها را محکمتر کنند، و فرزندان و خانواده های مرفه که در هر وعده غذا، بیش از احتیاج خود مصرف می کنند، بیش از اندازه و نیاز اتومبیل دارند، و خیلی چیزهای دیگر، و روش های خود خواهانۀ جهان صنعتی، بیشتر بیندیشند…
((مصاحبه با خبرنگاران بین المللی. تهران. 2 دی 1352))
محمدرضا شاه پهلوی :
«ما برای جبران زیانهایی که از بابت افزایش بهای نفت به کشورهای جهان سوم وارد می شود، به سهم خود به آنها کمک و یاری رسانده ایم.... مثلا ما به هند و پاکستان و مصر، هر کدام حدود یک میلیارد دلار کمک کرده ایم....
به سوریه 150 میلیون دلار و به سودان نیز همینطور...
البته ارقام دیگری هم هست که من فرصت نقل آنها را ندارم...
ما به تونس، سنگال، و کشورهای متعدد دیگری در آفریقا، یاری رسانده ایم.... این بار نوبت شماست که عمل کنید...
منظورم صندوق بین المللی پول است
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه با روزنامه لوموند. 25 ژوئن 1974 ))
محمدرضا شاه پهلوی :
«واقعیت آزموده عصر ما این است که دمکراسی گرسنه ها، دمکراسی فقیرها، دمکراسی بیمارها، دمکراسی بی خانمان ها، دمکراسی بیسوادها،
حتی اگر با موازین فرمایشی مدعیان دفاع از دمکراسی تطابق داشته باشد، چیزی جز یک کاریکاتوری از دمکراسی بیش نیست…..»
«در ایران امروز، نه حکومتی بمفهوم واقعی آن وجود دارد، و نه دولتی....
آنچه امروز در ایران
می گذرد، یک جریان ضد انقلابی است بمنظور نابودی همۀ دستآوردهای ملی...
بجای آن تمدن بزرگ، که من برای مملکتم خواسته بودم، امروز ایران بجانب وحشت بزرگ می رود، و آنچه من در پایان این راه می بینم، متأسفانه، واقعیتی باز هم وحشت انگیزتر است، یعنی تبدیل ایران به “ایرانستان” »
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه مطبوعاتی. مکزیک. 13 جون 1979))
محمدرضا شاه:
«در سال 1977 شرکت ملی نفت ایران، با درآمدی معادل 22 میلیارد دلار، مقام نخست را در میان 500 شرکت سودآور و درجۀ یک جهان بدست آورد و با فاصلۀ زیادی بر دو شرکت بزرگ نفتی جهان یعنی “اکسان” و “شل” پیشی جست...
شرکت ملی نفت ایران، تنها شرکت غیر غربی بود که توانست در صف ده شرکت اول جهان قرار بگیرد....
بدین سان، وعده یی که مدتی پیش از آن به ملتم داده بودم که شرکت ملی نفت ایران را بصورت بزرگترین شرکت جهان درآورم!!
بخود جامه عمل پوشید…»
((محمد رضا شاه پهلوی.
پاسخ بتاریخ. 1359 ))
محمدرضا شاه :
«انتظار من این است که ایران در طول یک نسل، یکی از سربلندترین کشورهای جهان شود...
ایران تا سیزده سال دیگر، به سطح فعلی کشورهای اروپایی خواهد رسید و طی 25 سال آینده از آنها پیشی خواهد گرفت....
هدف نهایی من ایجاد یک ایران درجۀ یک است که در آن ملتی مرفه، سربلند، آزاد، و متکی به خویش زندگی کند. من هیچوقت رسیدن ایران را به بالاترین قله ها، امری غیر ممکن ندیده ام….»
((محمد رضا شاه پهلوی.
مصاحبه با تلویزیون اتریش. 25 دی 1353 ))
محمدرضا شاه :
«مهم این است که همه کشورهای خارجی اعم از آمریکا و دیگران بدانند؛ که اگر خواستار یک ایران در جه سه و یا درجه چهار هستند، ما، زیر بار چنین چیزی
نمی رویم...
ما حتی یک ایران درجه دو را نمی پذیریم و به چیزی کمتر از ایران درجه یک قانع نیستیم....
اگر آنها این را قبول داشته باشند، باید با ما بر مبنای همین طرز فکر عمل کنند، آنوقت ما برنامه ریزی های لازم را برای رسیدن به چنین جایگاهی دنبال می کنیم… آیالات متحده شاید برایش خیلی طبیعی تلقی کند که آلمان فدرال، بیش از هزار هواپیمای جنگی داشته باشد، در حالی که فضای هوایی این کشور در برابر فضای هوایی ایران یک به چهار هزار است و از سوی دیگر، خطری که آلمان را تهدید می کند، بسیار خردتر از خطری است که موجودیت ما را تهدید
می کند....
با این وجود، هنگامی که ما 160 فروند هواپیما سفارش داده ایم، مورد انتقاد قرار گرفته ایم که یک کشور درجه دو و سه، چه حقی دارد که این همه تسلیحات داشته باشد!؟
((مصاحبه محمد رضا شاه پهلوی با “کریستین ساینس مانیتور. 4 مارس 1978))
محمدرضا شاه :
«هر ملت حق دارد و باید به تمدنی پیشرفته دست یابد، و بویژه ما ایرانیان به چنان تمدنی باز گردیم....
این حقی است که قانون تکامل تاریخ به ما داده است، و هیچ نیرویی در جهان نیست که بتواند آنرا از ما سلب کند…. »
((محمد رضا شاه پهلوی.
پاسخ به تاریخ. 1359))
#ادامه_دارد 👇👇
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
سخنان و ایده های محمد رضا شاه پهلوی در مورد ایران و کشورهای جهان ...
محمدرضا شاه :
این وضع که سیرهای جهانِ ثروتمندان، هر روز سیر تر بشوند،
و گرسنگان جهانِ فقیران، هر روز گرسنه تر، قابل ادامه نیست....
باید کشورهای صنعتی و توانگر، سرانجام درک کنند که عصر تحصیل درآمدهای
بی حساب از جیبِ مردم محروم و ستمزدۀ جهان سوم بسر آمده است....
باید کمربندها را محکمتر کنند، و فرزندان و خانواده های مرفه که در هر وعده غذا، بیش از احتیاج خود مصرف می کنند، بیش از اندازه و نیاز اتومبیل دارند، و خیلی چیزهای دیگر، و روش های خود خواهانۀ جهان صنعتی، بیشتر بیندیشند…
((مصاحبه با خبرنگاران بین المللی. تهران. 2 دی 1352))
محمدرضا شاه پهلوی :
«ما برای جبران زیانهایی که از بابت افزایش بهای نفت به کشورهای جهان سوم وارد می شود، به سهم خود به آنها کمک و یاری رسانده ایم.... مثلا ما به هند و پاکستان و مصر، هر کدام حدود یک میلیارد دلار کمک کرده ایم....
به سوریه 150 میلیون دلار و به سودان نیز همینطور...
البته ارقام دیگری هم هست که من فرصت نقل آنها را ندارم...
ما به تونس، سنگال، و کشورهای متعدد دیگری در آفریقا، یاری رسانده ایم.... این بار نوبت شماست که عمل کنید...
منظورم صندوق بین المللی پول است
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه با روزنامه لوموند. 25 ژوئن 1974 ))
محمدرضا شاه پهلوی :
«واقعیت آزموده عصر ما این است که دمکراسی گرسنه ها، دمکراسی فقیرها، دمکراسی بیمارها، دمکراسی بی خانمان ها، دمکراسی بیسوادها،
حتی اگر با موازین فرمایشی مدعیان دفاع از دمکراسی تطابق داشته باشد، چیزی جز یک کاریکاتوری از دمکراسی بیش نیست…..»
«در ایران امروز، نه حکومتی بمفهوم واقعی آن وجود دارد، و نه دولتی....
آنچه امروز در ایران
می گذرد، یک جریان ضد انقلابی است بمنظور نابودی همۀ دستآوردهای ملی...
بجای آن تمدن بزرگ، که من برای مملکتم خواسته بودم، امروز ایران بجانب وحشت بزرگ می رود، و آنچه من در پایان این راه می بینم، متأسفانه، واقعیتی باز هم وحشت انگیزتر است، یعنی تبدیل ایران به “ایرانستان” »
((محمد رضا شاه پهلوی. مصاحبه مطبوعاتی. مکزیک. 13 جون 1979))
محمدرضا شاه:
«در سال 1977 شرکت ملی نفت ایران، با درآمدی معادل 22 میلیارد دلار، مقام نخست را در میان 500 شرکت سودآور و درجۀ یک جهان بدست آورد و با فاصلۀ زیادی بر دو شرکت بزرگ نفتی جهان یعنی “اکسان” و “شل” پیشی جست...
شرکت ملی نفت ایران، تنها شرکت غیر غربی بود که توانست در صف ده شرکت اول جهان قرار بگیرد....
بدین سان، وعده یی که مدتی پیش از آن به ملتم داده بودم که شرکت ملی نفت ایران را بصورت بزرگترین شرکت جهان درآورم!!
بخود جامه عمل پوشید…»
((محمد رضا شاه پهلوی.
پاسخ بتاریخ. 1359 ))
محمدرضا شاه :
«انتظار من این است که ایران در طول یک نسل، یکی از سربلندترین کشورهای جهان شود...
ایران تا سیزده سال دیگر، به سطح فعلی کشورهای اروپایی خواهد رسید و طی 25 سال آینده از آنها پیشی خواهد گرفت....
هدف نهایی من ایجاد یک ایران درجۀ یک است که در آن ملتی مرفه، سربلند، آزاد، و متکی به خویش زندگی کند. من هیچوقت رسیدن ایران را به بالاترین قله ها، امری غیر ممکن ندیده ام….»
((محمد رضا شاه پهلوی.
مصاحبه با تلویزیون اتریش. 25 دی 1353 ))
محمدرضا شاه :
«مهم این است که همه کشورهای خارجی اعم از آمریکا و دیگران بدانند؛ که اگر خواستار یک ایران در جه سه و یا درجه چهار هستند، ما، زیر بار چنین چیزی
نمی رویم...
ما حتی یک ایران درجه دو را نمی پذیریم و به چیزی کمتر از ایران درجه یک قانع نیستیم....
اگر آنها این را قبول داشته باشند، باید با ما بر مبنای همین طرز فکر عمل کنند، آنوقت ما برنامه ریزی های لازم را برای رسیدن به چنین جایگاهی دنبال می کنیم… آیالات متحده شاید برایش خیلی طبیعی تلقی کند که آلمان فدرال، بیش از هزار هواپیمای جنگی داشته باشد، در حالی که فضای هوایی این کشور در برابر فضای هوایی ایران یک به چهار هزار است و از سوی دیگر، خطری که آلمان را تهدید می کند، بسیار خردتر از خطری است که موجودیت ما را تهدید
می کند....
با این وجود، هنگامی که ما 160 فروند هواپیما سفارش داده ایم، مورد انتقاد قرار گرفته ایم که یک کشور درجه دو و سه، چه حقی دارد که این همه تسلیحات داشته باشد!؟
((مصاحبه محمد رضا شاه پهلوی با “کریستین ساینس مانیتور. 4 مارس 1978))
محمدرضا شاه :
«هر ملت حق دارد و باید به تمدنی پیشرفته دست یابد، و بویژه ما ایرانیان به چنان تمدنی باز گردیم....
این حقی است که قانون تکامل تاریخ به ما داده است، و هیچ نیرویی در جهان نیست که بتواند آنرا از ما سلب کند…. »
((محمد رضا شاه پهلوی.
پاسخ به تاریخ. 1359))
#ادامه_دارد 👇👇
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
بقلم : محمد جواد اکبرین...
وقتی روزنامههای صبح ۱۲
اسفند ماه سال ۱۳۵۳ منتشر شد همه خواندند که شاه کشور را «تک حزبی» کرد...
«حزب رستاخیز» به عنوان تنها حزب کشور جزوهای منتشر کرد که در آن شاه را «نه فقط رهبر سیاسی بلکه راهنمای روح و فکر و قلب مردم» میخواند.
گویی شاه نمیخواست هویّتی متمایز با هویّت او در مملکت وجود داشته باشد و گمان میکرد با تکرار تجربهی حزب واحد در آلمان نازی، میتواند مشکل مزاحمان را حل کند
اگرچه در ظاهر هر گونه اختلاف مردم با خود را انکار میکرد و در مصاحبهای مطبوعاتی گفته بود:
در هیچ کجای جهان چنین رابطهی نزدیکی بین رهبر و مردم نمیتوان یافت.
(ایران بین دو انقلاب/ص۴۰۵)
سالها بعد نه شاه ماند و نه حزب رستاخیزش؛
اما تجربهاش با کمی دستکاری بازتولید شد..
پس از انقلاب، احزابِ چپ و راست و میانه یکی پس از دیگری به محاق رفتند تا در مقابل، «حزب جمهوری اسلامی» فربهتر شود...
هوادارانش در خیابان شعار میدادند:
«حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»...
بعدها اما میان این حزب هم اختلاف افتاد و منحل شد...
دیگر تنها قدرتِ متشکّل، جامعه روحانیت مبارز بود که آن هم بر اثر اختلافات دو شاخه شد تا آیتالله خمینی درگذشت...
اندکی بعد برای خاموش کردن صداهای متفاوت با رهبر جدید، هوادارانش در «اردوکشیهای خیابانی» میگفتند «حزب فقط حزب علی، رهبر فقط سیدعلی».
رهبر جدید اما به تدریج آموخت که تک حزبی کردن کشور صورت خوشی ندارد و در دو پروژه تلاش کرد تا با مهندسیِ مطبوعات و احزاب، چند روزنامه و حزب را نگهدارد که همه یا حرفهای او را بزنند یا دستِ کم خارج از ارادهی او چیزی ننویسند.
پروژهی اول را در سوم اردیبهشت سال ۷۹ کلید زد و خواستار تعطیلیِ مطبوعات منتقد شد اما با یک توضیح: «من با آزادی و تنوع مطبوعات مخالف نیستم و اگر به جای بیست روزنامه، دویست روزنامه هم در ایران منتشر شود، خوشحالتر خواهم بود...
هیچ احساس بدی ندارم»
اما گفت که «معنای این کار جلوگیری از نفوذ دشمن» است.
همان شب دهها روزنامه و مجله تعطیل شدند و میرحسین موسوی نام این عملیات را «توقیف فلّهای مطبوعات» گذاشت.
زمان پروژهی دوم با انتخابات سال ۸۸ فرارسید که مهمترین احزاب کشور را به بهانهی فتنه پلمپ کرد و دبیرکلها و اعضای شورای مرکزی چند حزب را زندانی کرد تا تنها کسانی بمانند و با هم رقابت کنند که حداکثر در تفسیرِ حرفهای او اختلاف داشته باشند!
مهندسیهای شاه و آیتالله با همهی آسیبهایی که بر پیکر نحیف جامعه زد البته ناکام ماند؛
زیرا تمرکز بر هندسه، تاریخ را از یاد و محاسباتشان برده بود.
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
بقلم : محمد جواد اکبرین...
وقتی روزنامههای صبح ۱۲
اسفند ماه سال ۱۳۵۳ منتشر شد همه خواندند که شاه کشور را «تک حزبی» کرد...
«حزب رستاخیز» به عنوان تنها حزب کشور جزوهای منتشر کرد که در آن شاه را «نه فقط رهبر سیاسی بلکه راهنمای روح و فکر و قلب مردم» میخواند.
گویی شاه نمیخواست هویّتی متمایز با هویّت او در مملکت وجود داشته باشد و گمان میکرد با تکرار تجربهی حزب واحد در آلمان نازی، میتواند مشکل مزاحمان را حل کند
اگرچه در ظاهر هر گونه اختلاف مردم با خود را انکار میکرد و در مصاحبهای مطبوعاتی گفته بود:
در هیچ کجای جهان چنین رابطهی نزدیکی بین رهبر و مردم نمیتوان یافت.
(ایران بین دو انقلاب/ص۴۰۵)
سالها بعد نه شاه ماند و نه حزب رستاخیزش؛
اما تجربهاش با کمی دستکاری بازتولید شد..
پس از انقلاب، احزابِ چپ و راست و میانه یکی پس از دیگری به محاق رفتند تا در مقابل، «حزب جمهوری اسلامی» فربهتر شود...
هوادارانش در خیابان شعار میدادند:
«حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»...
بعدها اما میان این حزب هم اختلاف افتاد و منحل شد...
دیگر تنها قدرتِ متشکّل، جامعه روحانیت مبارز بود که آن هم بر اثر اختلافات دو شاخه شد تا آیتالله خمینی درگذشت...
اندکی بعد برای خاموش کردن صداهای متفاوت با رهبر جدید، هوادارانش در «اردوکشیهای خیابانی» میگفتند «حزب فقط حزب علی، رهبر فقط سیدعلی».
رهبر جدید اما به تدریج آموخت که تک حزبی کردن کشور صورت خوشی ندارد و در دو پروژه تلاش کرد تا با مهندسیِ مطبوعات و احزاب، چند روزنامه و حزب را نگهدارد که همه یا حرفهای او را بزنند یا دستِ کم خارج از ارادهی او چیزی ننویسند.
پروژهی اول را در سوم اردیبهشت سال ۷۹ کلید زد و خواستار تعطیلیِ مطبوعات منتقد شد اما با یک توضیح: «من با آزادی و تنوع مطبوعات مخالف نیستم و اگر به جای بیست روزنامه، دویست روزنامه هم در ایران منتشر شود، خوشحالتر خواهم بود...
هیچ احساس بدی ندارم»
اما گفت که «معنای این کار جلوگیری از نفوذ دشمن» است.
همان شب دهها روزنامه و مجله تعطیل شدند و میرحسین موسوی نام این عملیات را «توقیف فلّهای مطبوعات» گذاشت.
زمان پروژهی دوم با انتخابات سال ۸۸ فرارسید که مهمترین احزاب کشور را به بهانهی فتنه پلمپ کرد و دبیرکلها و اعضای شورای مرکزی چند حزب را زندانی کرد تا تنها کسانی بمانند و با هم رقابت کنند که حداکثر در تفسیرِ حرفهای او اختلاف داشته باشند!
مهندسیهای شاه و آیتالله با همهی آسیبهایی که بر پیکر نحیف جامعه زد البته ناکام ماند؛
زیرا تمرکز بر هندسه، تاریخ را از یاد و محاسباتشان برده بود.
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید.. 👇👇
برگرفته از کتاب : جهت گیری طبقاتی در اسلام ...
نویسنده : دکتر علی شریعتی..
"... و این است که ائمهی شیعه یا اوصیاء پیغمبر دوازده تناند و نه بیش، در حالی که رهبران جامعه برای تاریخ پس از پیغمبر نامحدودند.
اگر وصایت نقض نمیشد و پس از پیغمبر، به جای خلفا، اوصیاء یا ائمه، رهبری امت را ادامه میدادند، بیشک غیبت امام آخرین نیز روی نمیداد، زیرا فلسفهی غیبت برای ما معلوم است. آخرین وصی نیز مثل دیگران زندگی میکرد و مسئولیت رهبری را ادامه میداد و پایان میگرفت.
آنگاه در سال 250 به جای غیبت امام، خاتمیت امامت داشتیم و دو قرن و نیم رهبری امت، اگر به جای خلفا و سلاطین عرب، در دست علی و حسن و حسین و ... میبود، در این سال امتی را ساخته بود که لیاقت آن را داشت که خود بر اساس اصل«شوری»، لایقترین رهبری را تشخیص دهد و بر کرسی بنشاند و مسیر تاریخ را بر راه رسالت محمد ادامه دهد. این است که «وصایت» یک اصل بدیهی است، و «شوری» - بیعت و اجماع آراء مردم - نیز اصلی اسلامی.
پس از پیغمبر باید وصایت عمل میشد و امامت، رسالت امتسازی پیغمبر را ادامه میداد. پس از آخرین وصی، ختم دوران انقلابی امامت، باید بر شورا تکیه میشد.
اما فاجعهای که در سقیفه رخ داد و سرنوشت اسلامی تاریخ اسلام را منحرف ساخت، این بود که با تکیه بر یک حق، حق دیگری پامال شد.
اگر سقیفه به جای سال یازدهم، در سال 250 روی داده بود، سرنوشت تاریخ دیگر بود. اما نشد، بر دموکراسی تکیه کردند و اصل شوری، در حالی که زمان، زمان وصایت یعنی رهبری انقلاب بود.
این بود که دموکراسی هم از بین رفت و شوری برای همیشه نابود شد. در حالی که اگر پس از پیغمبر به وصایت و رهبری انقلابی عمل شده بود، پس از دوران امامت شوری و دموکراسی هم داشتیم.
این بود که مردم، پس از پیامبر، هم از رهبری انقلابی وصایت و امامت محروم شدند و هم از رهبری دموکراتیک بیعت و شوری.
و در نتیجه، تاریخ مسیرش، برخلاف آنچه اسلام طرح کرده بود، ادامه یافت.
خلافت اسلامی بیعت، تبدیل شد به سلطنت موروثی عربی، و امامت، پس از دو قرن و نیم جهاد و شهادت به غیبت منجر شد و فلسفهی تاریخ تغییر کرد..."
علامه ی مجلسی - امام اول تشیع صفوی - برای آنکه نام شاه را به قلم آورد، از چند صفحه پیش دورخیز می کند تا میدان وسیعی برای جولان نبوغ و دانش و ذوق خارق العاده اش در خلق تعبیرهای هنرمندانه و صنعت سازهای ادیبانه و ابداعات فیلسوفانه و اختراعات حکیمانه و نازک اندیشی های شاعرانه و ریختن انبوهی از آیات قرآن و روایات پیغمبر و «قیمتی در لفظ علی» در پای شاه سلطان حسین در پیش داشته باشد و آنگاه زنجیری طولانی از عناوین و القاب و اوصاف محیرالعقول آغاز می شود که برای پیدا کردن اسم اصلی شاه از آن میان باید مدت ها سرگردان شوی !
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
برگرفته از کتاب : جهت گیری طبقاتی در اسلام ...
نویسنده : دکتر علی شریعتی..
"... و این است که ائمهی شیعه یا اوصیاء پیغمبر دوازده تناند و نه بیش، در حالی که رهبران جامعه برای تاریخ پس از پیغمبر نامحدودند.
اگر وصایت نقض نمیشد و پس از پیغمبر، به جای خلفا، اوصیاء یا ائمه، رهبری امت را ادامه میدادند، بیشک غیبت امام آخرین نیز روی نمیداد، زیرا فلسفهی غیبت برای ما معلوم است. آخرین وصی نیز مثل دیگران زندگی میکرد و مسئولیت رهبری را ادامه میداد و پایان میگرفت.
آنگاه در سال 250 به جای غیبت امام، خاتمیت امامت داشتیم و دو قرن و نیم رهبری امت، اگر به جای خلفا و سلاطین عرب، در دست علی و حسن و حسین و ... میبود، در این سال امتی را ساخته بود که لیاقت آن را داشت که خود بر اساس اصل«شوری»، لایقترین رهبری را تشخیص دهد و بر کرسی بنشاند و مسیر تاریخ را بر راه رسالت محمد ادامه دهد. این است که «وصایت» یک اصل بدیهی است، و «شوری» - بیعت و اجماع آراء مردم - نیز اصلی اسلامی.
پس از پیغمبر باید وصایت عمل میشد و امامت، رسالت امتسازی پیغمبر را ادامه میداد. پس از آخرین وصی، ختم دوران انقلابی امامت، باید بر شورا تکیه میشد.
اما فاجعهای که در سقیفه رخ داد و سرنوشت اسلامی تاریخ اسلام را منحرف ساخت، این بود که با تکیه بر یک حق، حق دیگری پامال شد.
اگر سقیفه به جای سال یازدهم، در سال 250 روی داده بود، سرنوشت تاریخ دیگر بود. اما نشد، بر دموکراسی تکیه کردند و اصل شوری، در حالی که زمان، زمان وصایت یعنی رهبری انقلاب بود.
این بود که دموکراسی هم از بین رفت و شوری برای همیشه نابود شد. در حالی که اگر پس از پیغمبر به وصایت و رهبری انقلابی عمل شده بود، پس از دوران امامت شوری و دموکراسی هم داشتیم.
این بود که مردم، پس از پیامبر، هم از رهبری انقلابی وصایت و امامت محروم شدند و هم از رهبری دموکراتیک بیعت و شوری.
و در نتیجه، تاریخ مسیرش، برخلاف آنچه اسلام طرح کرده بود، ادامه یافت.
خلافت اسلامی بیعت، تبدیل شد به سلطنت موروثی عربی، و امامت، پس از دو قرن و نیم جهاد و شهادت به غیبت منجر شد و فلسفهی تاریخ تغییر کرد..."
علامه ی مجلسی - امام اول تشیع صفوی - برای آنکه نام شاه را به قلم آورد، از چند صفحه پیش دورخیز می کند تا میدان وسیعی برای جولان نبوغ و دانش و ذوق خارق العاده اش در خلق تعبیرهای هنرمندانه و صنعت سازهای ادیبانه و ابداعات فیلسوفانه و اختراعات حکیمانه و نازک اندیشی های شاعرانه و ریختن انبوهی از آیات قرآن و روایات پیغمبر و «قیمتی در لفظ علی» در پای شاه سلطان حسین در پیش داشته باشد و آنگاه زنجیری طولانی از عناوین و القاب و اوصاف محیرالعقول آغاز می شود که برای پیدا کردن اسم اصلی شاه از آن میان باید مدت ها سرگردان شوی !
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
تلاشهای بیهوده علنی و تماسهای موثر محرمانه
روابط ایران و آمریکا در دوره احمدینژاد
بقلم : سرگه بارسقیان...
🔴 روابط ایران و آمریکا که در سال اول ریاستجمهوری محمود احمدینژاد چنان متشنج شد که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده گفت «ما از احتمالات دیپلماتیک خسته شدهایم»، در سال آخر ریاستجمهوری او به جایی رسید که فرستادگان وزارت خارجه دو کشور در عمان، مذاکرات محرمانه برای دستیابی به یک توافق را کلید زدند.
🔴اگر درصدد صورتبندی روابط تهران و واشنگتن در ۸ سال ریاستجمهوری احمدینژاد باشیم، میتوانیم آن را دوره «تلاشهای بیهوده علنی و تماسهای موثر محرمانه» بنامیم.
🔴اوباما در اردیبهشت ۱۳۸۸ نامهای به رهبر ایران نوشت و در آن از ایشان خواست که برای شروع فصل جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا به واشنگتن کمک کند. این نامه نشانه آغاز عصر جدید در روابط ایران و آمریکا بود. مهرماه ۸۸ طلسم دیدار دوجانبه مذاکرهکنندگان هستهای ایران و آمریکا در حاشیه مذاکرات ژنو شکست؛ خبرش را با جزئیات احمد جنتی در خطبههای نماز جمعه تهران داد؛ با ادبیاتی که نه نشانهای از فریب طرف ایرانی داشت و نه نشانی از مذموم بودن اصل گفت و گو.
🔴احمدینژاد ۱۵ مهرماه ۸۸ با تائید درخواست نماینده آمریکا برای مذاکره با جلیلی گفت «اتفاقاً مذاکراتشان هم مذاکرات خوبی بوده است!» اما روزنامه کیهان ۱۱ روز بعد در سرمقالهای به قلم حسین شریعتمداری با انتقاد از این گفتههای احمدینژاد نوشت «دبیر شورای عالی امنیت ملی با معاون وزیر خارجه آمریکا مذاکره نداشته بلکه فقط ۴۰ دقیقه با هم تعارف کردهاند.» منابع اسرائیلی کمتر از یک ماه بعد ادعا کردند ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا یک ساعت با سعید جلیلی ملاقات داشته و نشست دیگری نیز با حضور مقامات دو طرف برگزار شده است.
🔴ایران سیاست نهی را کنار گذاشته بود؛ احمدی نژاد علنا از مذاکره تلویزیونی با همتای آمریکاییاش میگفت و حتی تندروترین لایه های سیاسی هم «۴۰ دقیقه تعارف» مذاکرهکنندگان ایرانی و آمریکایی را پذیرفته بودند. اما آنچه در این میان رخ داد، تغییر ریل مذاکره از سوی طرف ایرانی بود تا حدی که احمدینژاد صراحتا در پایان دوره ریاستجمهوریاش تاکید کرد: «بحثهای هستهای را وارد نمیشوم، اینکه چطور میشد حل شود و فرصتهایی را داشتیم یا نداشتیم، اینها به کنار، من هم مدتی است که دخالتی در این قضیه ندارم، اما بالاخره تحریمها یک فضا درست کرد و شرایط سختی را ایجاد کرد.»
🔴در آن شرایط(خانه نشینی ۱۱ روزه احمدینژاد) رهبری نظام با بازگشایی کانال مذاکره با آمریکا موافقت کردند؛ با این شرط که رئیسجمهور متولی هر دو مسیر مذاکره با آمریکا و مذاکره با ۱+۵ باشد؛ مسئولیت مذاکره با آمریکا به عهده وزارت خارجه و مذاکره با ۱+۵ بعهده دبیر شورای عالی امنیت ملی. اما چنانکه علیاکبر صالحی، وزیر خارجه وقت نقل کرده، احمدینژاد کنار کشید: «بالأخره ایشان نپذیرفت و به من هم توصیه کردند خودت را کنار بکش؛ ممکن است برای شما سنگین تمام شود».
🔴احمدی نژاد اردیبهشت امسال دلیل مخالفتش با مذاکرات مخفیانه عمان را بیان کرد: «اعلام کردم که مذاکره در شرایطی که دشمن تصور می کند دست بالا را دارد و تحریمها اثرگذار بوده است، به ضرر کشور تمام می شود و خواهش کردم که شش ماه مهلت دهند تا با اجرای چند برنامه ضربتی اقتصادی و تقویت قدرت اقتصادی مردم، آثار تحریم ها کنترل شود و مذاکره در شرایط برابر انجام گیرد».
🔴به رغم این موانع، بزرگترین تحول در روابط ایران و آمریکا با وساطت عمان رقم خورد؛ این بار برخلاف ماجرای مکفارلین سطح مذاکرهکنندگان از پیش تعیین و دستورکار مشخص شده بود و تا حصول نتیجه مشخص ابعاد و زوایای این مذاکرات افشا نشد. مذاکراتی که اوباما چنین توصیفش کرد: «مذاکرات محرمانه زیادی انجام نشد. مذاکرات اولیه چندان وارد مباحث محتوایی نشده و هدف ایالات متحده درک این مطلب بوده که ایرانیها تا چه حد از فضا و اختیار لازم برای به نتیجه رساندن ماجرا برخوردار هستند. وقتی مذاکرات ادامه پیدا کرد و به مباحث فنی رسید، با گفتوگوهای ایران و ۵+۱ ادغام شد و نتیجه نهایی آن، توافقی بود که در ژنو حاصل شد.»
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
تلاشهای بیهوده علنی و تماسهای موثر محرمانه
روابط ایران و آمریکا در دوره احمدینژاد
بقلم : سرگه بارسقیان...
🔴 روابط ایران و آمریکا که در سال اول ریاستجمهوری محمود احمدینژاد چنان متشنج شد که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده گفت «ما از احتمالات دیپلماتیک خسته شدهایم»، در سال آخر ریاستجمهوری او به جایی رسید که فرستادگان وزارت خارجه دو کشور در عمان، مذاکرات محرمانه برای دستیابی به یک توافق را کلید زدند.
🔴اگر درصدد صورتبندی روابط تهران و واشنگتن در ۸ سال ریاستجمهوری احمدینژاد باشیم، میتوانیم آن را دوره «تلاشهای بیهوده علنی و تماسهای موثر محرمانه» بنامیم.
🔴اوباما در اردیبهشت ۱۳۸۸ نامهای به رهبر ایران نوشت و در آن از ایشان خواست که برای شروع فصل جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا به واشنگتن کمک کند. این نامه نشانه آغاز عصر جدید در روابط ایران و آمریکا بود. مهرماه ۸۸ طلسم دیدار دوجانبه مذاکرهکنندگان هستهای ایران و آمریکا در حاشیه مذاکرات ژنو شکست؛ خبرش را با جزئیات احمد جنتی در خطبههای نماز جمعه تهران داد؛ با ادبیاتی که نه نشانهای از فریب طرف ایرانی داشت و نه نشانی از مذموم بودن اصل گفت و گو.
🔴احمدینژاد ۱۵ مهرماه ۸۸ با تائید درخواست نماینده آمریکا برای مذاکره با جلیلی گفت «اتفاقاً مذاکراتشان هم مذاکرات خوبی بوده است!» اما روزنامه کیهان ۱۱ روز بعد در سرمقالهای به قلم حسین شریعتمداری با انتقاد از این گفتههای احمدینژاد نوشت «دبیر شورای عالی امنیت ملی با معاون وزیر خارجه آمریکا مذاکره نداشته بلکه فقط ۴۰ دقیقه با هم تعارف کردهاند.» منابع اسرائیلی کمتر از یک ماه بعد ادعا کردند ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا یک ساعت با سعید جلیلی ملاقات داشته و نشست دیگری نیز با حضور مقامات دو طرف برگزار شده است.
🔴ایران سیاست نهی را کنار گذاشته بود؛ احمدی نژاد علنا از مذاکره تلویزیونی با همتای آمریکاییاش میگفت و حتی تندروترین لایه های سیاسی هم «۴۰ دقیقه تعارف» مذاکرهکنندگان ایرانی و آمریکایی را پذیرفته بودند. اما آنچه در این میان رخ داد، تغییر ریل مذاکره از سوی طرف ایرانی بود تا حدی که احمدینژاد صراحتا در پایان دوره ریاستجمهوریاش تاکید کرد: «بحثهای هستهای را وارد نمیشوم، اینکه چطور میشد حل شود و فرصتهایی را داشتیم یا نداشتیم، اینها به کنار، من هم مدتی است که دخالتی در این قضیه ندارم، اما بالاخره تحریمها یک فضا درست کرد و شرایط سختی را ایجاد کرد.»
🔴در آن شرایط(خانه نشینی ۱۱ روزه احمدینژاد) رهبری نظام با بازگشایی کانال مذاکره با آمریکا موافقت کردند؛ با این شرط که رئیسجمهور متولی هر دو مسیر مذاکره با آمریکا و مذاکره با ۱+۵ باشد؛ مسئولیت مذاکره با آمریکا به عهده وزارت خارجه و مذاکره با ۱+۵ بعهده دبیر شورای عالی امنیت ملی. اما چنانکه علیاکبر صالحی، وزیر خارجه وقت نقل کرده، احمدینژاد کنار کشید: «بالأخره ایشان نپذیرفت و به من هم توصیه کردند خودت را کنار بکش؛ ممکن است برای شما سنگین تمام شود».
🔴احمدی نژاد اردیبهشت امسال دلیل مخالفتش با مذاکرات مخفیانه عمان را بیان کرد: «اعلام کردم که مذاکره در شرایطی که دشمن تصور می کند دست بالا را دارد و تحریمها اثرگذار بوده است، به ضرر کشور تمام می شود و خواهش کردم که شش ماه مهلت دهند تا با اجرای چند برنامه ضربتی اقتصادی و تقویت قدرت اقتصادی مردم، آثار تحریم ها کنترل شود و مذاکره در شرایط برابر انجام گیرد».
🔴به رغم این موانع، بزرگترین تحول در روابط ایران و آمریکا با وساطت عمان رقم خورد؛ این بار برخلاف ماجرای مکفارلین سطح مذاکرهکنندگان از پیش تعیین و دستورکار مشخص شده بود و تا حصول نتیجه مشخص ابعاد و زوایای این مذاکرات افشا نشد. مذاکراتی که اوباما چنین توصیفش کرد: «مذاکرات محرمانه زیادی انجام نشد. مذاکرات اولیه چندان وارد مباحث محتوایی نشده و هدف ایالات متحده درک این مطلب بوده که ایرانیها تا چه حد از فضا و اختیار لازم برای به نتیجه رساندن ماجرا برخوردار هستند. وقتی مذاکرات ادامه پیدا کرد و به مباحث فنی رسید، با گفتوگوهای ایران و ۵+۱ ادغام شد و نتیجه نهایی آن، توافقی بود که در ژنو حاصل شد.»
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید 👇👇
چهار نکته که هر ایرانی باید به فرزندانش بیاموزد!!!
1️⃣ اینکه هخامنشیان امپراطوری ستایش برانگیز و فاتحی داشتهاند گرچه لذت بخش است اما به «گذشته» تعلق دارد. به پشت سر.
امروز کجای دنیا ایستادهایم؟ تا چه اندازه در دنیا تاثیرگذاریم؟
2️⃣ اینکه کوروش انسان بزرگ و بخشندهای بود و به ادیان مختلف احترام میگذاشت دقیقاً چه ارتباطی به ما دارد؟ آیا ما هم برای نظر و نگاه مخالفی که نمیپسندیم احترام قائل هستیم یا با شلیک واژهها و تهمت و تهدید و تحقیر و فحاشی جنسی خفهاش میکنیم؟
مثل معتاد کارتن خوابی نباشیم که هی میگوید نمره انضباط کلاس اول دبستان من ۲۰ بود. الان چقدر خوبیم؟
تا چه اندازه انسان خوبی برای خودمان و شهروند مفیدی برای کشورمان هستیم؟
3️⃣ یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و... شاهکار آفرینش بودند. اما یونان چند سال پیش به درجهای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
«داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»!
افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
4️⃣ به آرمان های ارزشمند و انسانی آدمها بیشتر از قبرشان احترام بگذاریم.
عجالتا در جادهها همدیگر را نکُشیم...
در لحظههای خشم به خانواده هم توهین نکنیم...
توی خیابان آشغال نریزیم...
اگر جسارت ایستادن مقابل ظلم را نداریم برای ظالم کف نزنیم...
حال هم را بد نکنیم...
اگر از کسی خوشمان نمیآید به جای تخریب شخصیتش از او فاصله بگیریم...
به بچههایمان یاد بدهیم از شعر، موسیقی، سینما و... لذت ببرند تا انسانهای بهتری شوند.
این طور روح کوروش و همه فداکاران این خاک شادتر میشود.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
چهار نکته که هر ایرانی باید به فرزندانش بیاموزد!!!
1️⃣ اینکه هخامنشیان امپراطوری ستایش برانگیز و فاتحی داشتهاند گرچه لذت بخش است اما به «گذشته» تعلق دارد. به پشت سر.
امروز کجای دنیا ایستادهایم؟ تا چه اندازه در دنیا تاثیرگذاریم؟
2️⃣ اینکه کوروش انسان بزرگ و بخشندهای بود و به ادیان مختلف احترام میگذاشت دقیقاً چه ارتباطی به ما دارد؟ آیا ما هم برای نظر و نگاه مخالفی که نمیپسندیم احترام قائل هستیم یا با شلیک واژهها و تهمت و تهدید و تحقیر و فحاشی جنسی خفهاش میکنیم؟
مثل معتاد کارتن خوابی نباشیم که هی میگوید نمره انضباط کلاس اول دبستان من ۲۰ بود. الان چقدر خوبیم؟
تا چه اندازه انسان خوبی برای خودمان و شهروند مفیدی برای کشورمان هستیم؟
3️⃣ یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط و... در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و... شاهکار آفرینش بودند. اما یونان چند سال پیش به درجهای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
«داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»!
افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
4️⃣ به آرمان های ارزشمند و انسانی آدمها بیشتر از قبرشان احترام بگذاریم.
عجالتا در جادهها همدیگر را نکُشیم...
در لحظههای خشم به خانواده هم توهین نکنیم...
توی خیابان آشغال نریزیم...
اگر جسارت ایستادن مقابل ظلم را نداریم برای ظالم کف نزنیم...
حال هم را بد نکنیم...
اگر از کسی خوشمان نمیآید به جای تخریب شخصیتش از او فاصله بگیریم...
به بچههایمان یاد بدهیم از شعر، موسیقی، سینما و... لذت ببرند تا انسانهای بهتری شوند.
این طور روح کوروش و همه فداکاران این خاک شادتر میشود.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#ارسالی...
#تا_انتها_مطالعه_کنید👇👇
اینکه هخامنشیان امپراطوری ستایش برانگیز و فاتحی داشته اند گرچه لذت بخش است اما به «گذشته» تعلق دارد. به پشت سر. امروز کجای دنیا ایستاده ایم؟
تا چه اندازه در دنیا تاثیرگذاریم؟
اینکه کوروش انسان بزرگ و بخشنده ای بود و به ادیان مختلف احترام می گذاشت دقیقاً چه ارتباطی به ما دارد؟
آیا ما هم برای نظر و نگاه مخالفی که نمی پسندیم احترام قائل هستیم یا با شلیک واژه ها و تهمت و تهدید و تحقیر و فحاشی جنسی خفه اش می کنیم؟
مثل معتاد کارتن خوابی نباشیم که هی می گوید نمره انضباط کلاس اول دبستان من 20 بود. الان چقدر خوبیم؟ تا چه اندازه انسان خوبی برای خودمان و شهروند مفیدی برای کشورمان هستیم؟
یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط
و ...
در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ...
شاهکار آفرینش بودند.
اما یونان چند سال پیش به درجه ای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
«داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»!
افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
به آرمان های ارزشمند و انسانی آدم ها بیشتر از قبرشان احترام بگذاریم.
عجالتا" در جاده ها همدیگر را نکُشیم، در لحظه های خشم به خانواده هم توهین نکنیم، توی خیابان آشغال نریزیم، اگر جسارت ایستادن مقابل ظلم را نداریم برای ظالم کف نزنیم، حال هم را بد نکنیم، از کسی خوشمان نمی آید به جای تخریب شخصیت اش از او فاصله بگیریم و به بچه هایمان یاد بدهیم از شعر، موسیقی، سینما و ...
لذت ببرند تا انسان های بهتری شوند...
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید👇👇
اینکه هخامنشیان امپراطوری ستایش برانگیز و فاتحی داشته اند گرچه لذت بخش است اما به «گذشته» تعلق دارد. به پشت سر. امروز کجای دنیا ایستاده ایم؟
تا چه اندازه در دنیا تاثیرگذاریم؟
اینکه کوروش انسان بزرگ و بخشنده ای بود و به ادیان مختلف احترام می گذاشت دقیقاً چه ارتباطی به ما دارد؟
آیا ما هم برای نظر و نگاه مخالفی که نمی پسندیم احترام قائل هستیم یا با شلیک واژه ها و تهمت و تهدید و تحقیر و فحاشی جنسی خفه اش می کنیم؟
مثل معتاد کارتن خوابی نباشیم که هی می گوید نمره انضباط کلاس اول دبستان من 20 بود. الان چقدر خوبیم؟ تا چه اندازه انسان خوبی برای خودمان و شهروند مفیدی برای کشورمان هستیم؟
یونان باستان به مراتب از ایران باستان روی تاریخ اثر عمیق تری گذاشت. سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیثاغورس، اقلیدس، بقراط
و ...
در فلسفه و سیاست و طب و هنر و ریاضی و ...
شاهکار آفرینش بودند.
اما یونان چند سال پیش به درجه ای از فلاکت رسید که برای بقا حتی برخی پیشنهاد دادند قسمتی از خاکش را به کشور همسایه بفروشد!
«داشتم داشتم، حساب نیست، دارم دارم حسابه»!
افتخار به گذشته و تاریخ باشکوه برای خوشبختی کفایت نمی کند.
به آرمان های ارزشمند و انسانی آدم ها بیشتر از قبرشان احترام بگذاریم.
عجالتا" در جاده ها همدیگر را نکُشیم، در لحظه های خشم به خانواده هم توهین نکنیم، توی خیابان آشغال نریزیم، اگر جسارت ایستادن مقابل ظلم را نداریم برای ظالم کف نزنیم، حال هم را بد نکنیم، از کسی خوشمان نمی آید به جای تخریب شخصیت اش از او فاصله بگیریم و به بچه هایمان یاد بدهیم از شعر، موسیقی، سینما و ...
لذت ببرند تا انسان های بهتری شوند...
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#تا_انتها_مطالعه_کنید.. 👇👇
برگرفته از کتاب : جهت گیری طبقاتی در اسلام ...
نویسنده : دکتر علی شریعتی..
"... و این است که ائمهی شیعه یا اوصیاء پیغمبر دوازده تناند و نه بیش، در حالی که رهبران جامعه برای تاریخ پس از پیغمبر نامحدودند.
اگر وصایت نقض نمیشد و پس از پیغمبر، به جای خلفا، اوصیاء یا ائمه، رهبری امت را ادامه میدادند، بیشک غیبت امام آخرین نیز روی نمیداد، زیرا فلسفهی غیبت برای ما معلوم است. آخرین وصی نیز مثل دیگران زندگی میکرد و مسئولیت رهبری را ادامه میداد و پایان میگرفت.
آنگاه در سال 250 به جای غیبت امام، خاتمیت امامت داشتیم و دو قرن و نیم رهبری امت، اگر به جای خلفا و سلاطین عرب، در دست علی و حسن و حسین و ... میبود، در این سال امتی را ساخته بود که لیاقت آن را داشت که خود بر اساس اصل«شوری»، لایقترین رهبری را تشخیص دهد و بر کرسی بنشاند و مسیر تاریخ را بر راه رسالت محمد ادامه دهد. این است که «وصایت» یک اصل بدیهی است، و «شوری» - بیعت و اجماع آراء مردم - نیز اصلی اسلامی.
پس از پیغمبر باید وصایت عمل میشد و امامت، رسالت امتسازی پیغمبر را ادامه میداد. پس از آخرین وصی، ختم دوران انقلابی امامت، باید بر شورا تکیه میشد.
اما فاجعهای که در سقیفه رخ داد و سرنوشت اسلامی تاریخ اسلام را منحرف ساخت، این بود که با تکیه بر یک حق، حق دیگری پامال شد.
اگر سقیفه به جای سال یازدهم، در سال 250 روی داده بود، سرنوشت تاریخ دیگر بود. اما نشد، بر دموکراسی تکیه کردند و اصل شوری، در حالی که زمان، زمان وصایت یعنی رهبری انقلاب بود.
این بود که دموکراسی هم از بین رفت و شوری برای همیشه نابود شد. در حالی که اگر پس از پیغمبر به وصایت و رهبری انقلابی عمل شده بود، پس از دوران امامت شوری و دموکراسی هم داشتیم.
این بود که مردم، پس از پیامبر، هم از رهبری انقلابی وصایت و امامت محروم شدند و هم از رهبری دموکراتیک بیعت و شوری.
و در نتیجه، تاریخ مسیرش، برخلاف آنچه اسلام طرح کرده بود، ادامه یافت.
خلافت اسلامی بیعت، تبدیل شد به سلطنت موروثی عربی، و امامت، پس از دو قرن و نیم جهاد و شهادت به غیبت منجر شد و فلسفهی تاریخ تغییر کرد..."
علامه ی مجلسی - امام اول تشیع صفوی - برای آنکه نام شاه را به قلم آورد، از چند صفحه پیش دورخیز می کند تا میدان وسیعی برای جولان نبوغ و دانش و ذوق خارق العاده اش در خلق تعبیرهای هنرمندانه و صنعت سازهای ادیبانه و ابداعات فیلسوفانه و اختراعات حکیمانه و نازک اندیشی های شاعرانه و ریختن انبوهی از آیات قرآن و روایات پیغمبر و «قیمتی در لفظ علی» در پای شاه سلطان حسین در پیش داشته باشد و آنگاه زنجیری طولانی از عناوین و القاب و اوصاف محیرالعقول آغاز می شود که برای پیدا کردن اسم اصلی شاه از آن میان باید مدت ها سرگردان شوی !
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
برگرفته از کتاب : جهت گیری طبقاتی در اسلام ...
نویسنده : دکتر علی شریعتی..
"... و این است که ائمهی شیعه یا اوصیاء پیغمبر دوازده تناند و نه بیش، در حالی که رهبران جامعه برای تاریخ پس از پیغمبر نامحدودند.
اگر وصایت نقض نمیشد و پس از پیغمبر، به جای خلفا، اوصیاء یا ائمه، رهبری امت را ادامه میدادند، بیشک غیبت امام آخرین نیز روی نمیداد، زیرا فلسفهی غیبت برای ما معلوم است. آخرین وصی نیز مثل دیگران زندگی میکرد و مسئولیت رهبری را ادامه میداد و پایان میگرفت.
آنگاه در سال 250 به جای غیبت امام، خاتمیت امامت داشتیم و دو قرن و نیم رهبری امت، اگر به جای خلفا و سلاطین عرب، در دست علی و حسن و حسین و ... میبود، در این سال امتی را ساخته بود که لیاقت آن را داشت که خود بر اساس اصل«شوری»، لایقترین رهبری را تشخیص دهد و بر کرسی بنشاند و مسیر تاریخ را بر راه رسالت محمد ادامه دهد. این است که «وصایت» یک اصل بدیهی است، و «شوری» - بیعت و اجماع آراء مردم - نیز اصلی اسلامی.
پس از پیغمبر باید وصایت عمل میشد و امامت، رسالت امتسازی پیغمبر را ادامه میداد. پس از آخرین وصی، ختم دوران انقلابی امامت، باید بر شورا تکیه میشد.
اما فاجعهای که در سقیفه رخ داد و سرنوشت اسلامی تاریخ اسلام را منحرف ساخت، این بود که با تکیه بر یک حق، حق دیگری پامال شد.
اگر سقیفه به جای سال یازدهم، در سال 250 روی داده بود، سرنوشت تاریخ دیگر بود. اما نشد، بر دموکراسی تکیه کردند و اصل شوری، در حالی که زمان، زمان وصایت یعنی رهبری انقلاب بود.
این بود که دموکراسی هم از بین رفت و شوری برای همیشه نابود شد. در حالی که اگر پس از پیغمبر به وصایت و رهبری انقلابی عمل شده بود، پس از دوران امامت شوری و دموکراسی هم داشتیم.
این بود که مردم، پس از پیامبر، هم از رهبری انقلابی وصایت و امامت محروم شدند و هم از رهبری دموکراتیک بیعت و شوری.
و در نتیجه، تاریخ مسیرش، برخلاف آنچه اسلام طرح کرده بود، ادامه یافت.
خلافت اسلامی بیعت، تبدیل شد به سلطنت موروثی عربی، و امامت، پس از دو قرن و نیم جهاد و شهادت به غیبت منجر شد و فلسفهی تاریخ تغییر کرد..."
علامه ی مجلسی - امام اول تشیع صفوی - برای آنکه نام شاه را به قلم آورد، از چند صفحه پیش دورخیز می کند تا میدان وسیعی برای جولان نبوغ و دانش و ذوق خارق العاده اش در خلق تعبیرهای هنرمندانه و صنعت سازهای ادیبانه و ابداعات فیلسوفانه و اختراعات حکیمانه و نازک اندیشی های شاعرانه و ریختن انبوهی از آیات قرآن و روایات پیغمبر و «قیمتی در لفظ علی» در پای شاه سلطان حسین در پیش داشته باشد و آنگاه زنجیری طولانی از عناوین و القاب و اوصاف محیرالعقول آغاز می شود که برای پیدا کردن اسم اصلی شاه از آن میان باید مدت ها سرگردان شوی !
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3