Amir Pouria
1.95K subscribers
1.08K photos
393 videos
108 files
380 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
یادداشت امیر پوریا دربارهٔ مستند تلویزیون ایران علیه آقای محمدرضا شجریان

چند روز پیش که #مستند مزوّرانهٔ #از_سپیده_تا_فریاد از #شبکه_افق پخش شد، واکنش منفی حرمت گذاران به آقای #محمد_رضا_شجریان به آن فراوان بود، بی آن که انبوهی از آنها #فیلم را دیده باشند. همان گونه که مدعیان دوست داری ِ او به ندرت حتی یک چندم آثارش را شنیده اند.
حالا که تجربهٔ عصبیت زای دو نوبت تماشای فیلم را از سر گذرانده ام، عرض می کنم که ممکن است فرد خوش باور در فرآیند تماشای آن ابتدا فریب بخورد. حدود چهل دقیقه از این مستند یک ساعته، ظاهراً در ستایش کار و کارنامهٔ آقای #شجریان است. اما با آن شیوهٔ ساختاری آشنا که ابتدا از کسی تعریف هایی می کنید تا به یک «اما» برسید و بعد، هر چه رشته اید را پنبه کنید. در واقع #موسیقی او، مهارت #آوازخوانی اش، شاگردانی که پرورش داده و تعداد #آلبوم های موفق و #تصنیف های بس محبوب اش، همه در این فیلم تحسین می شود تا بعد، به بهانه ای برای طرح تمسخرآمیز اعتراض های #سیاسی او به رفتارهای دولت #احمدی_نژاد با معترضان به نتایج #انتخابات۸۸ بدل گردد. در بخش انتهایی فیلم نوع نقل قول از او در گفت و گو با شبکه های تلویزیونی فارسی زبان خارج از ایران به شکلی صورت می گیرد که انگار مرد پا به سن گذاشته ای با مقادیری از دست دادن مشاعرش به این حرف ها افتاده است!! بعدتر، گفت و گوی روزنامه ای #حمیدرضا_نوربخش مدیر کنونی #خانه_موسیقی با او، طوری نقل می شود که انگار آقای #شجریان نسبت به حرف هایش در باب این که «من صدای این #خس_و_خاشاک هستم» ندامت نامه سروده! یا در نیمهٔ اول فیلم، قطعهٔ «سپیده» (که بیشتر با ترجیع بند ترانهٔ #هوشنگ_ابتهاج یعنی «ایران ای سرای امید» می شناسیدش) به شکلی معرفی می شود که انگار به طور مستقیم به مسئولان و مسببان #انقلاب۵۷ تقدیم شده بوده و حالا خواننده اش در کهنسالی، جهت مواضع خود را عوض کرده. در حالی که هم آن زمان در استقبال از شور و وجد جامعه و هم هنگام خواندن #زبان_آتش (که با «تفنگت را زمین بگذار» به جایش می آورید) او داشته احوال مردم را ثبت و مبنای واکنش حسی/موسیقایی خود می کرده است. اما ساختهٔ موذیانهٔ #مهدی_طوسی می خواهد بگوید او همیشه از جانب حکومت بعد از انقلاب، تکریم شده و موارد #توقیف خودش و کارش هم به دولت #میرحسین_موسوی و کسانی چون #سید_محمد_خاتمی برمی گردد. فَکت تاریخی انکارناپذیری که البته نمی تواند اعتراض او به سرکوب سال هشتاد و هشت را بی اعتبار کند. / پی نوشت یک: حتی نبود قوانین درست #حقوق_مولف و حقوق فردی در ایران، نباید موجب می شود که دربارهٔ فردی حی و حاضر و در بستر بیماری، فیلمی بدون اطلاع و اجازهٔ او بسازد. / پی نوشت دو: تمام فیلم برپایهٔ گفتار متن حاوی برداشت های دلبخواهی سازنده اش که طبعاً همسو با #نگرش_رسمی است، شکل گرفته و متاسفانه این متن را بزرگمرد دوبله آقای #ناصر_طهماسب خوانده و بسیار هم با اعتقاد به مواضع سیاسی اش خوانده. منهای این، تنها کسانی که جلوی دوربین فیلم حاضر شده اند، #داریوش_پیرنیاکان از نوازندگان همراه استاد در دهه های متوالی و متاسفانه #حسین_علیزاده بوده اند که با وجود تلاش برای برخی حرف های موافق اظهارنظر سیاسی هنرمند، در نهایت حضورشان آب به آسیاب سیستمی می زند که قصد تخریب آقای شجريان را دارد.

@amiropouria
سه کار دربارهٔ آقای کیانوش عیاری که به زودی خبر و متن و فایل اش به دست و رؤیت تان می رسد: یک. سومین یادداشت بنده دربارهٔ فیلم #کاناپه که در آن توضیح خواهم داد چگونه تصویر حقیقی زندگی و رنج های #طبقه_متوسط جامعهٔ امروز ما در آن، عامل #توقیف اش است و #حجاب یا بهتر بگویم، استفاده از #پوستیژ برای خانم های #بازیگر در محیط داخلی خانه (در خانواده ای متشکل از پدر، مادر و سه دختر)، فقط یک بهانه بوده/ دو. گپ و گفت تحلیلی مفصل با دوستم #مهدی_میرمحمدی در برنامهٔ اینترنتی #اتاق_روشن دربارهٔ دنیا و سینمای آقای #عیاری / و سه. قرار دادن فیلم #کاناپه در فهرست ده بهترین فیلم زندگی ام از #سینمای_ایران در نظرخواهی ده سال یک بار #ماهنامه_فیلم که این بار توسط #شهرام_جعفری_نژاد انجام شده است و زیرچاپ است.

پی نوشت دربارهٔ فعالیت های قبلی ام برای این فیلم : گفت و گوی بالای دو ساعت بنده با آقای عیاری و گفت و گوی مفصل با چهار بازیگر زن فیلم که سر تراشیدند و #کلاه_گیس به سر کردند، هر دو در برنامهٔ #آپاراتچی و سایت #آپارات قابل دسترسی و تماشاست. هیچ کدام به هیچ وجه داستان فیلم را لو نمی دهد‌؛ به سبک همیشگی رعایت های من تا زمانی که فیلمی #اکران نشده باشد. جامعهٔ ایرانی بیش از هر فیلم دیگر این سال ها به دیدن و دریافتنِ اصل و تمام خودش در این فیلم نیاز دارد...
@amiropouria
Amir Pouria
یادداشت امیر پوریا درباره‌ی خبر اعلام فهرست سینماگران ممنوع‌الکار توسط وزارت ارشاد @amiropouria متن در ادامه می‌آید 👇

آیا فرقی می‌کند که این خبر را محمد خزاعی حالا اعلام کرده یا یکی از مدیران قبلی سازمان سینمایی در گذشته اعلام می‌کرد؟ یا موقعی که هنوز سازمان سینمایی تشکیل نشده بود، یکی از دارندگان عنوان معاونت سینمایی وزارت ارشاد، به جای آن همه ممنوعیت آشکار که انکارش می‌کردند، می‌آمد و در انظار، اعلام می‌کرد؟
واقعیت عجیب این است که انواع این گونه سِمَت‌ها در مديريت دولتی سینما در ایران، افراد را از هر چیزی تحت عنوان فردیت، تهی می‌کند. حرف‌هایشان، جهت‌گیری‌هايشان و جالب آن که حتی واژگان‌شان عین هم می‌شوند. همه می‌خواهند "به موضوع ورود کنند" یا "در این راستا اقدام کنند"! وقتی محمود اربابی مدیر اداره نظارت و ارزشیابی بود، در یک برنامه‌ی رادیویی و همچنین در مجله‌ی "مردم و جامعه" با او مناظره‌ای کردم در باب دامنه‌ی مدیریتش یعنی سانسور. می‌گفت در کلاس‌هایش در دانشگاه صدا و سیما، فیلمی مثل "سنتوری" را که توقیف شده، نمایش می‌دهد. پرسیدم یعنی به دانشجویان نشانش می‌دهید تا ادب از بی‌ادبان (به تعبیر ارشاد) بیاموزند و این جوری فیلم نسازند؟ گفت نه، به عنوان فیلمی که استانداردهای خوبی دارد نمایشش می‌دهم!
وقتی فردی تا این حد از نظر شخصی خودش دور می‌شود و به اقتضای میز و مقامش عمل می‌کند، چه فرقی می‌کند که در دوره‌ی مديريت او چه رخ دهد؟ فیلمی که از دیدشان باید توقیف شود، فردی که در نظرشان کار عیبی کرده و باید جیز شود، خواهد شد؛ هر کسی که مدیر است، باشد‌. فرقی نخواهد کرد.
همان طور که اعلامش هم نه تنها به قانونمندی یا شفافیت ربطی ندارد، بلکه درست مترادف است با رسمیت‌ بخشیدن به قیم‌مآبی و تصور آقابالاسری که البته نه تنها تازگی ندارد؛ بلکه اساساً در خود واژه‌ی "ارشاد" که در نام این وزارتخانه به دُم ِ فرهنگ بدل شده، نهفته است‌‌. از روز اول بوده و این اعلام‌ها چیز جدیدی را آشکار نمی‌کند.

پی‌نوشت: چه تلخ و مضحک است که چند صد نفر سینماگر، بلکه هم بیشتر، باید مننظر بنشینند تا چنین فهرست سیاهی اعلام شود و بعد که دیدند نام‌ خودشان در آن نیست، دست به آسمان ببرند و شکر بگويند!

@amiropouria


#سازمان_سینمایی #سانسور #توقیف #ممنوع_الکاری