خانزاده هوسباز🥀
634 subscribers
3 photos
4 links
Download Telegram
💥💫💥💫💥💫
#پارت_873
#خان‌زاده_هوسباز


بلند شدم چون دیگه نمیشد بیشتر از این موند
_ خان زاده
_ جان
_ بهتره بریم
خان زاده بلند شد بابا خیره به من شد و گفت :
_ میری ؟!
لبخندی بهش زدم و گفتم :
_ آره بهتره بریم
مامان با عصبانیت بلند شد
_ پس واسه ی چی اومدی میخواستی اعصاب من رو خورد کنی ؟
دوست نداشتم بهش جوابی بدم چون باعث میشد یه دعوا بین ما پیش بیاد
بدون جواب دادن بهش راه افتادم بابا هم پشت سرم داشت میومد
_ پریزاد
_ جان
_ وایستا
ایستادم بابا اومد روبروم وایستاد :
_ ببخشید
یه تای ابروم بالا پرید :
_ چرا ؟
_ چون باعث شدم امشب اینطوری بشه
لبخندی بهش زدم :
_ نه چیزی نشده
_ مطمئنی ؟!
_ آره بابا من از دست شما اصلا ناراحت نشدم که
بعدش بابا رو بغل کردم همین ک بود داشت نفس میکشید واسم کافی بود دوست نداشتم دیگه به هیچ چیزی فکر کنم و باعث بشم ناراحتی پیش بیاد
بعدش با خان زاده برگشتیم خونه خواستم برم سمت اتاق خواب که خان زاده دستم رو گرفت ؛
_ وایستا
ایستادم خیره بهش شدم ک پرسید :
_ خوبی ؟
_ آره
_ با من راحت باش
با بغض جواب دادم ؛
_ نه
_ بخاطر حرفایی که بهت زد ؟!
_ آره
واقعا هم حرفاش ناراحت کننده بود


💥💫💥💫💥💫