خانزاده هوسباز🥀
643 subscribers
3 photos
4 links
Download Telegram
💥💫💥💫💥💫
#پارت_880
#خان‌زاده_هوسباز


_ نور
خان زاده بود ک اسمش رو صدا زده بود خیره بهش شد و گفت :
_ بله
_ اینجا دقیقا چیکار میکنی ؟
خونسرد جواب داد :
_ تو ک نمیای پیش من ، تصمیم گرفتم من بیام پیشت مشکلی وجود داره ؟
خان زاده چند ثانیه مکث کرد بعدش مثل خودش خونسرد اومد کنار من نشست
_ نه مشکلی نیست
ساکت شده داشت نگاه میکرد اما مشخص بود یه چیز هایی این وسط عوض شده
میدونستم خان زاده یه چیزی تو ذهنش هست ک این شکلی آروم نشسته منم تصمیم گرفتم چیزی بهش نگم نور بعد گذشت چند دقیقه گفت :
_ امشب اینجا میمونم
_ باید از پریزاد اجازه بگیری !
اخماش رو تو هم کشید
_ اینجا خونه ی شوهرم هستش اصلا نیاز نیست از پریزاد اجازه بگیرم
_ اینجارو واسه ی پریزاد گرفتم پس خونه ی اونه تو هم یه خونه جدا داری
نور ساکت شد
_ داری میگی برم
_ آره
_ پس تو هم بیا
_ باشه !
جا خوردم یعنی خان زاده چی تو ذهنش بود نگاهم به نور افتاد ک روی لبش لبخند بود
انگار داشت بهم میگفت من بردم تو باختی کاملا مشخص بود از نگاهش
_ میشه تمومش کنی
خیره بهم شد و گفت :
_ چی ؟
_ امشب میخوای بری پیش این ؟
نور با خنده گفت :
_ آره نکنه دوست داشتی پیش تو باشه
نگاه عصبی بهش انداختم بلکه خفه بشه ولی مگه میتونست دهنش رو ببنده


💥💫💥💫💥💫