خانزاده هوسباز🥀
643 subscribers
3 photos
4 links
Download Telegram
💥💫💥💫💥💫
#پارت_882
#خان‌زاده_هوسباز


خان زاده اومد خیره به من شد و گفت :
_ خوبی ؟!
با شنیدن این حرفش سری به نشونه ی مثبت واسش تکون دادم :
_ آره
_ چشمهات حسابی قرمزه دیشب نتونستی بخوابی درسته ؟ !
واقعیتش همین بود تمام شب بیدار بودم اصلا خواب واسم حروم شده بود
_ چیشده پس چرا ساکت شدی ؟!
نفسم رو پر حرص بیرون فرستادم اصلا نمیدونستم چی باید بهش بگم رسما تو قلبم آشوب به پا شده بود شاید بعضی اتفاقا اصلا نباید اتفاق میفتاد
_ میشه به من نگاه کنی
خیره به چشمهاش شدم ک با صدایی خش  دار شده خطاب بهم گفت :
_ اذیت شدی ؟
قطره اشکی روی گونم چکید
_ نه
دستش رو نوازش وار روی گونم کشید
_ اگه اذیت نشدی پس چرا داری گریه میکنی دلیلش چیه ؟!
نفس عمیقی کشیدم یعنی واقعا نمیدونست دلیل گریه ی من چی میتونه باشه
_ یعنی واقعا نمیدونی دلیلش چیه !
_ میدونم اما دوست دارم خودت درباره اش صحبت کنی تا حالت بهتر بشه
دستم رو روی قلبم گذاشتم و خطاب بهش گفتم :
_ قلبم درد میکنه
یه تای ابروش بالا پرید
_ چرا ؟
_ چون دیشب پیش اون زن بودی
_ مجبور شدم برم
_ میدونم
_ پس چرا ناراحتی ؟
_ دست من نیست خان زاده نمیتونم تحمل کنم کنار یکی دیگه باشی درک میکنی ؟!
سرش رو به نشونه ی مثبت تکون داد :
_ آره
واقعا میدونست چی دارم میگم ولی خوب درک بعضی چیزا سخت بود و داشت عذابم میداد
من رو تو آغوشش کشید
_ دیگه همچین چیزی نمیشه پس اصلا گریه نکن سعی کن آروم باشی
_ اون زن دوباره میاد چون زنته
_ نمیاد


💥💫💥💫💥💫