خانزاده هوسباز🥀
643 subscribers
3 photos
4 links
Download Telegram
💥💫💥💫💥💫
#پارت_884
#خان‌زاده_هوسباز


_ خان‌زاده
با صدایی گرفته شده گفت :
_ جان
_ شما چجوری میتونید تحمل کنید وقتی این همه به شما خیانت کرده ؟
نفسش رو لرزون بیرون فرستاد :
_ نمیدونم شاید چون نور رو میشناختم میدونستم چقدر ذات کثیفی داره
_ پس چرا تحملش کردید ؟
تو چشمهام زل زد چشمهاش پر از حرف بود اما سکوت کرد انگار دوست نداشت درباره اش صحبت کنه
_ تو فکرت رو درگیر نور نکن
_ من فکر درگیر نور نیست اصلا تو که من رو خیلی خوب میشناسی
_ آره خوب میشناسمت واسه ی همین میگم بهش فکر نکن چون اون ذره ای واسم با ارزش نیست
میدونستم چی داره میگه و امیدوار بودم حرفاش همش از ته قلبش باشه بدون هیچ دروغی
* * * *
_ مامان
_ جان
چنگی تو موهاش زد :
_ عصبانی نمیشی یه چیزی بگم ؟!
_ نه
شایان حسابی ناراحت بود
_ امروز ...
ساکت شد دوباره دستش رو تو موهاش فرو برد بهشون چنگ انداخت انگار یه چیزی شده بود ، حالا چی شده بود خدا میدونست
_ مامان بزرگ قراره بیاد
_ مامان قراره بیاد اینجا ؟!
_ آره
جا خوردم واسه ی چی میخواست بیاد وقتی رابطه ی ما اصلا خوب نبود
_ چرا میخواد بیاد
_خودش گفت دلش تنگ شده منم دعوتش کردم ببخشید مامان من ...
وسط حرفش پریدم ؛
_ اشکال نداره ، انقدر مضطرب نباش دشمنمون ک قرار نیست بیاد پس ریلکس باش
_ باشه !


💥💫💥💫💥💫