خانزاده هوسباز🥀
651 subscribers
3 photos
4 links
Download Telegram
Forwarded from شصت تیپ
💥💫💥💫💥💫
#پارت_887
#خان‌زاده_هوسباز


با چشمهای ریز شده داشت بهم نگاه میکرد ک گفتم ؛
_ حق داره مادر بزرگش رو دوست داشته باشه باهاش رفت و آمد داشته باشه
نفسش رو پر حرص بیرون فرستاد :
_ این وسط تو اذیت میشی
_ آره اذیت میشم ولی خوب کاریش نمیشد کرد دوست ندارم پسرم احساس بدی داشته باشه
کمی خیره بهم نگاه کرد بعدش سرش رو با تاسف تکون داد و گفت :
_ واقعا نمیدونم چی باید بگم خیلی عجیب غریب شدی خودت ک میدونی درسته ؟!
_ آره
میدونستم ولی قصد نداشتم به روی خودم بیارم چون این بهترین کار ممکن بود
* * *
نشسته بودم ساکت مامان از قصد بیتا رو با خودش آورده بود
بابا نگاهش نگران بود
_ میدونستی داداشم رفته ؟
مامان من رو مخاطبش قرار داده بود خیره بهش شدم و گفتم :
_ آره
با عصبانیت خندید
_ اون رفیق هرزه ات داداشم رو واسه ی همیشه از این کشور برد
_ رفیق من هرزه نیست جفتشون عاشق هم بودند بچه داشتند میخواستند خوشبخت باشند نمیتونستند اینجا زندگی کنند
چشمهاش برق بدی زد :
_ همش تقصیر توئه
چشمهام گرد شد
_ چی ؟
_ تو باعث شدی اون دختره وارد خانواده بشه !
اینبار بابا دخالت کرد
_ بسه
_ مگه دارم دروغ میگم !؟
_ شاید فراموش کرده باشی اما پریزاد دختر ما هستش پس بهش گیر نده
_ تو باعث شدی پرو بشه و هر کاری دوست داشت سر خود انجام بده


💥💫💥💫💥💫