معرفی عارفان
914 subscribers
31.2K photos
11.3K videos
3.13K files
2.55K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گفتی مگذر به کوی ما در زین پس
کامیخته‌ای ز مهر با دیگر کس
این خود چه حدیث است؟ ولی دانم چیست
سیر آمده‌ای، بهانه می‌جویی‌ و بس

#جمال‌الدین اصفهانی

دیوان کمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی،
زمانه

از قصاید #جمال‌الدین_اصفهانی:

در این مقرنسِ زنگار‌خوردِ دود‌اندود
مرا به کام بداندیش چند باید بود؟

به آه از این قفسِ آبگون برآرم گرد
به اشک از این کرۀ آتشین برآرم دود

به منجنیقِ بلا پشتِ عیش من بشکست
به داسغالۀ غم کشتِ عمر من بدرود

نماند تیری در ترکشِ قضا که فلک
سوی دلم به سرانگشتِ امتحان نگشود...

اگر حکایت مسعود سعد و قلعۀ نای
شنیده‌ای که در آن بود سالها مأخوذ

به چشمِ عقل نظر کن ایا پسندیده!
زمانه قلعه نایست و ما در آن مسعود

...

مُقَرنس: بنای بلند و زینت شده( با صورت‌‌ها و نقوش) و گچ‌بری شده.
مقرنس زنگار‌خورد: استعاره از آسمان سبزفام.
قفس‌آبگون: استعاره از آسمان سبز و کبود
کرۀ آتشین: کرۀ اثیر(: آتش، بلاترین قسمت جو، بالای کرۀ هوا به عقیدۀ قدما)
خاقانی گوید:
آن شرارم که به قوّت نرسم سوی اثیر
چون شهاب اختر رخشان شدنم نگذارند
داسغاله: داس که بدان گیاه بُرند.
ترکش: تیردان
#مسعود_سعد: شاعر بزرگ پارسی‌گوی در نیمۀ دوم قرن پنجم و آغاز قرن ششم.
نای: نام قلعه‌ای که مسعود سعد، سه سال در آن زندانی بود.
ایا: ( حرف ندا ) به معنی «ای» باشد.