معرفی عارفان
937 subscribers
31.5K photos
11.4K videos
3.14K files
2.59K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
اما بخشیدن چیزهای مادی چندان اهمیتی ندارد، بخشیدنی که واقعا ارزنده است، اختصاصا در قلمرو زندگی انسان قرار دارد. یک انسان چه چیزی به دیگری نثار می‌کند؟ او از خودش، یعنی از گرانبهاترین چیزی که دارد و از زندگیش نثار می‌کند. این بدان معنا نیست که او ضرورتا خودش را فدای دیگری می‌کند ـ بلکه او از آنچه در وجود خودش زنده است به دیگری می‌بخشد؛ از شادیش، از علائقش، از ادراکش، از داناییش، از خلق خوشش و از غمهایش به مصاحب خود نثار می‌کند ـ از تمام مظاهر و مأثر زندگیش می‌بخشد. او، با چنین بخششی از زندگی خویش، فرد دیگری را احیا می‌کند، و در ضمن افزودن احساس زندگی در خویش، احساس زنده بودن را در دیگری باروتر می‌سازد. او به امید دریافت کردن نمی‌دهد، نثار کردن به خودی خود شادمانی باشکوهی است. ولی انسان، در ضمن نثار کردن، خواه ناخواه چیزی را در وجود طرف زنده می‌کند، و همین چیزی که زنده یافته است به نوبه‌ی خود به سوی وی منعکس می‌شود. در بخشش حقیقی، انسان به ناچار چیزی را که به او باز داده می‌شود، دریافت می‌کند. بدین‌ترتیب، بخشیدن ضمنا طرف مقابل را نیز بخشنده می‌کند و در نتیجه طرفین متقابلا در شادی چیزی که خود به آن زندگی بخشیده‌اند، سهیم می‌شوند. ضمن بخشیدن چیزی به دنیا می‌آید، و طرفین سپاسگزار آن حیاتی خواهند بود که برای هر دوی آنان متولد شده است. این نکته خصوصا در مورد عشق صادق است: عشق نیرویی است که تولید عشق می‌کند؛ ناتوانی عبارت است از عجز از تولید عشق. این فکر را مارکس به بهترین وجهی بیان کرده است. او می‌گوید:«اگر انسان، انسان باشد و روابطش با جهان روابطی انسانی، آنگاه می‌توان عشق را فقط با عشق، اعتماد را با اعتماد و ... رد و بدل كرد. اگر بخواهيم از هنر لذت ببريم، بايد هنرمندانه پرورش يافته باشيم؛ اگر می‌خواهيم بر ديگران تأثير بگذاريم، بايد به‌راستی قادر به برانگيختن و تشويق ديگران باشيم. هركدام از روابط ما با انسان و طبيعت بايد جلوه‌ی ويژه‌ای باشد منطبق با ابژه‌ی اراده و زندگی فردی واقعی‌مان. اگر يك‌طرفه عشق می‌ورزی، يعنی عشقت به‌عنوان عشق ناتوان از برانگيختن عشق متقابل است، اگر با تجلی زنده‌ی خود به‌عنوان انسانی عاشق، محبوب ديگری نمی‌شوی، آنگاه عشقت ناتوان است و اين عين بدبختی است.»* اما تنها در جهان عشق نیست که معنی نثار کردن و گرفتن یکی است. معلم از دانش‌آموز دانش می‌آموزد، هنرپیشه از تماشاگران خود شور و هیجان کسب می‌کند، روان‌پزشک به وسیله بیمار خود معالجه می‌شود، به شرط آنکه همدیگر را مانند شیی تلقی نکنند، و رفتارشان نسبت به هم صمیمانه و ثمربخش باشد. لازم نیست تاکید شود که توانایی عشق ورزیدن همانند نثار کردن بستگی به رشد و تکامل صفات و منش‌های شخصی دارد. این متضمن جهت‌گیری بارآورتری است؛ شخص در این جهت‌گیری بر عدم استقلال خود، قدرت مطلق خودستایانه‌اش، عشقش به استثمار دیگران، و بر علاقه‌اش به احتکار چیره می‌شود؛ به نیروهای بشری خویش ایمان پیدا می‌کند و شجاعت آن را کسب می‌ند که برای نیل به هدف‌های خود به نیروی خویشتن تکیه کند. هر قدر شخص بیشتر فاقد این صفات باشد، بیتشر از نثار کردن خویش ـ یعنی از عشق ورزیدن ـ واهمه دارد.


هنر عشق ورزیدن|#اریک_فروم|ترجمه:#پوری_سلطانی


پوراندخت سلطانی شیرازی، مشهور به پوری سلطانی (زاده ۱ شهریور ۱۳۱۰ − درگذشته ۱۶ آبان ۱۳۹۴) از پایه‌گذاران علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی در ایران، استاد گروه کتابداری کتابخانه ملی ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بود. وی را به عنوان «مادر کتابداری نوین ایران» می‌شناسند. او طی پنجاه سال کار مستمر، تأثیر بسزایی بر فعالیت و شکل‌گیری کتابخانه ملی ایران داشته‌است.پوری سلطانی همسر مرتضی کیوان، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی بود.
۱۶ آبان سالروز درگذشت پوری سلطانی

(زاده ۱ شهریور ۱۳۱۰ تهران -- درگذشته ۱۶ آبان ۱۳۹۴ تهران) مادر کتابداری نوین

او از پیشگامان توسعه و آموزش کتابداری نوین در ایران بود که با ۵۰ سال فعالیت، نقشی تعیین‌کننده در تربیت نیروی انسانی و تهیه ابزارهای فهرست‌نویسی در ایران داشت.
وی در خانواده­‌ای دانشور زاده شد و نخستین مرحله تحصیل دانشگاهی را در رشته ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به­‌پایان رساند و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. پس از  ۲۸  امرداد ۱۳۳۲ با مرتضی کیوان، روزنامه­‌نگار و منتقد ادبی، ازدواج کرد، اما کامیابی زوج جوان بیش از سه ماه دوام نیافت. او و همسرش به اتهام فعالیت­های سیاسی دستگیر شدند و همسرش به‌ خاطر افشا نکردن مخفیگاه افسران عضو سازمان حزب توده، اعدام شد.
وی با آسیب روحی و جسمی، در دی­‌ماه همان‌سال از زندان آزاد شد و  پس از دو سال درمان، به توصیه پزشکش برای دور شدن از ایران، به انگلستان رفت. در آنجا پس از فراگیری مقدماتی زبان انگلیسی، به‌ توصیه محمدجعفر محجوب و با کمک پروفسور والتر برونو‌هِنینگ، ایرانشناس نامدار انگلیسی، تحصیل در رشته زبان­های آرامی "شامل سریانی، عبری و ییدیش" را آغاز کرد. اما به­‌دلیل مشکلات مالی به‌ فراگیری زبان و ادبیات انگلیسی رو آورد و آن را تا دریافت گواهینامه «دیپلم کمبریج» ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و به‌ تدریس زبان انگلیسی پرداخت. سرانجام، پس از موفقیت در آزمون استخدامی بانک مرکزی به استخدام کتابخانه آن بانک درآمد.
وی در تأسیس انجمن کتابداران ایران (۱۳۴۵)  تأسیس نخستین دوره کارشناسی ارشد کتابداری در دانشگاه تهران (۱۳۴۵) و تاسیس مرکز مدارک علمی و مرکز خدمات کتابداری (۱۳۴۷) نقش داشت.
در سال ۱۳۴۶ وزارت تازه تأسیس علوم و آموزش عالی، به­‌ دنبال استخدام متخصص خارجی علوم کتابداری بود تا از مشورت او در تأسیس یک مرکز اطلاع­‌رسانی علمی برای کمک به‌ مراکز تحقیقات علمی و آموزشی بهره‌مند شود. وی، جان هاروی استاد مدعو بنیاد فولبرایت در دانشگاه تهران و از متخصصان برجسته علوم کتابداری و اطلاع­‌رسانی را به‌ مجید رهنما، وزیر علوم و آموزش عالی و از بستگان نزدیکش، معرفی کرد.
از سال ۵۲ تا ۵۶ در مطالعات و طراحی ساختمان کتابخانه ملی پهلوی نقشی چشمگیر  داشت و مشارکتش را  در مطالعات و طراحی ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران در دهه ۱۳۷۰ ادامه داد.
از سال ۴۹ تا ۵۷ سرپرست کمیته انتشارات و سردبیر نامه انجمن کتابداران ایران بود و پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۰ همکاری‌اش را با کتابخانه ملی، در مقام مشاور ادامه داد.
در اسفند ۱۳۹۳ کتابخانه ملی ایران، از نیم قرن خدمات کتابداری‌اش تجلیل کرد و به او لقب «مادر کتابداری مدرن ایران» داد. همچنین نشریه بخارا در ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ با برگزاری «شب پوری سلطانی» از او تجلیل کرد.
آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است.

آثار:
ترجمه هنرعشق ورزیدن (اریک فروم) تألیف کتاب‌خدمات فنی؛ راهنمای مجله­‌ها و روزنامه­‌های ایران (با همکاری رضا اقتدار) فرصت حضور: مجموعه‌ مقالات کتابداری؛ نشانه مولف: برای استفاده در رده­‌بندی کتابخانه کنگره (باهمکاری زهره علوی) ادبیات فارسی در رده­‌بندی دهدهی دیویی(با همکاری زهره علوی)  سرعنوان­های موضوعی فارسی، ویرایش دوم و سوم (با همکاری کامران فانی) و کتاب‌شناسی ایران­‌شناسی و اسلام­‌شناسی (به سرپرستی پوری سلطانی و کامران فانی)


#پوری_سلطانی