معرفی عارفان
938 subscribers
31.5K photos
11.4K videos
3.14K files
2.59K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
شناخت ورای همه است

باختست و شناخت است. بعضی را داد و عطا هست، اما شناخت نیست، و بعضی را شناخت هست، اما باخت نیست.

اما چون این هر دو باشد، عظیم موافق کسی باشد. این چنین کس بی نظیر باشد.
نظیر این مثلا مردی راه میرود اما نمی داند که این راهست یا بیراهی، میرودعلی العمیا، بوک آواز خروسی یا نشان آبادانی ای پدید آید.
کو این، و کو آن که راه می داند ومیرود و محتاج نشان و علامت نیست؟ کار او دارد. پس، شناخت ورای همه است.



#فیه_ما_فیه
#مولانا
امید از حق نباید بریدن‏؛
امید سر راه ایمنى است .اگر در راه نمی روى بارى سر راه را نگاه‏دار.
مگو که کژی ها کردم. تو راستى را پیش گیر هیچ کژى نماند
راستى همچون عصاى موسى است، آن کژی ها همچون سِحرهاست، چون راستى بیاید همه را بخورد.


#فیه_ما_فیه
#مولانا
گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمه‌ای که آب خورد،
خود را در آب می‌دید و می‌رمید
او مى‌پنداشت که از دیگری می‌رمد ، نمی‌دانست که از خود می‌رمد!

همه اخلاق بد ، از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر ، چون در توست ، نمی‌رنجی!
چون آن را در دیگری می بینی
می‌رمی و می‌رنجی!


#مولانا
#فیه ما فیه
گفت من بیچاره ام،

فرمود که نیکست اگر در همه وقت مدام بیچاره باشی
در حالت قدرت هم خود را بیچاره بینی
چنانک در حالت عجز میبینی
زیرا که بالای قدرت تو قدرتیست



#فیه_ما_فیه
گل و میوه نمی‌شکفد به پاییز که این مناظره باشد، یعنی؛ به پاییز مخالف مقابله و مقاومت کردن باشد و گل را آن طبع نیست که مقابلگی کند با پاییز.
اگر نظر آفتاب عمل یافت بیرون آید در هوای معتدل عادل، و اگر نه سر درکشید و به اصل خود رفت.
پاییز با او می گوید:
اگر تو شاخ خشک نیستی پیش من برون آی اگر مردی، او می‌گوید پیش تو من (شاخ) خشکم و نامردم هرچ خواهی بگو؛

ای پادشاه صادقان چون من منافق دیده‌ای؟!                  

با زندگانت زنده‌ام با مردگانت مُرده‌ام


#فیه_ما_فیه
#مولانا
زو قیامَت را هَمی‌پُرسیده‌اند 
ای قیامَت تا قیامتْ راهْ چند؟

#مثنوی_مولانا


یعنی از پیامبر، که خود عین قیامت بود، می پرسیدند: تا قیامت چقدر مانده است؟!
اما معنای این حرف چیست؟ یعنی چه که پیامبر عین قیامت بود؟ باید معنای قیامت را نزد مولانا بدانیم :

"هرگاه که خیالات از میان برخیزند و حقایق روی نمایند، بی‌چادرِ خیال،  قیامت باشد . آنجا که حال چنين شود، پشیمانی نماند. هر حقیقت که تو را جذب می‌کند، چیز دیگری غيرِ آن نباشد؛ همان حقیقت باشد که تو را جذب کرد."

#فیه_ما_فیه


قیامت اشاره به زمان نیست. قیامت یک تجربه است، تجربه دیدار هر چیز، همانگونه که هست. برای عده ای این تجربه در همین حیات قابل حصول است.
مولانا این عالم را دارالغرور می خواند؛ جایی که امور عکس آنچه می نمایند، هستند. قیامت هنگامی است که پرده های فریب و خیال از پیش چشم برداشته می شود؛ و ما عین حقیقت را شاهد می شویم .
پس پیامبر قیامت بود، یعنی حقیقت را شاهد بود . او از این ایوان دروغ  به مقعد صدق کوچ کرده بود، و هر چیز را همان گونه که بود، می دید.
#مولوی در #فیه_ما_فیه می‌گوید:

عبادتی پیدا کنید که از آن لذّت ‌ببرید، عبادتی که شما را به وجد آورد، عبادتی که به شما جنبش بدهد.
#حافظ از میان طاعات مختلف با سحرخیزی خوش‌ بود ولی از روزه گرفتن زیاد لذت نمی‌برد.
#مولوی با موسیقی و سماع خوش بود و آن را نوعی عبادت می‌دانست.
گاهی به فرزندش می‌گفت:
صدای موسیقی برای من مثل صدای باز شدن درهای بهشت است.
در حالی که برای پاره‌ای از فقها مثل صدای بسته شدن درهای بهشت  است.
اگر آدمی را شادی در دل می آید
برای آنست که دلی را شاد کرده است؛
و اگر غمگین می شود
کسی را غمگین کرده است ....

#فیه_ما_فیه_مولانا
آدمی را خیال هر چیز با آن چیز می‌برد:
خیالِ باغ به باغ می برد،
و خیالِ دکان به دکان.

اما درین خیالات تزویر پنهان است.
نمی‌بینی که فلان جایگاه می‌روی،
پشیمان می‌شوی و می‌گویی
پنداشتم که خیر باشد، آن خود نبود.


#فیه_ما_فیه
فرمود:
این که می‌گویند در نفسِ آدمی
شرّی هست که در حیوانات و سِباع (درنده) نیست،
نه از آن‌روست که آدمی از ایشان بدتر است.

از آن روست که:
آن خویِ بد و شرِِّ نفس و شومی‌هایی که در آدم است، برحَسَب گوهرِ خفی است که در اوست،
که این اخلاق و شومی‌ها و شرّ،
حجابِ آن گوهر شده است،
چندان که گوهر نفیس‌تر
و عظیم‌تر
و شریف‌تر،
حجابِ او بیشتر.

و رفع این حُجُب ممکن نشود الّا به مجاهدات بسیار.

اعظمِ مجاهدات، آمیختن است با یارانی که روی به حق آورده‌اند و از این عالَم اِعراض (دوری) کرده‌اند.

هرجا که قفل بزرگ نهند، دالّ بر آن است که آن‌جا چیزی نفیس و ثمین (گرانبها) هست.


#فیه_ما_فیه
#مولانا