عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من و فردا دگری
می خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست!
✅ #شاعر_اصلی
✍ #ناشناس
#جعل_شده بنامِ 👇👇
❌ #مولانا ❌
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من و فردا دگری
می خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست!
✅ #شاعر_اصلی
✍ #ناشناس
#جعل_شده بنامِ 👇👇
❌ #مولانا ❌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقص........!
کن در عشق جانم اےحریف مهربان........!
مطربا
دف
را
بکوب
و
نیست
بختت غیر از این..........!
#مولانا
کن در عشق جانم اےحریف مهربان........!
مطربا
دف
را
بکوب
و
نیست
بختت غیر از این..........!
#مولانا
طوافِ کعبهٔ دل کن ، اگر دلی داری ،
دل است کعبهٔ معنی ،،، تو ، گِل چه پنداری؟ ،
طوافِ کعبهٔ صورت ،،، حَقَت بِدان فرمود ،
که تا بهواسطهٔ آن ،،، دلی بهدست آری ،
دلِ خراب ، چو منظرگَهِ اِله بُوَد ،
زهی سعادتِ جانی ،،، که کرد معماری ،
عمارتِ دلِ بیچارهٔ دوصد پاره ،
ز حج و عمره ،،، بِه آید ، بهحضرتِ باری ،
#مولانا
دل است کعبهٔ معنی ،،، تو ، گِل چه پنداری؟ ،
طوافِ کعبهٔ صورت ،،، حَقَت بِدان فرمود ،
که تا بهواسطهٔ آن ،،، دلی بهدست آری ،
دلِ خراب ، چو منظرگَهِ اِله بُوَد ،
زهی سعادتِ جانی ،،، که کرد معماری ،
عمارتِ دلِ بیچارهٔ دوصد پاره ،
ز حج و عمره ،،، بِه آید ، بهحضرتِ باری ،
#مولانا
حکيميم طبيبيم ز بغداد رسيديم
بسی علّتيان را ز غم باز خريديم
سَبَلهای کهن را، غمِ بی سر و بن را
ز رگهاش و پِیهاش به چنگاله کشيديم
طبيبانِ فصيحيم که شاگرد مسيحيم
بسی مرده گرفتيم در او روح دميديم
بپرسيد از آنها که ديدند نشانها
که تا شُکر بگويند که ما از چه رهيديم
رسيدند طبيبان ز ره دور غريبان
غريبانه نمودند دواها که نديديم
سرِ غصّه بکوبيم، غم از خانه بروبيم
همه شاهد و خوبيم همه چون مهِ عيديم
طبيبان الهيم ز کس مزد نخواهيم
که ما پاکروانيم نه طمّاع و پليديم
مپندار که اين نيز هليلهست و بليلهست
که اين شُهره عَقاقير ز فردوس کشيديم
حکيمانِ خبيريم که قاروره نگيريم
که ما در تن رنجور چو انديشه دويديم
دهان باز مکن هيچ که اغلب همه جغدند
دگر لاف مپرّان که ما باز پريديم.
#مولانا_جلالالدین
بسی علّتيان را ز غم باز خريديم
سَبَلهای کهن را، غمِ بی سر و بن را
ز رگهاش و پِیهاش به چنگاله کشيديم
طبيبانِ فصيحيم که شاگرد مسيحيم
بسی مرده گرفتيم در او روح دميديم
بپرسيد از آنها که ديدند نشانها
که تا شُکر بگويند که ما از چه رهيديم
رسيدند طبيبان ز ره دور غريبان
غريبانه نمودند دواها که نديديم
سرِ غصّه بکوبيم، غم از خانه بروبيم
همه شاهد و خوبيم همه چون مهِ عيديم
طبيبان الهيم ز کس مزد نخواهيم
که ما پاکروانيم نه طمّاع و پليديم
مپندار که اين نيز هليلهست و بليلهست
که اين شُهره عَقاقير ز فردوس کشيديم
حکيمانِ خبيريم که قاروره نگيريم
که ما در تن رنجور چو انديشه دويديم
دهان باز مکن هيچ که اغلب همه جغدند
دگر لاف مپرّان که ما باز پريديم.
#مولانا_جلالالدین
ای شکران ، ای شکران ، کانِ شِکَر دارم ازو ،
بند پذیرنده نیاَم ، شور و شرر دارم ازو ،
خانۂ شادیست دلم ، غصه ندارم چکنم؟ ،
هرچه بهعالم تُرُشی ، دورم و بیزارم ازو ،
کی هِلَدَم باخود ، کی؟ ،،، می ، دِهَدَم بر سرِ می ،
گُل دِهَدَم در مَهِ دی ، بلبلِ گلزارم ، ازو ،
من ، خوش و ، تو ، نیم خوشی ،،، جهد بکن تا بچشی ،
تا قدحی می ، بکشی ،،، زانکه گرفتارم ، ازو ،
#مولانا
بند پذیرنده نیاَم ، شور و شرر دارم ازو ،
خانۂ شادیست دلم ، غصه ندارم چکنم؟ ،
هرچه بهعالم تُرُشی ، دورم و بیزارم ازو ،
کی هِلَدَم باخود ، کی؟ ،،، می ، دِهَدَم بر سرِ می ،
گُل دِهَدَم در مَهِ دی ، بلبلِ گلزارم ، ازو ،
من ، خوش و ، تو ، نیم خوشی ،،، جهد بکن تا بچشی ،
تا قدحی می ، بکشی ،،، زانکه گرفتارم ، ازو ،
#مولانا
ای برشقایق رنگِ تو ، جمله حقایق ، دنگِ تو ،
هر ذره را ، آهنگِ تو ،،، درمَطمَعِ احسانِ تو ،
رقص ، ازتو آموزد شجر ،،، پا ، باتو کوبَد شاخِ تر ،
مستی کند برگ و ثمر ،،، برچشمۂ حیوانِ تو ،
من ، مستِ چشمِ شنگِ تو ، وآن طرۂ آونگِ تو ،
وارستهایم از رنگ و بو ،،، ازبادۂ گلرنگِ تو ،
#مولانا
هر ذره را ، آهنگِ تو ،،، درمَطمَعِ احسانِ تو ،
رقص ، ازتو آموزد شجر ،،، پا ، باتو کوبَد شاخِ تر ،
مستی کند برگ و ثمر ،،، برچشمۂ حیوانِ تو ،
من ، مستِ چشمِ شنگِ تو ، وآن طرۂ آونگِ تو ،
وارستهایم از رنگ و بو ،،، ازبادۂ گلرنگِ تو ،
#مولانا
ای دل ،،، اندر عاشقی ، تو نامِ نیکو ، تَرک کن ،
کابتدایِ عشق ،،، رسوایی و بدنامیست ؛ آن ،
اندرونِ بحرِ عشقش ،،، جامۂ جان ؛ زحمت است ،
نام و نان جُستن ، بعشق اندر ،،، دلا ؛ خامیست آن ،
#مولانا
کابتدایِ عشق ،،، رسوایی و بدنامیست ؛ آن ،
اندرونِ بحرِ عشقش ،،، جامۂ جان ؛ زحمت است ،
نام و نان جُستن ، بعشق اندر ،،، دلا ؛ خامیست آن ،
#مولانا