This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امّا همیشه در پیِ اسفند
هنگامهیِ طلوعِ بهار است و ایمنی،
شب هر چه تیرهتر شود
آخر سحر شود...
#فریدون_مشیری
واپسین روزِ سال، نویدبخشِ بهارانِ سبز، بر نیکاندیشانِ خردورز و مهرمند، خجسته و فرخندهباد.
با آرزویِ سالی سراسر آرامش، شادمانی، فراوانی، نیکبختی و بهروزی برای جهان و جهانیان.
هنگامهیِ طلوعِ بهار است و ایمنی،
شب هر چه تیرهتر شود
آخر سحر شود...
#فریدون_مشیری
واپسین روزِ سال، نویدبخشِ بهارانِ سبز، بر نیکاندیشانِ خردورز و مهرمند، خجسته و فرخندهباد.
با آرزویِ سالی سراسر آرامش، شادمانی، فراوانی، نیکبختی و بهروزی برای جهان و جهانیان.
گريه كن! اي ابر پربار زمستاني
گريه كن زين بيشتر، تا باغ را فردا بخنداني!
گفته بودند از پس هر گريه آخر خندهايست
اين سخن بيهوده نيست
زندگى مجموعه اى از اشك و لبخند است
خنده ى شيرين فروردين
بازتاب گريه پربار اسفند است.
اى زمستان!
اى بهار!
بشنويد از اين دل تا جاودان اميدوار:
گريه امروز ما هم،
ارغوان خنده مى آرد به بار!
#فریدون_مشیری
گريه كن زين بيشتر، تا باغ را فردا بخنداني!
گفته بودند از پس هر گريه آخر خندهايست
اين سخن بيهوده نيست
زندگى مجموعه اى از اشك و لبخند است
خنده ى شيرين فروردين
بازتاب گريه پربار اسفند است.
اى زمستان!
اى بهار!
بشنويد از اين دل تا جاودان اميدوار:
گريه امروز ما هم،
ارغوان خنده مى آرد به بار!
#فریدون_مشیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من به دنبال فضایی میگردم ...
لب بامی ...سر کوهی ...
دل صحرایی ...
که درآنجا نفسی تازه کنم ..
من دچار خفقانم ...
خفقان ...!
من به تنگ آمده ام از همه چیز .....
بگذارید هواری بزنم ...!
میخواهم فریاد بلندی بکشم ..!
که صدایم به شماهم برسد ...
#فریدون_مشیری
#استاد_محمدرضا_شجریان
لب بامی ...سر کوهی ...
دل صحرایی ...
که درآنجا نفسی تازه کنم ..
من دچار خفقانم ...
خفقان ...!
من به تنگ آمده ام از همه چیز .....
بگذارید هواری بزنم ...!
میخواهم فریاد بلندی بکشم ..!
که صدایم به شماهم برسد ...
#فریدون_مشیری
#استاد_محمدرضا_شجریان
دوباره معجزهیِ آب و آفتاب و زمین
شُکوهِ جادویِ رنگینکمانِ فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود...
#فریدون_مشیری
شُکوهِ جادویِ رنگینکمانِ فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود...
#فریدون_مشیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هوا هوای بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشیم و جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب
فرشته روی من ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ای چراغ ماه بتاب
گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم از این جهان خراب
#فریدون_مشیری
#طبیعت
به خنده خنده بنوشیم و جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب
فرشته روی من ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ای چراغ ماه بتاب
گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم از این جهان خراب
#فریدون_مشیری
#طبیعت
ای ساقی گلچهره در این صبح دل انگیز
لبریز بده جام مرا شادی جمشید
هر جا گلی خندد با دوست بخندید
هر گه که بهار آید با عشق بجوشید..
#فریدون_مشیری
لبریز بده جام مرا شادی جمشید
هر جا گلی خندد با دوست بخندید
هر گه که بهار آید با عشق بجوشید..
#فریدون_مشیری
.
چو از بنفشهی شب، بوی صبح برخیزد،
هزار وسوسه در جان من برانگیزد
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد
دلی كه غنچهی نشكفتهی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
كه خوش به جام شرابم شكوفه میریزد
تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!
در این چمن، كه گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من، ای شكوفهی بخت
كه می خوش است كه با بوی گل درآمیزد!
#فریدون_مشیری
چو از بنفشهی شب، بوی صبح برخیزد،
هزار وسوسه در جان من برانگیزد
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد
دلی كه غنچهی نشكفتهی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
كه خوش به جام شرابم شكوفه میریزد
تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!
در این چمن، كه گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من، ای شكوفهی بخت
كه می خوش است كه با بوی گل درآمیزد!
#فریدون_مشیری
گفته بودی که: «چرا محو تماشای منی؟
و آنچنان مات، که یک دم مژه بر هم نزنی»
ـ مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بهقدر مژه بر هم زدنی!
#فریدون_مشیری
و آنچنان مات، که یک دم مژه بر هم نزنی»
ـ مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بهقدر مژه بر هم زدنی!
#فریدون_مشیری
.
ای دریغ از تو
اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من
اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما
اگر کامی نگیریم از بهار...
#فریدون_مشیری
ای دریغ از تو
اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من
اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما
اگر کامی نگیریم از بهار...
#فریدون_مشیری
چو از بنفشهی شب، بوی صبح برخیزد،
هزار وسوسه در جان من برانگیزد
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد
دلی كه غنچهی نشكفتهی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
كه خوش به جام شرابم شكوفه میریزد
تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!
در این چمن، كه گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من، ای شكوفهی بخت
كه می خوش است كه با بوی گل درآمیزد!
#فریدون_مشیری
هزار وسوسه در جان من برانگیزد
كبوتر دلم از شوق، میگشاید بال
كه چون سپیده به آغوش صبح بگریزد
دلی كه غنچهی نشكفتهی ندامتهاست
بگو به دامن باد سحر نیاویزد
فدای دست نوازشگر نسیم شوم
كه خوش به جام شرابم شكوفه میریزد
تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!
در این چمن، كه گل از عاشقی نپرهیزد
لبی بزن به شراب من، ای شكوفهی بخت
كه می خوش است كه با بوی گل درآمیزد!
#فریدون_مشیری