در سلسله ی عشق تو مغموم و صبورم
نازم بکش ای دوست که مظلوم و صبورم ...رندان همگی فرصت دیدار تو دارند
غیر از من دل ساده که محروم و صبورم ...
#معینی_کرمانشاهی
نازم بکش ای دوست که مظلوم و صبورم ...رندان همگی فرصت دیدار تو دارند
غیر از من دل ساده که محروم و صبورم ...
#معینی_کرمانشاهی
Bogzar Az Kooye Ma
@Talakar3006
یادت میاید دلدارم بودی
دلکش
"یادت میآید دلدارم بودی"
دستگاه: همایون
خواننده: بانو #دلکش
آهنگساز: استاد #علی_تجویدی
کلام: استاد #معینی_کرمانشاهی
یادت مییاید دلدارم بودی هنگام سختی غمخوارم بودی اکنون جانا چه شده کز من تو کناره گرفتی...
دستگاه: همایون
خواننده: بانو #دلکش
آهنگساز: استاد #علی_تجویدی
کلام: استاد #معینی_کرمانشاهی
یادت مییاید دلدارم بودی هنگام سختی غمخوارم بودی اکنون جانا چه شده کز من تو کناره گرفتی...
Bogzar Az Kooye Ma
@Talakar3006
ای چراغ دل تاریکم ! از این خانه مرو !
آشنای تو منم، بر در بیگانه مرو !
شمع من باش و بمان! نور ز تو، اشک ز من
جان فشان تو منم، در بر" پروانه" مرو !
سوختی جان مرا، آه مکن ! اشک مریز !
از بر عاشق دلداده، غریبانه مرو !
قصه خواهی شد و از یاد جهان خواهی رفت
قهر بیهوده مکن! در دل افسانه مرو !
بردر کلبه ی من، مهر تویی! ماه تویی !
ای چراغ شب تاریکم، از این خانه مرو !
#معینی_کرمانشاهی
آشنای تو منم، بر در بیگانه مرو !
شمع من باش و بمان! نور ز تو، اشک ز من
جان فشان تو منم، در بر" پروانه" مرو !
سوختی جان مرا، آه مکن ! اشک مریز !
از بر عاشق دلداده، غریبانه مرو !
قصه خواهی شد و از یاد جهان خواهی رفت
قهر بیهوده مکن! در دل افسانه مرو !
بردر کلبه ی من، مهر تویی! ماه تویی !
ای چراغ شب تاریکم، از این خانه مرو !
#معینی_کرمانشاهی
.
به انتظار نبودی، ز انتظار چه دانی؟
تو بیقراری دلهای بیقرار، چه دانی؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مست باده نابی، از این دو کار، چه دانی؟
#معینی_کرمانشاهی
به انتظار نبودی، ز انتظار چه دانی؟
تو بیقراری دلهای بیقرار، چه دانی؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مست باده نابی، از این دو کار، چه دانی؟
#معینی_کرمانشاهی
خانمانسوز بود آتش آهی، گاهی
نالهای میشكند، پشت سپاهی گاهی
گر مقدر بشود، سلکِ سلاطين پويد
سالک بیخبرِ خفته به راهی گاهی
قصهی يوسف و آن قوم، چه خوش پندی بود
به عزيزی رسد افتاده به چاهی گاهی
هستيَم سوختی از يک نظر، ای اختر عشق
آتشافروز شود، برق نگاهی گاهی
روشنیبخش از آنم كه بسوزم چون شمع
رو سپيدی بود از بخت سياهی گاهی
عجبی نيست، اگر مونس يار است رقيب
بنشيند بر گل، هرزه گياهی گاهی
چشم گريان مرا ديدی و لبخند زدی
دل برقصد به بر از شوق گناهی گاهی
اشک در چشم، فريبندهترت میبينم
در دل موج ببين صورت ماهی، گاهی
زرد رويی نبود عيب، مرانم از كوی
جلوه بر قريه دهد، خرمن كاهی گاهی
دارم اميد كه با گريه دلت نرم كنم
بهر طوفان زده، سنگیست پناهی گاهی
#معینی_کرمانشاهی
نالهای میشكند، پشت سپاهی گاهی
گر مقدر بشود، سلکِ سلاطين پويد
سالک بیخبرِ خفته به راهی گاهی
قصهی يوسف و آن قوم، چه خوش پندی بود
به عزيزی رسد افتاده به چاهی گاهی
هستيَم سوختی از يک نظر، ای اختر عشق
آتشافروز شود، برق نگاهی گاهی
روشنیبخش از آنم كه بسوزم چون شمع
رو سپيدی بود از بخت سياهی گاهی
عجبی نيست، اگر مونس يار است رقيب
بنشيند بر گل، هرزه گياهی گاهی
چشم گريان مرا ديدی و لبخند زدی
دل برقصد به بر از شوق گناهی گاهی
اشک در چشم، فريبندهترت میبينم
در دل موج ببين صورت ماهی، گاهی
زرد رويی نبود عيب، مرانم از كوی
جلوه بر قريه دهد، خرمن كاهی گاهی
دارم اميد كه با گريه دلت نرم كنم
بهر طوفان زده، سنگیست پناهی گاهی
#معینی_کرمانشاهی